اخبار داغ

چرا نظر امام درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر عوض شد؟

چرا نظر امام درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر عوض شد؟
با توجه به اسنادی که اخیرا منتشر شده است، مشخص می‌شود که نظر واقعی امام درباره ادامه جنگ چه بوده و چه کسانی به واسطه نفوذ در بیت منتظری، کشور را دچار بحران می کردند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ یکی از سوالات و شبهاتی که طی سالیان گذشته بارها از سوی برخی افراد و گروه‌ها مطرح شده است، علت ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر است. آنها مدعی هستند که پس از اینکه ما به یک پیروزی بزرگ دست یافتیم و توانستیم خرمشهر را پس بگیریم، صدام نیز اعلام آمادگی کرد که نیروهایش را به پشت مرزهای بین‎المللی ببرد و برخی حامیان وی و سازمان ملل نیز بحث آتش‎بس را مطرح کردند، اما با وجود این، جنگ پس فتح خرمشهر ادامه یافت.

آنچه مسلم است بعد از پیروزی ایران در عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر و در واقع بازپس‌گیری برگ برنده صدام حسین در جنگ با ایران، موقعیت رژیم صدام در منطقه و در مواجه با ایران بشدت متزلزل شده بود و توازن قدرت به نفع جمهوری اسلامی ایران سنگینی می‌کرد و این خود حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی رژیم بعثی و در رأس آن آمریکائی‌ها را که با هدف تضعیف نظام جمهوری اسلامی و جلوگیری از شیوع آرمان‌ها و دیدگاه‌های انقلابیش به منطقه و سراسر جهان، صدام را برای حمله به ایران مجهز کرده بودند، بشدت نگران و مضطرب کرده بود.

روایت‎هایی از نظر امام خمینی (ره) درباره ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر

سه روایت از نظر امام خمینی (ره) در جلسه ایشان با اعضای شورای عالی دفاع، از سه تن از حاضران در جلسه نقل شده است. آقای هاشمی رفسنجانی تأکید می کند که امام خمینی (ره) در این جلسه با ورود ایران به خاک عراق مخالف بوده است نه با ادامه جنگ. روایت دیگر، سخنان صریح مرحوم حاج سید احمد خمینی است که سالها پیش از انتشار خاطرات آقای هاشمی در دو نوبت تأکید کرده است که نظر (اولیه) شخص امام خمینی (ره) بعد از فتح خرمشهر هم بر مخالفت با ادامه جنگ و هم بر ورود به خاک عراق بوده است.

آقای هاشمی رفسنجانی جلسه شورای عالی دفاع با امام خمینی (ره) را اینگونه روایت می‎کند: «پس از فتح خرمشهر یک بار جلسه شورای عالی دفاع در خدمت امام تشکیل شد که برای ادامه جنگ چکار کنیم؟ امام در آن جلسه روی ادامه جنگ تأکید داشتند و کسی مخالف ادامه جنگ نبود. در ادامه جلسه، بحث شد که اگر قرار است جنگ را ادامه دهیم، باید وارد خاک عراق شویم. چون در آن مقطع حالت تهاجمی داشتیم. امام مخالف ورود به خاک عراق بودند. من و آیت‌الله خامنه‌ای هم در آن جلسه بودیم، اما وقتی بحث تخصصی شد، بیشتر فرماندهان نظامی صحبت می‌کردند. نتیجه بحث آن‌ها قانع شدن امام بود.

فرماندهان نظامی پس از اینکه امام مخالفت خودشان را از ورود به خاک عراق در آن جلسه اعلام کردند، گفتند: این نمی‌شود. چون اگر عراق مطمئن شود ما وارد خاکش نمی‌شویم، احساس امنیت می‌کند و لشکریانش را بازسازی، نیرو‌هایش را آماده و تجهیزاتش را قوی می‌کند. الان هم نیرو‌هایش آسیب دیده‌اند و هم استحکاماتش ضعیف است. اگر وارد نشویم، عراق دوباره کار‌هایش را شروع می‌کند.»

آقای هاشمی ادله امام خمینی (ره) را برای عدم ورود به خاک عراق اینگونه ذکر می‎کنند: «۱- الان مردم عراق موافق جنگ نیستند و با صدام همراهی نمی‌کنند. اگر وارد خاک عراق شویم، مردم هم با حس وطن‌دوستی حمایت می‌کنند که حرف درستی بود.

۲- دنیا تحمل نمی‌کند ما عراق را اشغال کنیم. جهان بین‌الملل و کشورهای عربی نمی‌خواهند توازن سیاسی منطقه به نفع جمهوری اسلامی باشد. تا آن موقع و از زمان رژیم پهلوی بین ایران و عراق تعادل بود. اگر ما عراق را می‌گرفتیم، جغرافیای سیاسی منطقه عوض می‌شد. نفت، خلیج فارس، قدرت ایران و همسایگی خاکی با کشورهای جنوب خلیج فارس، از مسائلی بود که اتفاقات سیاسی را به نفع ایران می‌کرد. امام می‌گفتند: عرب‌ها و ابرقدرت‌ها تحمل نمی‌کنند.

۳- اگر جنگ را به خاک عراق ببریم، مردم عراق آسیب می‌بینند. الان مردم عراق، به خصوص در جنوب عراق که شیعه نشین و منطقه جنگی بود، بالقوه با ما هستند. چگونه می‌توانیم در شهری مثل بصره بجنگیم و مردم آسیب نبینند؟! این استدلال ایشان با هدف جنگ ما سازگار بود و تا آخر هم به این منطق خویش پایبند بودند. واقعاً در طول دفاع تا جایی که می‌توانستیم، به جز در مواردی که برای مقابله به مثل مجبور بودیم، سعی می‌کردیم به مردم عراق آسیب نرسانیم.

فرماندهان نظامی پس از شنیدن استدلالات امام گفتند: با این شرایطی که می‌فرمایید، نمی‌توانیم بجنگیم. هنوز حدود بیش از هزار کیلومتر از خاک ایران، آن هم ارتفاعات سوق‌الجیشی مهم که جزو امتیازات مرزی ماست، در دست عراق بود. با آن ارتفاعات، داخل عراق را کنترل می‌کردیم که در آن مقطع برعکس شده و در دست عراق بود. در طول مرز ما این‌گونه بود و می‌توانستیم برای بازپس‌گیری آن‌ها بجنگیم، ولی نمی‌توانستیم حالت تهاجم وسیع خود را ادامه دهیم. این هم جزو مباحث آن جلسه بود.»[1]

سیداحمد خمینی که از حاضران در جلسه شورای عالی دفاع بوده، نظر حضرت امام را اینگونه نقل می‎کند: «تلخترین خاطره‌ای که به یاد دارم پذیرش قطعنامه، و شیرینترین خاطره مربوط به فتح خرمشهر است. فتح خرمشهر زمانی اعلام شد که ساعت حدوداً چهار بعدازظهر بود و امام در حال قدم زدن بودند. امام هر روز سه مرتبه و هر مرتبه حدود نیم ساعت قدم می‌زدند و رادیو هم در دستشان بود چون ما از قبل می‌دانستیم که رزمندگان اسلام در حال انجام این کار هستند و درگیری هم از شب قبل شروع شده بود که خیلی هم شدید بود. امام در حال قدم زدن بودند که گوینده رادیو خبر آزادسازی خرمشهر را اعلام کرد. با شنیدن صدای گوینده، من به امام نگاه کردم و متوجه شدم که احساس خوبی به ایشان دست داد. البته در مجموع امام از مسائلی که خیلی تلخ بود اوقاتشان زیاد تلخ نمی‌شد و از مسائلی هم که شیرین بود خیلی خوشحال نمی‌شدند.

در مقابل مسائل خرمشهر امام معتقد بودند که بهتر است جنگ تمام شود، اما بالاخره مسئولین جنگ گفتند که ما باید تا کنار شط‌العرب (اروند رود) برویم تا بتوانیم غرامت خودمان را از عراق بگیریم. امام اصلاً با این کار موافق نبودند و می‌گفتند اگر بناست که شما جنگ را ادامه بدهید بدانید که اگر این جنگ با این وضعی که شما دارید ادامه یابد و شما موفق نشوید دیگر این جنگ تمام شدنی نیست و ما باید این جنگ را تا نقطه‌ای خاص ادامه بدهیم و الان هم که قضیه فتح خرمشهر پیش آمده بهترین موقع برای پایان جنگ است.»[2]

 محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه نیز که از حاضران در جلسه است، می‌گوید: «ابتدا آقای هاشمی صحبت کردند و مقام معظم رهبری و آقای موسوی اردبیلی ساکت بودند، ولی معلوم بود که آن دو بزرگوار نظر آقای هاشمی را قبول دارند و آقای هاشمی، از طرف آن‌ها صحبت می‌کند. آقای هاشمی گفت که ما باید برویم و یک نقطه‌ای مثل چاه‌های نفت مجنون را بگیریم که وقتی اعلام آتش‌بس می‌کنیم و پای میز مذاکره می‌رویم، یک چیزی دستمان داشته باشیم تا بتوانیم فشار بیاوریم و حقوقمان را بگیریم. این استدلال آقای هاشمی بود.»

سپس فرماندهان نظامی نظرات خود را بیان کردند. ابتدا ظهیرنژاد رئیس ستاد مشترک ارتش سخن گفت و استدلال کرد که اگر در کنار مرز عراق بمانیم و وارد خاک عراق نشویم، با منطق جنگ سازگار نیست. دشمن با خیال راحت، خود را تجهیز و آماده می‌کند و با اینکه در مناطق دیگر در خاک ماست، در این مناطق هم دوباره جلو می‌آید.

محسن رضایی نیز نظرات ظهیرنژاد را تایید کرد و گفت: «ما الان از نظر نظامی در توازن نیستیم. ارتش عراق به فاصله پانصد متری از خرمشهر و آبادان است، ولی فاصله‌ی ما با بصره بیست کیلومتر است؛ لذا الان یک نابرابری دفاعی در جنوب ایران هست و مرز را انگلیسی‌ها طوری تعیین کرده‌اند که از نظر دفاعی، مرز جنوب به نفع عراقی‌ها و به ضرر ایران است. لذا اگر آتش‌بس شکسته شود، آن‌ها با خمپاره هم می‌توانند ما را اذیت کنند ولی ما فقط با توپ‌های برد بلند که حداقل ده، یازده کیلومتر از خط فاصله داشته باشد، می‌توانیم بصره را بزنیم تا دوباره آتش‌بس برقرار شود. اگر بخواهد موازنه‌ی قوای دفاعی به وجود بیاید به نفع آن‌ها و به ضرر ما تمام می‌شود.»

آقای هاشمی درباره نظر نهایی امام خمینی (ره) می‎گوید: «امام پس از شنیدن سخنان منطقی و تخصصی نظامیان، مخالفت نکردند. البته معمولاً در اینگونه بحث‌ها دخالت نمی‌کردند و به فرماندهان واگذار می‌کردند، که انتخاب کنند؛ ایشان کلیات را می‌گفتند. به هر حال این استدلال، ایشان را قانع کرد و تا این حد پذیرفتند و گفتند: در جاهایی وارد خاک عراق شوید که مردم نیستند تا آسیب نبینند.»[3]

سند جدیدی از نظر حضرت امام درباره ادامه جنگ

در سندی که اخیرا از سوی دفتر حفظ و نشر آثار امام خمینی (ره) در مقاله‎ای مفصل با تیتر «امام خمینی (ره) پس از فتح خرمشهر جنگ را خاتمه‎یافته دانسته بودند» به این موضوع پرداخته شده است.

در این سند یک خط‎خوردگی وجود دارد که بحث هم دقیقا بر سر همین جمله خط خورده است. مسئولین دفتر حضرت امام درباره علت این خط‎خوردگی اینگونه توضیح داده‌اند: «تجربه  ماه‌های اولیه بعد از پیروزی انقلاب حاکی از آن بود که در رادیو و تلویزیون و همچنین روزنامه ها در مقام قرائت و یا حروفچینی و درج مطالب دستخط برخی پیام‌‌های حضرت امام ، دچار مشکل بودند و بعضا اشتباهات قابل توجهی در نقل نوشته‌های امام پدید می آمد. برای جلوگیری از این اشتباهات و همچنین حفظ ارزش و اصالت دستخط حضرت امام خمینی (ره)، روال معمول بر این قرار شد که تصویر دستخط‌ها ارسال نشود و متن بازنویسی شده ای که توسط اعضای دفتر حضرت امام به دقت و با حروف خوانا از روی کپی دستخط نوشته می شد جهت انتشار برای صدا و سیما و مطبوعات ارسال گردد و اصل نسخه دستخط با امضای امام، در آرشیو اسناد ایشان نگهداری شود.  به دلیل حساسیتی که در جامعه نسبت به یکایک واژگان بکار رفته در پیامهای امام وجود داشت، در مواردی که احیانا در مرحله نگارش سهوی در درج حروف یا جابجایی کلمات صورت گرفته بود یا در مواردی بسیار معدود که پیشنهاد افزودن یا درج مطلبی در پیام مطرح بوده است، عمدتا توسط مرحوم حاج احمد آقا موضوع به امام خمینی (ره) منعکس می شد و اصلاح مورد نظر با خط خود امام یا با اذن ایشان روی نسخه اصل و یا کپی دستخط صورت می گرفت.

