اخبار داغ

وقتی قطعه‌سازی نیاز اصلی صنایع کرمان می‌شود؛

هدایت مسئولان به‌سمت بسترسازی توسط جوانان سدید

هدایت مسئولان به‌سمت بسترسازی توسط جوانان سدید
استان کرمان بهشت معادن است اما جهنم صنایع پایین‌دستی است زیرا حمایتی نمی‌شوند، جوانان سدید نشان دادند می‌شود با تکیه بر مردم هم ارزش افزوده ایجاد کرد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ از راه آرمان، استان کرمان به واسطه معادن و ظرفیت‌هایی که داشته همیشه بر پایه فروش مواد استخراجی از معادنش اقتصاد خود را چرخانده است از سوی دیگر با افزایش استخراج از معدن‌های مس و سنگ‌آهن حقوق کارکنان دولت را هم می‌پردازد، این تفکر سبب شده که صنایع پایین‌دستی استان رشد چندانی نداشته باشد.

هرچه افزایش تولید کاتد و شمش آهن افزایش می‌یابد متأسفانه صنایع جنبی، خدماتی و حتی قطعه‌سازی‌ها رشد چندانی را تجربه نمی‌کنند، همین امر سبب شده حتی صادرات ما نیز دچار اختلال شود زیرا ما مواد خام معادن را می‌فروشیم و به جای آن ماشین‌آلات، ادوات و حتی محصولات فراوری شده را از کشورهای مقصد صادراتی، وارد می‌کنیم.

سال‌‌هاست که کرمان طرح افزایش تولید فولاد و صنایع جنبی را در دستور کار خود قرار داده است و حتی تیم اقتصادی استان بر این امر اتفاق نظر دارند اما آنچه رخ می‌دهد متفاوت از چیزی است که برنامه‌ریزی می‌شود زیرا صنایع بزرگ حاضر به حمایت صنایع کوچک نیستند و این از عدم همکاری‌شان در انتقال حساب‌ها و حتی دفاترشان از تهران مشهود است.

علت اینکه استان هنوز اندر خم یک کوچه است مصوبات افزایش استخراج است، به تازگی نیز افزایش استخراج و تولید کاتد مس نیز مصوب شد است، اما آنچه که سبب ایجاد ارزش افزوده می‌شود، توجه به صنایع پایین‌دستی و از جمله تکمیل زنجیره ارزش است.

اقدامات خوبی در استان در حال رخ دادن است که هنوز نتیجه آن چندان هم مشهود نیست اما تلاش‌های بسیاری برای تحقق آن انجام شده، یکی از معضلاتی که صنایع مادر از جمله مس، سنگ آهن و خودروسازی‌ها با آن روبه‌رو هستند، نبود صنایع خدماتی در زنجیره تولید است و قطعه‌سازی‌ها از مهم‌ترین آن‌ها به شمار می‌روند.

علی معینی یکی از کسانی است که با کمک جوانان یک مسجد اقتصاد و تولید بر پایه مردم را در کرمان پیاده‌سازی کند و اکنون الگوی کشوری شده است. 
 

شاید یکی از ابتکاراتی که در یک دهه اخیر استان کرمان به خود دیده است و سبب شده تا صنایع خدماتی و دانش‌بنیان در کنار هم قرار گرفته و علم و عمل را ترکیب کنند، مجموعه صنعتی سدید باشد که امروز دغدغه‌مندان تمام کشور از مدیرعاملش طرح مسئله کرده و به دنبال اجرای آن در استان خود هستند. 

در این شهرک صنعتی مردم‌پایه که امر تولید در پایین‌ترین نرخ خود صورت می‌گیرد عملاً عزم تولیدکنندگان را برای گام برداشتن در این مسیر راسخ‌تر می‌کند.
 

بارها شهرک صنعتی سدید کرمان را در یک دهه اخیر بازدید کردم و هر روز چیزی تازه‌تر از قبل را در آن مشاهده کرده‌ام که ایجاد مرکز رشد و تبادل علم و صنعت باهم یکی از این تازه‌هاست، اما حضور قطعه‌سازانی که موجب صرفه‌جویی میلیاردی در هزینه‌های تعمیر و حتی ساخت قطعاتی که بعضاً وارداتی بوده‌اند، در این مجموعه، مرا بیش از هر زمان دیگری متعجب کرده است.

اگر با محمدامین حسینی دیدار نکرده بودم شاید هرگز پی به اعتقاد قلبی جوانان ایران زمین برای توسعه کشوری که دشمن، زندگی کردن در آن را برای نخبگان سخت نشان می‌دهد، نمی‌بردم.

محمدامین کاری را در این شهرک آغاز کرده است که شاید آرزوی هر جوانی باشد، رشد و توسعه تولیداتی با طعم نخبگانی، وقتی از محصولاتی که تولید کرده است سخن می‌گفت؛ برق رضایت و امیدواری در چشمانش موج می‌زد و گویی با آنان فریاد می‌زد که ببینید «من توانستم» پس ما می‌توانیم فقط یک شعار نیست.
قطعه‌سازی حسینی شاید محیط کوچکی داشت اما مغزهای بزرگی آن را اداره می‌کرد و آن‌قدر کار برسرشان ریخته بود که همه کارگران برای نصب محصولات تولیدی و یا مهندسی معکوس‌شده بیرون از کارگاه بودند.

جوانی که در کنار پدر، بزرگ شده بود خوب از چم و خم کار و خلأهای صنعتی خبر داشت و حتی مهندسی معکوس را چون آب خوردن بلد بود و برایش کاری نداشت، حتی به شوخی می‌توان گفت؛ از روی عکس هم می‌توانست لاشه یک قطعه را بسازد و دستگاه از کارافتاده را زنده کند.

با همه این‌ها خوشحال بودم که باز هم جوانان مستعدی را می‌بینم که امید را زنده می‌کنند، بنابراین اگر جوانانی چون محمدامین شرایط را فراهم ببینند کشور را از تنگناهایی عبور می‌دهند که کربلاها، رمضان‌ها و والفجرها را رقم می‌زنند.
 

حسینی با آرامش سئوالات مرا پاسخ می‌داد که این حس کنجکاوی مرا بیش‌تر ترغیب می‌کرد تا بپرسم دیگر چه کرده است، در همین حین تراکتوری را نشانم داد که یک کارخانه داخلی آن را ساخته است اما کار نمی‌کرد و یا دستگاه ساخت و نصب چمن مصنوعی که در گوشه‌ دیگری از کارگاه بود و میلیاردها تومان برای خریدش از خارج هزینه شده بود اما یکبار هم خروجی از خود بر جای نگذاشته بود، اما صاحبان‌شان آن‌ها را به این جوان سپرده بودند تا برایشان تعمیرش کند و چیزی هم تا اتمام تعمیر نمانده بود.

اگر این تحرکات نخبگانی نیست، برای توسعه کشور محسوب نمی‌شود و یا اقتصادی را تقویت نمی‌کند، پس چه نامی را بهتر از جهاد خدمت خالصانه جوانان معتقد به ایران اسلامی می‌توان بر آن نهاد؟ درحالی که نامی از آنان نیست اما خدماتشان در تمام کشور شهره شده است.

شهرک سدید توانست بر تمام بروکراسی‌های اداری و قانونی غلبه کند و راهی را هموار کند تا جوانانی چون محمدامین بتوانند برای عزت ایران اسلامی تلاش کنند و کرمان را از هر زمان دیگری به دنیا بشناسانند.

این اتفاق همان تکمیل زنجیره ارزش است اما نه بر پایه بودجه‌های دولتی و بخش‌نامه‌های ضد و نقیضی که عملاً خودشان مانع تولید هستند، بلکه بر شانه‌های علوی مردانی که برای رسیدن به تمدنی که اسلام محمدی را در جهان فریاد می‌زند، در حال ش

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه