اخبار داغ

سرنوشت سبزه میدان زنجان چه می شود

سبزه میدان زنجان در گذر تاریخ+عکس

سبزه میدان زنجان در گذر تاریخ+عکس
سبزه میدان نام مکانی است که امروزه مرکز شهر زنجان محسوب می شود و در اطراف آن بافت قدیمی شهر زنجان قرار دارد ، ولی متاسفانه در پی اقدامات افراد غیر متخصص و ناآشنا بافت قدیمی آن ویران و طرح جدید آن به کندی در حال اجرا است.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از زنجانم، در زیر صحبت های فرج الله داودی را که درباره تاریخچه این مکان است را مرور می کنیم :

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, به نقل از زنجانم، در زیر صحبت های فرج الله داودی را که درباره تاریخچه این مکان است را مرور می کنیم, زنجانم, :,

به باور عده‌ای، غم نان فراموشی می آورد...! روزگاری برای خود دلبری داشت، کلاسی داشت، برو بیایی داشت، عجائب داشت و خاطرات و البته خطرات هم داشت! اصلا اهمیت و موضوعیت شهر را غربا و تازه واردان چمدان به دست و توریست های خارجی با آن متر می کردند. یک هویت جغرافیایی و یک آدرس شهری بود و محل قرار و ملاقات جوانان دیروز بود. سبزه میدان گردی یک فرهنگ شناخته شده و جا افتاده بود، یک شهر بود و یک سبزه میدان. همیشه ایام شلوغ بود و پر جنب و جوش. وجود اماکن و عناصر آموزشی و فرهنگی و مذهبی و تجاری و انتظامی و ورزشی عواملی برای این پویایی و جنبش همیشگی بودند.

,

, ,

 بازگشت به دوران گذشته و مرور خاطرات رفته در نوع خود زیباست. خیلی افراد سالمند و معمرین و کسبه و تجار قدیمی شهر و داش مشدی ها و لوطی های جوانمرد شهر، آدم های بی غل و غش، موجوداتی با افکار بلند و قالب گرفته و محفوظات بس شیرین، گذر عمر خود و چین و چروک صورت خود را با تاریخ نانوشته این میدان قدیمی گره زده اند. در تاریخ و ادبیات شفاهی زنجان آمده که این میدان حکومتی، همواره در گذر عمر پر فراز و نشیب خود، شاهد و ناظر و محل اصلی مرافعه و دعواهای سیاسی و اردو کشی ها و جبهه بندی ها و میتینگ ها و اعتراضات مردمی و جنگ و گریزها و اعدام ها و جشن ها و سخنرانی ها و ضجه‌ها و فریادها و .... بوده است.

,

چند سالی است پروژه کاران و طراحان سبزه میدان بزرگ به پر و بال و پای این پیر سالیان دور پیچیده اند و تمام راه های منافذ رسیدن اکسیژن به او بند آمده است و ظاهراً می خواهند بَزَکَش کنند (اما به اصطلاح کشتی گیرها بُزکشش کرده اند!). این تاریخ گویای شهر دیگر نای بلند شدن ندارد و فرسوده  و نالان شده و به هن هن افتاده است. دیگر نه از آدم های قدیمی آن کسی مانده و نه ... هر چه هست نقل حکایت  سبزه میدان مانند معجون های خوش مزه مغازه احد قنادی در دهه ی 50 کشدار و بلند است و نقطقه پایانی بر آن متصور نیست.

,

روزگاری این میدان حکومتی مستطیل شکل با برخورداری از مرکزیتی کالبدی و استقرار در هسته ابتدایی شهر و نیز با دارا بودن مرکزیت اجتماعی و گردشگری و تجاری یعنی به جهت استقرار سه رکن محوری ولایت خمسه 1 - وجود اداره مالیه (بخش حکومتی) درجبهه شمالی میدان، 2 - عناصر و اماکنی مانند راسته بازار قیصریه و مسجد سید ( بخش مردمی) در جبهه جنوبی میدان 3 -  حضور اداره نظمیه ( قدرت سیاسی) در هسته مرکزی میدان، اهمیت آن از منظر رجال و صاحبان قدرت و ثروت دو چندان تلقی می‌شد، ولی امروزه با دگرگونی های مختلف اجتماعی و اقتصادی و خدماتی این نقش کمرنگ شده و ضربان قلب آن به تپش افتاده است .

,

در طی چند سال اخیر با توجه به اقداماتی که دوائر و نهادهای ذی ربط و مسئول در قبال اجرای طرح تفصیلی شهر زنجان و طرح جامع سبزه میدان بزرگ انجام داده اند، تمامی بخش قدرت سیاسی (عمارت بزرگ شهربانی) آن تخریب و به محل پارکینگ شهرداری طالقانی تبدیل شده است و جدای از تعدادی مغازه در حال ریزش که با شمع های چوبی، چندین سال است سرپا و یا کله پا نگه داشته شده اند و به جز یکی و دو بنای تاریخی، نام و نشانی از بافت سنتی در مجموعه سبزه میدان مشاهده نمی‌شود. (در حال حاضر کلیه مراکز آموزشی و فرهنگی و واحدهای دخانیات و قند و شکر و فروشگاه تعاونی فرهنگیان به انضمام کل مجموعه شهربانی سابق ((4/3/85)) تخریب شده است.)

,

*میدان سبزه میدان و مسجد سید در دوره قاجاریه

,

, ,

این میدان دیوانخانه قدیمی شهر که در آرشیو خاطرات تلخ و شیرین خود، نظاره گر بسیاری از بازیهای سیاسی و اجتماعی و اردوکشی های خیابانی بوده، در خاستگاه نخستین در شکل و شمایل یک محوطه وسیع در ضلع شمالی مسجد جامع زنجان و کنار باغ مصفای سید محمد باقر خان امجدی (امجد نظام) قرار داشته و بعدها با اجرای طرح تعریض معابر (1309/ ش) به عنوان یکی از میادین اصلی شهر زنجان، در هنگام احداث خیابان پهلوی سابق (امام فعلی) در همان دوران 16 – 1313 شکل نوینی به خود می گیرد، به طوری که با تخریب مراکز حکومت قجری و عمارات و دارالحکومه قدیمی و دوایر وابسته در امتداد خیابان طالقانی تا مدرسه توفیق و با احداث معبر اصلی شهر در دوره پهلوی اول، قهراً آماده بازسازی و پوست اندازی می شود.

,

به مرور زمان این میدان از طرف بلدیه وقت، پر از گل و گیاه و درخت شده و از آن به عنوان پارک نام برده می شود و پیرامون آن را دکان ها و مغازه های جورواجور اشغال می کنند. میدانی پرجنب و جوش و با صفا که اینک گرد پیری بر سر و صورت تکیده اش نشسته است.

,

میدان قدیمی سبزه میدان که امروزه به علت گسترش افقی شهر دیگر دارای مرکزیتی فیزیکی نیست، محدوده مرکزی آن در خاستگاه ابتدایی، به عنوان بافت سنتی شهر، از معدود جاها و احتمالاً اولین پارکی بوده که، قشر روشنفکر و خانواده های متوسط شهر جهت تجمع و تفرج خود، هر شامگاهان از آن استفاده می کردند.

,

البته این فرهنگ هنوز هم، با فراز و فرودهایی، لاکن با هویت جدیدتر و با آدم ها و نشان های دیگر و با بر هم خوردن خلوت همیشگی پارک و در ترافیک سر در گم و هوای آلوده آن حوالی، کماکان به حیات بی رمق خود ادامه می دهد.

,

به جای مغازه های معتبر و پرکار و ثروتمند اطراف سبزه میدان، شغل های دیگر و آدم های جدیدتر آمده اند و شاید قدیمی ترین مغازه،  همان داروخانه حکیمیان و چند تای دیگر باشند که هنوز به تاریخ و گنجینه خاطرات نپیوسته و بقچه بندی نشده اند.

,

دیگر خبری از صداهای موزون و با قاعده چاپخانه آقای مغازه (اقبال) و چاپخانه حاج علی اکبر شیشه چیان (توانا) و مطبعه حاج عزت الله رستمخانی نیست.

,

مطب مسننی دکتر ادوارد اساطوریان «ارمنی مراغه ای» و آقای امیر اصلانی و دکتر فیروز -  فیروز بخت تبریزی، دکتر احمد قنات آبادی، دکتر علیمرادیان در ضلع شمالی و جنوبی سبزه میدان غیب شده اند.

,

و در همین سیاق البته، مغازه و دکه ناشران معرفت و فرهنگ حاج صمد سعادتی خمسه و محمدعلی واهبی و کریم زعفری به همراه دفترخانه (بالا خانا) ثبت اسناد ملا محمدعلی خوئینی (آل اسحق) و عکاسخانه فیروز جمیلی و پارس و مغازه حاج جلال پرتقالی و نامه نگاری علی رستگار و قهوه خانه فرج فخار و کافه قنادی تراب رضایی و حسن بستنی‌چی و عبدالله بستنی‌چی و ساندویچی مهدی ادیب و مغازه شکسته بندی و قصابی!! مشهدی مختار و کافه رستوران برادران مقدم و گاراژهای مسافربری ایران غرب و حقانی و دکان سنگکی عبدالله خوشکام و مغازه سلمانی آقای یگانه (تمبر فروشی سال های اخیر) و خیاط خانه آقای فضلی و غیره دیگر موارد جای خود دارد.

,

 از مناره‌ها و گلدسته های مسجد دارا و حمام دوشی و نمره دار بلدیه زنجان و سینما ی صندلی دار ستاره آبی مهندس کوشان و حتی از به اصطلاح بی چهرگان مشهور شهری نظیر اکبر لامپا، علی آقا سرتیپ، آقا ولی «سیاری»، علی پاممیخ، فتی «فتح الله» و دیگر پاتوق داران ریز و درشت و مشتریان دائمی میدان و پارک سبزه میدان، اثری باقی نمانده است.

,

سبزه میدان دهه  50 

,

به نقل از یکی از زنجانی های قدیمی، در همان ایام، زنجان را شهرداری بود مدیر و مدبر، جناب امیر هوشنگ محتشم که انصافاً در آبادی شهر همت گمارد. به اتمام رساندن پروژه میدان بلوار و بازسازی سبزه میدان، آن هم درست در برابر بازار قیصریه -  جائی که دو مجسمه شیر سنگی بر ورودی آن، جا خوش کرده اند [کرده بودند] از جمله زحمات ایشان به حساب می آمد.

,

با تلنگری به ادبیات رفته بر شهر زنجان، این پارک قدیمی در محدوده میدان اصلی شهر با قرار گرفتن در سطحی پایین تر از معبر عمومی و با جداره ای در دور خود، روزگاری با آب نما و دخترکان کوزه بغل کرده و سوار بر موج آب های فوران حوض  و درختان کهن و استقرار در بافت پر تراکم، محل تفرج و گشت و گذار شهروندان بوده، و در واقع سبزه میدان نوردی جزء فرهنگ عمومی بوده و در این اثنا علاوه بر مرفهان و دارایان و یقه سفیدهای شهر، حتی اقشار زیر متوسط و کم درآمد و کارگران و مهاجران روستایی و لمپن‌های شهری هم، از این عنصر و فضای شهری در ساعاتی از روز استفاده می کردند. در حال حاضر نیز و با وجود ضربان قلب، با کاربری تفریحی سنتی و ایفای نقش استراحت گاه و تنفس گاه شهری برای قشر به خصوصی، در واقع نوعی پاتوق شهری رفقا قلمداد می شود. و در این راستا و با وجود ناملایمات و ناسازگاری‌های گوناگون، هنوز هم، رونق خود را به طور کامل از کف نداده است، به طوری که از ساعات اولیه روز، نیمه پویا و با آغوش باز و بی هیچ چشم داشتی، پذیرای اقشار و طبقات خاصی از اهالی شهر و مسافران ساک به دست و ... می باشد. و صد البته امروزه قدم زدن در پیاده راه های مرکزی شهر و جلوی مغازه ها که در تصرف کامل کسب و کار است!! نفس گیر و ملال آور شده است.

,

از نمودهای شبه پویایی برجای مانده از این عرصه و هویت شهری، می توان به حضور پیوسته پیرمردان بازنشسته در دورتادور حصار کوتاه و حریم سیمانی پارک سبزه میدان اشاره کرد که به یاد ایام جوانی خود و این نقطه عطف شهری، در گروه های چند نفره و یا با کپه کپه نشستن ها، گپ و گفتگو می کنند که در نوع خود قابل توجه می باشد. یکی دیگر از نمودهای عینی میدان سبزه میدان، علاوه بر فعالیت های حاشیه خیابان، حضور همیشگی خرده فروشان و تجمع دست فروشان قد و نیم قد در آن و گاهاً هجوم سارهای سیاه بر روی شاخه های درختان داخل پارک است. همه روزه جای به جای این میدان و پارک قدیمی با افراد خرده فروش و دست فروش اشغال می شود. دست ‌فروشان سبزه‌میدان زنجان علاوه بر عرضه انواع کتاب و مجلات قدیمی و در عین حال فله ای، در کار عرضه انواع و اقسام مهر و انگشتر و چاقو و پول های اسکناس و مسکوکات نقره قدیمی و تسبیح و سی دی و وسایل انتیک و عتیقه جات و غیرو فعالیت و تبحر دارند. اما قابل کتمان نیست که برخلاف گذشته، دیگر فرهنگی به نام بچه‌های سبزه میدان وجود عینی ندارد!!

,

مجموعه سبزه میدان زنجان با قدمت دیرینه، به عنوان یک میراث با ارزش که در گذر روزگار و ادوار مختلف تاریخی و اجتماعی از تحولات چشمگیری بهره مند بوده، بدون شک اهمیت حفظ و مرمت آن و همچنین ساماندهی محدوده آن بر کسی پوشیده نبوده و نیست.

,

در سالهای اخیر و در ارتباط با احیا و تجدید پوسته مرکزی شهر و نه تخریب آن!! کاری صورت نگرفته و شهریت و مدنیت و گذشته تاریخی شهر نادیده گرفته شده است. انطباق تدریجی شبکه اتومبیل رو، بر بافت قدیمی این فضا و مراکز دیگر، اثرات نامطلوبی به جا گذاشته است. یکی از اثرات مهم و در عین حال منفی در حوزه شهرنشینی و شهرسازی، ورود اتومبیل به بافت های قدیمی و تخریب بافت و بناها و عمارت های تاریخی این مراکز است. گویی خیابان های زنجان و حد فاصل سبزه میدان و میدان انقلاب فقط برای عبور و مرور ماشین است و بس و باید با تخریب هویت گذشته همه چیز را به صورت کیلویی به سامان رساند. و پیاده روها که روزگاری گردشگاه های عمومی و مکان فرهنگی برای تازه کردن دیدار آشنایان بود اینک راه های آن را افرادی شتابزده اشغال کرده‌اند که از سویی به سویی رفته و برای بر طرف کردن خواسته و نیازهای خود به آنجا مراجعه کرده و یا در پی خرید مایحتاج خود هستند.

,

این جمله معترضه را هم بگوییم که به خاطر انباشت دوده و پوده و آهن و به لطف آلودگی صوتی و بصری و اجرای طرح هر خانه یک و یا دو اتومبیل ملی!، اگر روزگاری وجود طبیعت زیبای سبزه میدان، درختان کهن و آب و پرندگان، همگی خود بهترین عامل زیبایی این حوزه و بافت سنتی زنجان از برای گردشگری و سیاحت بودند، این روزها دیگر از خیل عظیم پرندگان خوشخوان و حتی زاغها و کلاغها و یاکریم ها و کفترچاهی ها که در خنکای عصرهای شهر زنجان، لابلای درختان سرسبز محور اصلی شهر پریده و جیغ و داد راه می انداختند و آفریننده منظری زیبا می شدند، خبری نیست. و ای کاش علاوه بر حفاظت و احیا و بازسازی بافت تاریخی این محدوده شهری، ای کاش درختان تنومند این محدوده و خیابان اصلی شهر را قدر می دانستیم!! در سالهای گذشته دهها اصله درخت پیر و کهنسال به عناوین مختلف از مراجع قانونی مجوز قطع گرفتند و سر از زیر دیگ های سه منی در آوردند!.

,

نتیجه آنکه در حال حاضر، با نیم نگاهی به میدان سبزه میدان زنجان، بر خلاف گذشته های نه چندان دور، این پارک و میدان قدیمی نقش خود را در زندگی نوین امروزی و ارائه خدمات عمومی!! کم رنگ می بیند و با عدم توجه به آن و طرح تخریب و طرح نو در انداختن از سوی متولیان به واقع به هن هن افتاده است. به خاطر برخی دستکاری های غیر معمول از سوی اشخاص و حتی نهادها در بافت ارگانیک و همگون اولیه آن و پیدایش متغیرهایی که هارمونی های لازم را با فضای کنونی ندارد همانند وجود اغتشاش و تحریکات و تهییجات در نصب بیلبوردها و تابلوها و پارچه ها و بنرهای تبلیغاتی در سایزهای بزرگ و سایر ابزار و آلات اطلاع رسانی -  بد منظر بودن ساختمان های جدید الاحداث در جبهه شرقی و به هم خوردن ریتم ارتفاعی – استقرار کانتر ها در ضلع شمالی و ناهمخوانی با فضا -  تلاقی و بی نظمی و به هم آمیختن پیاده روها و سواره روها در پیرامون میدان که حس نبود امنیت را تداعی می کند - همجواری پارکینگ عمومی طالقانی با پارک سبزه میدان که منجر به افزایش تردد اتومبیل و بر هم خوردن آرامش داخل پارک می شود.

,

 

,

سبزه میدان کنونی

,

با این تفاسیر و در نبود بسترهای مناسب و چشم اندازهای گیرا،  دیگر کمتر کسی برای تجدید قوا و انبساط خاطر خود به این مرکز مراجعه می‌کند. پارک سبزه میدان حالا با تخریب ها و دستکاری ها به معبر و فضایی معمولی و گاه ناخوشایند مبدل شده است. بیشتر دوائر دولتی و نهادها به صفحات شمالی شهر انتقال داده شده اند و اگر برخی بانکها و مطب پزشگان نبود شاید...

,

این میدان که روزگاری مرکز ثقل و هویت شهر زنجان و در واقع بیشتر بلاد ایران را همانا، با سبزه میدان شان می ‌شناختند، امروز چیزی جز یک فضای قدیمی از تب و تاب افتاده در انتظار فرجامی نامعلوم که ظاهراً باید جهت حل مشکل ترافیک هفت پیچ زنجان سلاخی شود‌ نیست و تنها دو رفیق دیگرش در جبهه جنوبی آن باقی مانده‌اند. شاید با منقرض شدن معمرین و نسل قدیمی زنجان، این افسوس و تأسف خوردن ها و بال و پر زدن ها و حیف و هیهات گفتن ها هم، از فرهنگ کهنه شهر زنجان مانند خیلی چیزهای دیگر غیب شوند.

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه