اخبار داغ

سفیرافلاک گزارش می‌دهد؛

روایت خادمی که رزقش را از شهداء گرفت

روایت خادمی که رزقش را از شهداء گرفت
خادمی بارگاه ملکوتی حضرت علی ابن موسی‌الرضا(ع) رزق معنوی بود که مصطفی مراتی مایوان با توسل به شهداء گرفت و اکنون 10 سال است که در بهشت خراسان خدمت می‌کند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «سفیرافلاک»، سال ۹۴ بود که رزق خادمی حرم امام مهربانی‌ها حضرت علی ابن موسی‌الرضا(ع) را یک هفته‌ای از شهداء گرفت و با دلی سرشار از شور و عشق به حرم رفت تا برای زائران امام هشتم (ع) سنگ تمام بگذارد.

این روایت کوتاهی بود از «مصطفی مراتی مایوان» دربان کشیک ششم حرم مطهر رضوی که این روزها با عشق و ارادت خاصی به زائران و دوستداران امام هشتم (ع) خدمت می‌کند، با او به گفتگو پرداختیم تا از خود و سال‌ها خادمی در حرم ثامن‌الحجج حضرت علی ابن موسی‌الرضا (ع) برایمان بگوید. 

او می‌گوید صاحب سه فرزند پسر هستم که اخیراً با دعای امام هشتم و عنایت خدا صاحب فرزند نازنینی شده‌ام. پدر همسرم پهلوان قربان محمد بهادری مایوان هم دوره‌ای جهان پهلوان تختی است، پدرم خودم هم سال ۱۴۰۱ فوت کرد که امیدوارم همه پدران و مادران عزیزی که به رحمت خدا رفته‌اند مورد رحمت و مغفرت الهی قرار گیرند.

سپس از وضعیت کاری‌اش می‌گوید و ادامه می‌دهد: در حال حاضر شغلی ندارم، دو سال قبل شرکت خودرو سازی سایپا تهران شروع به کار کردم اما به‌دلیل مشکلات اقتصادی نتوانستم نقل مکان کنم و به محل کارم بروم.

 

عشق و ارادت به شهداء و زیارت امامزادگان

من علاقه زیادی به شهدای عزیز و زیارت امامزاده‌ها دارم به همین جهت زیاد سر خاک شهداء و آرامگاه امامزاده‌ها می‌رفتم، از دعای این عزیزان بود که اکنون خادم حرم رضوی هستم.

یک روز در بهشت زهرای تهران و کنار آرامگاه شهدای دفاع مقدس از جمله «شهید پلارک»، «شهید ابراهیم هادی» و «شهید چمران» قدم می‌زدم که به ذهنم رسید که دست و پای پدرم را ببوسم و از جایی که کم‌رو بودم و خجالت می‌کشیدم این کار انجام دهم، این کار آرزویم شده بود چون می‌دانستم اجر زیادی دارد بنابراین از تهران به خراسان رفتم و مهمان پدرم شدم و بعد از نماز جرات پیدا کردم که پای پدرم را در سجده ببوسم.

ما مشهد زندگی می‌کردیم یک روز طبق روال گذشته با خانواده برای زیارت به حرم رفتیم، در حرم یکی از دوستان قدیمی‌ام را دیدم که خادم قسمت ولیچر بود، حالش را پرسیدم و  گفتم علی جان شما چطور خادم آقا جان شدی تا من هم بتوانم خدمت کنم؟ به گنبد آقا نگاهی کرد و گفت: از امام رضا (ع) خواستم. گفتم بله باید اول از امام رضا(ع) بخواهیم اما روال کاریش چطور بود که اگر آقا دعوت کرد من هم خادم شوم، سپس علی مسیر کارهای امور خادمین را مختصری توضیح داد.

همان موقع پای ضریح آقا مشرف شدم و گفتم آقا جان من علاقه زیادی به خدمت در حرم مطهر شما را دارم اگر صلاح می‌دانید قسمت و روزی‌ام شود تا نوکر و خادم شما شوم.

 

انتخاب برای خادمی حرم در کمتر از یک هفته

روز بعد به دفتر امور خادمین که خروجی شیخ طوسی کنار دفتر امانات است، مراجعه کردم و گفتم می‌خواهم خادم آقا شوم باید چکار کنم؟ فرمی به من دادند و مدارکی خواستند که در هسته گزینش آستان قدس کارها را انجام دادم که در نهایت گفتند تماس می‌گیرند البته قبلش به من گفته بودند که نزدیک ۵۰ هزار نفر در نوبت هستند و حتی برخی سه سال است که در نوبت‌اند پس اگر زمانبر بود نگران نباشید، تماس می‌گیریم.

یک هفته نشده بود که تماس گرفتند و گفتند جهت تکمیل پرونده، آزمون‌های حر‌م‌شناسی و بقیه کارها به امور خادمین مراجعه کنید، رفتم و کارها انجام شد که خدا را شکر ما را پذیرفتند و کلاس‌های آموزش را هم شرکت کردم.

روایت خادمی که رزقش را از شهداء گرفت

 

روز اولی که خادم آقا جان شدم ماه رمضان بود ما را به مهمانسرای حضرت فرستادند، تابستان بود و هوا گرم و داغ. خادمین از ساعت چهار الی پنج صبح در مهمانسرا و آشپزخانه شروع به کار کردند.

 

 

عنایت امام رضا(ع) به خادمش

 

خادمین با دعا، توسل و مناجات مشغول پخت غذا شدند من هم تا بعد از افطار در بخش آشپزخانه سر دیگ‌های حضرت بودم، وقتی غذاها را کشیدند یک مراسم خیلی خاص و معنوی برگزار شد. در این بین مدیر کشیک خادم‌ها را صدا زد و گفت: خادم‌هایی که از صبح برای پخت غذا زحمت کشیدند بیایند و غذای خود را بگیرند، سپس اعلام کرد خادم‌های جدید امروز غذا ندارند. دلم شکست و همانجا از مهمانسرای حر عاملی به گنبد آقا نگاه کردم و گفتم آقا جان دعوتم کردید و خادمت شدم حالا اگر دست خالی به خانه بروم به بچه‌هایم چه بگویم! بگویم از صبح مهمانسرا و سر دیگ آشپزخانه بودم ولی یک غذا هم به من ندادند که برای بچه‌هایم ببرم.

 

دلم شکست اشکم جاری شد، پنج دقیقه نگذشت که مدیر کشیک صدا زد خادم‌های جدید هم بیایند و غذای خود را بگیرند. مجدد رو به گنبد کردم و گفتم آقا جان ببخشید من عذرخواهی می‌کنم، خیلی کم خواستم یا امام رضا(ع) این خواسته کمی بود که اجابت کردید.

 

 

۱۰ سال خدمت در کوی بهشت

 

۱۰ سال است که به لطف امام هشتم(ع) خادم حضرت هستم، تقریباً در همه بخش‌های حرم از جمله بخش ویلچر، انتظامات رواق‌ها، انتظامات پای ضریح مطهر و بخش دربانی خدمت کردم و همه خدمت‌ها را از خود آقا امام رضا(ع) طلب کردم.

 

چند سال پیش از امام رضا (ع) خواستم و گفتم آقا اگر امکانش هست و صلاح می‌دانید آرزو دارم نقاره‌چی شما در نقاره‌خانه حرم شوم تا ذکر یا رضا برای مریض‌ها و زائران بگیرم که خدا را شکر اجابت کردند و پذیرفتند و چند سالی است که به لطف امام هشتم و دعای زائران من نقاره‌چی حضرت هستم. اکنون نیز دربان کشیک ششم حرم مطهر هستم و یک روز هم در هفته برای نواختن نقاره به نقاره‌خانه حرم می‌روم و برای همه دعا می‌کنم.

 

 

شفا گرفتن جوان در حرم امام رضا(ع)

 

خاطرات شیرین و امام رضایی زیاد است اما یکی از بهترین خاطره‌ها این است که مدتی پیش ساعت پنج صبح خدمتم پنجره فولاد صحن انقلاب بود و محضر آقا داشتم صحبت و مناجات می‌کردم و سلام مردمی را که سفارش کرده بودند خدمت آقا جان می‌رساندم که یکدفعه از سمت سقاخانه صدای گریه به گوشم رسید، رفتم دیدم یک یک پدر و مادر زیر بغل یک پسر ۱۷ الی ۱۸ ساله را گرفته‌اند و روی زمین به سمت پنجره فولاد می‌کشند، مردم هم نگاه می‌کردند و به حال این جوان می‌گریستند.

 

جلو رفتم و پدر و مادر این جوان را برای بستن فرزندشان به شبکه‌های پنجره فولاد همراهی کردم و آنها را دلداری دادم و گفتم ان‌شاءالله به حق امام هشتم هرچه زودتر شفا می‌گیرد. پدر و مادر گریه می‌کردند و ناله می‌زدند، گفتم نگران نباشید جای خوبی آوردید.

 

خادم امام مهربانی‌ها به اینجای صحبتش که می‌رسد به یاد کرامات و رافت ثامن الحجج (ع) می‌افتد و زیر لب زمزمه می‌کند:

 

محبوب رضاست هرکه دل ریشتر است

از کعبه صفای این حرم بیشتر است

اینجاست طبیبی که ندارد نوبت

هرکه دل شکسته‌تر بود پیشتر است

 

از پدر و مادر جوان پرسیدم چه شده که گفتند پاهایش از کار افتاده و نمی‌تواند راه برود، با جوان صحبت کردم و گفتم دستت را از شبکه‌های پنجره فولاد می‌گیری و با ذکر یا امام رضا بلند می‌شوی که جوان نگاهم کرد و گفت: آقای خادم اجازه می‌دهی پنج دقیقه بخوابم. حال خوبی نداشت گفتم اشکال ندارد من همین‌جا قدم می‌زنم بعد از پنج دقیقه از خواب بیدار شو و دست از شبکه‌ها بگیر و بلند شو. بعد از پنج دقیقه دیدم جوان بیدار شد، پدر و مادر هم همچنان گریه می‌کردند، گفتم الان وقتشه دست از شبکه‌های پنجره فولاد بگیر و یا امام رضا بگو، مردم هم دعا می‌کنند که ان‌شاءالله هرچه زودتر خوب و بلند شوی.

 

پسر جوان شبکه‌های ضریح را گرفت، بلند شد و شفا گرفت. مردم گریه می‌کردند دو دقیقه گذشت گفتم شلوغ می‌شود، ممکن است به این جوان آسیب برسد پس آنها را تا ایوان نقاره‌خانه بدرقه کردم و گفتم بروید ساعت ۸ برای صلوات خاصه امام هشتم حرم بیایید. سر ساعت ۸ برگشتند، آری جوان با پای خودش سرحال، شاداب و خیلی خندان برگشت. آنها خدا را شکر می‌کردند و سنگ فرش‌های حرم را می‌بوسیدند.

 

کرامات امام هشتم بی‌نهایت است و ما ممنون هستیم که این رزق معنوی را به ما دادند تا از نزدیک به عینه این کرامات را ببینیم و لمس کنیم. 

 

 

عنایت امام رضا(ع) به معلم جوان رشتی

 

در همین دهه کرامت در قالب کاروان زیرسایه خورشید راهی رشت شدیم و با معلم جوانی به نام «مهران» آشنا شدم، ماجرا از این قرار بود که آقا مهران بنا بوده در سالروز ولادت حضرت معصومه (س) در قم باشد و زائر آن حضرت، اما این اتفاق نمی‌افتد و دل شکسته و گریان می‌شود که چرا از این زیارت بی‌نصیب مانده است اما ساعت ۱۱ شب همان روز خادمیاران حرم رضوی در رشت به مهران تماس می‌گیرند و می‌گویند قرار است پرچم حرم امام رضا (ع) به رشت بیاید شما هم ساعت ۶ صبح برای خدمت محل اسکان حضور داشته باشید.

 

مهران از این اتفاق بسیار خوشحال می‌شود طوری که اشک شوق می‌ر‌یزد و با خود می‌گوید یا امام رضا (ع) از اینکه به یاد ما دل‌شکسته‌ها هستید ممنونم، من عجله و قضاوت کردم که ناراحت شدم ولی شما امام رئوف و خواهرتان به یاد ما دل‌شکسته‌ها هستید.

 

 

روایت خادمی که رزقش را از شهداء گرفت

 

وقتی این ماجرا را از مهران شنیدم قطعه‌ای از پارچه داخل ضریح مطهر که متبرک به غبار ضریح بود به او دادم و گفتم ای کاش این کرامت را یکی از خبرنگاران منتشر می‌کرد تا مردم از خواندن آن فیض ببرند که ساعتی نگذشت شما به عنوان خبرنگار سفیرافلاک از لرستان تماس گرفتید و گفتید از کرامات آقا علی ابن موسی الرضا (ع) بگویید تا در سایت منتشر کنیم.

 

سال گذشته نیز در سفری که به تهران داشتم و مهمان یک عزیزی بودم سفارش کرد و گفت: حالا که می‌خواهی به رشت بروی، سری به یک خانم بزن که ۱۴ سال است ازدواج کرده و هنوز بچه‌دار نشده است.

 

به رشت که رفتم برای عرض توسل و دعا به منزل این خانم خیاط، مهربان، نجیب و عاشق امام رضا(ع) رفتم و یکی از چهار غذای حضرتی که به زحمت و با یخچال آکاسیف به تهران رسانده بودم به این خانم دادم که بسیار خوشحال شدند، گفتم این دیدار در برنامه نبوده و این غذا قسمت و روزی شما بوده است که امر فرمودند و ما به رشت آمدیم.

 

 

خانمی که به لطف و کرم امام رضا (ع) صاحب فرزند شد

 

در نهایت یک ماه پیش به ما خبر دادند که این خانم مادر شده و صاحب یک دختر نازنین به اسم نرجس شده است که این از لطف و کرامات امام هشتم حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) یک سری کرامات به صورت شفاهی است به‌طوری که در رابطه با حاجات عزیزانی که مشکل و گرفتاری دارند و برای دعا به ما سپردند اتفاقی رخ می‌دهد و بعد هم تماس یا پیغام می‌دهند که ما حاجتمان را گرفتیم. ضمن اینکه در حرم یک دفتری به نام ثبت کرامات حضرت داریم و در رابطه با عزیزانی است که به لطف امام هشتم شفا می‌گیرند.

 

البته ثبت این کرامات مستلزم ارائه مدارک و اسناد پزشکی قبل و بعد از شفاست و پزشک‌های حرم باید تایید کنند. و با تایید مستندات نقاره‌زن‌های امام رضا برای نواختن نقاره بالا می‌روند. گاهی نیز به محض شفا یافتن یک مریض نقاره می‌زنند.

 

 

لحظات ناب دعا

 

همه لحظات و ساعات زیارت حرم مطهر چه صبح باشد و چه شب بسیار الهی، معنوی و درجه یک است و نمی‌شود زمان تعیین کرد ولی معمولاً شب‌های زیارت چون خلوت و سکوت دیگری دارد صفای خاص خودش را دارد و راحت می‌شود با حضرت خلوت، مناجات و درد دل کرد.

 

ما نقاره‌چی‌های حرم امام رضا(ع) معمولاً صبح و غروب حرم را بیشتر دوست داریم چون در نقاره‌خانه امام هشتم ذکر یا رضا را به صدا در می‌آوردند و نقاره‌چی‌ها برای زائرها دعا می‌کنند. زمانی که نقاره می‌زنیم یکی از ابیات این است «این دادرس بیچارگان، ای فریادرس درمانده‌گان رضا جان، رضا جان، غریب رضا، غریب رضا، غریب رضا».

 

 

روایت خادمی که رزقش را از شهداء گرفت

 

 

 

نواختن نقاره شادی در حرم ثامن‌الحجج(ع)

 

هنگام نواختن نقاره ۲۰ دقیقه قبل از طلوع و ۲۰ دقیقه قبل از غروب آفتاب مشهد است؛ علت این است که زمان استجابت دعاست و اینکه به زائران اعلام می‌کنند که نماز قضا نشود و مهمتر از همه بیماری اگر شفا بگیرد خادم‌های عزیز بعد از تایید شدن اسناد پزشکی و به دستور بخش تشریفات حرم که بخش مربوط به نقاره‌خانه است جهت نواختن نقاره شادی بالا می‌روند، همچنین در ایام ولادت ائمه معصومین(ع) و شب و روز میلاد نقاره نواخته می‌شود.

 

خدمت به ائمه اطهار(ع) مسلماً به زندگی آرامش، صفای باطن مهربانی در رفتار می‌دهد و ضمن اینکه خیر و برکت آن به عینه مشاهده می‌شود خیر آن همواره در زندگی خادمان ساری و جاری است.

 

خدا را شاکر و سپاسگذارم که جلوه صمدیت، رافت، کرامت و مهربانی خود را در امام مهربانی‌ها حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) نمایان کرده است و ما این رافت، کرامت و مهربانی را در زندگی خودمان مشاهده می‌کنیم.

 

امسال هفدهمین سال اعزام کاروان‌های زیر سایه خورشید است که در قالب کاروان‌ها، جشن‌های معنوی و مردمی در استان‌ها برگزار می‌شود تا عزیزانی که به هر دلیلی امکان و فرصت زیارت را ندارند از وجود پرچم حرم مطهر فیض و بهره ببرند و قلبشان به وجود نازنین امام هشتم وصل شود.

 

بنده معتقدم هرجا پرچم حرم مطهر امام هشتم(ع) است، ما آنجا را حرم امام رضا(ع) می‌دانیم به طوری که ما این رزق معنوی را در کنار پرچم آقا جان در گوشه گوشه ایران عزیز مشاهده می‌کنیم. 

 

روایت خادمی که رزقش را از شهداء گرفت

 

وقتی مردم عزیز به خادمین می‌گویند سلام ما را به آقا برسانید و بگوئید مریض داریم، گرفتاریم، جوان‌هایمان مشکلات دارند، کسالت داریم به نیابت از همه مردم عزیز همیشه گفتم آقا جان به امید آمده‌ام، خانه خراب‌ام نکنی، همه کردند جوابم، تو جوابم نکنی، بارها آمدم و حاجتم را دادی، به جوادت قسم اینبار جوابم نکنی...

 

از خادمین اصحاب رسانه سپاس‌گزارم که اخبار، تصاویر و فیلم‌های حرم مطهر امام هشتم(ع) را منتقل و منتشر می‌کنند و دل‌ها را به حرم آقاجان می‌برند ولی خود مظلوم‌اند و دیده نمی‌شوند. دعاگوی همه شما هستیم و کامتان به محبت امام رضا(ع) شیرین باشد.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه