اخبار داغ

دانا گزارش می دهد؛

تراژدی خیابان جیحون؛ از قدرت‌نمایی جوان شرور تا قطع گوش شهروند

تراژدی خیابان جیحون؛ از قدرت‌نمایی جوان شرور تا قطع گوش شهروند
در یک حادثه خونین که در خیابان جیحون رخ داد، یک جوان ۲۱ ساله به نام فرزاد، که در محله به "شهردار محله" معروف است، با استفاده از قمه و گاز اشک‌آور، باعث قطع گوش یک مرد و آسیب به چهار انگشت فردی دیگر شد.

به گزارش خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ چنی پیش در یکی از محله‌های پایتخت، خیابان جیحون شاهد درگیری خونینی بود که به قطع گوش یک مرد و آسیب دیدن انگشتان چندین نفر انجامید. این حادثه از یک اختلاف ساده شروع شد، اما به سرعت تبدیل به یک نبرد خشونت‌آمیز شد که سه نفر را درگیر کرد. در مرکز این ماجرا، جوانی ۲۰ ساله به نام فرزاد قرار دارد که به "شهردار جیحون" معروف است.

آغاز ماجرا؛ اختلاف بر سر سد معبر

فرزاد، که در یک مکانیکی کار می‌کند، همراه صاحبکار و برادرش به دلیل اختلاف با یک مغازه‌دار بر سر نصب تابلو و سد معبر وارد درگیری شد. صاحبکار فرزاد تصمیم داشت از مغازه‌دار "زهرچشم" بگیرد و فرزاد نیز با چاقو و گاز اشک‌آور به او پیوست. در جریان این درگیری، فرزاد چاقویی را به سمت مغازه‌دار پرتاب کرد که به گوش او برخورد کرد و باعث قطع آن شد؛ همچنین، چهار انگشت برادر مغازه‌دار نیز در این درگیری قطع شد.

در این حادثه، علاوه بر مغازه‌دار و برادرش، یکی از شهروندان نیز زخمی شد؛ فرزاد مدعی است که این افراد توسط صاحبکار و برادرش مورد حمله قرار گرفتند، زیرا تصور می‌کردند آن‌ها از دوستان مغازه‌دار هستند؛ در ادامه، هنگام بازداشت، صاحبکار و برادرش در برابر پلیس مقاومت کردند که منجر به تیراندازی و زخمی شدن آن‌ها شد؛ اکنون این دو نفر در بیمارستان بستری هستند و فرزاد در زندان به سر می‌برد.

فرزاد کیست؟ از شهردار محله تا یک شرور پشیمان

فرزاد، جوانی لاغراندام با بدن خالکوبی‌شده، در میان دوستانش به "شهردار محله" معروف است؛ او خود را فردی می‌داند که همه بچه‌های محل "زیر پرچمش" هستند و به او احترام می‌گذارند؛ اما این احترام، به گفته خودش، با خشونت و قدرت‌نمایی به دست آمده است. او می‌گوید: می‌خواستم بزرگ باشم و همه از من حساب ببرند؛ اما الان که دستگیر شده‌ام، فهمیدم اشتباه می‌کردم.

فرزاد اعتراف می‌کند که تحت تأثیر اوباش محله و برای جلب توجه و قدرت‌نمایی، به این مسیر کشیده شده است. او می‌گوید: من خام و بی‌تجربه بودم. اگر آزاد شوم، دیگر سمت گنده‌لاتی نمی‌روم و حتی قمه، چاقو یا گاز اشک‌آور هم با خودم حمل نمی‌کنم.

جزئیات درگیری؛ از چاقو تا گاز اشک‌آور

فرزاد در توضیح حادثه می‌گوید که در لحظه درگیری، چاقو در دست راست و گاز اشک‌آور در دست چپش بوده است؛ او گاز اشک‌آور را با چسب به دستش بسته بود تا نیفتد و همزمان به سمت صورت افراد گاز اشک‌آور می‌زد و با چاقو ضربه وارد می‌کرد؛ او مدعی است که قصد نداشته گوش مغازه‌دار را قطع کند و این اتفاق به صورت تصادفی رخ داده است.

فرزاد اعتراف می‌کند که در لحظه درگیری، احساس قدرت می‌کرده و تصور داشته که با این کار، همه بچه‌های محل از او حساب خواهند برد؛ اما اکنون، در بازداشتگاه، به اشتباهاتش پی برده و می‌گوید: آن روز واقعاً داغ بودم. فکر می‌کردم با این کارم همه ماست‌شان را کیسه می‌کنند. اما الان به غلط کردن افتاده‌ام.

این حادثه که از یک اختلاف ساده آغاز شد و به یک تراژدی ختم شد، نشان‌دهنده عمق مشکلات اجتماعی و فرهنگی در برخی محله‌هاست؛ فرزاد، که به دنبال قدرت و احترام بود، اکنون در زندان به سر می‌برد و از گذشته خود پشیمان است؛ این ماجرا می‌تواند هشداری برای جوانانی باشد که به دنبال جلب توجه و قدرت‌نمایی از طریق خشونت هستند.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه