یاداشت
چرا رشیدپور نه!
حسن کربلایی نوشت : آقایان تصمیمگیر! با میدان دادن چندمین باره به امثال رشیدپور و گلزار و مدیری و... بچههای انقلاب را ناخواسته منزوی و دلسرد نکنید! باور کنید بین محمدرضا شهبازی که سینه خود را سپر دفاع از انقلاب کرد و رشیدپور باید اوّلی را انتخاب کرد! به کجا میروید؟!
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛«صدا و سیمای جمهوری اسلامی»! از این عنوان چه برمیآید؟!... بله! صدا و سیمای جمهوری اسلامی؛ رسانه جمهوری اسلامی است. رسانه نظام دینی، نظام اسلامی، رسانه انقلاب اسلامی مردم ایران، رسانه ملّی. چرا رسانه ملّی؟ چون سخنگو و آینه مردمی است که با فداکاری و خون خود انقلابی بزرگ را بپا کردند.
خُب، در چنین رسانهای با مختصات فوق، چه کسانی و چه عواملی باید فعال باشند؟ آیا جز ایرانیان باورمند به دین الهی اسلام و پایبندان و وفاداران انقلاب اسلامی و دغدغهمندان انقلابی میتوانند چرخ رسانهای حاکمیتی و اسلامی و انقلابی را بچرخانند!؟ قطعاً خیر!... حالا فرض کنید دشمن تنها رسانه و سخنگوی نظام اسلامی و مردم ایران را هدف گرفته است، که گرفته است، فرض کنید در پی فتح و مصادره آن است که هست. حالا دشمن باید چه کند و راهکار رسیدن به هدف نامشروع او چیست؟! شاید درست حدس زده باشید! بله... نفوذ دادن عناصر غیرخودی و بینسبت با دین و نظام و انقلاب و دارای زاویه با مردم و در ادامه منزوی کردن نیروهای اصیل انقلابی! به همین راحتی! برنامهها و محصولات رسانه ماحصل تفکر و دیدگاه مسئولان و برنامهسازان آن رسانه است. وقتی مشتی بیهویت و بینسبت با انقلاب فرصت عمل پیدا کنند معلوم است که نتیجه و خروجی رسانه چیست؟! حالا من و شما بنشینیم و بگوئیم چرا این و آن برنامه این شکلی است و چرا رسانه همراه مردم نیست و...؟ باور کنید توجیه میکنند و توجیه میشود و کل رسانه با مجموعهای از برنامههای سطحی، ریزش مخاطب را دامن میزند و تنها، سخنگوی مردم زمین میخورد. آن وقت حاکمیت و مردم میتوانند مدعی داشتن رسانه و سخنگو و آینه شوند؟! دشمن در پی این است دقیقاً!
آقا! خانم! فتنهای در مملکت ما به راه افتاد. هدف سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی و تجزیه کشور عزیزمان بود. جمعی از مدافعان امنیت و تعدادی از مردم، شهید و زخمی شدند. مجموعهای از اموال شخصی و عمومی از بین رفت. دشمن خارجی پررو و گستاخ شد. جمعی از سلبریتیها آتشبیار معرکه شدند. مردم را تشویق به آشوب کردند. آموزش کشتن و کشتار دادند. حالا برخی از همین جماعت سلبریتی و چی چی ریتی، باز هوس بازگشتن به همان رسانهای را دارند که تحریماش کردند و متهماش کردند.
ای داد... این هوس اگر بخشی از سناریوی فرصتطلبی و نفوذ نیست، پس چیست؟ اصلاً نگوییم نفوذ! چرا باید در رسانه ملّی آدمهایی باشند که دشمن انقلاب و مردم و... هستند؟ کم بردند و خوردند از بیتالمال؟ کم آبروی رسانه ملّی را به حراج گذاشتند؟! میگویند اینها عذرخواهی کردند. عذرخواهی از چه کسی و چه زمانی؟! در حضور مردم؟ در کجا؟ بعد هم... برادران عزیز! کسی که - دقیقاً رضا رشیدپور- بارها غیرقابل اعتماد بودن خود را ثابت کرده است، چرا باید دوباره هدف اعتماد قرار گیرد؟! او کیست و چه آوردهای برای رسانه و نظام دارد؟! او چقدر با انقلاب همگام بوده است؟ او همانی است که از قاتل داعشی درویشی سه پلیس جوان حمایت کرد. به این شکل که خواهان بخشش و چشمپوشی از قصاص وی شد! او همانی است که در یکی از برنامههای مسابقه سیم آخر با لباس متشکل از رنگهای پرچم اوکراین شرکت کرد تا به اصطلاح به جمهوری اسلامی به عنوان متحد روسیه دهنکجی کند. وی همانی است که همپای رسانههای ضدانقلاب برای کیان پیرفلک مویه کرد تا سناریوی اتهامسازی علیه نظام به عنوان رژیم کودککش را به سهم خود پیش ببرد. رشیدپور همانی است که میگفت کلاهش جام جم بیافتد برنمیگردد تا بردارد. این شخص، همانی است که کوچکترین واکنشی به شهادت مدافعان امنیت در فتنه 1401 نداشت. حالا این فرد توبه کرده است؟! زهی خیال باطل! او که بارها توبه کرده و توبه شکسته! باز به او اعتماد دارید؟ باز نقش دلسوز و وکیل مدافع وی را بازی میکنید؟ بر چه مبنایی؟
آقایان تصمیمگیر! با میدان دادن چندمین باره به امثال رشیدپور و گلزار و مدیری و... بچههای انقلاب را ناخواسته منزوی و دلسرد نکنید! باور کنید بین محمدرضا شهبازی که سینه خود را سپر دفاع از انقلاب کرد و رشیدپور باید اوّلی را انتخاب کرد! به کجا میروید؟!
ارسال دیدگاه