دانا گزارش می دهد؛
قیمت لبنیات میتازد، وزارت جهاد تماشاچی است!
لبنیات هر روز گرانتر، سفره مردم خالیتر و مسئولان همچنان در حال وعده دادن! سیاستهای وزارت جهاد کشاورزی نهتنها نتوانسته بازار را آرام کند، بلکه خود به بخشی از مشکل بدل شده است؛ ناظری که تماشاگر گرانی است.
به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در هفتهها و ماههای اخیر، بازار لبنیات در ایران در شرایطی بیسابقه از آشفتگی قرار گرفته است؛ نوسانات قیمتی چنان شدید و مداوم است که قیمتهایی مثل شیر، پنیر، ماست و دیگر فرآوردهها تقریباً هر چند روز تغییر میکنند. در چنین فضایی، دغدغه «فردا قیمت چقدر خواهد بود؟» به دغدغه روزمره خانوادهها تبدیل شده است.
منابع صنفی میگویند افزایش قیمت «شیر خام»ماده اولیه پایه تمام محصولات لبنی طی تنها چند ماه، معادل افزایش قیمت پنجاه سال اخیر بوده است.
وقتی پایه زنجیره تولید یعنی شیر خام اینقدر گران شود، طبیعی است که قیمت «شیر پاستوریزه»، «ماست»، «پنیر»، «دوغ» و سایر فرآوردهها نیز با شیب تند بالا رود گاهی با افزایش روزانه و بیثبات. این وضعیت باعث شده بسیاری از خانوادهها با اضطراب دائم مواجه شوند: نمیدانند فردا قیمت لبنیات چقدر خواهد بود و آیا توان خرید برایشان وجود دارد یا نه.
آنچه وزیر میگوید
در ۱۲ آذر ۱۴۰۴، غلامرضا نوری قزلجه، وزیر وزارت جهاد کشاورزی در حاشیه هیات دولت گفت: در محصولات لبنی، ۴ قلم مشمول قیمت گذاری تعزیراتی است که حتما باید از مقررات و قیمتگذاریها تبعیت کنند. بقیه محصولات لبنی مشمول قیمتگذاری نیست و رویه نظارتی دیگری دارد.
وی افزود: قیمت این ۴ قلم باید در ستاد تنظیم بازار مصوب شود (که در ابتدای سال انجام شد) و هر کسی خارج از آن قیمت بفروشد «مشمول تعزیرات» خواهد بود.
اما واقعیت بازار نشان میدهد نوسانات قیمت لبنیات از شیر تا ماست و پنیر همچنان ادامه دارد؛ بسیاری از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان میگویند قیمتها حتی فراتر از مصوبات رسمی افزایش یافتهاند و نظارت مؤثر رخ نداده است؛ به عبارتی ساده تر آنچه وزیر میگوید یعنی قیمتگذاری محدود، نظارت و قوانین تعزیراتی بر کاغذ وجود دارد؛ اما بازار عملا تابع آن نیست.
تحلیلگران صنعت لبنیات میگویند قیمت شیر خام طی ماههای اخیر با جهش خیرهکنندهای روبهرو بوده است؛ بر اساس گزارشها، قیمت شیر خام در پنج ماه گذشته بیش از ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش یافته است؛ یعنی افزایش معادل پنجاه سال گذشته قیمت شیر خام.
این افزایش فقط یک رقم نیست: شیر خام ماده اولیه تمام لبنیات است. وقتی این ماده گران شود، هزینه تمامشده تولید هر نوع لبنی (شیر پاستوریزه، ماست، پنیر و حتی دوغ) بهطور طبیعی بالا میرود؛ از این رو، افزایش قیمت لبنیات نهایی بهدنبال افزایش بهای شیر خام تقریباً اجتنابناپذیر است؛ اما ماجرا فقط شیر خام نیست. هزینههای جانبی بستهبندی، بطری، کارتن، لیبل، برچسب، هزینههای انرژی و نگهداری؛ هزینه حملونقل از دامداری به کارخانه و بازار و مزد نیروی کار همه تحت تأثیر تورم، افزایش نرخ ارز و گرانی نهادهها قرار گرفتهاند. این هزینههای سربار بر قیمت تمامشده تولید افزودهاند و تولیدکنندگان برای بقا و پرداخت هزینه، بالا بردن قیمت را راه انتخابی خود دیدهاند.
بنابراین باید گفت: افزایش قیمت لبنیات، نه فقط معلول قیمت شیر خام، بلکه نتیجه «فشار ترکیبی بر زنجیره تولید» است، سناریویی که قیمتگذاری محدود (مثل ۴ قلم مصوب) نمیتواند آن را کنترل کند.
ضعف نظارت و تعرفه قیمتگذاری ناکارآمد
اشکال اساسی دیگری که بحران لبنیات را تشدید کرده، ضعف ساختاری در سیاستگذاری و نظارت است. تمرکز بر قیمت شیر خام و چند محصول مصوب بدون در نظر گرفتن کل زنجیره به این معناست که وقتی هزینه نهاده، بستهبندی یا سوخت رشد میکند، بخش اعظم زنجیره از کنترل خارج میشود و قیمت نهایی با شتاب تغییر میکند.
علاوه بر این، گزارشهای میدانی حاکی است بسیاری از تولیدکنندگان و فروشندگان بدون توجه به مصوبات رسمی، قیمتهای دلخواه را اعمال میکنند. این یعنی قوانین «تعزیراتی» روی کاغذ است اما در عمل، اجرا نمیشود. بازتاب این ناکارآمدی در بازار آشکار است.
وقتی لبنیات از سفره حذف میشود
افزایش مداوم قیمت لبنیات محصولی که جزو کالای اساسی غذایی محسوب میشود فشار بزرگی بر بودجه خانوارها گذاشته است. بسیاری از خانوادهها، بهویژه در دهکهای متوسط و پایین، مجبور به کاهش مصرف یا حذف لبنیات از سبد غذایی شدهاند. این یعنی کاهش دریافت پروتئین، کلسیم و سایر مواد مغذی موضوعی که در بلندمدت سلامت نسلها را تهدید میکند.
از سوی دیگر، کاهش تقاضا در کنار افزایش هزینه تولید باعث شده برخی واحدهای لبنیاتی با کاهش ظرفیت یا حتی تعطیلی روبهرو شوند؛ روندی که در صورت ادامه ممکن است به فروپاشی زنجیره تولید داخلی بینجامد.
وعدهها کافی نیستند
بحران فعلی بازار لبنیات در ایران، صرفاً ناشی از یک تصمیم یا یک متغیر نیست؛ محصول ترکیب چند شوک همزمان است. افزایش شدید هزینه تولید، ضعف نظارت، فشار مالی بر تولیدکنندگان و سقوط قدرت خرید مردم. وقتی بازار عملاً از چارچوب قیمتگذاری رسمی پیروی نمیکند، یعنی نظام سیاستگذاری ناکارآمد است.
برای عبور از این بحران، دولت باید از شعارهای کلی عبور کرده و به تصمیمهای ساختاری و حمایت هدفمند از تولید و مصرف روی آورد؛ در غیر این صورت، امنیت غذایی کشور در معرض تهدید باقی خواهد ماند.
ارسال دیدگاه