از جمله موارد معدودی که طبق نظر و تأیید حضرت امام خمینی (ره) ضمن چند مورد اصلاح کلمات، عبارتی کوتاه از یک پیام ایشان در نسخه کپی دستخط پیام، خط خورده است و طبعا در متن منتشر شده در صدا و سیما و مطبوعات نیامده است همین پیام معروف امام بمناسبت سوم خرداد و فتح خرمشهر می باشد. جمله ای که در اصل نسخه خطی توسط امام خطاب به «حکومتهای هم جوار و منطقه» نوشته شده و بصورت خط نخورده می باشد این است: «آنان می دانند امروز با فتح خرمشهر مظلوم جنگ خاتمه یافته است و دولت و ملت پیروزمند از موضع قدرت سخن می گویند». اما در نسخه کپی که مبنای متن منتشر شده در رسانه ها بوده است با اجازه حضرت امام، عبارت «جنگ خاتمه یافته است» خط خورده است.
 

 

تفاوت دو متن در رابطه با عبارت مورد نظر در تصویر زیر مشخص‌تر است (که مربوط به سه سطر مانده با آخر در صفحه اول دو نسخه است.) تصویر کپی شده نسخه مذکور:
 

 

همانگونه که از نظرات اعضای شورای عالی دفاع نیز نقل شد، حضرت امام پس از فتح خرمشهر موافق ادامه جنگ و ورود به خاک عراق نبودند، اما با توجه به در نظر گرفتن مصالح و مشورت با کارشناسان نظامی و سیاسی و موافقت اکثریت مسئولین و نمایندگان مجلس در آن زمان، نظرشان عوض شده و با تعیین برخی شروط، دستور به ادامه جنگ دادند.

اما نکته مهم اینجاست که این سند در سالروز فتح خرمشهر به‎گونه‎ای و با تیتری جهت‎دار از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت امام منتشر شده است که برداشت می‎شود ایشان با هرگونه ادامه جنگ مخالف بودند و نظرشان نیز تغییر نکرده است؛ به عبارتی گویی دفتر امام «لا اله» را گفته ولی «الا الله» را نگفته است و این در حالی است که حضرت امام در نهایت و پس از مشورت با کارشناسان نظامی و سیاسی نظر خود را تغییر داده‎اند.

چه کسانی به این شبهه دامن می‎زدند؟

اعضای نهضت آزادی اولین گروهی بودند که از سال ۶۳، طی بیانیه‌ ها و مصاحبه‌هایی از ادامه پیدا کردن دفاع مقدس پس از آزاد سازی خرمشهر انتقاد کرده و این ادامه‌دار شدن را ناشی از قدرت طلبی نظام و نظریه صدور انقلاب می‌دانستند.

نهضت آزادی در نامه‌ای که در سال ۶۴ خطاب به شورای عالی دفاع می‌نویسد، اظهار می‌کند: «پس از فتح خرمشهر که به نظر ما نقطه عطف تبدیل جنگ تدافعی به نبرد تعرضی برای تصرف بصره و ساقط ساختن صدام و حزب بعث و تأسیس جمهوری اسلامی در عراق و اولین گام در راه صدور انقلاب بود، ما و بسیاری از صاحب‌نظران را که در بیرون راندن دشمن و دفع فتنه از مرزها با ما و دولتمردان موافق بودند اعتقاد بر این بود که شرایط مساعدی برای فتح باب مذاکره و قبول صلحی عادلانه، شرافتمندانه و خداپسندانه میان دو ملت مسلمان ایران و عراق فراهم آمده است. شرایطی که استفاده صحیح و منطقی از آن می‌توانست هم خواست‌های حقه ملت ایران را جامه عمل پوشاند و هم مقدمه استعفا و سقوط حزب بعث شود و هم به انقلاب اسلامی در جهان آبرو و اثری دیگر بخشد.»

به‌طور کلی این گروه که فعالیتش در سال ۶۶ از سوی حضرت امام غیرقانونی اعلام شد، در اغلب بیانیه‌ها و مکتوباتش در طول جنگ تحمیلی، ادامه یافتن دفاع مقدس بعد از آزاد سازی خرمشهر را اشتباه و مقصر اصلی جنگ را نیز جمهوری اسلامی می‌دانست.

 به برخی از استدلا‎های این گروه در نظرات اعضای شورای عالی دفاع اشاره شد، اما این گروه اصرار داشتند که شرایط برای صلحی عادلانه و شرافتمدانه وجود دارد و این در حالی بود که هیئت‌های میانجی‌گری هم که پس از حماسه سوم خرداد خود را به آب و آتش می‌زدند تا نوار پیروزی های ایران را به نفع صدام قطع کنند، گرچه دو طرف را به آتش‌بس فرا می‌خواندند، اما سخنی از شناسایی متجاوز و پرداخت غرامت به میان نمی‌آوردند.

به هر حال، بر خلاف ادعاهای نهضت آزادی مبنی بر طرح صلح از سوی رژیم بعث، پس از فتح خرمشهر هیچ پیشنهاد صلحی ارائه نشد. اساساً شورای امنیت سازمان ملل و هیئت‌های میانجی‌گر صرفاً آتش‌بس و شرایط نه جنگ و نه صلح را توصیه ‌کردند و به دور از منطق و عقلانیت بود اگر ایران بدون هیچ پیش‌شرطی جنگ را خاتمه دهد. آنهم زمانی که ارتش بعثی آسیب‌پذیرتر از همیشه بود.

ایران به دنبال تنبیه متجاوز، آزاد سازی بقیه سرزمین های تحت اشغال و مهم‌تر از همه جلوگیری از تجاوز مجدد عراق به کشورمان بود و این امر ممکن نبود جز با ادامه جنگ. یقیناً نهضت آزادی نیز به این امر واقف بود. اما منافعش که در ضدیت با جمهوری اسلامی تعریف می‌شد، بالاجبار این گروه را به زیر سوال بردن دفاع مقدس ایران وادار کرد.[4]

تناقض در نظرات آقای منتظری درباره ادامه جنگ

اما در این بین تناقضی بین نظرات برخی افراد وجود دارد که ریشه‎شناسی این تناقضات می‏تواند نقش بخشی از جریان لیبرال نفوذی را در کشور به خوبی نشان دهد. آقای منتظری از جمله افرادی است که در کتاب خاطرات خود مدعی شده است که حمله کردن به عراق در این زمان درست نیست. او می‎گوید: «بعد از آزادی خرمشهر، نیروها بخصوص ارتش انگیزه کمتری برای ادامه جنگ داشتند، چون می گفتند ما تا حالا جنگ کردیم که دشمن را از کشورمان بیرون کنیم ولی حالا اگر بخواهیم در خاک عراق برویم این کشور گشایی است... روی همین اصل هم من همان وقت پیغام دادم که هرکاری میخواهید بکنید حالا وقتش است و حمله کردن به عراق درست نیست.»[5]

اما در سندی که اخیرا منتشر شده که بخشی از نامه ۵ صفحه‌ای آقای منتظری به امام خمینی (ره) در اسفند ماه ۱۳۶۱ است، مشخص می‎شود که ایشان پیشنهاد حمله و فتح بغداد را در آن زمان داشته است. آقای منتظری در بند دوم پیشنهاداتشان در این نامه که ۹ ماه بعد از فتح خرمشهر نوشته شده است به وضوح ضمن انتقاد از مسئولین جنگ بخاطر دست زدن به عملیاتهای کوچک برای تصرف شهرهای غیر مهم عراق مثل بصره و عماره، قاطعانه و به عنوان راه حل اساسی جنگ، پیشنهاد حمله به بغداد و تصرف پایتخت عراق را مطرح کرده و از اینکه مسئولین جنگ این پیشنهاد ایشان را تا کنون عمل نکرده اند سخت انتقاد نموده است.

در این بخش از نامه آقای منتظری آمده است: «۲. من پیشنهاد میکردم که فی التأخیر آفات، و هر ساعت تاخیر بضرر ما و نفع صدام است؛ اینک که ارتش عراق از ایران اخراج شده و شکست خورده و روحیه خود را از دست داده اند وقت حمله است هرچه زودتر نیروهای سپاه و ارتش و بسیج را جمع آوری و یک حمله بزرگ را آغاز کنید و از فکر بصره و عماره و امثال اینها بیرون روید فرضاً بصره و عماره را هم گرفتید - عراق منهای بصره و عماره هم متصور است – آنچه موجب شکست حزب بعث است حرکت بطرف بغداد است نفس نزدیک شدن به بغداد روحیه آنها را ضعیف و مواجه با شکست و فرار میکند و نزدیکترین راه مندلی بود که میشد از آنجا بطرف بغداد رفت؛ دیدیم که گوش ندادند و هر روز سران ما وقتشان را بمصاحبه های تلویزیونی و وعده ها و تهدیدهای تو خالی و در عین حال مناقشات گروهی گذراندند و با مشاهده قصور ها و مسامحات در جبهه ها چشم پوشی روا میداشتند و مدتها تأخیر انداختند تا صدام خوب مجهز شد و فرصت کانال کشیها و ایجاد موانع مستحکم به او دادند.»[۶]
 

 

چه کسی نظرات آقای منتظری را تغییر می‎داد؟

امام خمینی (ره) در جلسات خصوصی و سپس در بیانیه‌های خود در اواخر سال ۱۳۶۷، از آیت‌الله منتظری به علت تکرار تحلیل‌های غلط و انحرافی نهضت آزادی انتقادهای شدیدی می‎کردند و از جمله به وی توصیه نمودند برای جلب رضایت لیبرال‌ها نباید از مواضع اصولی عدول کرد. همچنین یادآوری می‌کردند کشور هنوز چوب اعتماد به لیبرال‌ها را می‌خورد و تأکید نمودند باید با آنانی که اسناد همکاری‌شان با آمریکا از لانه جاسوسی به دست آمد دشمنی داشت. ایشان تأکید کرد:ند «کسانی که از منافقین و لیبرال‌ها دفاع می‌کنند، پیش ملت عزیز و شهیدداده ما راهی ندارند.»

حضرت امام در نامه شش فروردین ۱۳۶۸، واقعیت پیوند عمیق آقای منتظری با لیبرال‌ها را خطاب به وی چنین ذکر نمودند: «از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من، به دست لیبرال‌ها و از کانال آنها به منافقین می‌سپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست داده‌اید. شما در اکثر نامه‌ها و صحبت‌ها و موضع‌گیری‌هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرال‌ها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند.»[۷]

بعدها دکتر ابراهیم یزدی- که دبیر کل نهضت آزادی بود- به دیدارهای متعدد خود با آقای منتظری اشاره کرده و در شهریور ۱۳۹۵ برای اولین‌بار قدری شفاف و البته به شیوه مألوف خود با غلو و اغراق، از سابقه روابط خود با آیت‌الله منتظری سخن گفته است: «وقتی که آقای منتظری امام جمعه شد، ایشان به من گفت شما باید این کار [یادداشت برداری مسائل سیاسی طول هفته] را برای من انجام بدهید، گفتم ایراد ندارد. به همین دلیل پنج شنبه هر هفته همدیگر را می‌دیدیم و من مطالب را می‌گفتم و ایشان یادداشت می‌کرد. زمانی هم که قائم‌مقام [رهبری] بودند، بسیار با ایشان در تماس بودم... هر هفته نبود، ولی حدوداً هفته‌ای یکبار برگزار می‌شد... وقتی از قائم‌مقامی نیز عزل شدند، ما باز هم با هم ارتباط داشتیم...ما تقریباً در تمام مراحل، با ایشان رابطه داشتیم، چه قبل و چه بعد از سمت قائم مقامی... [آقای منتظری] به تفسیر و تحلیل‌های سیاسی ما اعتقاد داشتند. با گذشت زمان، ارتباط ما بیشتر و عمیق‌تر شد.

گفتنی است که دکتر یزدی تأیید کرد که آقای منتظری نامه‌های خصوصی امام را برای وی خوانده بود. در مصاحبه شهریور ۹۵، خبرنگار می‌پرسد: «آیا این روایت صحیح است که آیت‌الله منتظری در جریان جلساتی که با شما داشت، متن نامه‌های خصوصی را که امام برای ایشان نوشته بود، در این جلسات برایتان می‌خواند؟

یزدی: بله، در یکی دو مورد این اتفاق افتاد.

در مصاحبه دیگری به سال ۱۳۹۳، یزدی گفته بود: «بعد از عملیات معروف به مرصاد... در سفری به قم در دیداری که با ایشان داشتم، ایشان مکاتبات [بین خود و امام] را دادند به من خواندم.» [۸]


[1]- http://tarikhirani.ir/fa/news/805

[2]- https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1595644

[3]- https://tn.ai/2018213

[4]-https://www.rajanews.com/news/336880/

[5]- کتاب خاطرات آیت الله منتظری، صفحه 589.

[6]- https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1595644

[7]- http://fna.ir/a1jibs

[8]- http://fna.ir/a1jibs

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه