یادداشت/
طوفان الاقصی، تکمیل کننده اقدامات ناتمام حماس برای رهایی از اشغال غاصبان
طوفان الاقصی قطعاً با ناکامی و رسوایی دیگر برای جنایتکاران اسرائیلی و حامیان آنها همراه است به طوری که میزان تلفات ارتش صهیونیستی بیش از آنچه که تصور میکنند، خواهد بود.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سیدشهرام فرهانیان، مترجم کتاب تاریخ مجموعه مسجدالاقصی، در یادداشتی نوشت: ۱۵ مهرماه ۱۴۰۲ در تاریخ سیاسی خاورمیانه با نام «طوفان الأقصی» ثبت و برای همیشه در تقویم ها، ماندگار شد.
در این روز بیادماندنی، رزمندگان غیور حماس (جنبش مقاومت اسلامی فلسطین) با حمله به رژیم صهیونیستی، سنگینترین شکست تاریخی را از سال 1948 میلادی تا کنون به این رژیم غاصب و متجاوز تحمیل کردند.
رهبر معظم انقلاب سه روز پس از وقوع این رویداد ماندگار، در فرمایشاتشان این حادثه را شکستی غیر قابل ترمیم برای رژیم اشغالگر قدس عنوان فرمودند که در دفاع مشروع حماس در مقابل جنایتهای رژیم غاصب صورت پذیرفته است.
حوادث اخیر و اقدامات ددمنشانه رژیم اشغالگر و حامیان خود، بار دیگر، روز 27 دسامبر سال 2008 میلادی را یادآوری کرد که اسرائیل به بهانه اینکه غزه به صورت یک استان شورشی است و از آنجا حملاتی به خاک اسرائیل صورت داده، عملیات شدیدی علیه ساکنین منطقه غزه به ویژه علیه غیرنظامیان را آغاز و یک فاجعه انسانی را در آنجا رقم زد.
جنگی ۲۲ روزه که 1250 شهید و ۵۶۰۰ زخمی بهجای گذاشت که از آن میان، ۱۱۰ نفر از این قربانیان کودک، ۱۰۸ تن زن و ۱۰۸ نفر سالمند بودهاند. ضمناً ۵ خبرنگار خارجی و ۱۵ تن از اعضای امدادرسانان و دیگر مردم عادی جز این قربانیان بودهاند.
طوفان الاقصی نیز قطعاً با ناکامی و رسوایی دیگر برای جنایتکاران اسرائیلی و حامیان آنها همراه خواهد شد و میزان تلفات ارتش اسرائیل بیش از آنچه که تصور میکنند، خواهد بود.
این اقدام شوم صهیونيستها در ایجاد فاجعه انسانی، واقعه به آتش كشيدن مسجدالاقصي به صورت يك فاجعه ديني را در سال 1967 را در اذهان مسلمین خاطرنشان نمود که در آن زمان با واكنش های بين المللي به ويژه در جهان اسلام همراه شد.
در آن مقطع، سازمان كنفرانس اسلامي با شركت سران كشورهاي اسلامي در شهر رباط پايتخت مراكش تأسیس شد.
هدف اصلی از تأسيس این سازمان که لزوم اتحاد و تشكل دولتهاي اسلامي بود، فی نفسه اقدام شایسته و بجایی بود ولی پشت پرده این سازمان که با میزبانی پادشاه پيشين مراكش و شاه وقت ايران صورت گرفت و بهنوعی منجر به حاشیه بردن جنایت صهیونیستها و خاموش کردن شعله خشم مسلمانان گردید چرا که برگزاری این اجلاس خنثي، بدون واكنش شدید به جنایات ظالمان اسراییلی بود.
حضرت امام خميني (ره) در آن زمان به عنوان مرجع عالیقدر ديني از كليه مسلمانان خواستند كه صفوف خود را در برابر دشمنان متحد سازند. حضرت امام اعتقاد داشتند برگزاری كنفرانس اسلامي رباط خدمتي به سود مسلمانان نکرد و بیشتر به نفع دشمنان اسلام بود چرا که بعضي از شركت كنندگان در اين كنفرانس نيت صادقانه نداشتند.
ایشان فرموده بودند تا زماني كه فلسطين اشغالی آزاد نشده، مسلمانان مسجدالاقصي را نبايد تجديد بنا كنند. بگذارند جنايت صهيونيسم همواره در برابر چشمان مسلمانان مجسم باشد و ماية حركتي براي آزادي فلسطين گردد.
واکنشهای دیگری از سوی دیگر مراجع دینی علی الخصوص زعیم عالیقدر حضرت آیت الله حکیم (ره) در بیست و هشتم مهرماه سال 1348 هجری شمسی و در پیام کتبی ایشان به کنفرانس اسلامی منعقده در عمان راجع به آتش سوزي مسجدالاقصي صورت گرفت که سراسر مطالب آن قابل تأمل و حائز اهمیت است.
مرحوم حضرت آیت الله حکیم در یکی از حساسترین مراحل تعرض رژیم غاصب و اشغالگر قدس به سرزمین فلسطین و به ویژه مسجدالاقصی با اعزام هیأتی به کنفرانس اسلامی، پیامی کتبی به اعضای آن کنفرانس ملی اسلامی ارسال نمودند که منتخب و فرازهایی از آن پیام ارزشمند و تاریخی مقارن با رویداد تاریخی و تاثیرگذار طوفان الأقصی از محضرتان خواهد گذشت: «... بهطور آشکار احساس مینمایم که مسلمانان بیش از هر وقت دیگری نیازمند یک تفکر صحیح درباره حقیقت تلخی هستند که ملل مسلمان با آن روبرو شدهاند. به نظر من باید درباره این موضوع، تجدید نظر کامل و همه جانبه بهعمل آید، چه از نقطهنظر فکری و چه از جنبه سیاسی و اجتماعی و باید این مسئله را به مثابه یک فاجعه جانگدازی که متوجه همه مسلمانان شده، مورد ارزیابی و بررسی قرار دهند.
هماینک خداوند همه مسلمانان را در برابر مسئولیتهای بزرگ و سنگینی در قبال این فاجعه دردناک قرار داده است، چنانچه زمامداران مسلمان را به ویژه در برابر مسئولیتهای بزرگ و سنگینتری قرار داده است. البته این مسئولیتها یک آزمایش جدید نسبت به مردم و زمامداران است و خداوند میخواهد اراده آنان را در ایجاد قدرتی که بتواند مسئله را به شکل اسلامی و جهانی درآورد، امتحان فرماید.
به حکم همین مسئولیتهای بزرگ همه مسلمانان اعم از زمامداران و توده مردم باید به سوی خداوند و راه مستقیم او بازگردند و اساس زندگی خود را بر پایههای تعالیم و قوانین اسلامی استوار سازند و اوضاع اجتماعی و داخلی را آنچنان به شکل اسلامی درآورند که مورد توجه خداوند است: «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» و تنها در این در این صورت است که ذلت و خواری از بین میرود و شکست به پیروزی تبدیل میگردد.
بدون شک همه مردم و زمامداران مسلمان امروز در برابر خداوند و تاریخ و تودههای مسلمانان قرار گرفتهاند و باید با روح و ایمان خالصانه و تکمیل و تقویت همه نیروها و امکانات برای اعاده همه سرزمینهای اشغال شده به دارالاسلام بکوشند و با تمام قوا در راه آزادی بیت المقدس و مسجد الاقصی شریف مجاهده کنند و دست یهودیان تبهکار را از این مرکز مقدس اسلامی کوتاه سازند.
زمامداران جهان اسلام باید بدانند که آزادی بیت المقدس و سرزمین های اشغال شده اسلامی و پاک ساختن آنها از وجود عناصر آلوده و دشمنان دیرینه فقط یک راه دارد آن اینکه روش واحد و قاطعی را در بیرون راندن نیروهای اشغالگر و غاصب و متجاوز پیش بگیرند و هرگونه طرح دیگری را از طرف هر کسی که باشد با قاطعیت تمام رد کنند و هرگز با اتلاف وقت، تسلیم شرایط موجود و راه حلهایی که موجب از دست رفتن بیت المقدس گردد و یا آن را به شکل یک شهر بین المللی درآورد، نشوند.
چنانچه بارها گفتهایم مسئله فلسطین و به ویژه مسئله بیت المقدس یک مسئله اسلامی است، هرچند که گروهی میکوشند آن را در چهارچوب کوچکی محدود سازند یا آن را یک امر داخلی جلوه دهند و روی همین اصل مسئولیتهای امروز متوجه همه تودههای مسلمان به ویژه زمامداران در هر رنگ و لباس و زبان و لباسی هستند، میباشد و بهطور یقین تاریخ و مردم مسلمان جهان در آینده قضاوت و داوری خود را درباره آنها اعم از عرب یا غیرعرب بر اساس اقدامات آنان در برابر این فاجعه قرار خواهد داد.
تاریخ و ملت، داوران خوبی هستند و قضاوت آنها درباره اشخاص و مقدار و اندازه استقامت و مقاومتی که در جهاد آزادی نخستین قبله مسلمانان و بیرون راندن نیروهای اشغالگر از سرزمینهای پاک اسلامی ما از خود نشان دهند، مورد تایید نسلهای آینده خواهد بود.»
همانگونه که از معنی شهر غزه (غزه در لغت به معنای قدرتمند قوی قادر و شهر نظر کرده) استنباط میگردد، اقدام رزمندگان غیور جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) در پیروی از کلام گرانقدر وحی در آيه ۱۱ سوره رعد است که میفرماید: «إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ» با این مضمون که در حقيقت خدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند و رویکرد رزمندگان حماس نشان داده، برای رهایی از اشغال غاصبان و سیطره دائمی متجاوز این تغییر و اقدام متهورانه ضرورت داشته است و حال مطابق رهنمودهای اما راحل (ره) و تأکیدات ولی امر مسلمین، بر همه مسمانان واجب است مسأله فلسطین را مهمترین مسائل امت اسلامی بدانند و با هوشیاری کامل و اقدامات جدی و کارساز به مقابله با رژیم اشغالگر قدس بپردازند.
در پایان ضمن ادای احترام به شاعر شهیر مقاومت فلسطین، محمود درویش، گزیده ای از یکی از سروده های او در قصیده معروف خود با نام «عابرون فی کلام عابر»، از خدمتتان خواهد گذشت که این ابیات بیش از پیش موجب خشم و برآشفتن اسرائیلیها شد بطوریکه آنان این ابیات تأثیرگذار را فراخوانی برای نابودی و انهدام قوم یهود قلمداد کردند.
محمود درویش در آن شعر خطاب به اسرائیلیها گفته بود:
"ای کسانی که از میان سخنان زودگذر، میگذرید
شمشیر از توست و خون از ماست
از تو فولاد و آتش و از ما گوشت ماست
... بروید
زندگی کنید، هرجا دوست دارید
اما بین ما نباشید
بروید
بمیرید، هرجا دوست دارید
اما بین ما نمیرید"
ارسال دیدگاه