اخبار داغ

روایت حقیقت در کردستان

روایت حقیقت در کردستان
کردستان در دوران حکومت پهلوی، شاهد سرکوب، تبعیض و جنایات سازمان‌یافته‌ای بود که به‌دست حکومت طاغوت رقم خورد و تاریخ، همواره گواه حقیقت خواهد ماند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «کردتودی»، در تاریخ، گاه صفحاتی از ظلم و استبداد چنان در تار و پود ملت‌ها تنیده می‌شود که پاک کردنشان نیازمند قلمی از حقیقت و صدایی از وجدان است و کردستان، این دیار سربلند و پُرغرور، خود گواهی است بر آن روزهای سیاه که در سایه حکومت طاغوت، زخم‌های عمیقی بر جانش نشست.

خاندان پهلوی، که با فریب و نیرنگ بر اریکه قدرت تکیه زدند، هیچ‌گاه حقیقت را برنمی‌تابیدند و همواره در پی تحریف تاریخ و به بند کشیدن آزادی بودند و در روزگار سلطنت رضاخان، سیاست مشت آهنین بر پیکره کردستان سایه افکند.

سرزمین مردمانی که قرن‌ها آزادگی و عزت را در دل کوه‌های بلند به ودیعه نهاده بودند، اسیر ستمی شد که تنها به جرم «هویت» و «استقلال فکری» بر آنان روا می‌شد و کوچ‌های اجباری، سرکوب خونین قیام‌ها، و پایمال ساختن حقوق ابتدایی، تنها گوشه‌ای از جنایات آن دوران است.

پس از او، فرزندش، محمدرضا شاه، همان راه را با نقاب فریب و عوام‌فریبی ادامه داد، حکومت او که تحت لوای وابستگی به بیگانگان، دست‌نشانده‌ای بیش نبود، از کردستان نیز همچون سایر نقاط ایران، غارتگری و ویرانی ساخت و از فجایع دهه ۱۳۲۰، تا سرکوب‌های وحشیانه دهه ۱۳۵۰، همه و همه، گواهی بر خیانت‌های این خاندان به ملت ایران و به‌ویژه مردمان شجاع کردستان است و زندان‌های ساواک، شکنجه‌گاه‌هایی شدند برای خرد کردن روحیه آزادگی فرزندان این دیار؛ چنان‌که گویی هر فریادی که از گلویشان برمی‌آمد، آتش انتقام شاهانه را شعله‌ورتر می‌ساخت.

آنچه در این میان دردناک‌تر است، روایتی است که امروز دشمنان حقیقت در پی ساختن آن‌اند. دروغ‌پردازی‌هایی که تلاش دارند از جلادان، فرشته‌ صلح بسازند و از خیانت‌پیشگان، مدافع حقوق ملت. اما مگر تاریخ را می‌توان دروغ نگاشت؟ مگر می‌توان صدای مادرانی را که فرزندانشان در برابر جوخه‌های آتش شاهنشاهی ایستادند، خاموش ساخت؟

شبهاتی که امروزه درباره تاریخ آن دوران مطرح می‌شود، چیزی جز تلاش مذبوحانه برای تطهیر جنایات خاندان پهلوی نیست زیرا آنان که در رسانه‌های مزدور، کردستان را قربانی «بی‌نظمی» و «آشوب‌طلبی» جلوه می‌دهند، به عمد چشم بر حقایق می‌بندند و از سیاست‌های استعمارگرانه شاه و اربابان غربی‌اش، که کردستان را جولانگاه سرکوب، فقر، و تبعیض ساخته بودند، سخن نمی‌گویند. چگونه می‌توانند این حقیقت را انکار کنند که محمدرضا شاه برای حفظ تاج و تخت لرزان خود، نه‌تنها دست به سرکوب خونین مردم زد، بلکه کردستان را به حاشیه‌ای فراموش‌شده بدل ساخت؟

اما تاریخ، آینه‌ای است که حقیقت را پنهان نمی‌کند، آنانی که جانشان را در راه عزت این خاک فدا کردند، فراموش نخواهند شد و کردستان، هرگز اسارت را نپذیرفت و همچنان پایدار و استوار، بر بلندای عزت ایستاده است.

امروز، نسل‌های جوان این دیار، روایت حقیقی گذشته را از زبان تاریخ شنیده‌اند و با چشمانی بیدار، فریب دروغ‌های دشمن را نخواهند خورد، حقیقت، چون خورشیدی است که غبار شبهات را می‌زداید و چهره پلید مستبدان را بی‌پرده نمایان می‌سازد.

در این میدان کارزار حقیقت و دروغ، روایت مستند و صحیح از گذشته، رسالتی است بر دوش آنان که دل در گرو حقیقت دارند. کردستان، زخمی از دوران طاغوت، اما سرافراز و سربلند، همچنان گواهی خواهد داد که در این سرزمین عدالت و وحدت هرگز نمرده و نخواهد مرد.

یادداشت از بهار محمدی

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه