هر شب با قرآن/ راهکاری موثر برای مقابله با شایعات!
بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی گزیده، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی داناسوره 24. نور آیه 11
, شبکه اطلاع رسانی دانا, سوره 24. نور آیه 11,
إِنَّ الَّذِینَ جَآءُو بِالْإِفْک عُصْبَةٌ مِّنکمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَکم بَلْ هُوَ خَیرٌ لَّکمْ لِکلِّ امْرِی مِّنهُم مَّا اکتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّی کبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ
قطعاً کسانی که آن دروغ بزرگ را (در میان) آوردند، گروهی متشکل از خود شما بودند. آن را برای خود شر نپندارید، بلکه آن (در نهایت) به نفع شماست. هر کدام از آنان بدان اندازه از گناه که مرتکب شده است، به کیفر رسد وبرای کسی که بخش بزرگ گناه را بر عهده گرفته عذاب بزرگی است.
کلمهی «اِفک» در لغت، به معنای گرایش از حقّ به باطل است. تهمت زدن نیز نوعی پوشاندن حقّ و جلوه دادن باطل است.
برخی مفسّران درباره شأن نزول این آیه گفتهاند: پیامبراکرم صلی الله علیه وآله در هر سفری با قید قرعه یکی از همسرانش را همراه میبرد. در جنگ «بنی مصطلق» عایشه را برد. وقتی که نبرد پایان یافت و مردم به مدینه بازمیگشتند، عایشه برای تطهیر و یا یافتن دانههای گردنبند گمشدهاش از قافله عقب ماند. یکی از اصحاب که او نیز از قافله دور مانده بود، عایشه را به لشکر رساند. بعضی افراد به عایشه و آن صحابی، تهمت ناروا زدند. این اتهام به گوش مردم رسید، پیامبر ناراحت شد وعایشه به خانه پدر رفت، تا آن که این آیه نازل شد.( تفسیر ابنکثیر)
جمعی دیگر از مفسّران و خصوصاً نویسنده تفسیر «اطیبالبیان» با استفاده از روایات متعدّد و مستند نقل میکنند که این آیه دربارهی «ماریه قبطیه» (یکی دیگر از همسران رسول خدا) است، که خداوند به او فرزندی به نام «ابراهیم» داد، ولی پس از 18 ماه از دنیا رفت. عایشه و حَفصِه گفتند: ای رسول خدا! چرا گریه میکنی؟ ابراهیم فرزند تو نبود، بلکه شخص دیگری غیر از تو با ماریه همبستر شده و ابراهیم متولد شده است. اینجا بود که این آیه نازل شد. علاّمه جعفر مرتضی در کتاب گرانقدر (حدیث الافک) نیز این بیان را تأیید میکند. در مورد هر دو شأن نزول سؤالاتی مطرح است ولی چون هدف ما در این تفسیر، پیامگیری از متن آیات است، دربارهی شأن نزولها بحث گستردهای نداریم.
در ماجرای افک چندین گناه نهفته است: دروغ، سوءظن به مؤمن، ایذای مؤمن، تهمت، اهانت، آزردن پیامبرصلی الله علیه وآله، تضعیف خاندان رسالت و شایعهپردازی.
* افراد فاسق، از نسبت دادن زنا، حتی به همسر پیامبر نیز ابایی ندارند. «جاءو بالاِفک»
* گاهی شایعهسازان، با سازماندهی قبلی و قصد توطئه، شایعه را القا میکنند. «عُصبة» («عُصبة» یعنی گروه متشکل و متعصّبی که هدفی را دنبال میکند)
قطعاً کسانی که آن دروغ بزرگ را (در میان) آوردند، گروهی متشکل از خود شما بودند. آن را برای خود شر نپندارید، بلکه آن (در نهایت) به نفع شماست. هر کدام از آنان بدان اندازه از گناه که مرتکب شده است، به کیفر رسد وبرای کسی که بخش بزرگ گناه را بر عهده گرفته عذاب بزرگی است.
کلمهی «اِفک» در لغت، به معنای گرایش از حقّ به باطل است. تهمت زدن نیز نوعی پوشاندن حقّ و جلوه دادن باطل است.
برخی مفسّران درباره شأن نزول این آیه گفتهاند: پیامبراکرم صلی الله علیه وآله در هر سفری با قید قرعه یکی از همسرانش را همراه میبرد. در جنگ «بنی مصطلق» عایشه را برد. وقتی که نبرد پایان یافت و مردم به مدینه بازمیگشتند، عایشه برای تطهیر و یا یافتن دانههای گردنبند گمشدهاش از قافله عقب ماند. یکی از اصحاب که او نیز از قافله دور مانده بود، عایشه را به لشکر رساند. بعضی افراد به عایشه و آن صحابی، تهمت ناروا زدند. این اتهام به گوش مردم رسید، پیامبر ناراحت شد وعایشه به خانه پدر رفت، تا آن که این آیه نازل شد.( تفسیر ابنکثیر)
جمعی دیگر از مفسّران و خصوصاً نویسنده تفسیر «اطیبالبیان» با استفاده از روایات متعدّد و مستند نقل میکنند که این آیه دربارهی «ماریه قبطیه» (یکی دیگر از همسران رسول خدا) است، که خداوند به او فرزندی به نام «ابراهیم» داد، ولی پس از 18 ماه از دنیا رفت. عایشه و حَفصِه گفتند: ای رسول خدا! چرا گریه میکنی؟ ابراهیم فرزند تو نبود، بلکه شخص دیگری غیر از تو با ماریه همبستر شده و ابراهیم متولد شده است. اینجا بود که این آیه نازل شد. علاّمه جعفر مرتضی در کتاب گرانقدر (حدیث الافک) نیز این بیان را تأیید میکند. در مورد هر دو شأن نزول سؤالاتی مطرح است ولی چون هدف ما در این تفسیر، پیامگیری از متن آیات است، دربارهی شأن نزولها بحث گستردهای نداریم.
در ماجرای افک چندین گناه نهفته است: دروغ، سوءظن به مؤمن، ایذای مؤمن، تهمت، اهانت، آزردن پیامبرصلی الله علیه وآله، تضعیف خاندان رسالت و شایعهپردازی.
* افراد فاسق، از نسبت دادن زنا، حتی به همسر پیامبر نیز ابایی ندارند. «جاءو بالاِفک»
* گاهی شایعهسازان، با سازماندهی قبلی و قصد توطئه، شایعه را القا میکنند. «عُصبة» («عُصبة» یعنی گروه متشکل و متعصّبی که هدفی را دنبال میکند), إِنَّ الَّذِینَ جَآءُو بِالْإِفْک عُصْبَةٌ مِّنکمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَکم بَلْ هُوَ خَیرٌ لَّکمْ لِکلِّ امْرِی مِّنهُم مَّا اکتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّی کبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ
قطعاً کسانی که آن دروغ بزرگ را (در میان) آوردند، گروهی متشکل از خود شما بودند. آن را برای خود شر نپندارید، بلکه آن (در نهایت) به نفع شماست. هر کدام از آنان بدان اندازه از گناه که مرتکب شده است، به کیفر رسد وبرای کسی که بخش بزرگ گناه را بر عهده گرفته عذاب بزرگی است., إِنَّ الَّذِینَ جَآءُو بِالْإِفْک عُصْبَةٌ مِّنکمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرّاً لَکم بَلْ هُوَ خَیرٌ لَّکمْ لِکلِّ امْرِی مِّنهُم مَّا اکتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّی کبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ,
, قطعاً کسانی که آن دروغ بزرگ را (در میان) آوردند، گروهی متشکل از خود شما بودند. آن را برای خود شر نپندارید، بلکه آن (در نهایت) به نفع شماست. هر کدام از آنان بدان اندازه از گناه که مرتکب شده است، به کیفر رسد وبرای کسی که بخش بزرگ گناه را بر عهده گرفته عذاب بزرگی است.,
,
,
,
,
,
,
,
,
* مراقب شایعهسازان در میان خود باشید. «منکم»
* گاهی در پیشآمدهای تلخ منافعی وجود دارد. (مانند روشنشدن چهرهی منافقان، هوشیاری مردم، امدادهای الهی برای مظلوم) «لاتحسبوه شرّاً لکم»
* امیددادن به مؤمنان در برابر توطئه وتهمت بدخواهان لازم است. «بل هو خیرٌ»
* کیفرهای الهی، عادلانه ومتناسب با اعمال ماست. «لکلّ امری منهم ما اکتسب»
* در گناهان دستهجمعی، هر یک از افراد به مقدار سهم خود مجرم است. «لکلّ امری منهم ما اکتسب من الاثم»
* انسان زمانی مجرم و مقصّر است که با علم و قصد گناه کند. «اِکتسب من الاثم»
* گناه هر کس گریبانگیر خود اوست. «لکلّ امری منهم مَا اکتسب من الاثم»
* مجازات کسی که نقش اصلی را در ارتکاب جرم دارد، بزرگتر است. «والّذی تَولّی کبره... له عذابٌ عظیم»
, * مراقب شایعهسازان در میان خود باشید. «منکم»
* گاهی در پیشآمدهای تلخ منافعی وجود دارد. (مانند روشنشدن چهرهی منافقان، هوشیاری مردم، امدادهای الهی برای مظلوم) «لاتحسبوه شرّاً لکم»
* امیددادن به مؤمنان در برابر توطئه وتهمت بدخواهان لازم است. «بل هو خیرٌ»
* کیفرهای الهی، عادلانه ومتناسب با اعمال ماست. «لکلّ امری منهم ما اکتسب»
* در گناهان دستهجمعی، هر یک از افراد به مقدار سهم خود مجرم است. «لکلّ امری منهم ما اکتسب من الاثم»
* انسان زمانی مجرم و مقصّر است که با علم و قصد گناه کند. «اِکتسب من الاثم»
* گناه هر کس گریبانگیر خود اوست. «لکلّ امری منهم مَا اکتسب من الاثم»
* مجازات کسی که نقش اصلی را در ارتکاب جرم دارد، بزرگتر است. «والّذی تَولّی کبره... له عذابٌ عظیم»,
,
,
,
,
,
,
,
انتهای پیام/ن
, انتهای پیام/ن]
ارسال دیدگاه