انتخابات حاکمیت اراده ملی است؛
مدعیان امروز مقصران دیروز
مسببان وضع موجود، با گرفتن ژست مطالبهگر برای گرفتن رأی از مردم به انواع شعارها و وعدهها متوسل میشوند تا به برکت اغواء رسانهای حافظه میانمدت جامعه را دچار فراموشی کنند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ از بلاغ، نظام سیاسی کشورمان بعداز انقلاب براساس همهپرسی به جمهوری اسلامی تغییر کرد که در آن، مردم نقش اصلی و اساسی را ایفاء مینند.
انتخابات در این نظام، جمهوری اسلامی ایران را به دموکراتیکترین کشور جهان مبدل کرد که در شکلگیری هر رخداد بزرگ همچون مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی، تعیین رئیسجمهور، شوراهای اسلامی شهر و روستا، این مردم هستند که محور انتخاب قرار میگیرند تا همه اجزای نظام سیاسی و اجتماعی کشور بر مبنای اراده ملت ایران شکل گیرد.
جمهوریت، هسته اصلی حکومت اسلامی
از آنجایی که تضمین حقوق مدنی و سیاسی؛ در نظام جمهوریت متأثر از اصل حاکمیت مردم است، شهروندان حق محور بوده، دولت مکلف به شناسایی و نیز تضمین حقوق و آزادیهای بنیادین شهروندان است.
نظر به معنا و مفهوم جمهوریت و شاخصههای کلی آن، در مجموع، نظام جمهوری در مقابل نظام غیرمردمی و استبدادی به کار میرود.
در این نظام، عموم مردم در ساختار آن نقش تعیینکنندهای دارند و ادارۀ امور کشور با مشارکت مردم، توسط کارگزاران منتخب آنها و با نظارت عموم انجام میگیرد.
حکومت «جمهوری اسلامی» مورد نظر مردم کشورمان از رویۀ پیامبر اکرم (ص) و امام علی علیهالسلام الهام خواهد گرفت و متکی به آرای عمومی ملت خواهد بود و شکل حکومت با مراجعه به آرای ملت تعیین خواهد گردید.
الگوی سیاسی مدنظر امام خمینی(ره)، رویکرد نسبتاً جدیدی در قلمرو «حکومت اسلامی» به شمار می رود. ایشان، حکومت مدنظر خود را به منزله «نوع» ی معرفی کرده که جمهوریت، «جنس» آن و اسلامیت، «فصل ممیز» آن از سایر جمهوری هاست.
وقتی جمهوریت جزء ذات یک نظام سیاسی باشد باید انتظار داشت تا پیامدهای آن در تمام شئون پدیدار شود. بااین حال، در ادبیات سیاسی و حقوقی نمی توان به صورت دقیق، به تعریفی نظام مند از جمهوریت دست یافت. عدم وجود این تعریف موجب تعارضها و مناقشههای مختلف در سطوح تصمیمگیری و اجرایی از جانبی و گفتمانهای حاکم بر این امور، از جانب دیگر شده است.
از ابتدای انقلاب دولتهایی که به قدرت رسیدند، از دولت موقت مرحوم بازرگان تا دولت آقای روحانی، غیر از مدت کوتاه چند روزه شهید رجایی و سه سال اول آقای احمدینژاد، دارای رویکرد غیرانقلابی غربگرایانه بوده و با عنوان دولت اسلامی مسیر غیر اسلامی را پیمودهاند.
پایه اصلی اختلافات
مرحوم هاشمی رفسنجانی پایهگذار جریان اصلاحات در کشور، خود علاوه بر هشت سال ریاست جمهوری، دو دولت خاتمی و روحانی، که هریک هشت سال دولتداری کردند را هدایت میکرد و از سال چهارم دولت اول احمدینژاد نیز با نفوذ وزرای همفکر و همکیش خود، پنج سال دولت احمدینژاد را نیز غیر مستقیم مدیریت کرد و تنها دولتی که متاثر از مکتب هاشمی رفسنجانی نبود، دولت سه ساله شهید آیتالله سیدابراهیم رئیسی بود.
محصول حاکمیت اندیشه مکتب مرحوم هاشمی، که اعتقادات حکومتی و سیاق زمامداری او با اندیشههای امامین انقلاب متطابق نبود و بشدت گرایش به غرب و برقراری ارتباط غیرمتعادل با آمریکا و اروپا حتی با دادن امتیازات استراتژیک و منفعلانه داشت، منتج به بروز وضعیتی در داخل کشور بویژه در حوزههای اقتصادی شد که امروزه آقای پزشکیان با اعتراض نسبت به وضع موجود، درصدد است با ادامه مسیر دولتهای موسوم به اصلاحات بویژه با سبک مدیریت آقای روحانی، وعدههای حل معضلات برآمده از همان تفکر ناکارآمد را طلبکارانه به مردم میدهد و حیرت انگیز این است که در پیشانی تبلیغات خود، همان عناصر دولت آقای روحانی را قرار داده است.
زیرساخت جریان مدعی اصلاحات در کشورمان، تفاوت نظر مرحوم هاشمی رفسنجانی با شعارها و آرمانهای امامین انقلاب است و از همان ابتداء شکلگیری روحانیون مبارز، که از دل جامعه روحانیت مبارز منشق شد، جریان مدعی اصلاحات بوجود آمد و در انتخابات سال ۷۶ نمود عینی و میدانی خود را در سیمای دولت دوم خرداد به ریاست صوری محمد خاتمی، اما به ریاست واقعی مرحوم هاشمی رفسنجانی علنی ساخت.
راهنمای به راست، پیچیدن به چپ!
قدرت تبلیغات را میتوان در بدست آوردن آراء از مردم توسط جریان مدعی اصلاحات، که مامور تشکیل دولت سوم آقای روحانی است، ملاحظه کرد. همه مردم حتی قشر مرفه نیز از شرائط موجود معترض است، اما حتی اغلب آنها علیرغم اینکه میدانند عامل وضعیت ناگوار کنونی دولتهای مدعی اصلاحات بویژه دو دولت آقای روحانی است و دولت شهید رئیسی واقعاً ظرف سه سال با تلاشهای شبانه روزی توانست چرخهای تعطیل شده تولید را فعال و بدهیهای فلجکننده دولت قبل را بپردازد و در صورت ادامه فعالیت میتوانست بسیاری از نارسائیها و مشکلات دولتهای قبل را برطرف کند، باز هم به فرد مدعی ادامه راه دولت روحانی رأی دادند و باز هم نسبت به انقلاب معترض خواهند بود که چرا همچنان مشکلات روبه افزایش است غافل از اینکه خودشان با انتخاب رئیسجمهوری مخالف راه و سیره شهید رئیسی، خواهان تداوم مشکلات و ایجاد بحرانهای جدیدند.
اینکه معروف است که تبلیغات، جامعه هدف خود را مسحور و مدهوش میکند، نمونه عملی آن را میتوان در کشور خودمان مشاهده کرد که با صرف میلیاردها تومان هزینه، حافظه حتی کوتاهمدت برخی از افراد را غیرفعال کرده و آنها را تحت کنترل خواستههای قدرتطلبانه خود قرار میدهند.
در ادبیات جریان آقای پزشکیان، که همان تداوم راه و ادبیات آقای روحانی است، تقوی و سعه صدر و تحملپذیری کمتر دیده میشود. استفاده از عبارات توهینآمیز و فحاشی، بصورت امر عادی در رقابتهای سیاسیشان در آمده است. جهرمی، وزیر ارتباطات دولت روحانی، آقای جلیلی را دارای اندیشههای طالبان توصیف میکند و در یک عملیات روانی، دولت آقای جلیلی را دولت طالبان مینامد و توهینهای دیگری که حتی ذکر آنها خلاف فرهنگ و اخلاق ملت بزرگمان است.
استفاده از واژههای موهن در دو دوره ریاست جمهوری روحانی فراوان توسط شخص ایشان و معاون اول و وزرایشان بکار گرفته میشد که از بیمغزها، جهنمیها گرفته تا...، در حق منتقدان خود مورد استفاده قرار میدادند و این در شرایطی است که در میان مردم و هنگام تبلیغات برای تحریک احساسات دینی جامعه، از آیات قرآن و عبارات عربی نهجالبلاغه حتی نابجا و بعضاً غلط استفاده میکنند ولی در مرحله عمل، چیزی که از رفتار آنها به چشم نمیآید، ادب و رعایت حداقلهای اخلاقی است.
خود دارای زندگی اشرافی هستند و ادعای عدل علوی مرتب از سوی مرفهان بیدرد تکرار میشود تا بتوانند از اعتقادات دینی مردم کمال سوءاستفاده را بعمل آورند.
در انتخابات کشورمان با توجه به نقش اساسی انتخابات در سرنوشت کشور، مردم باید بسیار حساس با امر انتخابات برخورد کنند و همه وسائل و تدابیر تبیینی برای تنویر افکار عمومی در کنار هم به ارائه خدمات اقناعی به جامعه بپردازند تا مردم به آن جایگاهی برسند که بتوانند بهترین انتخاب را برای خدمت به مردم و کشور ارائه دهند و موجب اعتلای نظام اسلامی شوند.
ارسال دیدگاه