اخبار داغ

انقلاب‌های مادر در جهان معاصر

انقلاب‌های مادر در جهان معاصر
ارزش هر انقلاب را در مقایسه با انقلاب‌های دیگر می‌توان سنجید. هنگامی که از انقلاب‌های مادر سخن گفته می‌شود، مراد، مفهومی نیست که معادل با کشورگشایی باشد، بلکه مفهومی است که همراه با یک تفکر و نظریه سیاسی باشد.

شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حجة‌الاسلام والمسلمین دکتر جوان آراسته- عضو هیات علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و عضو شبکه پیگیری اجرای قانون اساسی استان قم در یاداشتی نوشت:

ارزش هر انقلاب را در مقایسه با انقلاب‌های دیگر می‌توان سنجید. هنگامی که از انقلاب‌های مادر سخن گفته می‌شود، مراد، مفهومی نیست که معادل با کشورگشایی باشد، بلکه مفهومی است که همراه با یک تفکر و نظریه سیاسی باشد. در جهان معاصر سه انقلاب زیر را می‌توان به عنوان انقلاب مادر نام برد:

1.    انقلاب فرانسه (1789-1799)

انقلاب فرانسه به سلطنت مطلقه و نظام فئودالی پایان داد و آزادی شهروندی و دموکراسی را به ارمغان آورد. در همین دوران، فرانسه بخش‌های زیادی از اروپا را زیر سلطه خود درآورد و آرمان‌هایی از این دست که مردم در انتخاب رهبران و نحوه اداره شدن خود نقش دارند و از حقوقی یکسان برخوردار هستند، در سراسر اروپا و آمریکا مورد توجه قرارگرفت.

در آغاز انقلاب، به لحاظ سیاسی علیه سلطنت مطلقه لویی شانزدهم شورش شد و در سال 1789 زندان باستیل که نماد استبداد بود ویران گشت، در سراسر فرانسه، شعارهای «مرگ بر اشرافیت، زنده باد آزادی، برابری و برادری» حاکم شد و دهقانان از اسارت فئودالی رها شدند و همگان در برابر قانون، مساوی تلقی شدند. مجلس ملی در تاریخ 26 اوت 1789 اعلامیه حقوق بشر و شهروند فرانسه را تصویب کرد. این اعلامیه با تکیه بر حقوق طبیعی، بر این نکته تأکید می‌ورزید که حقوق انسان، جهانی بوده، در تمام زمان‌ها و مکان‌ها معتبر و وابسته به طبیعت انسانی است و نه تنها شهروندان فرانسوی، که تمام انسان‌ها را در بر می‌گیرد. اعلامیه موصوف، برای نخستین‌ بار با وارد کردن مفهوم حقوق بشر در حقوق موضوعه، برای مردم، حق و برای دولت، تکلیف ایجاد کرد. مواد هفده گانه اعلامیه به صراحت بیان می‌کند که افراد، آزاد به دنیا می‌آیند و حق آزادی در حوزه‌های مختلف، حق برابری و سرانجام حق مالکیت دارند. انقلاب فرانسه به لحاظ ایدئولوژیک، تجسم آرمان‌های ایدئولوژی لیبرالیسم بود.

2.    انقلاب 1917 روسیه

جنبشی اعتراضی ضد امپراتوری روسیه، در سال ۱۹۱۷ رخ داد و به سرنگونی حکومت تزارها و برپایی اتحاد جماهیر شوروی انجامید. این انقلاب در دو مرحله صورت گرفت: (فوریه و اکتبر). در انقلاب فوریه پس از یک‌سری اعتصابات، تظاهرات و درگیری‌ها، نیکولای دوم، آخرین تزار روسیه از سلطنت خلع شد و یک دولت موقت به قدرت رسید. اکثر اعضای دولت موقت، از شاخه منشویک حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه بودند.
دومین مرحله، انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ بود که تحت نظارت حزب بلشویک (شاخه رادیکال از حزب سوسیال دموکرات کارگری روسیه) و به رهبری لنین به پیش رفت و طی یک یورش نظامی همه‌جانبه به کاخ سن پترزبورگ و سایر اماکن مهم، قدرت را از دولت موقت گرفت و به ‌این ‌ترتیب، لنین به اولین دیکتاتور دولت کمونیستی در جهان تبدیل شد.
انقلاب روسیه راه را برای ظهور کمونیسم به‌عنوان یک نظام سیاسی تأثیرگذار در جهان هموار کرد؛ به‌علاوه عرصه‌ای را برای اتحاد جماهیر شوروی مهیا ساخت تا در دوران جنگ سرد به‌ عنوان یک قدرت جهانی با ایالات ‌متحده آمریکا رقابت کند. این کشور پیش از انحلال در سال 1991، از طریق هژمونی در اروپای شرقی، قدرت نظامی، قدرت اقتصادی، کمک به کشورهای در حال توسعه و پژوهش‌های علمی، به‌ویژه در فناوری فضایی، به مدت چهار دهه پس از جنگ جهانی دوم، وضعیت خود را به‌ عنوان یکی از دو ابرقدرت جهان حفظ کرد.

3.    انقلاب اسلامی ایران (1357 شمسی/ 1979 میلادی)

در دو انقلاب پیشین، رهبران سیاسی از رهبران ایدئولوژیک و نظریه‌پرداز انقلاب، جدا بودند، اما در انقلاب اسلامی ایران، همان کسی که نظریه‌پرداز انقلاب بود و دست کم یک دهه قبل از انقلاب، در سال 1348 درس‌های ولایت فقیه را در نجف اشرف ارائه داده بود، رهبر سیاسی و بنیانگذار انقلاب اسلامی بود. انقلابی که در بهمن 1357 به پیروزی رسید، انفجار نور بود و شعاعش در بخش‌های زیادی از جهان پرتوافکن شد، به‌گونه‌ای که امروز پس گذشت 45 سال، همچنان الهام‌بخش مسلمانان، حق‌طلبان و آزادیخواهان جهان است. ویژگی منحصر به فرد این انقلاب، در هویت اسلامی و مکتبی از یک سو و پشتوانه عظیم مردمی آن از سوی دیگر است. انقلاب اسلامی هرچند در تاریخ پر فراز و نشیب خود، با گردنه‌های سخت و صعب‌العبوری مواجه شده است، اما همچنان به راه پر افتخار خود با صلابت ادامه می‌دهد.

امام خمینی (ره) که بنیانگذار جمهوری اسلامی است در معرفی این انقلاب و عامل مهم پیروزی آن می‌گوید:  اساساً این انقلاب و این نهضت بر اساس اسلام است، یعنی ما تز دیگری، هیچ امر دیگری را غیر اسلام نمی‌پذیریم... بالاخره آن که مردم را برانگیخت اسلام بود؛ هیچ قدرت دیگری قادر به این نبود که یک ملت 35 میلیونی را به یک راه ببرد (صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۳۹).

رهبر کنونی جمهوی اسلامی آیت الله خامنه‌ای، تحول در تفکر اسلامی را در سایه انقلاب، این چنین به تصویر می‌کشد: در انقلاب اسلامی، اسلام کتاب و سنت، جایگزین اسلام خرافه و بدعت، اسلام جهاد و شهادت جایگزین اسلام قعود و اسارت و ذلت، اسلام تعبد و تعقل جایگزین اسلام التقاط و جهالت، اسلام دنیا و آخرت جایگزین اسلام دنیاپرستی یا رهبانیت، اسلام علم و معرفت جایگزین اسلام بی‌بندباری و بی‌تفاوتی، اسلام قیام و عمل جایگزین اسلام بی‌حالی و افسردگی، اسلام فرد و جامعه جایگزین اسلام تشریفاتی و بی‌خاصیت، اسلام نجات‌بخش محرومین، جایگزین اسلام بازیچه دست قدرت‌ها و خلاصه اسلام ناب محمدی، جایگزین اسلام آمریکایی گردید (حدیث ولایت، ج ۴، ص ۲۴۹).

یکی از رهاوردهای بسیار مهم انقلاب اسلامی، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به مثابه یکی از مترقی‌ترین قوانین اساسی است که با ارائه الگوی مردم‌سالاری دینی، پیوند میان جمهوریت و اسلامیت را تحقق بخشیده است.
 

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه