اخبار داغ

بازخوانی زندگی مداح شهید "غلامعلی رجبی"

شهیدی که وصیت کرد با گریه برامام حسین (ع) او را یاد کنند

شهیدی که وصیت کرد با گریه برامام حسین (ع) او را یاد کنند
حاج مهدی توکلی گریه بر سیدالشهدا (ع) را مهمترین رمز ماندگاری شهید رجبی می‌داند و می‌گوید: ایشان در وصیت نامه خود قید کرده‌اند «اگر می خواهید من را یاد کنید، یک قطره اشک بر امام حسین (ع) را به روح من هدیه بفرستید زیرا من در آن جا محتاجم.»
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از بسیج مداحان، غلامعلی جندقی معروف به رجبی 10 تیر ماه سال 1333 در محله آذربایجان تهران به دنیا آمد و از همان دوران طفولیت استعداد او مورد توجه پدرش حاج حسن قرار گرفت.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

در جلسات قرآنی که در مسجد محل توسط پدرش اداره می شد شرکت می کرد. آن سال ها هنوز به خوبی خواندن و نوشتن را یاد نگرفته بود اما توانست قرآن و نهج البلاغه را یاد بگیرد. حاج حسن جندقی، پدر غلامعلی، در دبیرستان رازی که به دست فرانسوی ها تأسیس و اداره می شد تحصیل می کرد و در ادامه نیز تحصیلاتش را در رشته داروسازی ادامه داد. حاج منصور ارضی پدر شهید رجبی را انسانی صبور و با کلامی نافذ می داند و می گوید: دید متفاوتی نسبت به روضه خوانی و مداحی داشت.

,

حاج سعید حدادیان نیز از حاج حسن رجبی به عنوان عاشق واقعی اهل بیت (ع) و انسانی فوق العاده یاد می کند. مصطفی خدایاری از دوستان شهید نقل می کند که غلامعلی در وصیت نامه اش از پدر خود حاج حسن رجبی به عنوان «استاد روح من» نام برده است.

,

, ,

غلامرضا رجبی فرزند مرحوم حسن رجبی می گوید: پدرم تازه ازدواج کرده بود که به بیماری حصبه مبتلا و مسیر زندگی اش دگرگون شد. بیماری اش شدت پیدا کرد و وزن پدرم به 20 کیلوگرم رسید و حتی وصیت نامه اش را هم نوشته بود.

,

غلامرضا ادامه می‌دهد: پدرم شبی حضرت موسی بن جعفر (ع) را در خواب دیده بود که امام به حاج حسن فرموده بودند «برخیز که من شفایت را از خداوند گرفتم. تو صاحب فرزندانی می شوی که از نوکران ما می شوند.»

,

ویژگی های اخلاقی

, ویژگی های اخلاقی,

مادر غلامعلی حرف ها و خاطرات جالبی برای گفتن دارد. او غلامعلی را پسر خوبی خواند و مطرح کرد: غلامعلی را هیچ کس حتی من که مادرش هستم نشناخت و در تمام عمرش از او بدی ندیدم. ماه رمضان همراه پدرش به مسجد می رفت و هنگامی که از مدرسه برمی گشت، کلاس پدرش را برای آموزش قرآن آماده می کرد.

,

مادر شهید رجبی ادامه می دهد: کلاس چهارم دبستان بود که چند روز مانده به محرم به من گفت برای من پیراهن مشکی تهیه کنید می خواهم دو سه روز زودتر عزداری کنم. پارچه ای به زن عمویش دادم و برای پسرم پیراهن دوخت.

,

حاج منصور ارضی در تشریح احوالات شهید رجبی عنوان می کند: او می خواست ثابت کند که هیئات مذهبی فرهنگسراهای ما هستند و دوری از آن ها ما را غرق گناه می کند و در پایان هم توانست به این خواسته خود برسد چرا که ثابت کرد اسلام منهای امام حسین (ع)، سیاست و روحانیت کارآیی ندارد.

,

سعید رضوی از دوستان شهید رجبی بر این عقیده است که غلامعلی نقش مهمی در محله داشته و با مهارت در تلطیف و هدایت جوانان، بسیاری را از انحراف و گمراهی نجات داده است.

,

مادر شهید شاعر و مداح به سخنانش ادامه می دهد: سال 52 باید به خدمت سربازی می رفت اما نگران این بود که سربازی بین او و هیئت فاصله بیندازد. روزی به خانه آمد و با خوش حالی خبر آورد که سرباز شاپور غلامرضا شدم و در تهران می مانم.

,

سپس مادرش به بیان خاطره ای از دوران سربازی غلامعلی پرداخت و گفت: یک روز ساعت 7 صبح به همراه شاپور غلامرضا به مکانی رفته بودند و شاپور به غلامعلی گفته بود که کار من 4 ساعت طول می کشد. از آشپزخانه هر چه می خواهی بخور و منتظر بمان تا برگردم. پسر من هم با میزی از ماهی، مرغ و بره مواجه شده بود اما به دلیل شبهه ناک بودن از آن ها استفاده نکرده و از مغازه نان، پنیر و انگور خریده بود.  

,

, ,

جمعی از دوستانش عنوان می کنند که شهید رجبی ارادت و احترام خاصی به دو برادر خود داشت و در هر شرایطی احترام آن ها را حفظ می کرد و بر این باور بود که ادب موجب تعالی انسان ها می شود. از تجمل گرایی فاصله می گرفت و به عنوان مثال وقتی از هیئت خارج می شد، با ماشین های مدل بالا و گران قیمت به او می گفتند که داخل ماشین ما بنشین اما ایشان با موتور یکی از اعضای هیئت می رفت و هدفش هم جذب بود.

,

حاج مهدی توکلی از دوستان قدیمی شهید رجبی می گوید: او عقیده داشت که باید جوانان را با بسیج آشنا کنیم و از همین روش آن ها را به هیئت وارد کنیم تا برای امام حسین (ع) اشک بریزند و ناله بزنند. نوجوانی که با معرفت گریه می کند تبدیل به حسین فهمیده می شود.

,

حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان که از اساتید برجسته حوزه و دانشگاه و مؤلف بسیاری از  کتاب های مذهبی است، در وصف اخلاق شهید رجبی به یک جمله بسنده کرد و گفت: انسانی با ادب، با حیا و متدین بود و اجازه غیبت کردن به کسی نمی داد. 

,

شهید غلامعلی رجبی و ورود به عرصه شاعری و مداحی

, شهید غلامعلی رجبی و ورود به عرصه شاعری و مداحی,

غلامعلی با توانایی های خود در سرودن شعر در وصف اهل بیت (ع)، جای خود در هیئت های مذهبی را به راحتی پیدا کرد. حافظه ای قوی داشت و بعضی مواقع یک شعر طولانی را با دو سه بار خواندن حفظ می کرد.

,

دوستانش به اتفاق می گویند: در هیئت فقط به دنبال خواندن نبود و هر کجا که احتیاج بود کار می کرد. در مجلس به چیزی جز اهل بیت (ع) فکر نمی کرد و بعضی مواقع تا نیمه های شب به شستن ظرف های هیئت می پرداخت. تمام دغدغه او این بود که مجلس عزای سیدالشهدا (ع) به خوبی اداره شود.

,

حاج منصور ارضی، پیشکسوت ستایشگری اهل بیت (ع)، در ارتباط با مداحی شهید غلامعلی رجبی بیان می کند: در درجه اول یک مداح خوب بود. اگر شخصی در مجلسی شعر زیبایی می خواند غلامعلی به دنبال مغلوب کردن او نبود. وقتی شروع به خواندن می کرد مجلس به هم می ریخت و همه گریه می کردند. همیشه بر نفسش غالب بود و عزت نفس و از خود گذشتگی زیادی داشت.

,

, ,

حاج منصور ادامه می دهد: روزی با هم به تفریح رفتیم که همان جا شعری به ذهنش خطور کرد. تکه کاغذی از کنار رودخانه برداشت و شعر را در برگه نوشت و آن را به من داد. به هیچ وجه در پی این نبود که چون شعر را من گفته ام پس اول خودم بخوانم.

,

حاج سعید حدادیان از دیگر اساتید عرصه مداحی عنوان می کند: مداحی کردن قاعده و فرمول خاص خود را دارد. با خواندن بعضی از سبک هایی که حزن دارند همه گریه می کنند اما شهید غلامعلی هر سبکی را که می خواند همه ضجه می زدند و به معنای واقعی سوز دل داشت. همه انسان ها عاشق امام حسین (ع) هستند اما زندگی غلامعلی به طرز عجیبی به سیدالشهدا (ع) گره خورده بود.

,

حدادیان در خاطره ای جالب می گوید: قرار بود در حرم امام رضا (ع) مداحی کند. گفت چیزی آماده نکرده ام اما یا امام رضا (ع) من 14 قدم به سمت شما برمی دارم و با هر قدم یک بیت هم به من لطف کنید کافی است و قدم اول را که برداشت این شعر را خواند: «قربون کبوترای حرمت امام رضا (ع)/ قربون این همه لطف و کرمت امام رضا (ع)»

,

مهدی توکلی با اشاره به این که اشعار و سبک های شهید غلامعلی سطح خیلی بالایی نداشت بیان می کند: به این دلیل که با تمام وجود می خواند بر دل می نشست. خیلی از مداحان شعرهای او را در مقابل خود آقا غلامعلی می خواندند اما ایشان چیزی نمی گفت و کسی نمی دانست که شاعرش ایشان است. همه مداحان در پی این بودند که با بلندگو بخوانند اما شهید رجبی بیشتر مواقع بدون سیستم صوت می خواند.

,

, ,

غلامرضا رجبی در خاطره ای جالب از برادر شهیدش ذکر می کند: رزمنده ای به او چند سبک داده و گفته بود که اگر این ها را در مجلست بخوانی غوغا می شود. غلامعلی هم برای اینکه آن شخص ناراحت نشود آن اشعار را نوشته و شب در هیئت خوانده بود. آن رزمنده هم همه جا گفته بود که من این شعرها را به او دادم و نمی دانست که آن اشعار از سروده های خود غلامعلی است.

,

شهید غلامعلی جندقی در مداحی اهل مادیات نبود. به او پیشنهاد داده بودند که هفته ای یک بار برای ما نوحه بخوان و ما به تو ماشین و خانه می دهیم اما ایشان قبول نکرده و بر این عقیده بود که نباید به خاطر مسائل مالی مداحی کرد.

,

حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان از اساتید حوزه و دانشگاه مطرح می کند: مخاطبان ایشان با صدای بلندی گریه می کردند اما آقا غلامعلی با آرامش و متانت شعر خود را می خواند. در نوا و لحن شهید رجبی نور خاصی وجود داشت. به طور کلی ایشان رابطه خوبی با اهل بیت (ع) داشت و از نوکری در این خانه احساس خوشبختی می کرد.

,

غلامرضا رجبی به ویژگی تواضع برادر شهید خود اشاره می کند و می گوید: محرم در محله ما مجلسی برگزار می شد که کودکان آن را برپا کرده بودند. به گوش غلامعلی رسیده بود که مداح ندارند و برادرم نیز هر شب به مجلس آن ها می رفت و یک مجلس کامل برای شان نوحه سرایی می کرد.

,

حاج محسن طاهری نیز دم و نفس گرم را مهم ترین عامل موفقیت شهید رجبی می داند و اضافه می کند: همیشه به رسم ادب و احترام آخرین نفر می خواند و از آن جایی که صاحب نفس بود، با دو سه خط شعر اشک مردم را جاری می کرد.

,

برادرش می گوید به او پیشنهاد تأسیس کلاس مداحی دادیم و او نیز قبول کرد. در منزل یکی از دوستان مان کلاس ها را برگزار می کردیم و روش آموزش غلامعلی به این ترتیب بود که هر هفته باید یک شعر را حفظ می کردیم و می خواندیم.

,

شهید رجبی و ورود به شغل انبیاء

, شهید رجبی و ورود به شغل انبیاء,

به پیشنهاد پدرش شغل معلمی که شغل انبیاء و با روحیاتش سازگار بود را انتخاب کرد. مدتی بعد نیز به مدیریت مدرسه شهید آیت که امروزه به مدرسه سلمان فارسی تغییر نام داده است منصوب شد.

,

شهید غلامعلی رجبی همان طور که در بسیج و هیئت تأثیرگذار بود، در مدرسه هم به روند خود ادامه داد.  وی به شاگردانش می گفت که باید با شیطان و نفس مبارزه کنیم تا پیروز شویم.

,

محسن لاری از دوستان شهید تعریف می کند: روز اول محرم سال 63 بود. همه دانش آموزان را رو رو به قبله بر زمین نشاند و شروع به خواندن زیارت عاشورا کرد و این گونه موضع خود را به همه نشان داد.

,

حاج منصور ارضی انگیزه شهید رجبی برای هدایت جوانان را غیر قابل وصف عنوان می کند و می گوید: اگر روزی می فهمید که دانش آموزانش به دخانیات اعتیاد دارند آن ها را نصیحت می کرد و تذکر می داد.

,

یکی از شاگردان او به نام سید فرهاد حسینی بیان می کند: با مدیریت ایشان دیوارهای مدرسه نقاشی شد و حال و هوای جنگ و جبهه را گرفت و انجمن اسلامی نیز به فعالیت خود ادامه داد.

,

یکی دیگر از دانش آموزان شهید رجبی که سید سعید مرتضوی نام دارد عنوان می کند: افکار ایشان سبب تغییر مسیر بسیاری از دانش آموزان شد. آقا غلامعلی به دو مورد گریه بر امام حسین (ع) و فراگیری قرآن خیلی تأکید داشت.

,

شروع جنگ تحمیلی

, شروع جنگ تحمیلی,

قطعنامه 598 پذیرفته شده بود و آتشی در جان غلامعلی شعله  می کشید. دنیا بدون دوستان شهیدش تبدیل به یک قفس شده بود و جذابیتی نداشت. به قول حسن جلیل زاده در جمع صحبت می کرد و می خندید اما همیشه حلقه اشکی در گوشه چشمانش وجود داشت.

,

آن روزها غلامعلی را بیشتر بر سر مزار دوستان شهیدش پیدا می کردند؛ دوستان شهیدی که غلامعلی در انتخاب مسیر آن ها نقشی کلیدی داشت. هنوز مهر و امضای قطعنامه خشک نشده بود که منافقان با حمایت رژیم بعث عراق در تدارک حمله به ایران بودند.

,

حجت الاسلام والمسلمین حسین انصاریان بیان می کند: شهید غلامعلی در آن زمان به زیارت حضرت رضا (ع) آمده بود و من هم آن جا بودم. دو روز به عرفه مانده بود اما نزد من آمد و گفت می خواهم برگردم زیرا خبر شروع عملیات مرصاد را شنیده ام. چهره اش در روزهای آخر تغییر کرده بود و شوق شهادت را در چشم هایش می دیدم.

,

برای استخاره نزد پدر خود رفت و آیه «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» آمد. همان جا بود که پدرش از شهادت غلامعلی اطمینان پیدا کرد.

,

برادرش عنوان می کند: دختری دو ساله داشت و شخصی از آقا غلامعلی پرسیده بود که او را به کی می سپاری؟ و برادرم در پاسخ گفته بود «دختر من که از دختر امام حسین (ع) عزیزتر نیست.»

,

, ,

حسن جلیل زاده از دوستان و همرزمان شهید غلامعلی رجبی می گوید: چند نفر بودیم که به گردان حضرت مسلم (ع) به فرماندهی حاج قاسم کارگر ملحق شدیم. قبل از عملیات برای رزمندگان روضه ای ماندگار و یادگاری خواند که من هنوز هم آن را به یاد دارم. من و غلامعلی در عملیات همراه یکدیگر بودیم که ناگهان یکی از منافقان از بالای تپه تیراندازی کرد و به سینه ایشان اصابت کرد. مشغول داد و فریاد بودم که آقا غلامعلی آهی کشید و سه بار یا زهرا (س) گفت و به فیض شهادت نائل آمد.

,

افراد زیادی از قشرهای مختلف در تشییع جنازه شهید غلامعلی جندقی شرکت کرده بودند و این نشان از به ثمر نشستن زحمات چندین ساله ایشان داشت. آن طور که برادر شهید رجبی نقل می کند پدر غلامعلی خیلی سعی بر گریه نکردن داشته است اما وقتی همه به مسجد آمده اند، ایشان با خواندن روضه حضرت فاطمه (س) خود را تخلیه کرده است.

,

به عقیده حاج سعید حدادیان، خبر شهادت غلامعلی رجبی اثر زیادی بر جامعه مداحان گذاشت. حاج حسین سازور از دیگر ذاکران اهل بیت (ع) عنوان می کند: غلامعلی زرنگ بود و از بهترین فرصت بهترین استفاده را کرد. راه و رسم خیلی از افراد معروف و مشهور تا محدوده خاصی ادامه داشته است و بعد از مدتی فراموش شده اند اما تا خداوند متعال است نام شهید رجبی همانند خورشید نور افشانی می کند.

,

حاج مهدی توکلی گریه بر سیدالشهدا (ع) را مهم ترین رمز ماندگاری شهید رجبی می داند و می گوید: ایشان در وصیت نامه خود قید کرده اند «اگر می خواهید من را یاد کنید، یک قطره اشک بر امام حسین (ع) را به روح من هدیه بفرستید زیرا من در آن جا محتاجم.» من هر حاجتی داشته باشم به مزار این شهید والامقام می روم و از ایشان می خواهم که واسطه شود.

,

انتهای پیام/خ

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه