اخبار داغ

منتقد سینما مطرح کرد؛

از قمار تا تجاوز؛ نسخه خانگی فرهنگ‌کشی/ «شغال»؛ تماشای سقوط با چاشنی سرگرمی

از قمار تا تجاوز؛ نسخه خانگی فرهنگ‌کشی/ «شغال»؛ تماشای سقوط با چاشنی سرگرمی
منتقد سینما بیان کرد: «شغال» با فیلمنامه‌ای بی‌جان، کارگردانی شتابزده و کلیشه‌های تکراری، نمونه‌ای آشکار از سقوط کیفیت تولیدات داخلی است. این سریال نه‌تنها فرصت بازیگران را هدر می‌دهد بلکه با داستانی غیرجذاب، اعتماد بیننده را فرسوده می‌کند.

علی رفیعی وردنجانی، منتقد سینما، در گفت و گو با خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در خصوص سریال جدید شبکه نمایش خانگی به عنوان «شغال» عنوان کرد:  «شغال» بهرنگ توفیقی نهایتِ ذاتِ فرهنگ گُسیختگی در جامعه‌ نمایشِ خانگی است که ترویجِ افسردگی، بی‌بندوباری، سیاست‌زدگی و واپس‌گرایی در آن زبانزد شده. گویی نافِ نمایش‌خانگی را یک اُپوزیسیون بُریده. داستان‌هایی پُر شده با مشروباتِ الکلی، موادِ مخدر، ثروتِ ناشناخته، پوکر، تجاوز به عُنف، روابطی که به ازدواج ختم نمی‌شوند و خارج از ازدواج هستند و... که همه‌ی این تالی‌فاسدها بجای یک نقدِ اجتماعی تبدیل به فرآیندی دراماتیک و جذاب می‌شوند تا بیننده ناخودآگاه نسبت به سلبریتی‌های مُنَقَّش در اثر کِشِش پیدا کند.

ما کجای جهان ایستاده‌ایم؟

وی با انتقاد از وضعیت آثار شبکه نمایش خانگی افزود: اگر قرار است این شبکه کپیِ خوب یا بدی از محصولاتِ ترکیه‌ای و یا هرجای دیگری برایمان بسازد، پس وجودِ ذاتیِ او کم کم جایگزین صدا و سیمای ملّی خواهد شد و زودپزی را از مزخرفاتِ غربی پُر خواهد کرد که سوپاپ اطمینانِ آن دیگر خراب شده. من مسئله‌ام با تدافعِ فرهنگی این شده که اساساً با تداخلِ فرهنگی اشتباه گرفته می‌شود. تجاوز به نجابتِ یک دخترِ ایرانی همان‌اندازه باید بد باشد که مشروب خوردن و دماغی بالا رفتن. این آثار از ایرانی بودن فقط نام و شمایلِ فارسی را بدوش می‌کشند و بویی از معرفت و فرهنگِ ایرانی نبرده‌اند. غیرِ ممکن است محصولی الهام گرفته از غرب حاویِ جزئیاتی باشد تا فرهنگِ ملّی را بدوش کشد. بله من خیلی کوچکتر از آنم که درباره‌ی فرهنگ و زن ایرانی حرف بزنم امّا حداقل دلم برای امثالِ خودم می‌سوزد که با تلویزیون سرگرم نمی‌شوند و پناه می‌برند به آثاری که با شیبِ ملایم در حالِ فروپاشیِ نظامِ فرهنگیِ کشور هستند سرشان گرم شده.

حساسیت‌زدایی به سبک قمار و الکل

این منتقد سینما بیان کرد: تفاوتِ در فرهنگ، تمدن و مذهب تفاوتِ در ذات و عُصیانگری را ایجاد خواهد کرد. نوعِ تجاوزِ ایرانی با یک قُماربازِ غربی متفاوت است. فقط یک قُماربازِ غربی می‌تواند به جای شرطی که بسته از بازنده بخواهد تا به خدمت‌کارش تجاوز کند. در همین راستا ما دوربین روی دست‌هایی در فیلم داریم که جامپ‌کات‌های تدوین را لاپوشانی کرده.

وی با اشاره به قسمت اول این سریال گفت: «شغال» در ابتدایی‌ترین قسمتِ خود تصویرِ کدری از انسان ارائه می‌دهد و آن را با دکوپاژِ وحشی از نوعِ «مرثیه‌ی برای یک رویا» آرونوفسکی، اشتباه می‌گیرد. لغزش‌های دوربین مستقیماً لغزش‌های انسان است. انسانی که مردانگی‌اش می‌لرزد و انسانی که زنانگی‌اش را به اجبار از دست خواهد داد. در ادامه شبنم مقدمی را می‌بینیم که آینه‌ی ماشین را نگاه می‌کند، کلاغی به شیشه برخورد می‌کند و شیشه‌ی خودرو ترک بر می‌دارد. بعد سروستانی پشت چراغِ‌ قرمز طوری خوابش می‌برد که حتی صدای کودکش و بوقِ ماشین‌های دیگر برای او مزاحمتی ندارد و... داستان با حساسیت‌برانگیزیِ یک بیننده ایرانی در حالِ حساسیت‌زُدایی از چُنین اعمالِ قبیحی است. بیننده‌ی ایرانی دقیقاً همان‌جایی می‌ایستد که ما به او خوراکِ فرهنگی می‌دهیم. حواسمان باشد در این امتحان نمره‌ی انضباطِ مردود نگیریم.

از «شهرزاد» تا «شغال»: عقب‌گرد فرهنگی قدم به قدم

رفیعی تصریح کرد: روان‌شناسی در تلاش برای خوب کردنِ حالِ کسی است که دیگری حالش را بد کرده. کسی که حالِ بدی دارد همواره ممکن است حالِ خوبِ دیگری را هم بد کند. «شغال» مرثیه‌ای بر روانِ انسانِ امروزی در جامعه‌ی ایرانی است. اصلاً این منشِ زندگیِ ایرانی نیست که هروقت حالت بد شد سیگار بکشی، مشروب بخوری و دماغی بری بالا. نمایشْ نیز باید حالِ بد را به حالِ خوب تبدیل کند نه اینکه برای حالِ بدِ دیگران دلیل بتراشد. مردی که قُمار کرده باید برای آرام کردنِ خودش مخدر استفاده کند، برای از دست ندادن زمینی که روی آن شرط کرده حاضر به تجاوز شود و خیلی جالب شده قُمارباز ادعا هم می‌کند که دیگر این پلیرها چه‌کسانی هستند که آوردی؟. جامعه را اینگونه نشان دادن، جوانانِ این جامعه را صفر و یکی نشانه رفتن، تلاشِ بی‌شرمانه‌ی مدیومی است که با خیالِ راحت «سووشون» آبیار، منتشر می‌کند و ککش هم نمی‌گزد. از «شهرزاد» فتحی، «زخم کاری» مهدویان، «جوکر» علیخانی، «تاسیان» پاکروان تا «ازازیل» فتحی، شبکه‌ی نمایش خانگی علاوه‌بر کیفیتِ یک اثرِ هنری همه‌ی فرهنگِ ایرانی را دنده عقب‌گرفته و روز به روز در حال عقب‌تر رفتن‌ است.

هنرمند؛ خادم فرهنگ یا کاسب‌کار میلیاردی؟

وی در پایان گفت: ما پول می‌دهیم با محصولی ایرانی سرگرم شویم یا پول می‌دهیم محصولی ایرانی را ببینیم که برایمان از غرب می‌گوید. این دقیقاً همان‌کاری است که خواننده‌ها با پولِ اجرای زنده را از مخاطب گرفتن و برای‌شان پلی بک می‌کنند. ما متوجه نمی‌شویم که خواننده در حال فالش خواندن است و مهم نیست اگر ژوست هم بخوانید فقط ما بزنیم، برقصیم و کمی حال کنیم. پس این میان مسئولیت فرهنگی یک هنرمند چه می‌شود؟ نسبت هنرمند با یک اثر هنری در چیست؟ اصلاً به غیر از پول و درآمدِ بیشتر هنرمند به تاثیراتِ فرهنگیِ اثرِ خود نیز فکر می‌کند؟ ما نباید کاسب‌کارانه یک محصولِ فرهنگی را به دست مخاطب دهیم. این محصولاتِ فرهنگی از پوسترش گرفته تا تیتراژش همگی در حال تاثیر گذاشتن بر مخاطبی هستند که آن را به ذوقِ سلبریتی‌های در آن انتخاب کرده. لطفاً مراقب فرهنگ باشیم چرا که خائنینِ فرهنگی خیلی بیشتر از آنهایی هستند که در کشور پهپاد درست می‌کردند و زن و بچه‌ی مردم را می‌کُشتند.

 

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه