اخبار داغ

ارتباط با نامحرم؛ صمیمیت ناشی از آن و گاهی عشق پنهان

ارتباط با نامحرم؛ صمیمیت ناشی از آن و گاهی عشق پنهان
به راستی در این گونه روابط رفتار «چشم‌ها» چگونه است، مگر نه این است که نقش اول را در روابط چشم‎ها باز می‎کنند، آیا این نگاه‎های به نامحرم پاک و به دور از شهوت است؟!

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا، در بسیاری از برخوردها دختر و پسر هر چند به بهانه های گوناگون با هم آشنا می‎شوند اما اندک اندک بر اساس تسلط طبیعی غرایز، نگاه و سخن و رفتارشان رنگ و بویی دیگر گرفته، معنای خاصی پیدا می‎کند، چه بسا بعد از مدتی به یکباره متوجه می‎شوند عواطف و احساسات آنان بازیچه هوس شده است.

حرف زدن زن و مرد و برخورد آنان در زندگی روزمره بدون اشکال است؛ مانند روابطی که استاد و دانشجوی در راستای کسب علوم دارند و یا کارمندان ادارات با یکدیگر برخورد می‎کنند؛ اسلام می‎گوید نه حبس و نه رکود و نه اختلاط و روابط آزاد، همواره در برخوردها باید «اصل حریم»‌ را حفظ کرد که این نوع رعایت از سنت جاری مسلمین در زمان رسول اکرم (ص) بوده است.

اسلام می‎خواهد جامعه عاری از هرگونه نگاه و رفتار هوس آلود و سرشار از کار و فعالیت و تحصیل و پیشرفت باشد و دختر و پسر فارغ از دغدغه های شهوانی به کارهای مورد نظر برسند. 

با ذکر این مقدمه به بررسی «توصیه صمیمی شدن دختر و پسر» از منظر دین و اعتقادات می‎پردازیم.

قدرت غرایز و کشش نیروهای درونی انسان، یکسان و مساوی نیست. انگیزه بعضی از تمایلات بسیار قوی و نیرومند است؛ در جوانی غرایز جنسی و احساسات و شیفتگی به جذابیت‎های ظاهری، در حد زیادی خودنمایی کرده، حاکم بر دوستی‎ها و تصیم‎گیری‎های جوانان است.

با توجه به نیاز روانی دختر و پسر پس از بلوغ و شرایط ویژه غرایز جنسی و تحریک پذیری جوانان باید اعتراف کرد که گسترش و عادی‎ سازی روابط بستری مناسب برای کشیده شدن جوانان به دامن پر جاذبه هواهای نفسانی و زمینه‎ ساز روابط جنسی است.

محرک اصلی این‌گونه روابط همان نیاز طبیعی دختر و پسر به یکدیگر است و از اینکه بستری مناسب چون ازدواج فراهم نیامده به بیراهه کشیده شده و در قالب کامجویی های بدلی خودنمایی می‎کند.

در بسیاری از برخوردها دختر و پسر هر چند به بهانه‎ های گوناگون با هم آشنا می‎شوند، اما اندک اندک بر اساس تسلط طبیعی غرایز، نگاه و سخن و رفتارشان رنگ و بویی دیگر گرفته، معنای خاصی پیدا می‎کند، چه بسا بعد از مدتی به یکباره متوجه می‎شوند عواطف و احساسات آنان بازیچه هوس شده است. 

به راستی در این گونه روابط رفتار «چشم‌ها» چگونه است، مگر نه این است که نقش اول را در روابط چشم‎ها باز می‎کنند، آیا این نگاه‎ های به نامحرم پاک و به دور از شهوت است؟! 

خداوند در قرآن کریم می‎فرماید: «به مؤمنان بگو چشم‎های خود را از نگاه به نامحرمان فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند این برای آنان پاکیزه تر است. خداوند از آن چه انجام می‎دهند آگاه‎تر است. و به زنان با ایمان بگو: چشم‎های خود را (از نگاه هوس‎آلود) فرو گیرند و دامان خویشتن را حفظ کنند.»

حرمت نگاه به نامحرم، به سبب تهییج و تحریک شهوانی است که در نگاه نهفته است این تحریک سبب فساد و ورود در محرمات است.

در حدیث دیگری نیز از رسول اکرم (ص) آمده است: «هر کس چشم را از نگاه حرام و هوس آلود پر کند، خداوند در روز قیامت آن را از آتش پر می‎نماید؛ مگر توبه کند و از این راه (نادرست) باز گردد.»

متأسفانه امروزه با کم‌رنگ شدن اعتقادات دینی و باور به معاد و حسابرسی در دادگاه عدل الهی، دنیا و دنیاطلبی پررنگ‎تر از همیشه در زندگی انسان جلوه‎گری می‎کند و همه مسائل با غفلت از جهان‎بینی توحیدی و تنها در سایه بهره وری بیشتر از لذت جسمانی مطرح شده و با توجیهات مختلف به آن پرداخته می‎شود که اگر انسان اندکی این زنگارها را کنار زده و با خود خلوت کند و به قضاوت نشیند، به راحتی انگیزه‎ های مادی و حیوانی را کشف کرده و تحلیل مسائل برایش آسان می‎شود.
عشق و رابطه بین دختر و پسر یک عشق حقیقی است و نباید مانع این روابط شد، به همین خاطر گسسته شدن این پیوندها با افسردگی، افت تحصیلی و … همراه است.

روابط و آرامش روانی

روابط مختلط سبب‌ آرامش روانی نشده بلکه موجب افزایش اضطراب و التهابات روحی شده و همان طور که اشاره شد عامل پیدایش افسردگی می‎شود، زیرا با توجه به قدرت و دامنه نفوذ عاطفی زن و مرد بر یکدیگر و نقش حساس آن دو در تأمین نیاز طبیعی و غریزی درمی‎یابیم که تأثیرپذیری آن دو چنان شدید و وسیع است که گاهی مجرای صحیح عقل و خرد را به انحراف می‎کشاند؛ به‌ویژه زمانی که آتش هوس شعله ور شود.

این تأثیر شگرف در زن، جلوه گری خاصی دارد و بر عواطف و احساس مرد بسیار نافذ است، تا بدان جا که خواسته آنان را در جهت امیال عاطفه آمیز و احساسی سوق می‎دهد.

حال اگر این نوع رابطه رواج یابد و پای دوستی ها و دلدادگی ها به میان آید و بر سراسر رفتار و کردار و فکر و اندیشه جوانان سایه انداخته و با به وجود آمدن فراز و نشیبی در این دوستی های احساسی و سطحی، روند زندگی دچار اختلال می‎شود و آشفتگی فکر و دل را به دنبال دارد. در این بین رشد علمی و معنوی، خسارت زیانباری دیده و فردی که باید در نشاط و شور جوانی برای فردای خود و جامعه ذخیره علمی بیاندوزد به رکود مبتلا می‎شود و آینده علمی او به خطر می‎افتد.

روابط دختر و پسر و عشق حقیقی

عشق اصیل و حقیقی، والاترین تجربه ای است که یک انسان می‎تواند به آن برسد و تنها چنین عشقی است که شکوفایی استعدادهای جسمی و روحی و عاطفی زن و مرد را ممکن می‎سازد، عشق لازمه استمرار زندگی و مایه‌ نشاط روحی و عمیق‎ترین ارتباط قلبی و محکم‎ترین تعهد انسانی است.

میان عشق و هوس فرق بسیار است بنابراین به پاس احترام عشق و عاشقی و برای پاسداری از این موهبت الهی ترویج روابط آزاد پسندیده نیست. به اعتراف دانشمندان اروپایی، در جوامع آزاد که جاذبه های ظاهری و شوق جنسی حاکم است، عشق اولین قربانی است، در این صورت عشق‎ های برخاسته از نهاد درون به افسانه تبدیل شده، جز مدعیان دروغین کسی یافت نمی‎شود؛ زیرا پسری که هر روز با دختری می‎گردد و هر دم که نگاه می‎کند، عده‎ای را در حال جلوه‎گری می‎بیند، تنوع طلبی در او حاکم شده و عشق و انتظار در او به خاموشی می‎گراید.

عاشق کسی است که در راه رضای معشوق، از هر چه دارد بگذرد و چشم از همه، جز جمال محبوب ببندد عاشق نه تنها از خواب و خوراک، بلکه از غریزه‎ی جنسی و خواسته‎های قلبی خویش نیز غافل می‎شود و جزء یاد معشوق به کسی نمی‎اندیشد.

«موریس مترلینگ» می‎گوید: «عشق در تمامی موجودات وجود دارد، ولی درک آن تابع شرایطی است که تا آن شرایط جور نشود امکان آن وجود ندارد… بعضی آن را منحرف می‎کنند و ندانسته به صورت تمتع از لذّات» مصرف می‎نمایند و هیچ از حقیقت آن برخوردار نمی‎شوند.»

«کارن هورنای» درباره رابطه میان عشق و محبت و تمایلات جنسی می‎گوید: «ارتباط بین محبت و تمایلات جنسی را ملاحظه می‎کنیم؛ مثلاً بسیاری از تمایلات و کشش‎های جنسی، اوّلش با مهربانی و دوستی صاف و ساده شروع می‎شود؛ گاهی هم شخص ممکن است دارای تمایلات جنسی باشد، ولی خودش آن را با تمایل به مهروندی اشتباه کند، چنان که کشش‎های جنسی هم ممکن است انگیزه‎ احساسات محبت‎آمیز باشد.»

کارن هورنای در بیان فرق میان محبت واقعی و ابزار علاقه‎ای که ناشی از احتیاج به جلب محبّت و برای کمبودهای روحی و نیاز جسمی و جنسی است می‎گوید: «فرق بین عشق و نیاز به جلب محبت، آن است که در عشق، احساس دوستی و محبت بر همه چیز مقدم است؛ در حالی که در نیاز عصبی به جلب محبت، همواره نیاز به رفع تشویش درونی مقدم است بسیاری از این نوع روابط بین انسان‎ها گرچه اساسش سودجویانه است، مع ذلک ماسک عشق و دلبستگی به چهره می‎زنند… به همین جهت یکی از مشخصات عشق حقیقی، پایدار بودن احساس محبّت است.» 

بنابراین عشق جنسی و هوس پرستی که به قول «ویل دورانت» آغاز آن با ترشح غدد جنسی و پایان آن ارضای شهوت زودگذر جسمانی است، هرگز نمی‎تواند تعهدآور بوده و مایه‎ پایداری روابط انسانی به‌ویژه زندگی زناشویی باشد.

شناخت عشق حقیقی برای آن است که سنگ بنای زندگی شده تا بتوان به آن تداوم بخشید، حال بسی روشن است که دوستی‎های زمان جوانی از آنجا که در آن جذابیت‎های ظاهری نقش پر رنگی دارد و افراد در آن مقطع در هاله‎ای از احساسات و عواطف غوطه‎ورند و در پی فردی هستند که با ساخته‎های ذهنی‎شان مطابق باشد، در ارکان شناخت ناتمام است و کوری حاصل از عشق و محبت بر آن حکومت می‎نماید، و در مقابل، حالت‎های کام بخشانه بسیار قوی است.

لذا شناخت لازم را ایجاد نکرده و به آسانی نمی‎توان بدان‎ها اعتماد کرد و آن را حقیقی پنداشت و آن را مبنای تفاهم و یکدلی انگاشت زیرا طرفین را از الزام‎های درونی نسبت به محبت خانواده، فرزند، احساس مسئولیت و مقدار ظرفیت‎های روانی و عاطفی یکدیگر با خبر نمی‎سازد چه بسیار عشق‎های به ظاهر سوزانی که با اندک اختلاف به سردی می‎گرایید و به نفرت تبدیل می‎شود و این خود شاهدی بر سطحی و احساسی بودن این نوع روابط است.

با عشق مجازی چه باید کرد؟

«در پاسخ به پرسش قبلی بیان شد که بیشتر عشق‎های خیابانی از ماهیت حقیقی عشق و محبت دور بوده و غرایز نقش اساسی را در آنها به عهده دارند، در حالی که در عشق حقیقی همسانی ذاتی عاشق و معشوق در فکر و اندیشه و سلایق وجود دارد و عاشق،‌ خواهان معشوق است اما نه به خاطر منافع خود.
متأسفانه امروزه به همه جاذبه‎های جنسی و کشش‎های غریزی نام عشق نهاده و این واژه مقدس را به بازی گرفته ‎اند، در بسیاری از این عشق‎ها (!) از تعهد خبری نیست و این اظهار دوستی‎ها معمولاً در زمان بلوغ که هنگام بیدار شدن جسم است، بیشتر اتفاق می‎افتد و در پسرها، این سبک‎های شورانگیز و یا بازی‌گوشانه که تعهد کمتری در آنها دیده می‎شود، بیشتر است زیرا آنها بیشتر جذب جذابیت‎های ظاهری می‎شوند و وقتی جذابیت‎ها کم‌رنگ‎تر شوند، با مشکل مواجه می‎شوند.

در نتیجه در مواجهه با عشق مجازی باید با دقت تمام به آثار و نتایج آن اندیشید و خوب آن را شناخت و به این باور رسید، این عشق‎هایی که بر پایه جذابیت‎های ظاهری و غریزه جنسی است نمی‎تواند سنگ بنای زندگی شود و نمی‎توان به تداوم آن مطمئن بود، در این میان آنچه مهم و ضروری است، تبیین راه‎های شناخت صحیح از طرف مقابل برای رسیدن به تفاهم و همسانی هر چه بیشتر و بررسی تعهد و عوامل مؤثر در تداوم آن است.

بدون تردید، آنچه بعد از همسانی‎های لازم می‎تواند در مقابل وسوسه‎های هوس‌انگیز، تعهد عمیق ایجاد کند، ایمان و صداقت و معنویات است که در غالب اوقات مورد غفلت قرار می‎گیرد.

دوام علاقه و دوستی میان اشخاص، به معرفت و صداقت و دوری از منافع فردی و گذشت و رها کردن کبر و غرور باز می‎گردد؛ دختر و پسر باید در رویارویی با هر احساس و علاقه‎ای و با غلیان هر شور و وجدی، خود را نباخته و خویشتن‎داری پیشه کنند و با دقت و وسواس زیادی به بازشناسی این به ظاهر «عشق» بپردازند و به علائم و نشانه‎های گفته شده و به عواملی که موجب تداوم آن است خوب فکر کنند که آیا در این علاقه زمینه‎های تعهد و تداوم آن وجود دارد یا خیر؟

اگر جوانی گرفتار عشق ظاهری شد، باید با صبر و متانت به عواقب آن اندیشیده و به این باور برسد که از مسیر خطا هر چه زودتر برگردد، بهتر از زمان دیگر است، در پایان لازم به ذکر است حتی در صورت تفاهم همه‌جانبه و وجود علاقه که طرفین قصد ازدواج داشته باشند، باید ضوابط شرعی را پیموده و از دوستی‎های مداوم و احساسی پرهیز کنند و با هماهنگی با خانواده به این دوستی رسمیت بخشند و با انجام عقد شرعی به آن مشروعیت داده و در کمال صحت و سلامت فردی و اجتماعی از لذایذ زندگی بهره مند شوند.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه