اخبار داغ

دانا گزارش می دهد؛

ترویج کودک‌همسری در سایه اینستاگرام؛ وقتی لایک، مجوز خشونت علیه کودک می‌شود

ترویج کودک‌همسری در سایه اینستاگرام؛ وقتی لایک، مجوز خشونت علیه کودک می‌شود
کودک‌همسری یک آسیب خاموش و در عین حال رو به گسترش است؛ اما خطر امروز این است که این آسیب دارد با لایک بزک می‌شود. اینستاگرام تنها بستر انتشار نیست، بلکه در حال تبدیل شدن به ماشین مشروعیت‌بخشی است.

به گزارش خبرنگار اجتماعی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ اینستاگرام در سال‌های اخیر تنها یک شبکه اجتماعی برای سرگرمی و ارتباط‌گیری نبوده است بلکه به سکویی برای بازتعریف سبک زندگی، هنجارسازی و تغییر ذائقه فرهنگی جامعه تبدیل شده است. در این میان، یکی از نگران‌کننده‌ترین پدیده‌ها، ترویج کودک‌همسری در پوشش محتوای احساسی، عاشقانه یا حتی فان است؛ اتفاقی که در سکوت و غفلت، قبح یک آسیب تاریخی را می‌زداید و آن را به شکل یک «انتخاب طبیعی» یا «موضوع قابل بحث» جا می‌زند.

در ویدئوها و صفحات پرمخاطب، دختران نوجوان با چهره‌ای آرایش‌شده، لباس عروس، ژست بزرگسالانه و زبان تبلیغات وارد عرصه‌ای می‌شوند که حتی درک معنای «ازدواج» در آن برایشان زود است. کاربرانی که به‌طور روزمره با این تصاویر مواجه‌اند، ناخواسته در فرآیند تدریجی عادی‌سازی قرار می‌گیرند؛ این محتوا فقط بازتاب یک مشکل نیست، بلکه خود به‌تنهایی تسریع‌کننده بحران اجتماعی است؛ چون همزمان سه کار (حذف قبح، ایجاد جذابیت، تولید منفعت اقتصادی) را انجام می‌دهد.

نظام الگوریتمی اینستاگرام بر اساس توجه و بازخورد کاربر کار می‌کند. هر پستی که شانس دیده شدن بیشتری داشته باشد، بدون توجه به محتوایش، در مسیر رشد قرار می‌گیرد. نتیجه این فرآیند آن است که نمایش یک ازدواج با اختلاف سنی ۲۰ ساله، یا رابطه شبه‌عاطفی دختر ۱۲ساله با مردی بزرگسال، ویروسی می‌شود و در قالب زندگی لاکچری بازنشر می‌شود.

وقتی هزاران نفر زیر آن پست می‌نویسند «خوشبخت باشید»، «چقدر قشنگین» یا «کاش ما هم اینقدر عشق داشتیم» نه تنها اعتراض یا حساسیتی شکل نمی‌گیرد، بلکه چراغ سبز به بازتولید همین محتوا داده می‌شود؛ از همین نقطه، کودک تبدیل به ابزار دیده‌شدن و پولسازی می‌شود.

از ازدواج صوری تا تبلیغات تجاری

برخی صفحات با فیلم‌سازی، نقش‌آفرینی و سناریونویسی سعی می‌کنند نشان دهند که یک دختر نابالغ در کنار یک مرد میانسال انتخاب کرده که زندگی مشترک داشته باشد. حتی اگر رابطه واقعی نباشد، پیام عمومی این است: کودک‌همسری قابل نمایش، قابل پسند و قابل تحسین است.

در کنار این ماجرا، تبلیغات نیز وارد میدان شده است. برخی والدین یا گردانندگان صفحات، کودک را به‌عنوان «مدل تبلیغاتی عروس»، «بلاگر همسرانه کم‌سن» یا «چهره نوظهور» وارد کمپین‌های اقتصادی می‌کنند. این پدیده در ظاهر رمانتیک و جذاب، اما در واقع نوعی استثمار مدرن کودک است.

جامعه‌ای که بارها درباره کودک‌همسری هشدار شنیده، امروز در برابر همین پدیده در فضای مجازی لبخند می‌زند و اسکرین می‌گیرد! در حالی که ازدواج زودهنگام در قوانین و سیاست‌گذاری‌های رسمی رفتار خط قرمز محسوب می‌شود، در فضای مجازی تبدیل به «ترند» شده و گاهی حتی رسانه‌های زرد نیز آن را بازتاب می‌دهند.

قبح‌شکنی تنها در انتشار محتوا نیست؛ در واکنش عمومی است. وقتی هزاران نفر با نگاه خنثی یا تحسین‌آمیز کامنت می‌گذارند، این پیام منتقل می‌شود که جامعه در حال عادی‌پنداری خشونت علیه کودک است. این خشونت ممکن است در ظاهر با لباس عروس، آرایش و موسیقی عاشقانه پوشانده شود، اما ماهیت آن تغییری نمی‌کند.

نکته تلخ ماجرا، سهم برخی خانواده‌ها یا اطرافیان کودکان در تولید این محتواست. والدینی که قرار است امنیت روانی، جسمی و هویتی فرزند خود را حفظ کنند، گاه او را به صحنه‌ای هل می‌دهند که حتی حقوق اولیه‌اش در آن نادیده گرفته می‌شود.

دختر نوجوانی که هنوز معنای «مسئولیت زندگی مشترک» را نمی‌داند، به جای تحصیل و رشد عادی، جلوی دوربین درباره عشق، نقش زن خانه یا تعرفه تبلیغات حرف می‌زند! از سوی دیگر، بخشی از جامعه نیز با توجیهاتی مانند سنت، فرهنگ محلی یا رضایت ظاهری کودک، نسبت به خطرات روانی، حقوقی و اخلاقی این ماجرا بی‌تفاوت مانده است.

پیامدهای روانی و هویتی

کودکی که در نقش همسر قرار می‌گیرد، نه تنها فرصت رشد عاطفی خود را از دست می‌دهد، بلکه درگیر بحران هویت می‌شود. او مجبور است در قالب بزرگسالی رفتار کند، تصمیم بگیرد، حرف بزند و «عاشق» به نظر برسد که این وضعیت به‌مرور مشکلاتی را ایجاد خواهد کرد.

علاوه بر این، ازدواج زودهنگام در بلندمدت با مشکلات جسمی، ترک تحصیل، وابستگی اقتصادی، خشونت خانگی و سرکوب اجتماعی همراه است.

مسئله فقط وجود محتوای ناهنجار نیست؛ ناتوانی در روایت‌سازی سالم از کودکی است. رسانه‌ها، آموزش‌وپرورش، خانواده‌ها و حتی تولیدکنندگان فرهنگی کمتر توانسته‌اند در برابر سیل محتوای زرد فضای مجازی روایتی جذاب و محافظت‌کننده ارائه دهند.

وقتی کودک هویت خود را از بلاگرها، اینفلوئنسرها و صفحات پر سر و صدا می‌گیرد، دیگر نصیحت و توصیه کارکردی نخواهد داشت. رسانه رسمی یا آموزشی اگر نتواند با زبان دیجیتال و محتوای جذاب، تصویر متعادل و انسانی از کودکی ارائه کند، میدان را کاملاً به دست الگوریتم می‌سپارد.

اگرچه قوانین داخلی و اسناد بین‌المللی سن ازدواج، حقوق آموزش، سلامت روان و منع بهره‌کشی از کودک را تضمین می‌کنند، در عمل فضای مجازی از اجرای این خطوط قرمز فرار می‌کند. پلتفرم‌ها نه تنها مانع این محتوا نمی‌شوند، بلکه با توجه به بازدید بالا، به آن ضریب می‌دهند.

اینستاگرام مکانیزم مشخصی برای تشخیص و حذف محتوای ترویج کودک‌همسری ندارد؛ مگر اینکه گزارش گسترده شود یا افکار عمومی واکنش نشان دهد. از سوی دیگر، نهادهای داخلی مانند پلیس فتا، وزارت ارتباطات یا نهادهای فرهنگی نیز کمتر به این موضوع به‌طور سیستماتیک ورود کرده‌اند.

تا زمانی که کاربران در برابر چنین صفحاتی واکنش نشان ندهند و تنها مصرف‌کننده یا دنبال‌کننده این محتوا باشند، هیچ فشاری برای محدودسازی یا اصلاح وضعیت ایجاد نمی‌شود. جامعه باید درک کند که هر لایک، هر بازنشر و هر سکوت، سهمی در پایمال شدن کودکی یک انسان واقعی دارد.

این مسئله با نصیحت یا کلی‌گویی حل نمی‌شود. باید کمپین‌های آگاهی‌رسانی، تولید محتوای جایگزین، گفت‌وگوهای تخصصی و نظارت عمومی شکل بگیرد. اگر مرزهای اخلاقی فرو بریزد، بازسازی آن به‌سادگی ممکن نیست.

کودکی سرمایه است نه ابزار نمایش

کودک‌همسری یک آسیب خاموش و در عین حال رو به گسترش است؛ اما خطر امروز این است که این آسیب دارد با لایک بزک می‌شود. اینستاگرام تنها بستر انتشار نیست، بلکه در حال تبدیل شدن به ماشین مشروعیت‌بخشی است.

اگر جامعه، خانواده‌ها، کارشناسان، رسانه‌ها و نهادهای نظارتی برای توقف این روند اقدام نکنند، فردا با نسلی روبه‌رو خواهیم شد که نه کودکی کرده و نه بزرگسالی سالمی خواهد داشت.

کودکی زمان بازی، یاد گرفتن، رشد و خیال‌پردازی است؛ نه صحنه نمایش عشق بزرگسالانه، نه ابزار درآمدزایی، نه محمل سنت‌های خطرناک.
بازپس‌گیری کودکی از دست الگوریتم، وظیفه امروز جامعه است؛ پیش از آن‌که دیر شود.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه