تکنگاری از چهرههای سال ورزش ایران؛
چکش حاشیه بر تن استقلال؛ آرزوی گرانِ نکونام به حقیقت پیوست
چهرههای ورزش ایران در سال ۱۴۰۲ هر کدام لبریز از روایتهای ناگفتهاند؛ روایتهایی که هر کدام از آنها خواندنی است.
به گزارش خبرنگار ورزش شبکه اطلاعرسانی دانا؛ همانقدر که پس از پایان عمر حرفهای فوتبال فرهاد مجیدی مشخص بود که ۷ مقدس سکوهای آبی روزی روی نیمکت هدایت آبیپوشان فوتبال پایتخت خواهد نشست، این احتمال هم به همان میزان میرفت که جواد نکونام بر مسند سرمربیگری استقلال تکیه بزند. آرزویی که جواد لالیگایی داشت اما نه به اندازه فرهاد مجیدی سریع، بلکه با اندکی تأخیر و نزدیک به ۲ سال تعویق به حقیقت پیوست تا بزرگترین دستاورد نکونام از مربیگری در فوتبال ایران و کسب چندین افتخار و جام تا به امروز نه هدایت تیم ملی که سرمربی بودن در اردوگاه استقلال باشد. نکونامی که بیتردید در سالهای آینده میتواند از کاندیداهای سرمربیگری تیم ملی فوتبال باشد، سال قبل به پیشنهاد دستیاری کارلوس کیروش نه گفت و در فولاد ماند تا تیمش را در آستانه جدال حیاتی با الهلال عربستان تنها بگذارد و آماده پذیرش یک پیشنهاد جذاب باشد؛ پیشنهاد هدایت استقلال.
نکونام برخلاف فرهاد مجیدی که در قامت دستیار به استقلال آمده بود، جواد نکونام با استقبال سکوهای آبی و پس از عدم توافق مدیران وقت با ریکاردو ساپینتوی پرحاشیه به عنوان یک فاتح به استقلال رسید. کسی که سبک مربیگریاش و رفتارهای کنار زمینش او را به یک مربی شبیه به مقتدایش کارلوس کیروش کرده، شاید انتظارش را نداشت که در بدو ورود به استقلال و در روزهایی که حتی فصل شروع هم نشده با تغییرات کلان مدیریتی تا این حد به صرافت و فشار بیفتد و همه زمین و زمان به یک باره علیهاش شوند.
خروج حجت مددی به عنوان مهمترین حامی او از جایگاه مدیرعاملی و به قدرت رسیدن علی خطیر، بازی را تا حد زیادی برای نکونام عوض کرد تا جواد برخلاف هفتههای گذشتهاش، تبدیل به مار زخم خوردهای شود که برای هر چیز یک بحث و جنجال در آستین دارد. چکش حواشی از همان روزهای ابتدایی ملاقات خطیر و نکونام، بر تن استقلال نشست و تا به امروز هم هرگز از ضربه زدن به پیکر نحیف آبیها با وجود صدرنشینی فروگذار نکرده است.
نکونام با وجود یارگیری ضعیف به زعم خودش و با همه اتفاقات حاشیهای که برای لشکر عظیم رسانهایاش به وجود آمد، تیمش را صدرنشین به دربی رساند و عملاً بخش قابل توجهی از فصل را بر بام فوتبال ایران قرار گرفت اما این صدرنشینی هرگز آرامش را به تیم پسر حسن تاجی تزریق نکرده که هیچ، بدتر دستاویز درگیریهای شخصی هم شده. یک بار با وساطت علیرضا دبیر و بار دوم با وساطت پیشکسوتان، آتش دعوای او و خطیر فروکش کرد و به زیر خاکستر خزید اما با کوچکترین جرقه، این آتش سر برافروخت و مجدد همه چیز را در هم سوزاند تا استقلال در فصل صدرنشینیاش، بیش از همیشه حاشیه داشته باشد.
نکونام در برخی موارد با غیبت در نشست خبری و بعضاً با مصاحبههای سفارشی دم غروب در کمپ استقلال، سعی کرد نارضایتیهایش را به گوش همه برساند که البته این اقدامات جز افزایش تنش و حاشیه، هیچ برای استقلال نداشته و گویا جواد یادش رفته که بر اساس چارت سازمانی؛ او نیرو و کارمند تیم مدیریتی است و نه تعیین کننده برای آنها.
شاید سادهترین راه برای جواد نکونام در نیمه دوم سال ۱۴۰۲، این بود که پس از دعوای اول با علی خطیر وسایلش را جمع میکرد و از استقلال میرفت اما او ماند و راه سختتر، جنجالیتر، پرحاشیهتر و خطرناکتر را انتخاب کرد تا تیمش را در صدر جدول نگه دارد. تلاش نکونام در نیمفصل نخست لیگ البته ستودنی است، اگر چه به زعم کارشناسان تیم استقلال فوتبال خاصی بازی نمیکند و پیروزی اقتصادی را فرا گرفته.
این بقای نکو در استقلال نشان میدهد که آرزوی گران سرمربی استقلال شدن چه قدر برای او اهمیت و ارزش داشته که به هیچ قیمتی حاضر به وا دادنش نیست. سال جدید برای آبیها مطمئنا پرفشارتر و سختتر خواهد بود و بحث قهرمانی در لیگ هم هست، البته فقط لیگ چون جام حذفی به سادگی از دست رفت. با همه این تفاسیر شاید به قول همتای سابقش، او در خلوتش بارها به اطرافیان درباره تیم مدیریت باشگاه گفته باشد که «من به اینها نمیبازم.»
ارسال دیدگاه