آیا «اعتماد به نفس» مورد تأیید اخلاق اسلامی است
یکی از مسائلی که بسیار شایع و معروف شده عبارت «اعتماد به نفس» است اما صرف نظر از معروف بودن آن، آیا واقعا «اعتماد به نفس» خوب است یا نه؟[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از فارس، یکی از مسائلی که جنبههای مثبت آن بسیار شایع و معروف شده مساله «اعتماد به نفس» است. اما صرف نظر از معروف بودن این کلمه، باید بررسی شود که آیا واقعا «اعتماد به نفس» خوب است یا نه؟ آیا همه جنبههای این مساله مورد تایید است یا موارد منفی نیز در آن یافت میشود؟ نظر اخلاق اسلامی در اینباره چیست؟
, شبکه اطلاع رسانی دانا,,
در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید بدانیم مراد از «اعتماد به نفس» چیست؟ هر مراد و منظوری حکم به خصوصی دارد و نمیتوان به صورت مبهم به یک مساله به شکل صحیح پاسخ گفت.
, در پاسخ به این پرسش، ابتدا باید بدانیم مراد از «اعتماد به نفس, » , » , چیست؟ هر مراد و منظوری حکم به خصوصی دارد و نمیتوان به صورت مبهم به یک مساله به شکل صحیح پاسخ گفت, . , . ,,
جواب کوتاه
, جواب کوتاه ,اگر مراد از اعتماد به نفس، باور کردن استعدادات درونی خود، و پی گیری و تلاش و زحمت شخص باشد به طوری که کاری که خود میتواند انجام دهد به دیگران نسپارد و انتظاری از دیگران نداشته باشد، این مطلب، منافاتی با اخلاق اسلامی ندارد.
, . ,,
اما اگر مراد از اعتماد به نفس، چیزی مقابل اعتماد به خدا باشد یعنی انسان به جای اعتماد به خدا در همه کارها و توکل بر او، بر خود اعتماد کند و توحید افعالی (یعنی همه افعال در حقیقت به دست خدا انجام میگیرد و احدی در انجام امور، مستقل از خدا و کمک خدا نیست. حتی نشستن و برخاستن هم به حول و قوه خداست. لا حول و لا قوة الا بالله (را فراموش کند، این اعتماد به نفس به هیچ عنوان مورد تایید اخلاق اسلامی نیست.
, (, (, یعنی همه افعال در حقیقت به دست خدا انجام میگیرد و احدی در انجام امور، مستقل از خدا و کمک خدا نیست. حتی نشستن و برخاستن هم به حول و قوه خداست. لا حول و لا قوة الا بالله, (, (, .,,
جواب مفصل در بیان دو متفکر برجسته
, جواب مفصل در بیان دو متفکر برجسته ,,
1. عبارات آیتالله مطهری درباره اعتماد به نفس
, 1. , 1. , عبارات آیتالله مطهری درباره اعتماد به نفس,استاد شهید مرتضی مطهری در مجموعه آثار، جلد 16 ص 205 میفرماید: «این مسأله به اصطلاح امروز «اعتماد به نفس» در مقابل اعتماد به انسانهاى دیگر، حرف درستى است، البته نه در مقابل اعتماد به خدا. اعتماد به نفس سخن بسیار درستى است؛ یعنى اتّکال به انسان دیگر نداشتن، کار خود را تا جایى که ممکن است خود انجام دادن و از احدى تقاضا نکردن.»
, .»,,
استاد در جلد 25 ص 451 از آن مجموعه میگوید: «اعتماد به نفسى که اسلام در انسان بیدار مىکند این است که امید انسان را از هر چه غیر عمل خودش است از بین مىبرد و به هرچه انسان بخواهد امید ببندد از راه عمل خودش باید امید ببندد، و همینطور پیوند انسان با هر چیز و هرکس از راه عمل است. شما نمىتوانید با پیغمبر اسلام (ص) مرتبط باشید جز از راه عمل، نمىتوانید با علىّ بن ابىطالب علیهالسلام مرتبط باشید جز از راه عمل، نمىتوانید با صدّیقه طاهره مرتبط باشید جز از راه عمل؛ یعنى اسلام براى پیوند و ارتباط با پیامبر و اهل بیتش همه راهها جز راه عمل را بسته است.
, .,,
آیت الله مطهری در صفحه 452 همان جلد 25 مینویسد: پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله در یکى از مسافرتهایى که با اصحابشان مىرفتند (نقل نشده که در کدام مسافرت بوده است) موقع ظهر که شد دستور دادند قافله پایین بیایند.
, .,,
هر کسى از مرکب خودش پایین آمد، رسول خدا صلى الله علیه و آله هم پایین آمدند و جهتى را گرفتند و به آن سو رفتند.
, .,,
اصحاب فکر کردند که لابد حضرت براى قضاى حاجت به آن سو مىروند. ولى دیدند حضرت پس از آنکه مقدارى از شتر خودشان دور شدند برگشتند. خیال کردند که حضرت این محل را مناسب فرود آمدن تشخیص ندادهاند و آمدهاند دستور دهند که برویم در جاى دیگرى پایین بیاییم. حضرت در حالى که به طرف مرکب خودشان بر مىگشتند با احدى حرف نمىزدند. آمدند تا به مرکب خودشان رسیدند.
