فساد دربار شاه
ماجرای میلیاردر اعدامی ساوه که با دربار شاه رابطه داشت
گاهی مرور تاریخ برای عبرت ضروری است تا بدانیم که گذشتگان چه راههای اشتباه و درستی رفتند تا با عبرت آموزی از آنها راه درست را انتخاب کنیم.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از نارخبر، گاهی مرور تاریخ برای عبرت ضروری است تا بدانیم که چه راههای اشتباه و درستی گذشتگان رفتند تا با عبرت آموزی از آنها راه درست را انتخاب کنیم.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, نارخبر،,با مرور اخبار روز گذشته، فوت اشرف پهلوی در سن 97 سالگی به چشم می خورد زنی که علاقه اش به " مرد" و " پول" معروف بود و در بسیاری از امور کشور آنقدر دخالت می کرد که حتی کاری از دست برادرش محمد رضا شاه بر نمی آمد.
,اما هرزگی اشرف ارثی از مادرش بود که با دیدن یک کارگر قوی هیکل ساوه ای عاشقش شد و او را از یک کارگر ساده بی سواد به یک سرمایه گذار بزرگ تبدیل کرد.
,,
در ادامه مطالب جمع آوری شده در خصوص زندگی رحیمعلی خرم معروف به مهندس خرم صاحب پارک خرم آمده است.
,,
تاج الملوک همسر رضا شاه در روزگاری که سه همسر شرعی و چندین همسر غیرشرعی را از سرگذرانده بو دلداده ی یک کارگر غول پیکر به نام رحیمعلی خرم گردید. رحیمعلی خرم آدمی قلچماق با هیکل نتراشیده و نخراشیده ای بود و به کارگری اشتغال داشت. ابتدا که به تهران آمده بود فعلگی می کرد و بعد که به آسفالت ریزی در زمان محمدرضا پهلوی در تهران باب شد به آسفالت کاری روی آورد و کارگر آسفالت کار شد.
,,
یک روز در اوایل تیرماه در گرمای تابستان همای بخت و اقبال روی سرش می نشیند و رحیمعلی را به اتفاق تعداد زیادی کارگر برای آسفالت کردن خیابان های مجموعه ی کاخ سعدآباد به این محل می برند.
,رحیمعلی از صبح کار می کند و ظهر پس از صرف چند نان بربری و خیار، پنیر و گوجه! چند دقیقه ای زیر سایه ی درختان بلند چنار دراز می کشد و چشمانش را روی هم می گذارد و در آن گرمای ظهر تابستان خوابش می برد... از قضای روزگار مادر محمدرضاشاه (تاج الملوک) به اتفاق احترام شیرازی (احترام الملوک) از آن محل عبور می کرد که چشمش به این انسان درشت تر از گاومیش که به پشت روی زمین خوابیده و رو به آسمان دراز کشیده بود می افتد و با مشاهده ی اعضا و جوارح این مرد غول پیکر هوس می کند تا این کارگر آسفالت کار را به کاخ اختصاصی خود برده و تحت حمایت خود قرار دهد!
,احترام الملوک (همسر ذوالقدر نماینده ی شیراز در مجلس شواری ملی) رحیمعلی را به حمام می فرستد و یک دست لباس نو به او می پوشاند و خدمت ملکه ی مادر می برد و معرفی می کند.
,از آن روز به بعد معلوم نیست خرم چه می کند که حسابی مورد توجه ملکه قرار گرفته و یک شبه ره صد ساله می رود! بدین ترتیب کارگر ساده آسفالت کاری داماد اعلیحضرت همایونی (!) شد و مدارج ترقی را پیمود و مقاطعه کار درجه اول پروژه های بزرگ دولت گردید. او به زودی با شاهپور محمودرضا پهلوی شریک شد و یک کارخانه بزرگ آسفالت پزی در جاده ی کرج (پل رودخانه کن) تاسیس نمود (محل پارک ارم فعلی).
,,
رحیمعلی خرم در مدتی که خدمت ملکه ی مادر را می کرد حسابی بار خود را بست و با روابطی که به خاطر هیکل استثنایی خود در دربار به دست آورده بود تا آنجا که توانست «نان هیکلش» را خورد و محوطه ی عظیم چند صد هکتاری پارک ارم را تصاحب و در آنجا دریاچه ی مصنوعی و باغ وحش و کاباره و تأسیسات تفریحی احداث نمود.
,ارتشبد حسین فردوست می نویسد که: «خرم با ملکه مادر در استخر کاخ شنا می کرد و شاه هم برای آن ها دست تکان می داد»!
,,
به گزارش پارسینه، چندین بار در سال 1355 و 1356 اخبار گم شدن زنان و دختران در پارک خرم (ارم کنونی) در مطبوعات چاپ شد. اما هیچ کس نفهمید که این بیچاره ها گم نشده اند. (بلکه عوامل خرم آن ها را ربوده اند!) حتی در روزنامه ها نوشتند که آن ها درون چاه های موجود در پارک سقوط کرده اند، تا اینکه در سال 1356 عوامل خرم که بارها دست به آدم ربایی زده و مورد تعقیب و مجازات قرار نگرفته بودند، دختری جوان را به زور از دست نامزدش گرفتند و مرد جوان را هم تهدید کردند که در قفس شیر خواهند انداخت! جوان ناموس باخته خودش را به پاسگاه ژاندارمری «کن» می رساند و شکایت می کند، اما عوامل خرم که در پاسگاه حضور داشتند به شکایت او وقعی نمی گذارند. این بیچاره به هر جای دیگر هم که عقلش می رسد سر می زند و راه به جایی نمی برد و خلاصه دختر جوان چند روزی در اسارت خرم و عواملش باقی می ماند و کاری که نباید می شده، صورت می گیرد.
,,
,
پس از پیروزی انقلاب اسلامی رحیمعلی خرم در دادگاه انقلاب محاکمه شد و به همه ی این جرایم و جنایات سنگین اعتراف کرد. در جریان محاکمه ی رحیمعلی خرم فاش شد که این نامرد بی رحم و سنگدل در محل پارک و میکده ی خود چند شیر درنده داشته و قربانیان خود را در صورت مقاومت در برابر خواسته های نامشروع جنسی خودش و یا عواملش در قفس شیرها می انداخته است.
,,
رحیم علی خرم یکی از سرمایه داران رژیم پهلوی که روابط نزدیکی با دربار داشت و حتی گفته می شد همسر پنهانی مادر محمدرضا پهلوی نیز هست، صاحب پارک معروف "خرم"(ارم فعلی) در غرب تهران بود.
,,
رحیم علی خرم به شماره شناسنامه 134 صادره از ساوه،ساکن شمیران تهران در تاریخ هجدهم اردیبهشت 1358 محاکمه گردید.
,,
خرم چون سواد خواندن و نوشتن نداشت، کیفرخواست دادگاهش با اینکه به وی تفهیم شده بود بار دیگر به شرح زیر برای رئیس دادگاه و کلیه حضار قرائت گردید.
,,
فهرست اتهامات خرم بدین شرح بود: 1-مشارکت و معاونت در قتل و ضرب و جرح، 2-استثمار ملت مظلوم ایران با توسل به قدرت و زور، 3-دایر کردن قمار خانه و مراکز فحشا در سالیان دراز و کسب ثروت هنگفت از این راه از جمله شرکت آسفالت و هتل خرم و پارک خرم(ارم فعلی) و صدها آپارتمان و مبالغ هنگفتی در بانکها و ...
,,
رحیم علی خرم در دفاع از خود گفت:من با شاه نه اینکه دوستی و نزدیکی نداشتم، بلکه علیه وی چندسال پیش به دادگستری شکایت کردم! و تا به امروز به دنبال شکایتم بودم چون او نمی گذاشت من کار کنم و جلوی کار مرا گرفته بود.
,,
وی مدعی شد چند تن از زندانیان سابق را با پول و وساطت خود آزاد کرده است.
,,
پس از دفاعیات خرم، چندتن از شهود از جمله یکی از کارکنان پارک خرم شهادت داد که شهره خواننده معروف را چندین بار در حال معاشقه با رحیم علی خرم دیده است.
,خرم در پاسخ این شاهد گفت:من این شهادت را رد می کنم، من با خوانندگان و ستارگان کار نداشتم، فقط گوگوش بود که من مدت 15 سال با پدرش دوست بودم و گوگوش مثل دختر من بود.
,,
بعد از پایان دادگاه، حکم اعدام وی صادر و در ساعت یک بامداد روز نوزدهم اردیبهشت 1358 حکم به اجرا درآمد.
,,
محمود قربانی (همسر اول گوگوش و از دوستان خرم) بعدها راز دستگیری خرم را چنین تشریح کرد که در هیاهوی انقلاب، خرم که قصد خروج از کشور را داشته در هتل میامی تهران به پیشخدمت هتل انعام بالایی میدهد و همین انعام شک گارسون را بر می انگیزد و به نیرو های انقلابی آنزمان اطلاع میدهد که او حتماً فرد سرشناسی از نظام پهلوی است و همین امر باعث گرفتاری وی می شود.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه