دو زن، دو حماسه، یک روح مقاومت
در گذر زمان، تاریخ ایران شاهد ظهور زنانی بوده که هر کدام به شیوه خود، حماسه آفریدهاند. فرنگیس حیدرپور و سحر امامی، دو چهره به ظاهر متفاوت، اما در ژرفای وجود، همسان در عزم و ایستادگی.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛رنگیس، بانوی تبر و حماسه؛ روزی که دشمن به حریم خانهاش تجاوز کرد، فرنگیس به جای فریاد، تبر برداشت. ضربهاش نه فقط بر گردن متجاوز، که بر صفحه تاریخ نشست.
او نماد زنی شد که از حریم خانواده تا مرزهای وطن را با غیرت خود پاس داشت. تبر فرنگیس، تنها یک ابزار نبود، بلکه زبان گویای زنی بود که با سکوت خود، فریاد مقاومت سر داد.
و اکنون سحرامامی ،
در استودیوی خبر، بیصدا اما رسا مقاومت میکند. آنچه در جلوی چشم میلیونها انسان رخ داد، سرودن شعری حماسی بود در بحبوحه شرارت شیطان. گویندهی خبر اینبار به جای خواندن خبر، نغمهی دلیری و شرافت را سر داد. هر غرشی در برابر این نغمه، چیزی جز زوزهی شکست نیست.
وقتی ناملایمات به او حمله ور شد، میکروفون را رها نکرد. ادامه کارش نه یک وظیفه ساده، که بیانیهای بود برای تمام زنانی که استقامت میورزند.
فرنگیس با تبرش از حریم فیزیکی وطن دفاع کرد، سحر با میکروفونش از حریم حرفهای و اخلاقی جامعه. یکی در میدان جنگ ایستاد، دیگری در میدان رسانه. هر دو ثابت کردند که مقاومت زن ایرانی، نه در یک عرصه که در تمام زمینههای زندگی جریان داد.
"مقاومت را فرنگیس با تبرش معنا کرد، سحر با متانتش ادامه میدهد. تاریخ اما هر دو را به یک چشم خواهد نگریست؛ زنانی که در زمانه خود، اسطوره شدند."
ارسال دیدگاه