اخبار داغ

حکایت یک “چریک” عاشق/ همگام با چمران از ساوه تا پاوه

حکایت یک “چریک” عاشق/ همگام با چمران از ساوه تا پاوه
“چمران” ساوه هم به این تولد، آواز شادمانی سر داده بود. همان روستای روح انگیزی که پدر بنا به مهاجرت تهران، آسمان مهربانش را مدام در خاطرات مرور می کرد. خرداد، شادباش میلاد و شهادتش را به خود منتسب کرده و مدام به تاریخ مباهات می کند.
[

عزت خیابانی

, عزت خیابانی,

پدر، نامش را مصطفی می گذارد و عشق رابه قلب کودکانه اش، هدیه می سازد. مدرسه انتصاریه نزدیک پامنار هر روز صلابت قدمهایی را به یاد می آورد که مصطفی چمران به صبحگاهش می کشاند.

,

دبیرستانهای دارالفنون و البرز هیچگاه آن نوجوان تشنه علم و ممتازرا فراموش نمی کند که حالا ایران را مایه مباهات است.

,

همان پانزده ساله ای که در درس تفسیر قرآن مرحوم آیت الله طالقانی و فلسفه منطق شهید مطهری، پای ثابت تلاش بود.

,

سال ۳۶ به یاد می آورد چمران ۲۵ ساله با رتبه ممتاز از دانشکده فنی تهران، مهندس الکترونیک و یک سال بعد با استفاده از بورس تحصیلی دانشجویان ممتاز به آمریکا اعزام شده است.

,

حالا، وقت آن رسیده که با دوستانش برای اولین بار انجمن اسلامی دانشجویان ایرانیان مقیم آمریکا را پایه گذاری کند اما رژیم تاب نمی آورد و بورسش را قطع می کند.

,

مصطفی دست بردار علم نمی ماند و در فیزیک پلاسما از دانشگاه “برکلی” آمریکا دکترا می گیرد. دانشگاه “تگزاس” می خواهد او را استاد کند اما چمران در موسسه پژوهشی “بل” آمریکا،مشغول به کار می شود.

,

ساده زیستی او، همگان را متعجب می کند. سال ۴۶ با دوستان هم فکر به مصر می رود و به هنگام حکومت جمال عبدالناصر دو سال، دوره جنگهای چریکی می بیند.

,

مصر، در مرگ عبدالناصر اندوهناک و دکتر دوباره به آمریکا باز گشته و یک سال بعد به کمک امام موسی صدر، رهبر شیعیان لبنان می شتابد.

,

دل مهربان دکتر، سرپناه فرزندان شیعه ای می شود که پدرانشان را در جنگ با اسراییل از دست داده اند. برایشان مدرسه می سازد و مدیرشان می شود.

,

او علت سفرش را این گونه توضیح می دهد: در آمریکا زندگی خوشی داشتم اما از همه آنها گذشتم و به جنوب لبنان رفتم تا میان محرومان زندگی کنم و اگر نمی توانم کمکشان باشم، لااقل مثل آنها زندگی کنم و درد و غم آنها را در قلب خودم بپذیرم.

,

او نقاش زبر دستی بود و زیر یکی از نقاشی هایش که تصویر شمعی در تاریکی است، می نویسد: ممکن است نتوانم تاریکی را از بین ببرم اما فرق تاریکی و نور را نشان می دهم.

,

دکتر در لبنان با “غاده”دختر مسلمان شیعه ازدواج می کند. اما “غاده” مرفه،حاضر می شود با مصطفی در میان محرومان زندگی کند.

,

چمران به همراه امام موسی صدر سازمان “امل “را بر اساس اصول و اعتقادات اسلامی پایه گذاری می کند.

,

انقلاب، دکتر را به ایران فرا می خواند. ۲۱ سال غربت تمام می شود. چمران اولین گروه سپاه پاسداران را تربیت می کند. از افتخارات کارنامه اش، آزادسازی پاوه در همان سالها از نیروهای ضد انقلاب است.

,

وقتی کردستان را از خطر جدی نجات می دهد، امام او را به وزارت دفاع ،منصوب می کند. جنگ دوباره او و همراهانش را به نبرد می کشاند.

,

احداث کانال ۲۰ کیلومتری او، دشمن را مجاب به عقب نشینی از اهواز می کند. این سردار پس از این سوسنگرد را از دست صدامیان می رهاند.

,

ایمان، شجاعت و تجربیات دکتر، زبانزد همگان، مقاومت را رقم می زند. پای چپ زخم عشق بر می دارد اما کامیون دشمن را به غنیمت می گیرد. او طراح آزاد سازی دهلاویه می شود و به تهران بازنمی گردد.

,

مسلمان مبارزی که قهرمان قلب بیروت ویران شده و قله های بلند کوههای جبل عامل بود،روح بلندش، ۳۱ خرداد ۶۰ در جوار شهدای کربلا آرام می گیرد.

,

امام انقلاب پس از شهادت این بزرگ مرد می گوید:او در حیات،با نور معرفت و پیوستگی با خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد.او با سرافرازی زیست، شهید شد و به حق رسید.

,

یادداشت:عزت خیابانی

, یادداشت:عزت خیابانی,

منبع:مرصاد نیوز

, منبع:مرصاد نیوز,

انتهای پیام/گ

, انتهای پیام/گ]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه