نقش فرهنگ در توسعه اجتماعی

امروز مبنای هر نوع توسعه، توسعه فرهنگی است؛ از این رو، دولت ها باید در راستای رسیدن به توسعه همه جانبه، سعی در تغییر نگرش خویش به انسان، بصورت یک موجودی فرهنگی داشته باشند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از کوردپیام، از آنجایی که فرهنگ یکی از مؤلفه های مهم و اساسی در توسعه هر کشوری میباشد، لازم است بدانیم تا چند دهه قبل عقیده اکثر صاحبنظران این بود که توسعه مفهومی اقتصادی دارد؛ به عبارت دیگر، توسعه فقط جنبه اقتصادی داشت و کشورها در جهت دستیابی به توسعه، به تقویت اقتصاد خویش میپرداختند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کوردپیام,اما این وضعیت با شکست کشورهایی که فقط معیارهای اقتصادی را دربرنامه ریزی خود در دستیابی به توسعه گنجانده بودند تغییر یافت، و موجب از دست رفتن مفهوم یک بعدی توسعه شد.
,اکنون مشخص شده است که مبنای هر نوع توسعه، توسعه فرهنگی است؛ از این رو، دولت ها باید در راستای رسیدن به توسعه همه جانبه، سعی در تغییر نگرش خویش به انسان، بصورت یک موجودی فرهنگی داشته باشند.
,چراکه مبنای توسعه حقیقی و پایدار توسعه فرهنگی بوده و به مثابه ریشه که درخت را تغذیه می کند، سایر ابعاد توسعه (سیاسی، اقتصادی و اجتماعی) نیز از این بعد مهم تغذیه می شوند. بنابراین، لازم است تا در ارتقای سطح فرهنگ جامعه کوشا بوده و تلاش مضاعف به کار بسته شود.
,باید توجه داشت که توسعه فرهنگی همان طور که از سویی زمینه ساز و علت توسعه ابعاد دیگر جامعه است، در دیگر سو، معلول آنها نیز است. به این معنا که پیشرفت همه جانبه جامعه خود برای رشد و بالندگی فرهنگ کمک شایانی است.
,به عبارت دیگر، به رغم اولویت فرهنگ بر دیگر عناصر اجتماعی در فرآیند توسعه یافتگی، آنچه که نقش تعیین کننده نهایی را برعهده دارد نوع کنش و واکنش یا به عبارت بهتر نوع تعامل مثبت در قالب ارتباطی دیالکتیکی میان فرهنگ و عناصر دیگر جامعه همچون اقتصاد، سیاست و... است.
,بنابراین در ترسیم یک الگوی مناسب برای توسعه جامعه، باید برنامه هایی برای تمام ابعاد جامعه ارائه گردد. این نکته نیز نباید فراموش شود که در این برنامه ریزی باید شرایط حاکم در یک جامعه کاملاً در نظر گرفته شود. به بیان دیگر هر اندازه که یک الگوی توسعه از جامعیت برخوردار باشد، تا زمانی که مختصات بومی آن جامعه را نیز مدنظر قرار نداده باشد، مثمرث مر نخواهد بود..
,عناصر توسعه گرا و تحول خواه موجود در فرهنگ هر جامعه به عنوان سرمایه های فرهنگی آن جامعه، پشتوانها ی مؤثر برای توسعه محسوب می شوند؛ سرمایه هایی که تنها در روند توسعه یافتگی و موفقیت نسبی در آن، امکان بازیافتت وتولید خود را پیدا می کنند.
,بنابراین نکته حائز اهمیت در ارائه الگویی برای توسعه فرهنگی، بومی بودن آن و حفظ هویت فرهنگی طی فرایند توسعهاست. تقلید صرف از جوامع دیگر به طور قطع نتایج ناگواری به همراه خود می اورد... مفهوم فرهنگ نخستین بار به وسیله سرادوارت بارنت مردم شناس انگلیسی، در سال 1871 به کار رفت.
,وی فرهنگ را مجموعه ها ی پیچیده می داند شامل: دانش ها، باورها، هنر، قوانین، اخلاق، آداب ورسوم و دیگر قابلیت ها و عادت هایی که انسان به عنوان عضو جامعه آن ها را فرا می گیرد به تعبیر دیگر فرهنگ عبارتا ست از: نظام مشترکی از باورها، ارزش ها، رسوم، رفتارها و موضوعاتی که اعضای یک جامعه در تطبیق با جهان شان و دررابطه با یکدیگر به کار میبرند و از راه آموزش از نسلی به نسل دیگر انتقال می دهند.
,سنجش تاثیرفرهنگ بر زوایای مختلف زندگی فردی واجتماعی مشکل است زیرا هنوز ما داده های کافی نداریم..اما بدون شک نفوذ عوامل فرهنگی بررفتارانسان قطعی است.
,اولویتهای فرهنگی ضرورتا اگرچه به خودی خود تعیین کننده نیستنداما یک مولفه ازنظام پیچیده عوامل علی هستندکه میتواند عامل برانگیزاننده ی مهمی دربلند مدت باشند بدین معنا که ارزش های مادی یا ارزش های معنوی هرکدام تاثیر گذاربر شکل ومحتوای جامعه خواهند بود.
,مثلا درجوامع پیشرفته درطول چند دهه گذشته در اثر نگرش قابل ملاحظه ای که نسبت به متغیرهای فرهنگی فرامادی شده است شاهد خیزش ازمادیگرایی به فرامادیگرایی هستیم.بنابراین جهان بینی متداول هرجامعه بازتاب تجربیات همان جامعه است که ما انها را درمیان ارزش ها ونگرشها وعادات ان مردم می یابیم.
,بنابراین میتوان گفت که مشکلات جامعه ناشی از نقض الگوهای انهاست که عوامل فرهنگی رایا نادیده گرفته اند یا کمتر دخیل کرده اند.مسائل روزمره ی مردم وانگیزه هایی که اشخاص رابه کار وامیدارد.برخوردها ی سیاسی درون اجتماع و اهمیت مسائل مذهبی و...همه اولا قابل تغییروثانیا برخاسته از نوع فرهنگ ان جامعه خواهد بودو در حقیقت بازتاب تجربه های سازنده ی نسلهای گذشته به نسل های اینده است.
,بنابراین تصفیه فرهنگ یا القائ فرهنگ های سالم که درواقع رهیافت مردم در تطابق با محیط را بیان میکند امروزه جز اولویتهای جامعه داری است که می بایست گسترش یابد زیرا فرهنگ شکل دهنده به محیط و زمینه سازتحولات اقتصادی,سیاسی واجتماعی وحتی تکنولوژیکی است.به همان ترتیب که دگرگونی های فرهنگی در اروپا انقلاب صنعتی در غرب رااسان نمود وانقلاب صنعتی هم تغیراتی راباخود اورد.امروز این دگرگونی های فرهنگی است که مسیر جوامع راهدایت میکنند.لذا انتقال فرهنگ گذشته به ایندگان ونیز نواوری فرهنگی از مهم ترین اقداماتی است که میتوانداز زوال یک جامعه جلو گیری کند....
,فرهنگ هرجامعه منحصر به فرد وشامل ترکیبی از ارزش ها وهنجارهایی است که در جایی دیگر نمی توان یافت دامنه گونا گونی فرهنگ ها چنان گسترده است که حتی درک وفهم شیوه زندگی ما هم در جامعه خودمان مشکل است..
,یکی از مشکلات بزرگی که امروزه کشور ما علی الخصوص استان های کرد نشین با ان دست وپنجه نرم میکنند بحث تهاجم فرهنگی است که به شکل گسترده ای تمام ابعاد زندکی ما رافراگرفته است..تهاجم فرهنگی حرکتی است مرموزانه وحساب شده وهمراه با برنامه ریزی دقیق وبااستفاده از شیوه ها وابزار وامکانات متعددبرای سست کردن باورها، دگرگونی ارزش ها، انحراف اندیشه ها وتغییروتبدیل سنن، ونابودی اصول اخلاقی حاکم بریک جامعه است.
,امروزه رسانه های غربی با راه اندازی انواع برنامه های ماهواره ای در حال متلاشی کردن جامعه کشورهای درحال توسعه هستند که متاسفانه در این بین سهم ما ازهمه کشورهااز این بی بندوباری بیشتر وهر روزه تاثیرات منفی خود را در متلاشی کردن کانون خانواده ها بیشتر وبیشتر نشان میدهد.
,اثرات منفی که هرروزه ما درمحل زندگی خودمان لمس میکنیم وشاهد ان هستیم.درواقع جامعه ما تنها بصورت ملموس شکلی ازفرهنگ را درقالب پوشش لباس ولوکس زندگی کردن رابه خود گرفته واز تبعات مثبت فرهنگ کاملا بیخبرمانده است وهمان دلیلی است برای ایجادرفتارهای ناهنجار اجتماعی که بصورت مکرر ما روزانه شاهد ان هستیم.
,اگرخارج از فرهنگ اسلامی به قضیه نگاه کنیم به این نتیجه میرسیم که کشورهای غربی در پی استعمارفرهنگ کشورهای درحال توسعه هستند واین کار راازطریق تهاجم فرهنگی که از طریق کانال های ارتباط جمعی من جمله ماهواره ها وبرپایی کانال های مبتذل سعی به نفوذ درریشه فرهنگ اصیل این ملت ها دارند وریشه های ان راخشک وبجای ان ریشه فکری یهودیت ونشان دادن نیمه حیوانی انسان جهت زیرپاگذاشتن فضیلت های اخلاقی دارنددرواقع باضعیف کردن بار اخلاقی وفرهنگ این ملت هاسعی در اجراکردن هرچه بیشترنقشه های شوم خود دربین جامعه هستند.
,بنابراین وظیفه ماست تا باحفظ فرهنگ اصیل خودمان سعی در پیشرفت به سوی جامعه ای متمدن وفرهیخته وعبور ازموانع فرهنگی درراستای تبدیل شدن به جامعه ای پیشرفته وفرهنگی داشته باشیم..
,چالاک ابرویی کارشناس مدیریت اموزشی
,انتهای پیام/ر
]
ارسال دیدگاه