, .,,
اصحاب دیدند که حضرت دست بردند در خورجین و توبرهاى که بر شترشان بود و عِقال یعنى زانوبند شتر را بیرون آوردند و با آن زانوهاى شترشان را بستند و بعد دوباره به راه قبلى خودشان رفتند.
, .,,
فهمیدند که این راه دور را حضرت برگشتند که زانوبند شتر را ببندند. کار به این کوچکى! عرض کردند: یا رسولاللَّه! اگر شما براى چنین کارى برگشتید چرا به ما فرمان ندادید؟! این اصحابى که فدایى هستند و اگر پیغمبر بگوید در دریا یا آتش بروید فوراً مىروند، اینها که جلو شمشیرها مىروند و افتخارشان این است که فرمان رسول خدا صلى الله علیه و آله را اجرا کنند عرض کردند: یا رسول اللَّه! چرا از دور فرمان ندادید که ما این کار را بکنیم؟
,,
حضرت فرمودند: لایَسْتَعِنْ احَدُکُمْ مِنْ غَیْرِهِ وَ لَوْ بِقَضْمَةٍ مِنْ سِواک : هرگز از دیگران در کارها کمک نجویید ولو براى یک امر کوچکى باشد، ولو براى اینکه یک مسواک از دیگران بخواهید. یعنى کار خودتان را تا آن حدى که براى شما ممکن است و خودتان مىتوانید انجام دهید، از دیگرى نخواهید که برایتان انجام دهد.
, .,,
ببینید چقدر بجا! حالا اگر همین جمله را پیغمبر یک وقتى بالاى منبر گفته بود، اینقدر اثر نمىبخشید. این جمله را در وقتى مىگوید که خودش اول عمل مىکند.
, .,,
2. عبارت آیتالله جوادی آملی درباره اعتماد به نفس
, 2. , 2. , عبارت آیتالله جوادی آملی درباره اعتماد به نفس,درباره اعتماد به نفسی که در مقابل اعتماد به خدا و توکل به اوست آیت الله جوادی آملی در کتاب مراحل اخلاق در قرآن، بحث توکل میگوید: یکی از افکاری که از مغرب زمین به حریم اندیشه ناب توحیدی مسلمانان و موحدان نفوذ کرده، این است که اعتماد به نفس از فضایل است و باید دیگران را به آن ترغیب کرد؛ در حالی که اسلام هرگز اعتماد به نفس را تأیید نکرده است؛ زیرا انسانی که مالک هیچ شأنی از شئون خود نیست: «لا یملک لنفسه نفعاً ولا ضرا ولا موتاً ولا حیاةً ولا نشوراً» چگونه میتواند بر خود تکیه کند؟
,,
آنچه از نظر اسلام فضیلت به شمار میرود و دین به آن بها میدهد اعتماد و توکل بر خداست، چنانکه حضرت امام جواد علیهالسلام فرمودند: «الثقة بالله تعالی ثمن لکل غال وسُلَّم إلی کل عال»؛ اعتماد به خدا بهای هر کالای گرانبها و نردبان صعود به هر درجه بلندی است.
, .,,
تکیه گاه مؤمن، قدرت بی کران و مستقل خدای سبحان است، نه قدرت خودش و نه قدرت دیگران.
, .,,
اما اعتماد به نفس یا اعتماد به دیگران از نظر اسلام رذیلت است؛ زیرا معنای اعتماد به نفس آن است که انسان به حول و قوّه خود اعتماد کند، در حالی که خدای سبحان در معرفی مؤمنان میفرماید: آنان در برابر تهاجم بیگانگان میگفتند: «حسبنا الله و نعم الوکیل». آنان نمیگفتند قدرت نظامی و توان رزمی ما کافی است.
, .,,
انسانی که در برابر خدا عاجز است و مالک چیزی نیست، باید بر خدا توکل کند نه بر نفس خود.
, .,,
امام سجاد (علیه السلام) در ابتدای دعای ابوحمزه به خدای سبحان عرض میکند: «من أین لی الخیر یا ربّ ولا یوجد إلاّ من عندک و من أین لی النجاة و لا تُستطاع إلّا بک. لا الذی أحسن استغنی عن عونک و رحمتک و لا الذی أساء و اجترء علیک و لم یُرضِک خرج عن قدرتک... و لولا أنت لم أدر ما انت»؛ از کجا خیری توانم یافت؟ در صورتی که خیر جز نزد تو نیست و از کجا راه نجاتی خواهم جُست و حال آن که جز به لطف تو نجات میسر نیست... نه نیکوکاران از یاری و لطف و رحمتت بی نیازند و نه تبهکارانِ بی باک، از سلطه و قدرت تو بیرونند... اگر بر اثر هدایت تو نبود، نمیدانستم تو کیستی.
, .,,
انتهای پیام/خ
]
ارسال دیدگاه