گزارش دانا از برداشت وزارت کار از رفاه؛
درآمد ۳۰ میلیون تومانی شرط رفاه است؛ در حالی که فقط شرط دوام است
وزیر کار اعلام کرد هر خانواده تهرانی با خانه ملکی و درآمد ماهانه ۳۰ میلیون تومان جزو سه دهک بالای جامعه است و یارانهاش قطع میشود. اما دادههای رسمی مرکز آمار، بانک مرکزی و برآوردهای میدانی سال ۱۴۰۴ نشان میدهد این رقم در پایتخت فقط کف هزینههای ضروری زندگی را پوشش میدهد، نه رفاه را.
به گزارش خبرنگار اقتصادی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روز گذشته احمد میدری، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، در صحن مجلس معیاری تازه برای حذف یارانه نقدی اعلام کرد: «هر خانوادهای در تهران که صاحب خانه باشد و درآمد کل اعضای خانوادهاش به ۳۰ میلیون تومان در ماه برسد، در سه دهک بالای درآمدی قرار میگیرد و یارانهاش قطع خواهد شد.» این اظهارنظر، بحثهای زیادی به راه انداخت و کارشناسان را به بررسی دقیق دادههای رسمی واداشت. آیا واقعاً ۳۰ میلیون تومان در تهران نشانه رفاه است؟ یا فقط اجازه ادامه زندگی در این شهر گران را میدهد؟
هزینه زندگی در تهران؛ جایی که ۳۰ میلیون فقط کفِ بقاست
بر اساس گزارشهای تازه مرکز آمار ایران، متوسط هزینه ماهانه یک خانوار شهری در کشور در نیمه اول ۱۴۰۴ بیش از ۳۰ میلیون تومان بوده است. اما در تهران، این رقم به دلیل تورم شدید خدمات، قیمت مسکن و انرژی، برای یک خانواده سهنفره در مناطق میانی شهر بین ۳۶ تا ۴۰ میلیون تومان برآورد میشود. یعنی حتی اگر خانوادهای دقیقاً ۳۰ میلیون تومان درآمد داشته باشد، نه تنها چیزی برای پسانداز نمیماند، بلکه ممکن است بخشی از نیازهای ضروریاش هم تأمین نشود.
بانک مرکزی اعلام کرده که در تهران، نزدیک به ۴۵ درصد بودجه خانوار صرف مسکن میشود. خانوادههای صاحبخانه از پرداخت اجاره معاف هستند، اما باید هزینههای نگهداری ملک، شارژ ساختمان، قبوض آب و برق و برق و مالیات شهری را بپردازند که به طور متوسط ماهانه ۲.۵ تا ۳ میلیون تومان است. این هزینهها عملاً مزیت مالکیت خانه را تا حد زیادی از بین میبرد.
سبد معیشت واقعی؛ اختلاف ۱۲ میلیونی بین آمار رسمی و زندگی واقعی
کمیته مزد شورای عالی کار در زمستان ۱۴۰۳، هزینه زندگی یک خانواده سهنفره را حدود ۲۴ میلیون تومان اعلام کرد. اما برآوردهای مستقل کارگری و گزارشهای میدانی در تهران، این رقم را نزدیک به ۳۶ میلیون تومان نشان میدهد. این شکاف ۱۲ میلیونی بین آمار رسمی و واقعیت زندگی، نشاندهنده عمق مشکل است. یعنی خانوادهای با درآمد ۳۰ میلیون تومانی در تهران، نه تنها مرفه نیست، بلکه در مرز بقای مالی زندگی میکند.
تورم نقطهبهنقطه در مهرماه ۱۴۰۴ به نزدیک ۴۹ درصد رسیده و شاخص قیمت مصرفکننده از ابتدای ۱۴۰۳ تا نیمه اول ۱۴۰۴، قیمت کالاهای غیرخوراکی را ۲۲ درصد و خوراکیها را ۱۸ درصد افزایش داده است. به عبارت ساده، قدرت خرید یک خانواده با درآمد ثابت ۳۰ میلیونی در کمتر از یک سال، حدود یکسوم کاهش یافته است.
رفاه یعنی چه؟ سه معیار اصلی که ۳۰ میلیون تومانیها ندارند
کارشناسان اقتصادی میگویند رفاه واقعی وقتی است که خانواده بتواند:
- تمام هزینههای ضروری را پوشش دهد،
- حداقل ۱۵ تا ۳۰ درصد درآمدش را پسانداز کند،
- بدون نگرانی از هزینههای غیرضروری مثل سفر، آموزش خصوصی یا تفریح زندگی کند.
اما گزارش مرکز آمار نشان میدهد میانگین پسانداز خانوارهای شهری در کشور فقط ۹.۲ درصد است و در تهران این رقم به ۷.۵ درصد میرسد. یعنی خانوادهای با ۳۰ میلیون تومان درآمد، نه تنها پسانداز قابلتوجهی ندارد، بلکه حتی ممکن است برای تأمین همه نیازهای ضروریاش تحت فشار باشد.
طبقه متوسط با سپر دارایی؛ نه فقیر، نه مرفه
اقتصاددانان این گروه را «طبقه متوسط با مزیت دارایی» مینامند. این خانوادهها به لطف داشتن خانه ملکی، از سقوط به فقر شدید در امان هستند، اما قدرت خریدشان به شدت کاهش یافته است. هر هزینه غیرمنتظره – مثل تعمیر خودرو، بیماری یا افزایش قبوض – میتواند تعادل مالیشان را به هم بزند.
هزینه نگهداری یک خودرو شخصی در تهران ماهانه حدود ۵.۵ میلیون تومان (شامل بیمه، بنزین و تعمیرات) است. اگر خانوادهای از سه خدمت اصلی سلامت، آموزش و حملونقل استفاده کند، عملاً هیچ پولی برای آینده باقی نمیماند. کارشناسان این وضعیت را «رفاه کاغذی» مینامند؛ رفاهی که در آمار دیده میشود، اما در زندگی واقعی وجود ندارد.
دهکبندی درآمدی؛ ۳۰ میلیون کجای جدول ایستاده است؟
بر اساس توزیع درآمدی مرکز آمار در تهران:
- دهک ششم: حدود ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان
- دهک هفتم: ۳۵ تا ۴۲ میلیون تومان
- دهک هشتم: بالای ۴۲.۵ میلیون تومان
- دهک نهم: از ۵۵ میلیون تومان به بالا
یعنی خانوادهای با درآمد ۳۰ میلیون تومان و خانه ملکی، در دهک ششم یا نیمه پایین طبقه متوسط قرار دارد، نه در سه دهک بالا. اما معیار اعلامشده توسط وزیر، این خانواده را جزو «مرفهین» میداند و یارانهاش را قطع میکند.
تورم خدمات؛ قاتل خاموش طبقه متوسط
بانک مرکزی گزارش داده که تورم خدمات درمانی در یک سال گذشته ۶۲ درصد و آموزش خصوصی ۵۷ درصد افزایش داشته است. این اعداد برای خانوادهای با درآمد ثابت، به معنای کاهش دسترسی به خدمات ضروری است. در چنین شرایطی، خانوادهها مجبورند از هزینههای فرهنگی، تفریحی و حتی گاهی درمانی صرفنظر کنند تا بتوانند زنده بمانند.
کارشناسان هشدار میدهند: معیار ۳۰ میلیونی، عدالت را زیر سؤال میبرد
حمید حاج اسماعیلی، کارشناس اقتصادی، میگوید: «دولت میخواهد یارانه سه دهک بالا را حذف کند، اما اطلاعات پایگاه رفاه ایرانیان هنوز کامل نیست. ما نمیدانیم چه کسی مستأجر است، چه کسی صاحبخانه و چه کسی خانه اضافی دارد. بدون دادههای دقیق، حذف یارانه با خطا همراه خواهد بود.»
سیدمرتضی افقه، اقتصاددان، هم تأکید میکند: «نمیتوان با دیدن خرید چند نفر در فروشگاههای لوکس تهران، گفت همه مردم مرفه شدهاند. در حاشیه تهران، خانوادههایی زندگی میکنند که حتی نان شبشان را به سختی تهیه میکنند. معیار رفاه نباید فقط عدد درآمد باشد، بلکه باید هزینه واقعی زندگی در هر شهر را در نظر گرفت.»
شیخی، کارشناس اقتصادی، در پاسخ به دانا، در خصوص اظهارات وزیر خطاب به وزیر گفت:جناب وزیر، مقدمه هرگونه ثبات در قیمتها، ثبات در نرخ ارز است. تا وقتی موتور اصلی بیثباتی – یعنی نوسانات ارز – خاموش نشود، کالابرگ هم بیفایده خواهد بود. با روند کنونی افزایش نرخ ارز، به زودی حتی بودجه تخصیصشده برای کالابرگ هم تمام میشود و اثری از آن باقی نمیماند.
به جای توزیع یارانه و کالابرگ، چرا جلوی غارت قدرت خرید مردم از طریق کاهش ارزش پول ملی در برابر ارز خارجی را نمیگیرید؟ همه میدانند، حتی یک فرد عادی و بیسواد – که اقتصاد ما دلارزده است و ارزش پول ملی و نرخ ارز رابطهای معکوس دارند.
تکلیف قانونی شما تعریف و تثبیت ارزش پول ملی بر پایه دارایی ذاتی مانند طلا و نقره است. چرا به آن عمل نمیکنید؟ نرخ ارز را بر اساس قیمت فوب (f.o.b.) که کمتر از ۱۰ هزار تومان است، کاهش دهید. یارانه و کالابرگ ارزانی خودتان باد!
شما با سیاستهای غلط، همه مردم را فقیر کردهاید. حالا با چند هزار تومان یارانه یا کالابرگ، چه سهمی از قدرت خرید غارتشده مردم را میخواهید جبران کنید؟
این پاسخ صریح شیخی، بحث داغی در فضای اقتصادی کشور به راه انداخته است. منتقدان معتقدند تا وقتی ریشه تورم – یعنی بیثباتی ارزی، حل نشود، هرگونه اقدام جبرانی مانند کالابرگ، فقط مسکنی موقت و ناکارآمد خواهد بود.
خطای بزرگ سیاستگذاری؛ درآمد اسمی در مقابل درآمد واقعی
مراکز تحقیقاتی هشدار دادهاند که استفاده از «درآمد اسمی» (۳۰ میلیون تومان) بدون توجه به «درآمد واقعی قابل مصرف» (پس از کسر هزینههای ضروری)، منجر به حذف ناعادلانه یارانه از حدود یک میلیون خانوار نیازمند شده است. داشتن خانه در تهران، سرمایهای است که نمیتوان آن را نقد کرد؛ فروش خانه یعنی از دست دادن امنیت سکونت. اما هزینههای جاری مثل قبوض، درمان و آموزش، هر ماه نقد از جیب خانواده خارج میشود.
۳۰ میلیون در تهران، فقط برای «ماندن» است، نه «زندگی کردن»
به گزارش راه دانا؛ تحلیل همه دادهها نشان میدهد درآمد ۳۰ میلیون تومانی در تهران سال ۱۴۰۴، نه نشانه رفاه است، نه حتی امنیت مالی پایدار. این رقم فقط اجازه میدهد خانواده در پایتخت «بماند»، اما نمیتواند زندگی باکیفیت، پسانداز یا آیندهنگری را تضمین کند. رفاه واقعی در تهران امروز، به درآمد ماهانه ۴۵ تا ۵۰ میلیون تومان نیاز دارد، رقمی که فقط در دهک هشتم به بالا دیده میشود.
استفاده از عدد ۳۰ میلیون تومان به عنوان مرز حذف یارانه، خطایی بزرگ در سیاستگذاری رفاهی است. این معیار، نه عدالت را تأمین میکند، نه واقعیت زندگی در تهران را نشان میدهد. طبقه متوسط پایتخت، با سپر داراییاش (خانه ملکی) هنوز ایستاده است، اما روی لبه پرتگاه مالی راه میرود. رفاه در تهران دیگر با عدد اندازهگیری نمیشود؛ با توان مقاومت در برابر تورم، هزینهها و آینده نامعلوم سنجیده میشود.
ارسال دیدگاه