دانا گزارش می دهد؛
نفوذ هالووین و بحران هویت فرهنگی
پذیرش آیین هالووین در ایران نه تنها نشاندهنده تمایل به تقلید صرف، بلکه انعکاسی از جستجوی هویتهای جدید در مواجهه با برخی محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی موجود است.
به گزارش خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ جشن هالویین بیشتر محصول خلأ موجود برای شادی جمعی و تقویت شده توسط الگوریتمهای شبکههای اجتماعی است تا یک حرکت ایدئولوژیک. فقدان واکنش رسمی، این فضا را برای عادیسازی فراهم آورده است. تحلیلها نشان میدهند که این پدیده نه تنها نشاندهنده تمایل به تقلید صرف، بلکه انعکاسی از جستجوی هویتهای جدید در مواجهه با برخی محدودیتهای فرهنگی و اجتماعی موجود است.
جشن هالووین ریشههای عمیقی در تاریخ اروپا دارد. این جشن اساساً یک آیین پاگانیستی سلتها است که در هزاران سال پیش در مناطقی از ایرلند و اسکاتلند برگزار میشد. هدف اصلی این آیین، جشن گرفتن پایان تابستان و برداشت محصول و همچنین دفع ارواح سرگردان و شیاطینی بود که تصور میشد در این شب خاص، مرز بین دنیای زندگان و مردگان از بین میرود.
این آیین، با ورود مسیحیت و تحولات تاریخی، دچار تغییراتی شد و در قرنهای اخیر، به ویژه در آمریکای شمالی، شکل امروزی خود (با نمادهایی چون کدو تنبل حکاکی شده، لباسهای مبدل و شیرینی گرفتن را به دست آورد.
در بافت فرهنگی ایران، این جشن بدون درک عمیق معنای باطنی یا تاریخی خود، اغلب صرفاً به عنوان یک مناسبت تفریحی و فرصتی برای سرگرمی بصری مورد توجه قرار گرفته است. این تقلیلگرایی معنایی، زمینه را برای جذب این پدیده در فضای فرهنگی جدید فراهم کرده است.
بحران هویت فرهنگی در مواجهه با پدیدههای جهانی
پذیرش هالووین در ایران در حالی رخ میدهد که جامعه ایرانی همواره با چالش حفظ و احیای میراث فرهنگی خود دست و پنجه نرم میکند. همزمان با پذیرش این آیین خارجی، آیینهای کهن ایرانی نظیر مهرگان (جشن پیروزی روشنایی بر تاریکی و نماد عشق و میتراپرستی) و شب یلدا (کهنترین جشن ایرانی) از نظر محتوایی و رسانهای دچار نوعی کمرنگی و حاشیه شدهاند.
این پدیده، نه تنها یک تغییر سلیقه، بلکه نشانهای از بحران هویت فرهنگی است؛ جایی که شکاف عمیقی بین نیازهای مدرن نسل جوان برای شادی و سرگرمی، و ساختارهای سنتی برای جشن گرفتن، ایجاد شده است. خلأ موجود، فضایی را برای پر شدن توسط رویدادهای جذاب و بصری فراهم میکند که غالباً از خارج مرزها وارد میشوند.
پذیرش هالووین نشان میدهد که عامل تفریق چنان قدرتمند است که بخشی از ساختار هویت را به نفع یک جشن خارجی تغییر میدهد.
انگیزههای جامعهشناختی نسل جوان؛ فرار از فشار روزمره
نفوذ هالووین در میان جوانان ایرانی عمدتاً ریشه در نیازهای روانشناختی و جامعهشناختی دارد فرار از فشارهای اقتصادی و اجتماعی: نسل کنونی با چالشهای اقتصادی بیسابقهای روبرو است. این چالشها فضای کمی برای شادی و تفریح برنامهریزی شده و جمعی باقی میگذارد. هالووین، به عنوان یک جشن بدون پیشینه رسمی، فرصتی برای آزادسازی موقت از انتظارات جامعه فراهم میکند.
جستجوی تجربه متفاوت، در فرهنگی که برنامههای تفریحی روتین و تحت نظارت تعریف شدهاند، یک رویداد که حول محور ترس، تاریکی و نقاب زدن میچرخد، بسیار جذاب تلقی میشود. این جشن، به خودی خود، یک ضد-هنجار موقت را ارائه میدهد.
فاصله زمانی بین جشنهای ملی: تقویم رسمی ایران (نوروز، یلدا، مهرگان) فاصلههای مشخصی دارند. هالووین (پایان اکتبر) این فاصله را با یک رویداد جذاب پر میکند و نوعی "جشن میاندورهای" ایجاد مینماید.
نقش بلاگرها و شبکههای اجتماعی
شبکههای اجتماعی، به ویژه اینستاگرام، نقش اصلی را در تبدیل هالووین از یک پدیده حاشیهای به یک هنجار دیداری ایفا میکنند. این فرآیند از طریق مکانیسمهای زیر صورت میگیرد:
تولید محتوای اشباعشده، اینفلوئنسرها و بلاگرها با انتشار تصاویر و ویدئوهای پرزرق و برق از تزئینات، لباسها و مهمانیهای هالووین، این جشن را به یک "الزام بصری" برای دنبالکنندگان تبدیل میکنند.
الگوریتمها محتوایی را که تعامل بیشتری (لایک، کامنت، اشتراکگذاری) ایجاد میکند، ترویج میدهند. از آنجا که محتوای هالووین بصری و متفاوت است، تعامل بالایی کسب کرده و به طور تصاعدی دیده میشود.
فشار همتایان دیجیتال، مشاهده اینکه دیگران این جشن را برگزار میکنند، به ویژه برای نسل جوان، فشاری برای "حضور داشتن" در این روند ایجاد میکند.
ایرانیزهسازی سطحی و انفعال در معنا
تلاشهایی برای ایرانیزهسازی سطحی این جشن صورت میگیرد. این تلاشها شامل استفاده از خوراک سنتی ایرانی در تزئینات هالووین، ایجاد دکورهایی با نمادهای ایرانی در کنار نمادهای هالووین، این بومیسازی، نشاندهنده میل شدید به مشارکت و تعلق خاطر به جشن است، اما این تلاشها اغلب در سطح ظاهری و مصرفی باقی میمانند. معنای اصلی جشن (که میتواند با ارزشهای فرهنگی موجود در تضاد باشد) نادیده گرفته شده و صرفاً جنبه نمایشی آن مورد توجه قرار میگیرد.
ظهور بازار نوظهور اقلام هالووین
پذیرش هالووین منجر به شکلگیری یک بازار مصرفی جدید شده است. این بخش از تحلیل نشاندهنده تبدیل یک پدیده فرهنگی نوظهور به یک فرصت اقتصادی است:
اقلام پرفروش، شامل ماسکها و لباسهای خاص (مانند لباس خونآشام، زامبی)، کلاهگیسهای فانتزی، لنزهای رنگی خاص، و دکوراسیون مبتنی بر رنگهای سیاه و نارنجی.
تقاضا برای اقلام خاص، مواردی چون دندان نیش پلاستیکی، خون مصنوعی و حتی کدو تنبلهای آماده برش، نشاندهنده تمایل مصرفکننده به پرداخت هزینه برای "تجربه" متفاوت است.
کسبوکارهای کوچک، بسیاری از کسبوکارهای کوچک، بهویژه تولیدکنندگان محتوای دستساز و فروشگاههای آنلاین، از این فرصت برای کسب درآمد استفاده کردهاند.
این حجم از فعالیت اقتصادی، حتی اگر موقتی باشد، نشان میدهد که این علاقه فراتر از یک واکنش گذرا است و دارای زیربنای مالی شده است.
بیعملی ساختاری و عادیسازی
یکی از دلایل اصلی گسترش این پدیده، فقدان واکنش قاطع یا رسمی از سوی نهادهای فرهنگی و رسمی است. در غیاب موضعگیری شفاف یا ارائهی جایگزینهای جذاب و مؤثر، فضا برای "عادیسازی از پایین" فراهم شده است.
استراتژی انفعال، سیاست عدم مداخله یا عدم واکنش به پدیدههایی که هنوز فراگیر نشدهاند، به طور ناخواسته به عادیسازی کمک میکند. این انفعال، این پیام را به جامعه میدهد که این پدیده قابل پذیرش است.
پذیرش تدریجی، این پدیده هنوز در مقیاس ملی فراگیر نشده است (مثلاً در مقایسه با جشنهای رسمی)، اما زیرساختهای فرهنگی و مصرفی برای پذیرش آن در حال شکلگیری است. اگر این روند ادامه یابد، در آینده، تبدیل آن به یک سنت پذیرفته شده، دشوارتر خواهد بود.
استقبال از هالووین در ایران، در درجه اول، بیانگر نیاز مبرم اجتماعی به شادی جمعی و تجربه متفاوت است که در فضای فرهنگی رسمی به خوبی تأمین نشده است. این پدیده از منظر تحلیل جامعهشناختی، بیشتر یک واکنش جستجوی تجربه است تا یک نفوذ ایدئولوژیک هدایتشده.
این امر بیش از آنکه نتیجه نفوذ خارجی سازمانیافته باشد، محصول انفعال فرهنگی داخلی و تقویت غیرعادی توسط ابزارهای جدید ارتباطی (الگوریتمها و اینفلوئنسرها) است. پلتفرمهای جهانی به دلیل ماهیت بصری و جذاب، به جایگزینهای فرهنگی آسان و کمهزینه تبدیل شدهاند.
بحران هویتی در اینجا نه در پذیرش یک نماد خارجی، بلکه در ناتوانی ساختارهای فرهنگی موجود برای ارائه بسترهای شادی و سرگرمی جذاب برای نسل جوان است.
تمرکز باید بر تقویت بسترهای تجربه جمعی اصیل ایرانی (مانند احیای فعالتر و جذابتر جشنهایی چون مهرگان و سده، با رویکردهای مدرن و مشارکتپذیر) برای پر کردن این خلأ حیاتی باشد، به جای تمرکز صرف بر سرکوب پدیدههای خارجی. باید فضایی ایجاد شود که در آن، جوانان بتوانند به شیوههای خلاقانه و مدرن، هویت خود را جشن بگیرند.
ارسال دیدگاه