گزارش دانا به بهانه سالگرد وفات آیت الله طالقانی؛
مجاهدی که ابوذر زمان نام گرفت
امروز ۱۹ شهریور ماه سالگرد وفات مجاهدی خستگی ناپذیر به نام آیت الله طالقانی است که امام روح الله به او «ابوذر زمان» لقب داده بود؛ اولین امام جمعه تهران بعد از پیروزی انقلاب و بزرگی که در زمان حیات خود همه را زیر پرچم وحدت خود جمع کرده بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ آیت الله سید محمود طالقانی در زمان حیات خود زندگی پر فراز و نشیبی را گذرانده است؛ از مخالفت های شدید خود با رژیم پهلوی و زندان رفتن های متعدد ایشان در زمان شاه و تبعید به زابل تا تشکیل نهضت آزادی، جبهه ملی ایران و حمایت از مصدق و همکاری با سازمان مجاهدین خلق تا قبل از انشقاق؛ بعد از شهادت آیت الله مطهری به ریاست شورای انقلاب می رسد و در همان روزهای نخستین پیروزی انقلاب و به دستور امام خمینی(ره) اولین امام جمعه تهران می شود. مجاهدینی ها به او «پدر طالقانی» می گفتند و هنوز درباره مرگ مشکوک او هرازگاهی صحبت هایی می شود. امام روح الله به او «ابوذر زمان» لقب داد و امروز ۱۹ شهریور ماه سالگرد وفات این مجاهد خستگی ناپذیر است.
از تولد در طالقان تا اجتهاد در نجف
سید محمود علایی طالقانی در ۱۳ اسفند ۱۲۸۹ در خانوادهای اهل علم و دارای روحیات انقلابی در روستای گلیرد طالقان در استان البرز متولد شد. پدرش ابوالحسن نخستین استاد وی بود. وی دوران کودکی خود را در زادگاهش سپری کرد تا اینکه هنگامی که هفت ساله بود، پدرش به تهران مهاجرت کرد و در خانهای کوچک در محله قنات آباد ساکن شد. محمود طالقانی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه ملارضا در میدان امین السلطان آغاز کرد و مبانی صرف و نحو و علوم دینی را نزد پدرش سید ابوالحسن طالقانی آموخت. پس از آن در مدارس رضویه و فیضیه قم تا سال ۱۳۱۷ تحصیل را تا درجه اجتهاد ادامه داد.
او در مدرسه فیضیه و رضویه قم نزد مدرسین حوزه علمیه قم مانند مرعشی نجفی، محمد تقی اشراقی و میرزا خلیل کمرهای تعلیم یافت. سپس در سال ۱۳۱۰ مخفیانه به نجف رفت و در درس سید ابوالحسن اصفهانی و محمدحسین غروی اصفهانی (کمپانی) شرکت و از اصفهانی موفق به اجازهنامه اجتهاد شد. آیت الله سپس به تهران برگشت و دروس خود را در مدرسه فیضیه ادامه داد. وی از عبدالکریم حائری یزدی اجازهنامه اجتهاد و از شمسالدین محمود مرعشی و سید حسین طباطبایی قمی اجازه نقل حدیث دریافت کرد و در سال ۱۳۱۸ برای تدریس در مدرسه سپهسالار راهی تهران شد.
آیت الله طالقانی در اسفند سال ۱۳۱۶ با بتول اعلایی فرد ازدواج کرد و حاصل این ازدواج ده فرزند به نام های مریم (بدری)، وحیده، حسین، مهدی، مجتبی، اعظم، ابوالحسن، طیبه، طاهره و محمدرضا است.
از زندان ساواک تا تبعید به زابل و کرمان
آیتالله طالقانی در سال ۱۳۱۸ با انتشار اطلاعیهای در اعتراض به سیاستهای رضا شاه درباره کشف حجاب فعالیت سیاسی خود را آغاز کرد و نزدیک به چهل سال در این عرصه و در سطوح مختلف سیاسی فعالیت کرد. او به دنبال مبارزات و فعالیتهای سیاسی در سال ۱۳۴۱ همراه با اعضای نهضت آزادی برای مدتی به زندان رفت و بار دیگر در سال ۴۲ پس از قیام ۱۵ خرداد دستگیر و به ۱۰ سال زندان محکوم شد که البته در سال ۱۳۴۶ به دنبال عفو عمومی آزاد شد.
بعد از رمضان ۱۳۵۰ شمسی در ادامه مبارزاتی که آیت الله طالقانی داشت به مدت ۱۰ سال به زابل تبعید شد که این موضوع اعتراضهای زیادی در پی داشت و عوامل رژیم آن زمان با فشار مردم و علما، رأی صادره را پس از ۶ ماه تقلیل و محل اقامت اجباری وی را از زابل به بافتِ کرمان تغییر دادند و پس از یکسال اقامت در بافت، وی به تهران بازگشت.
مصاحبه آیت الله طالقانی درباره حجاب
بسیاری در خصوص موضوع «حجاب» نقل و قول های متفاوتی از آیت الله طالقانی ذکر می کنند که ایشان مخالف حجاب (چادر و روسری) بودند و صحبت های زیادی به ایشان نسبت می دهند که دیدن این مصاحبه تلویزیونی آیت الله طالقانی درباره حجاب، نظر قاطع ایشان را درباره این امر الهی بیان می کند.
آثار مکتوب آیت الله
آثار مکتوب آیت الله طالقانی عبارتاند از:
پرتوی از قرآن (۶ جلد تفسیر قرآن. مرگ طالقانی مانع از تکمیل کتاب شد)
حاشیه بر تنبیه الامه و تنزیه المله (مقدمه و توضیحات و ترجمه کتاب تنبیهالامه و تنزیهالمله)
اسلام و مالکیت (دربارهٔ مسائل اقتصادی)
به سوی خدا میرویم (دربارهٔ سفر حج)
ترجمه و توضیح بخشی از نهجالبلاغه
همچنین متن سخنرانیها و خطبههای نماز و مصاحبههای طالقانی در کتابهای مختلفی منتشر شده از جمله:
از آزادی تا شهادت
روزها و خطبهها
مرگی مشکوک
محمد اسفندیاری (اسلام پژوه، تاریخ نگار و نویسنده کتاب انسانم آرزوست درنگی در کارنامه و اندیشه نامه آیت الله طالقانی) با وصف آخرین شب حیات این روحانی مینویسد: «[سید محمود] طالقانی در شامگاه هجدهم شهریور ۱۳۵۸ با سفیر شوروی در ایران ملاقات داشت. این ملاقات در خانهای بود که علی گلزاده غفوری و محمد مجتهد شبستری در آن حضور داشتند، تا ساعت ۲۴ طول کشید. پس از آن، شام را صرف کرد و به بستر رفت. اندکی بعد از جا برخاست و از ناحیه قفسه سینه اظهار درد کرد. با داروی خانگی آرام گرفت و دیگر بار به بستر رفت، اما دیگر بلند نشد. به سراغ پزشک رفتند و او هنگامی بر بستر بیمار حاضر شد که روحش پر کشیده بود. عقربه ساعت نشان میداد که ۴۵ دقیقه از ساعت یک بامداد گذشته است و تقویم زمان نشان میداد که دوشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۵۸ برابر با ۱۸ شوال ۱۳۹۹ و برابر با ۱۰ سپتامبر ۱۹۷۹ است. از عمر او ۶۸ سال و شش ماه و چند روز گذشته بود.»
در بخشی از نوشتههای جنجالبرانگیز ولادیمیر کوزیچکین، مأمور سازمان اطلاعات و جاسوسی شوروی در ایران طی سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۲ آمده است: «.. ملاقات با سفیر شوروی هنگام صبح صورت گرفت. پس از خاتمه ملاقات، طالقانی مانند معمول سرخوش بود. ولی شب هنگام پس از صرف شام ناگهان حالش به هم خورد. نگهبانان شخصیاش به سوی تلفن هجوم بردند تا به دکتر خبر بدهند، ولی خط قطع بود. کوشیدند به او آب بخورانند، ولی جریان آب هم قطع شده بود. پیرمرد شانسی نداشت. مخالفانش همه چیز را تا آخرین جزئیات حساب کرده بودند.»
مجتبی طالقانی فرزند آیتالله طالقانی در گفتوگویی ادعای مشکوک بودن مرگ پدرش را مطرح کرده است. مجتبی طالقانی سه واقعه را در روزهای پیش از مرگ پدرش مشکوک میداند. نخست اینکه نامه قدیمی او به پدرش درباره مواضع سازمان مجاهدین خلق در تیراژ وسیع پخش شد، دوم اینکه چند روز پیش از درگذشت آیتالله، گروهی ناشناس به منزل خلیل رضایی از نزدیکان آیتالله طالقانی دستبرد زدند و گویا به دنبال اسنادی میگشتند. به گفته مجتبی طالقانی مورد سوم این بود که آنها پس از مرگ آیتالله متوجه میشوند چمدانی حاوی اسناد که تنها خود آیتالله طالقانی کلید آن را داشت، مفقود شده است.
محمد مدیر شانهچی رئیس دفتر آیتالله هم از جمله کسانی بود که در تابستان ۱۳۷۳ هنگامی که در پاریس زندگی میکرد، در گفتوگویی مرگ آیتالله را مشکوک دانست.
بالاخره کی نوبت به «ابوذر زمان» می رسد؟
دو سه سالی می شود که قرار است سریال «ابوذر زمان» به سفارش معاونت استان ها در ۳۰ قسمت، کودکی، جوانی، مبارزات تا مرگ آیت الله طالقانی را به تصویر کشد و تاکنون این پروژه به پیش تولید هم نرسیده است؛ حامد قربانی نویسنده این سریال از یکی دو سال گذشته این ماموریت را برعهده گرفته و می گوید:« بیشتر فضاهای این سریال در وقایع محرم میگذرد و همین باعث شد فرم کار بیشتر فضایی عاشورایی داشته باشد. اتفاقاً در اکثر سخنرانیهای آیتالله طالقانی این فضا وجود دارد و حتی او شاه را به دلیل حرکات مزورانه و فسق و فجورش با یزید برابر میگرفت. الان ممکن است کمی این سخنان کلیشه شده باشد ولی واقعیتی است که البته باید در فضای روز گفته شود. از طرف دیگر خیلیها ارتباط نزدیک آیت الله طالقانی و امام خمینی (ره) را نمیدانند و اینکه چقدر آیتالله طالقانی حتی قبل از واقعه ۱۵ خرداد به حضرت امام ارادت داشته است و ما سعی کردیم همه این ها را در سریال نشان دهیم.»
شاید اولین بار تصویر مرحوم طالقانی در سریال معمای شاه و با بازی علی دهکردی برای تماشاگران تلویزیون رونمایی شد؛ سکانس هایی که بیشتر به پناه دادن مرحوم طالقانی به شهید نواب صفوی اشاره می کرد. علی دهکردی در خصوص بازی دراین نقش می گوید:« در کل چیزی به نقش اضافه نکردم و فقط با تلاش زیاد و مضاعف سعی کردم یک بخش از وجوه آقای طالقانی را به نمایش بگذارم؛ چون در واقع همین هم کار سادهای نبود، پس به شکل بسیار جدی و با همراهی کارگردان و مشاورین پروژه زندگی ایشان را مورد تحقیق و بررسی و مطالعه قرار دادیم.
سعی کردم با فیلمها و سلسله سخنرانیهایی که از وی ضبط شده، به طور مرتب و با دقت بالا در ارتباط باشم. مضاف بر اینکه سید مهدی طالقانی پسر بزرگوار آیتالله در تمام لحظات فیلمبرداری مربوط به زندگی پدرشان در این پروژه حضور داشتند و بخش و وجوه شخصیت او که شخصیت باطنی، شخصی و خانوادگی بوده را به من منتقل میکردند. چون آیتالله طالقانی بر خلاف چهره مصمم و قدرتمند به عنوان مبارز خستگیناپذیر و ستودنی و یا با آن سخنرانیهای آتشین و بسیار پر حرارتشان در زندگی شخصی خود فردی ملایم، طناز و ظریف بودند و شوخیها و کنایات طنزگونهای میگفتند که به هر حال تمام این موارد را با تائید خانواده ایشان و هدایت کارگردان سعی کردیم به تصویر بکشیم.»
مستندی ۵ قسمتی به کارگردانی محمدعلی محمددوست و تهیه کنندگی اباذر صالحیان نیز در این خصوص ساخته شده که نخستین بار در سال ۹۷ و جشنواره سینما حقیقت به نمایش در آمد و بعدها از رسانه ملی به آنتن رسیده است. مستند «پدر طالقانی» با پژوهشی گسترده به مبارزات و زندگی آیت الله میپردازد و با چهرههای نزدیک به این شخصیت تأثیرگذار انقلاب اسلامی از جمله فرزندان او به گفتگو پرداخته است.
ارسال دیدگاه