منتقد سینما در گفت و گو با راه دانا؛
پیر پسر؛ خودزنی سینمای ایران/ وقتی یک فیلم، همه چیز را زیر سوال میبرد
سعید مستغاثی معتقد است سینمای ایران با بحران جدی “بیسوادی” و تقلید روبروست و برای ارتقا، باید کیفیت آثار را بر اساس دانش و آگاهی تولید کرد.
سعید مستغاثی، منتقد سینما و عضو سابق شوراهای پروانه ساخت و نمایش فیلمهای سینمایی در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی راه دانا، با اشاره به فیلم سینمایی «پیرپسر» و حاشیه های روزهای اخیر این اثر عنوان کرد: اطلاق عنوان «فیلم» به پیر پسر، محل تأمل است. پیش از مبادرت به نقد یک اثر، ضروری است اطمینان حاصل کنیم که اساساً با یک اثر به معنای دقیق کلمه مواجه هستیم. فیلم پیر پسر فاقد قواعد و اصول بنیادین سینمایی است و بیشتر به یک رمان بسیار طولانی شباهت دارد. این اثر به دلیل عدم انطباق با معیارهای سینمایی، قابلیت نقد و بررسی جدی را دارا نیست، چرا که اصولاً نمیتوان آن را در زمره آثار سینمایی طبقهبندی نمود. «پیر پسر» از اساس فاقد ماهیت سینمایی است.
حاشیه سازی؛ ترفند منسوخ شده برای جذب مخاطب
وی دراین خصوص افزود: حاشیهسازیهای صورت گرفته پیرامون این اثر، همانند بسیاری از آثار گذشته که با هدف ایجاد فروش و استقبال صورت میگرفت، کلیشهای و نخنما شده است. این حاشیهها که در گذشته نیز برای آثاری با موضوعات مختلف (مانند فیلمی درباره پرستاران) به کار گرفته میشد، در واقع تکرار فرمول قدیمی «بدنامی بهتر از گمنامی است» میباشد که پیش از این نیز در سینمای ایران مورد استفاده قرار گرفته است.
وی حاشیهسازیهای پیرامون این اثر را تکراری و ناکارآمد توصیف و گفت: این یکی از تکنیکهای تبلیغاتی دهههای گذشته است. در این رویکرد، با ایجاد جنجال و ادعای توقیف، سعی در تحریک کنجکاوی مخاطب و افزایش فروش فیلم میشد. با این حال، به نظر میرسد این روشها دیگر کارایی خود را از دست دادهاند.
مستغاثی ایجاد هیاهو و جنجال رسانهای را حتی اگر در نقد یک اثر باشد، عاملی جهت توجه بیش از پیش مخاطب به آن دانست و گفت: این جنجال های رسانهای به ویژه از طریق پوشش خبری مضاعف در رسانهها از جمله تلویزیون، نه تنها به معرفی اثر کمک میکند، بلکه با ایجاد فضایی روانی و کنجکاوی در مخاطب، احتمال فروش آن را افزایش میدهد. با این حال، این ترفندها دیگر کارایی گذشته را ندارند و همانطور که از فروش ۲۲۵ هزار بلیت در هفته گذشته پیداست، تأثیر چندانی در گیشه نداشته است.
این منتقد سینما خاطرنشان کرد: انتقادات بسیاری به سازندگان این اثر وارد است مبنی بر اینکه تسلط کافی بر اصول فیلمسازی ندارند و لازم است با تماشای آثار برجسته سینمای جهان، بهویژه در ژانر خشونت از جمله آثار تارنتینو و یا کوبریک، دانش و مهارت خود را ارتقا دهند و تأکید میشود که اثر سینمایی باید در وهله اول «فیلم» باشد. پیر پسر، فاقد این ویژگی و صرفاً ادعاست، چه در زمینه ارزشهای هنری و چه در پرداختن به مضامین خشونتآمیز.
تأثیر حواشی بر فروش: اثربخشی رو به زوال
این عضو سابق شوراهای پروانه ساخت و نمایش فیلمهای سینمایی عنوان کرد: در نهایت، وضعیت فروش این اثر با وجود حمایتهای گسترده، از جمله رپورتاژهای تلویزیونی در مذمت این فیلم و تبلیغات ناخواسته نمایندگان مجلس، ناامیدکننده ارزیابی شده و نشاندهنده ضعف اساسی در کیفیت ساختاری اثر است. این انتقادات، به ویژه با توجه به تعداد محدود سالنهای سینما در کشور، بر لزوم توجه بیشتر به ساخت فیلمهای باکیفیت و پرهیز از حاشیهسازیهای بینتیجه تأکید دارد.
به اعتقاد این منتقد، فیلمساز قبل از پرداختن به شعارها و ادعاها، باید بر ساخت فیلم مسلط باشد و با دیدن آثار موفق، از آنها الگو بگیرد. در غیر این صورت، همانطور که در پیر پسر شاهدیم، اثر نهایی صرفاً یک فتو رمان یا سخنرانی خواهد بود که توجیهی برای هزینههای صرفشده ندارد. عدم استقبال جشنوارههای خارجی از این اثر نیز گواهی بر این مدعاست.
وی در ادامه افزود: متاسفانه، کماکان مشاهده میشود که شماری از افراد جامعه، از جمله نمایندگان محترم کمیسیون فرهنگی مجلس، تحت تأثیر تبلیغات اینچنینی قرار گرفته و ناخواسته به ترویج و افزایش فروش این فیلم مبادرت میورزند. این در حالی است که آثار متعددی پیش از این با مضامین مشابه، مجوز اکران دریافت نمودهاند و در حالی که این فیلم، فارغ از ضعفهای ساختاری مشهود، فاقد ویژگی متمایزکنندهای در توجیه این میزان از تبلیغات و جنجالآفرینی است.
مستغاثی بیان کرد: پرداختن به موضوع خشونت خانوادگی، بهویژه در روابط میان والدین و فرزندان، مضمونی تکراری و رایج در سینمای غرب محسوب میگردد و اعطای مجوز به چنین آثاری، امری سلیقهای تلقی میشود.
وی در ادامه گفت:با توجه به مدت زمان 190 دقیقه ای و طولانی فیلم، به نظر میرسد که مخاطبان، با توسل به روشهای غیرمتعارف و اعمال نفوذ از سوی پخشکننده، به اجبار به سالنهای سینما هدایت شدهاند تا آمار فروش افزایش یابد. گزارشهایی نیز مبنی بر خرید بلیط توسط شخص پخشکننده، به منظور ارتقای مصنوعی آمار فروش، منتشر شده است. در نتیجه این اقدامات، سازندگان اثر، ناگزیر به ایجاد حاشیههای تصنعی و جنجالهای رسانهای شدهاند.
این منتقد سینما خاطرنشان کرد: متاسفم که صحبت های اینجانب و حتی انتقاد از این فیلم نیز، به نوعی به افزایش فروش آن کمک خواهد نمود. با این حال، سقف فروش این اثر، احتمالاً در محدوده 225 تا 300 هزار نفر باقی خواهد ماند و تلاش برای ارائه آمار ساختگی و خرید بلیط توسط تهیهکننده، دیگر کارایی نخواهد داشت.
سینمای ایران پوک و بی خاصیت است
وی با بیان اینکه باید بدانیم که چرا، علیرغم تولید مستمر فیلمهای کمدی حتی از نوع مبتذل و نازل و آثار به اصطلاح اجتماعی، امکان خلق یک اثر فاخر و ارزشمند میسر نیست، گفت: این معضل، ریشهای تاریخی داشته و در دهههای گذشته نیز بهوضوح قابل مشاهده بوده است. به عنوان مثال، در دهههای 60 و 70، شاهد تولید انبوهی از فیلمهای کمدی بودهایم و در سالهای اخیر نیز، آثار نازلی نظیر 50 کیلو آلبالو و دینامیت با استقبال نسبی مواجه گردیدهاند. حتی در مواردی، شخص وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز، به انتقاد از محتوای برخی از این آثار پرداخته است.
مستغاثی افزود: به طور کلی، در شرایط دشوار و بحرانی، گرایش عمومی به سمت فیلمهای کمدی افزایش مییابد. در دورههای پیشین، تلاشهایی در جهت ارتقای سطح کیفی فیلمهای کمدی و کاهش میزان ابتذال و هجو در این آثار صورت پذیرفت. با این حال، سینمای ایران کماکان به عنوان یک سینمای پوک و بیخاصیت شناخته میشود که ریشه در تاریخچه ورود سینما به ایران دارد. این سینما، غالباً تقلیدی و فاقد اصالت بوده و این وضعیت، متأسفانه هم قبل و هم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، ادامه یافته است. البته در این میان، سینماگران و مسئولینی نیز حضور داشتهاند که با تلاش و کوشش فراوان، در جهت تولید آثار ارزشمند و فاخر گام برداشته و آثار قابل تقدیری نیز به جامعه عرضه نمودهاند. لیکن، تعداد این آثار همواره محدود بوده و به طور متوسط، در حدود 4 الی 5 فیلم در سال، از این دست آثار تولید میگردد.
بی سوادی در سینمای ایران موج میزند
وی با اشاره به وضعیت بحرانی سینمای ایران عنوان کرد: به دلیل ماهیت پوک و کممایه سینما، حاکمیت تفکرات شبهروشنفکری و شیوع پدیده بیسوادی در میان دستاندرکاران این صنعت، نمیتوان انتظار چندانی از سینمای ایران داشت. متأسفانه، بسیاری از فیلمسازان ما، فاقد انگیزه و تمایل به مطالعه و تماشای آثار سینمایی ارزشمند بوده و حتی برخی از آنان، با تکیه بر همین بیسوادی و کمدانشی، موفق به کسب جوایز بینالمللی از جمله نخل طلا نیز گردیدهاند. در چنین شرایطی، چگونه میتوان انتظار تولید آثار فاخر و ارزشمند را از این سینما داشت؟ تعداد فیلمسازان باسواد و صاحبنظر در این عرصه، به تعداد انگشتان یک دست محدود بوده و به تبع آن، تعداد آثار باکیفیت نیز به همین نسبت اندک است.
مستغاثی در پایان گفت: اگر سینمای ایران از سواد و دانش کافی برخوردار گردد، دیگر تفاوتی نخواهد داشت که فیلمها در چه ژانری تولید میشوند (خشونتآمیز، عاشقانه، اجتماعی و غیره). مهم آن است که آثار تولید شده، مبتنی بر دانش، آگاهی و بینش صحیح بوده و از سواد لازم برخوردار باشند.
ارسال دیدگاه