دانا گزارش می دهد؛
ماجرای بوسه پر حاشیه سینا مهراد بر دستان آزیتا حاجیان/ از قاب بیعفتی تا سقوط مرزهای اخلاقی
در ماجرای بوسه سینا مهراد بر دستان آزیتا حاجیان در اکران عمومی سریال «از یاد رفته» که جنجال و حاشیههای فراوانی ایجاد کرد، باید توجه کرد که تعلل مسئولان امروز، به معنای تماشای فروپاشی مرزهای فرهنگی فرداست. مردم و جبهه انقلاب خواستار برخورد فوری قضایی و پایان مماشات با هنجارشکنان هستند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در شامگاه مراسم اکران سریال «از یاد رفته»، جایی که سالن غرق در فلاش دوربینها و همهمه خبرنگاران بود، رخدادی شکل گرفت که فراتر از یک لحظه گذرا یا حاشیه ساده محسوب میشود. «سینا مهراد»، یکی از چهرههای شاخص نسل جدید بازیگران و بازیگر نقش «شهاب» در سریال |«از یاد رفته» در میانه فضای رسمی و در حالی که نگاهها و لنزها متوجه او و همراهانش بود، به سمت «آزیتا حاجیان»، بازیگر پیشکسوت و شناختهشده و ایفاگر نقش مادر شهاب در این سریال، قدم برداشت، اندکی خم شد و دستان او را بوسید.
وقتی ارزش های اسلامی به تدریج فرو می ریزد
این صحنه نه در قاب یک سریال و نه در چارچوب روایت یک داستان، بلکه در جهان واقعی رخ داد؛ جایی که هیچ متن از پیشنوشتهشدهای، هیچ کارگردان پشت صحنهای و هیچ برش فیلمی در کار نبود. مهراد و حاجیان، نه به عنوان شخصیتهای داستانی، بلکه به عنوان شخصیتهای حقیقی با هویت اجتماعی و هنری واقعی در برابر چشمان همه، این رفتار را رقم زدند.
همین ویژگی، گسست کامل از فضای نمایشی و ورود به عرصه رفتار علنی، باعث شد که این صحنه، نه یک قاب هنری، بلکه یک پیام اجتماعی تلقی شود. پیامی که از دل یک مراسم پرزرقوبرق رسانهای صادر شد و در همان لحظه ثبت، در هزاران تصویر و ویدئو به گردش درآمد.
این رخداد را نمی توان به سادگی یک «ابراز احترام» یا «نشانه صمیمیت» تعبیر کرد. در لایهای عمیقتر، این عمل به نمادی از شکستن مرزهای عرفی، شرعی و حتی قانونی که تا همین چند سال پیش در فضای عمومی ایران خط قرمز تلقی میشد، تبدیل شد. آن هم نه در محیطی خصوصی یا محفلی محدود، بلکه در مراسمی که مدیران هنری، مسئولان فرهنگی، و دهها خبرنگار حضور داشتند و تمام فضای آن بر بستر رسانه و بازنمایی عمومی تعریف شده بود.
رخداد دستبوسی در اکران «از یاد رفته» را نمیتوان به عنوان یک رخداد منفرد و بدون ریشه تحلیل کرد. این صحنه، ادامه و اوج مسیری است که سالهاست در سینما و فضای نمایشی کشور رقم خورده و بهتدریج خطوط قرمز عرفی، شرعی و قانونی را جابهجا کرده است.
عبور بیهزینه هنرمندان از خطوط شرع و عرف
در دو دهه اخیر، آثار نمایشی به شکلی آهسته اما مستمر، از طریق صحنههایی که «به ضرورت شخصیتپردازی» یا «واقعگرایی داستان» توجیه می شدند، راه را برای نمایش تماس بدنی، حرکات صمیمانه و حتی جلوههایی از بدننمایی باز کردهاند. به عنوان نمونه:
سریال «تاسیان» با حضور زنان بیحجاب، رقص مختلط و تماسهای فیزیکی میان بازیگران مرد و زن، گامی آشکار در عبور از عُرف رسانهای برداشت. هرچند این رفتارها در چارچوب داستان جاسازی شده بود، اما برای اولین بار تصاویری بر آنتن رفت که پیشتر بهکلی غیرقابلپخش محسوب میشدند.
سریال «سووشون» نیز با سکانسهای رقص و گرفتن دست میان بازیگران زن و مرد، همان مرز قبلی را کمی عقبتر راند و با استفاده از روایت ادبی و تاریخی، محدودیتها را با توجیه هنری دور زد.
این جریان تنها به محتوای درون اثر محدود نماند. در سالهای اخیر، انتشار گسترده عکسها و ویدئوهای پشت صحنه و فرش قرمز، مرز ظریف میان شخصیت داستانی و چهره حقیقی بازیگران را عملاً محو کرد. در این فضا، رفتارهای غیر نمایشی که در شرایط عادی شاید خصوصی تلقی میشد، با استقبال رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی، بهصورت گسترده بازنشر شد.
این روند، تدریجاً باعث شکلگیری نوعی عادیانگاری فرهنگی شده است؛ گویی نمایش رفتارهای پیشتر ممنوعه، دیگر یک شوک اجتماعی ایجاد نمیکند، بلکه بخشی از «سبک زندگی سلبریتی» معرفی میشود. از این منظر، رخداد اکران «از یاد رفته» تنها یک اتفاق لحظهای نبود، بلکه تجسم عینی مسیری طولانی در شکستن حرمتها است؛ مسیری که از قابهای داستانی آغاز شد و اکنون با رفتارهای کاملاً حقیقی در جمع عمومی ادامه یافته است.
سکوت مسئولان؛ شتابدهنده فروپاشی مرزهای فرهنگی
وقتی چنین کنشی در حضور مسئولان فرهنگی، مدیران هنری و در برابر خبرنگاران انجام میشود و هیچ واکنش رسمی بلافاصله از سوی برگزارکنندگان یا ناظران دیده نمیشود، پیام ضمنی آن برای مخاطب روشن است: «این نوع رفتارها دیگر ممنوع یا هزینهزا نیست.» این، به زبان فرهنگ عمومی، عبور رسمی از یک مرز عرفی و شرعی محسوب میشود و بهمراتب اثرگذاری بیشتری نسبت به یک صحنه نمایشی در فیلم یا سریال دارد.
دستبوسی در اکران «از یاد رفته» را باید نمونهای بیسابقه از بروز رفتارهای فراتر از عرف، در بستر یک رویداد رسمی و رسانهای دانست که مستقیماً با واقعیت اجتماعی و الگوسازی فرهنگی ارتباط مییابد.
رخدادی مثل دستبوسی در اکران «از یاد رفته» صرفاً یک موضوع حاشیهای یا جنجال زودگذر نیست؛ بلکه در بطن خود، پیامدهایی دارد که لایهبهلایه جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد، از نحوه الگوسازی برای نوجوانان تا اعتماد عمومی به نظام نظارت فرهنگی.
وقتی مخاطب یک رفتار را در قالب داستان و نقش میبیند، میتواند میان «بازیگر» و «نقش» تمایز قائل شود. اما وقتی همان رفتار توسط خود چهره حقیقی بازیگر، در دنیای واقعی و برابر عدسی دوربینها انجام میشود، مرز میان واقعیت و داستان فرو میریزد.
این پیام پنهان اما قدرتمند به نوجوانان و جوانان منتقل میشود که چنین رفتارهایی در محافل عمومی، عادی و حتی قابل تحسین است؛ بهویژه وقتی توسط فردی مشهور و محبوب انجام شود.
وقتی یک اتفاق پیشتر ممنوعه، نه فقط رخ میدهد بلکه در رسانهها و شبکههای اجتماعی بارها بازنشر میشود، نقش «خط قرمز» آن در ذهن جامعه کمرنگ میشود. این همان فرآیند روانی قبحزدایی است که با هر تکرار، حساسیت عمومی را یک پله کاهش میدهد.
در این فضا، هنرمندان و سلبریتیها احساس میکنند مرزها نهتنها در آثار نمایشی، بلکه در رفتارهای شخصیشان نیز قابل عبور و بدون هزینه هستند.
وقتی مردم میبینند که در حضور مسئولان و برگزارکنندگان رسمی، عملی مغایر با ضوابط شرعی و قانونی رخ میدهد و واکنش فوری یا بازدارندهای دیده نمیشود، این پیام را دریافت میکنند که یا نهادهای ناظر توان یا اراده برخورد را ندارند، یا در برخی موارد، استثنا و مماشات وجود دارد. این تجربه، اعتماد عمومی به کارآمدی قوانین و عدالت فرهنگی را فرسایش میدهد.
چنین رفتارهایی اگر بدون واکنش جدی تکرار شوند، به بخشی از «هنجار تازه» بدل میشوند و بعد از مدتی، هرگونه اعتراض به آنها بهعنوان «واکنش افراطی» تلقی میشود. در واقع، سکوت امروز، میتواند فردا را به کلی تغییر دهد.
به این ترتیب، اتفاق اکران «از یاد رفته» نهتنها یک لحظه بحثبرانگیز که باید ثبت و تحلیل شود، بلکه یک شتابدهنده در مسیر تغییرات فرهنگی و کاهش جایگاه هنجارهای سنتی در فضای عمومی است.
سکوت امروز، فروپاشی فردا
رخداد اکران «از یاد رفته» با توجه به ماهیت غیرنمایشی و واقعگرایانهاش، مشمول همان ضوابط و قوانین عمومی کشور درباره حفظ عفت و شئونات در ملأ عام میشود. اینجا برخلاف یک صحنه فیلم یا سریال، دیگر هیچ توجیه «ضرورت هنری» وجود ندارد و قانون، با رفتار حقیقی افراد مواجه است، هرچند که همان ضرورت هنری نیز به هیچ عنوان قابل توجیه نیست.
بر اساس مواد قانون مجازات اسلامی، هرگونه رفتار مغایر با عفت عمومی در انظار، قابل پیگیری قضایی است؛ چه عامل آن یک شهروند عادی باشد و چه یک چهره مشهور. به همین دلیل، این اتفاق از منظر حقوقی نهفقط یک حاشیه فرهنگی، که یک تخلف مشهود محسوب میشود.
در روزهای پرحاشیه پخش قسمت اول سریال جنجالی سو و شوون، برخی نمایندگان مجلس با صراحت درباره این روند هشدار دادهاند: از جمله واکنش امیرحسین بانکی پور، نماینده مردم اصفهان و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی. به گفته این نماینده، تهیهکنندگان سینما و تلویزیون موظفند از بازیگران و مجریانشان تا دوسال پس از پخش اثر مذکور، تعهد التزام به قانون بگیرند و در صورت عدم رعایت افراد و نداشتن ضمانت، علاوه بر جلوگیری از پخش اثر مذکور، شخص تهیه کننده جریمه خواهد شد.
چرایی اهمیت واکنش قانونی
وقتی یک رفتار خلاف ضوابط، آنهم توسط یک سلبریتی و در برابر دوربینها رخ میدهد و بلافاصله واکنش رسمی نمیبیند، پیام فرهنگی و روانی آن دوچندان میشود. سکوت، در این شرایط نه بیطرفی که چراغ سبز به تکرار رفتار تلقی میشود.
در نتیجه، واکنش قانونی سریع و شفاف، نه تنها برای حفظ حرمت قانون، بلکه برای جلوگیری از ایجاد هنجار تازهای که با ارزشهای جامعه در تضاد است، ضروری به نظر میرسد.
اگر موافق باشی، حالا نوبت بخش ششم و پایانی: مطالبه و جمعبندی است تا گزارش را با یک فراخوان مستقیم و لحن رسانهای-مانفیستی به اوج برسانیم.
رخداد اکران «از یاد رفته» فقط یک لحظه بحثبرانگیز در خاطره فرهنگی کشور نیست؛ این ماجرا یک علامت خطر است که نشان میدهد مرزهای شرعی و عرفی ما نهتنها در آثار نمایشی که در صحنه واقعی زندگی هنرمندان، در حال بازنویسی است.
بوسیدن دست آزیتا حاجیان توسط سینا مهراد، در فضای عمومی و مقابل دوربینها، نه یک رفتار بیهزینه که شکستن آشکار حرمتها بود. بیتفاوتی یا واکنش دیرهنگام در قبال این رخداد، عملاً، به جریان قبحزدایی و عادیسازی رفتارهای خلاف شئونات رسمیت میبخشد.
این حادثه زنگ خطری است که نباید با توجیهات سادهانگارانه کماهمیت جلوه داده شود. اگر امروز این خط قرمز بیرنگ شود، فردا دیگر مرزی باقی نخواهد ماند.
اتحاد جریان انقلابی و جامعه مؤمن در صیانت از فرهنگ ایرانی - اسلامی
مسئولان فرهنگی و قضایی کشور باید هوشیار باشند که تعلل در اقدام بهموقع، زمینهساز شکلگیری فرهنگی خواهد شد که ارزشهای اصیل و مبانی اخلاقیاش در قابهای رسانهای به تدریج محو و بیرنگ میشود. این روند، نه یک حادثه مقطعی، بلکه نشانهای از تغییر مرزها و بازتعریف هنجارها در ذهن جامعه است؛ روندی که اگر امروز متوقف نشود، فردا به عادیسازی رفتارهایی میانجامد که صراحتاً با عفت عمومی و شئونات اسلامی در تعارضاند.
از این رو، اجرای فوری پیگیری قضایی نسبت به این اقدام بهعنوان نمونهای آشکار از رفتار علنی مغایر با عفت عمومی و قوانین شرعی، یک مطالبه اصولی و غیرقابل اغماض است. همچنین، پایان دادن به سیاست مماشات فرهنگی که برخی چهرههای هنری را قادر ساخته بیهیچ هزینهای از خطوط قرمز شرعی و عرفی عبور کنند، لازمه صیانت از مرزهای فرهنگی کشور است.
این مطالبه، خواست مشترک جبهه انقلاب اسلامی و عموم مردم مؤمن، انقلابی و دغدغهمند ایران اسلامی است؛ مردمی که نگران آینده فرهنگی فرزندان این مرز و بوماند و هشدار میدهند که بیتفاوتی در برابر چنین اتفاقاتی، راه را برای گسترش بیبندوباری و سستی در پایههای فرهنگی و اخلاقی جامعه هموار میکند.
ارسال دیدگاه