چه زمانی و چه کسانی توبهشان پذیرفته میشود؟
جواب به این سؤال که "تا چه زمان می توان توبه کرد؟" با اشاره به حدیث «انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین.» چنین پاسخ می دهد: خداى تبارک و تعالى، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله گنهکاران در نزد من محبوبتر است از تسبیح تسبیح کنندگان. بروید به درگاه خداى خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسى نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولى در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»خداوند در این آیات با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، مى فرماید: «به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى بخشد که او بخشنده و مهربان است.»
, به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لاتَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»خداوند در این آیات با لحنى آکنده از نهایت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روى همگان باز کرده و فرمان عفو آنها را صادر نموده، مى فرماید: «به آنها بگو اى بندگان من که بر خودتان اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى بخشد که او بخشنده و مهربان است.», شبکه اطلاع رسانی راه دانا, به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس،, , .,دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: (در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست)؛ «ما فِى القُرْآنِ آیَةٌ أَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا...»
اینکه خداوند به بندگانش امید می دهد که از رحمت خداوند نومید نشوند، می تواند نشانگر این باشد که " توبه واقعی" یا به قولی " توبه نصوح" به قطره ای از دریا دریا رحمت خداوند است که مشمول همه بندگان مؤمن خود، می شود.
تفاوت ای " رحمت الهی" که برگرفته از رحمانیت خداوند نسبت به بندگانش است با سایر رحمت ها این است که مرزوق شدن در این مورد بستگی مستقیم به خواست و اراده انسان دارد.
و اما اراده انسانی و وظایف توبه کننده نیز در آیات دیگری کاملا مشخص و بیان شده است، در آیات دیگر خداوند ؛ تنها " مشرکی که در حالت شرک از دنیا برود" مشمول مغفرت و بخشش قرار نمی دهد.
«إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ»؛ «خداوند شرک را نمى بخشد، اما کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد.» 48 سوره نساء
گر هزار بار توبه شکستی بازآ ..... اما به شرط ها و شروط ها
1- «وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ»؛ (به سوى پروردگارتان باز گردید.)
2- «وَ أَسْلِمُوا لَهُ»؛ (در برابر فرمان او تسلیم شوید.)
3- «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ»؛ (از بهترین دستوراتى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید(
این دستورهاى سه گانه، مى گوید درهاى غفران و رحمت به روى همه بندگان بدون استثنا گشوده است، مشروط بر این که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند، و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه، نشان دهند، به این ترتیب نه شرک از آن مستثناست و نه غیر آن، و نیز مشروط بودن این عفو عمومى و رحمت واسعه، به شرائطى غیر قابل انکار است.
و اگر مى بینیم در آیه 48 سوره »نساء» بخشش و عفو مشرکان را استثنا کرده در مورد مشرکانى است که در حالت شرک از دنیا بروند، نه آنها که بیدار شوند و راه حق پیش گیرند، چرا که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان صدر اسلام، چنین بوده اند.
اگر حال بسیارى از مجرمان را در نظر بگیریم که، بعد از انجام گناهان کبیره، چنان ناراحت و پشیمان مى شوند که باور نمى کنند راه بازگشتى به روى آنها باز باشد، و آن چنان خود را آلوده مى دانند که با هیچ آبى قابل شستشو نیستند، مى پرسند: آیا به راستى گناهان ما قابل بخشش است؟
آیا راهى به سوى خدا براى ما باز است؟ آیا پلى در پشت سر ما وجود دارد که ویران نشده باشد؟ مفهوم آیه را به خوبى درک مى کنیم؛ زیرا آنها آماده هر گونه توبه اند ولى گناه خود را قابل بخشش نمى دانند، مخصوصاً اگر بارها توبه کرده باشند، و شکسته باشند. این آیه، به همه آنها نوید مى دهد که راه به روى همه شما، باز است.
● توبه در لغت
توبه در زبان عربی به معنی بازگشت است و در اصطلاحات اسلامی به معنی بازگشت از گناه به سوی خدا.
● توبه نصوح
توبه نصوح توبه ای است خالص و بی هیچ عیب و نقص. توبه نصوح مساوی با ترک همه ی گناهان و انجام تمام واجبات و جبران تمام سیئاتی که شخص مرتکب شده است. زیرا منظور شارع دین اصلاح انسان ها است نه سخت گیری و شدت عمل.
نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص کردن است. در اقرب الموارد آمده «نصحه نصحا و نصحا» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص کرد.
: "توبه نصوح" آن است که واجد چهار شرط باشد
پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.بعضى دیگر گفته اند: “توبه نصوح” آن است که واجد سه شرط باشد:ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
نصوح که بود؟
نصوح مردی بود با هیئت و قیافهی زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت. روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بیآنکه خواستهی او را بپرسد بفراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبهی نصوح بدین صورت فراهم شد: روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشوارهی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچهی حاضران وارسی شود.
بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند.
نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید.
زنی نام او را صدا زد. اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد.
ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دستکزنان شادمانی خود را از یافتهشدن مروارید اعلام کردند. و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند.
او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.
● مراتب توبه
توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص. توبه عام ترک گناه است و خاص آن، توبه از ترک اولی است و اخصّ، توبه از توجه غیر از خداست.
●مهلت توبه
مرتضی مطهری در جواب به این سؤال که "تا چه زمان می توان توبه کرد؟" با اشاره به حدیث «انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین.» چنین پاسخ می دهد: خداى تبارک و تعالى، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله گنهکاران در نزد من محبوبتر است از تسبیح تسبیح کنندگان. بروید به درگاه خداى خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسى نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولى در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید.
انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش باقى است و تا وقتى که مرگ مستقیماً به او روى نیاورده است، مهلت براى توبه کردن دارد. تنها در وقتى که انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدى به نجات ندارد، توبه مورد قبول واقع نمى شود. قبل از آن ساعات و لحظات آخر که در تعبیرات حدیثى «ساعت معاینه» نامیده شده است (یعنى لحظهاى که انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه مى کند و به چشم مى بیند؛ در عین اینکه هنوز زنده است) توبه انسان قبول است ولى در آن لحظات توبه مقبول نیست.
همچنان که در عالم آخرت هم توبه معنى ندارد. نه انسان در آنجا حال توبه پیدا مى کند و نه فرضاً اگر بخواهد توبه کند- که قطعاً توبه واقعى نخواهد بود و فقط یک عمل ظاهرى است- توبه او پذیرفته است.
●شرایط توبه
برای فهم توبه، باید بدانیم که توبه همراه استغفار است و فرق ظریفی با آن دارد. استغفار نگاه به گذشته و طلب بخشش برای اشتباه گذشته است. و توبه نگاه به آینده برای انتخاب شیوه صحیح و ترک اشتباه سابق است. بنابراین در توبه صرف پشیمانی کفایت می کند. همین که انسانی در اعماق وجود خود، از شیوه اشتباه گذشته پشیمان باشد، برای در پیش گرفتن شیوه دیگر، کفایت می کند. و هر چقدر این احساس پشیمانی عمیق تر باشد، عدم بازگشت به اشتباه گذشته، محکم تر خواهد بود. پس باید به طور جدی از اشتباه گذشته پشیمان باشیم. پشیمانی ای که از لقلقه زبان گذشته و در عمل و رفتار ما نمود داشته باشد.
اما برای استغفار باید جبران هایی نیز انجام داد. یعنی اگر آن گناه حق اللّه بوده؛ مانند ترک نماز، روزه و... قضای آن ها را به جا آورد، و اگر حق الناس بوده رضایت آنان را جلب کند، حتی اگر کاری را که موجب قصاص است مرتکب شده، خود را تسلیم کند تا صاحب حق، قصاص یا عفو کند.
منابع و مآخذ
1- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه ی نصوح
2- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه زبانی مانع ترقی مسلمین
3-آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث مراتب توبه و تقوی
4- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج23، ص: 555
5- نهج البلاغه، شرح مغنیه، ج 4، کلمات قصار، ص 457، فقره 411
6- آزادی معنوی، مرتضی مطهری، فصل سوم: توبه
7- معانی الاخبار، صدوق
ادامه دارد /خ
دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: (در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست)؛ «ما فِى القُرْآنِ آیَةٌ أَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا...»
اینکه خداوند به بندگانش امید می دهد که از رحمت خداوند نومید نشوند، می تواند نشانگر این باشد که " توبه واقعی" یا به قولی " توبه نصوح" به قطره ای از دریا دریا رحمت خداوند است که مشمول همه بندگان مؤمن خود، می شود.
تفاوت ای " رحمت الهی" که برگرفته از رحمانیت خداوند نسبت به بندگانش است با سایر رحمت ها این است که مرزوق شدن در این مورد بستگی مستقیم به خواست و اراده انسان دارد.
و اما اراده انسانی و وظایف توبه کننده نیز در آیات دیگری کاملا مشخص و بیان شده است، در آیات دیگر خداوند ؛ تنها " مشرکی که در حالت شرک از دنیا برود" مشمول مغفرت و بخشش قرار نمی دهد.
«إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ»؛ «خداوند شرک را نمى بخشد، اما کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد.» 48 سوره نساء
گر هزار بار توبه شکستی بازآ ..... اما به شرط ها و شروط ها
1- «وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ»؛ (به سوى پروردگارتان باز گردید.)
2- «وَ أَسْلِمُوا لَهُ»؛ (در برابر فرمان او تسلیم شوید.)
3- «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ»؛ (از بهترین دستوراتى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید(
این دستورهاى سه گانه، مى گوید درهاى غفران و رحمت به روى همه بندگان بدون استثنا گشوده است، مشروط بر این که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند، و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه، نشان دهند، به این ترتیب نه شرک از آن مستثناست و نه غیر آن، و نیز مشروط بودن این عفو عمومى و رحمت واسعه، به شرائطى غیر قابل انکار است.
و اگر مى بینیم در آیه 48 سوره »نساء» بخشش و عفو مشرکان را استثنا کرده در مورد مشرکانى است که در حالت شرک از دنیا بروند، نه آنها که بیدار شوند و راه حق پیش گیرند، چرا که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان صدر اسلام، چنین بوده اند.
اگر حال بسیارى از مجرمان را در نظر بگیریم که، بعد از انجام گناهان کبیره، چنان ناراحت و پشیمان مى شوند که باور نمى کنند راه بازگشتى به روى آنها باز باشد، و آن چنان خود را آلوده مى دانند که با هیچ آبى قابل شستشو نیستند، مى پرسند: آیا به راستى گناهان ما قابل بخشش است؟
آیا راهى به سوى خدا براى ما باز است؟ آیا پلى در پشت سر ما وجود دارد که ویران نشده باشد؟ مفهوم آیه را به خوبى درک مى کنیم؛ زیرا آنها آماده هر گونه توبه اند ولى گناه خود را قابل بخشش نمى دانند، مخصوصاً اگر بارها توبه کرده باشند، و شکسته باشند. این آیه، به همه آنها نوید مى دهد که راه به روى همه شما، باز است.
● توبه در لغت
توبه در زبان عربی به معنی بازگشت است و در اصطلاحات اسلامی به معنی بازگشت از گناه به سوی خدا.
● توبه نصوح
توبه نصوح توبه ای است خالص و بی هیچ عیب و نقص. توبه نصوح مساوی با ترک همه ی گناهان و انجام تمام واجبات و جبران تمام سیئاتی که شخص مرتکب شده است. زیرا منظور شارع دین اصلاح انسان ها است نه سخت گیری و شدت عمل.
نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص کردن است. در اقرب الموارد آمده «نصحه نصحا و نصحا» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص کرد.
: "توبه نصوح" آن است که واجد چهار شرط باشد
پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.بعضى دیگر گفته اند: “توبه نصوح” آن است که واجد سه شرط باشد:ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
نصوح که بود؟
نصوح مردی بود با هیئت و قیافهی زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت. روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بیآنکه خواستهی او را بپرسد بفراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبهی نصوح بدین صورت فراهم شد: روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشوارهی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچهی حاضران وارسی شود.
بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند.
نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید.
زنی نام او را صدا زد. اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد.
ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دستکزنان شادمانی خود را از یافتهشدن مروارید اعلام کردند. و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند.
او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.
● مراتب توبه
توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص. توبه عام ترک گناه است و خاص آن، توبه از ترک اولی است و اخصّ، توبه از توجه غیر از خداست.
●مهلت توبه
مرتضی مطهری در جواب به این سؤال که "تا چه زمان می توان توبه کرد؟" با اشاره به حدیث «انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین.» چنین پاسخ می دهد: خداى تبارک و تعالى، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله گنهکاران در نزد من محبوبتر است از تسبیح تسبیح کنندگان. بروید به درگاه خداى خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسى نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولى در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید.
انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش باقى است و تا وقتى که مرگ مستقیماً به او روى نیاورده است، مهلت براى توبه کردن دارد. تنها در وقتى که انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدى به نجات ندارد، توبه مورد قبول واقع نمى شود. قبل از آن ساعات و لحظات آخر که در تعبیرات حدیثى «ساعت معاینه» نامیده شده است (یعنى لحظهاى که انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه مى کند و به چشم مى بیند؛ در عین اینکه هنوز زنده است) توبه انسان قبول است ولى در آن لحظات توبه مقبول نیست.
همچنان که در عالم آخرت هم توبه معنى ندارد. نه انسان در آنجا حال توبه پیدا مى کند و نه فرضاً اگر بخواهد توبه کند- که قطعاً توبه واقعى نخواهد بود و فقط یک عمل ظاهرى است- توبه او پذیرفته است.
●شرایط توبه
برای فهم توبه، باید بدانیم که توبه همراه استغفار است و فرق ظریفی با آن دارد. استغفار نگاه به گذشته و طلب بخشش برای اشتباه گذشته است. و توبه نگاه به آینده برای انتخاب شیوه صحیح و ترک اشتباه سابق است. بنابراین در توبه صرف پشیمانی کفایت می کند. همین که انسانی در اعماق وجود خود، از شیوه اشتباه گذشته پشیمان باشد، برای در پیش گرفتن شیوه دیگر، کفایت می کند. و هر چقدر این احساس پشیمانی عمیق تر باشد، عدم بازگشت به اشتباه گذشته، محکم تر خواهد بود. پس باید به طور جدی از اشتباه گذشته پشیمان باشیم. پشیمانی ای که از لقلقه زبان گذشته و در عمل و رفتار ما نمود داشته باشد.
اما برای استغفار باید جبران هایی نیز انجام داد. یعنی اگر آن گناه حق اللّه بوده؛ مانند ترک نماز، روزه و... قضای آن ها را به جا آورد، و اگر حق الناس بوده رضایت آنان را جلب کند، حتی اگر کاری را که موجب قصاص است مرتکب شده، خود را تسلیم کند تا صاحب حق، قصاص یا عفو کند.
منابع و مآخذ
1- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه ی نصوح
2- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه زبانی مانع ترقی مسلمین
3-آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث مراتب توبه و تقوی
4- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج23، ص: 555
5- نهج البلاغه، شرح مغنیه، ج 4، کلمات قصار، ص 457، فقره 411
6- آزادی معنوی، مرتضی مطهری، فصل سوم: توبه
7- معانی الاخبار، صدوق
ادامه دارد /خ
دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: (در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست)؛ «ما فِى القُرْآنِ آیَةٌ أَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا...»
اینکه خداوند به بندگانش امید می دهد که از رحمت خداوند نومید نشوند، می تواند نشانگر این باشد که " توبه واقعی" یا به قولی " توبه نصوح" به قطره ای از دریا دریا رحمت خداوند است که مشمول همه بندگان مؤمن خود، می شود.
تفاوت ای " رحمت الهی" که برگرفته از رحمانیت خداوند نسبت به بندگانش است با سایر رحمت ها این است که مرزوق شدن در این مورد بستگی مستقیم به خواست و اراده انسان دارد.
و اما اراده انسانی و وظایف توبه کننده نیز در آیات دیگری کاملا مشخص و بیان شده است، در آیات دیگر خداوند ؛ تنها " مشرکی که در حالت شرک از دنیا برود" مشمول مغفرت و بخشش قرار نمی دهد.
«إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ»؛ «خداوند شرک را نمى بخشد، اما کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد.» 48 سوره نساء
گر هزار بار توبه شکستی بازآ ..... اما به شرط ها و شروط ها
1- «وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ»؛ (به سوى پروردگارتان باز گردید.)
2- «وَ أَسْلِمُوا لَهُ»؛ (در برابر فرمان او تسلیم شوید.)
3- «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ»؛ (از بهترین دستوراتى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید(
این دستورهاى سه گانه، مى گوید درهاى غفران و رحمت به روى همه بندگان بدون استثنا گشوده است، مشروط بر این که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند، و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه، نشان دهند، به این ترتیب نه شرک از آن مستثناست و نه غیر آن، و نیز مشروط بودن این عفو عمومى و رحمت واسعه، به شرائطى غیر قابل انکار است.
و اگر مى بینیم در آیه 48 سوره »نساء» بخشش و عفو مشرکان را استثنا کرده در مورد مشرکانى است که در حالت شرک از دنیا بروند، نه آنها که بیدار شوند و راه حق پیش گیرند، چرا که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان صدر اسلام، چنین بوده اند.
اگر حال بسیارى از مجرمان را در نظر بگیریم که، بعد از انجام گناهان کبیره، چنان ناراحت و پشیمان مى شوند که باور نمى کنند راه بازگشتى به روى آنها باز باشد، و آن چنان خود را آلوده مى دانند که با هیچ آبى قابل شستشو نیستند، مى پرسند: آیا به راستى گناهان ما قابل بخشش است؟
آیا راهى به سوى خدا براى ما باز است؟ آیا پلى در پشت سر ما وجود دارد که ویران نشده باشد؟ مفهوم آیه را به خوبى درک مى کنیم؛ زیرا آنها آماده هر گونه توبه اند ولى گناه خود را قابل بخشش نمى دانند، مخصوصاً اگر بارها توبه کرده باشند، و شکسته باشند. این آیه، به همه آنها نوید مى دهد که راه به روى همه شما، باز است.
● توبه در لغت
توبه در زبان عربی به معنی بازگشت است و در اصطلاحات اسلامی به معنی بازگشت از گناه به سوی خدا.
● توبه نصوح
توبه نصوح توبه ای است خالص و بی هیچ عیب و نقص. توبه نصوح مساوی با ترک همه ی گناهان و انجام تمام واجبات و جبران تمام سیئاتی که شخص مرتکب شده است. زیرا منظور شارع دین اصلاح انسان ها است نه سخت گیری و شدت عمل.
نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص کردن است. در اقرب الموارد آمده «نصحه نصحا و نصحا» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص کرد.
: "توبه نصوح" آن است که واجد چهار شرط باشد
پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.بعضى دیگر گفته اند: “توبه نصوح” آن است که واجد سه شرط باشد:ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
نصوح که بود؟
نصوح مردی بود با هیئت و قیافهی زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت. روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بیآنکه خواستهی او را بپرسد بفراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبهی نصوح بدین صورت فراهم شد: روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشوارهی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچهی حاضران وارسی شود.
بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند.
نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید.
زنی نام او را صدا زد. اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد.
ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دستکزنان شادمانی خود را از یافتهشدن مروارید اعلام کردند. و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند.
او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.
● مراتب توبه
توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص. توبه عام ترک گناه است و خاص آن، توبه از ترک اولی است و اخصّ، توبه از توجه غیر از خداست.
●مهلت توبه
مرتضی مطهری در جواب به این سؤال که "تا چه زمان می توان توبه کرد؟" با اشاره به حدیث «انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین.» چنین پاسخ می دهد: خداى تبارک و تعالى، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله گنهکاران در نزد من محبوبتر است از تسبیح تسبیح کنندگان. بروید به درگاه خداى خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسى نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولى در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید.
انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش باقى است و تا وقتى که مرگ مستقیماً به او روى نیاورده است، مهلت براى توبه کردن دارد. تنها در وقتى که انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدى به نجات ندارد، توبه مورد قبول واقع نمى شود. قبل از آن ساعات و لحظات آخر که در تعبیرات حدیثى «ساعت معاینه» نامیده شده است (یعنى لحظهاى که انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه مى کند و به چشم مى بیند؛ در عین اینکه هنوز زنده است) توبه انسان قبول است ولى در آن لحظات توبه مقبول نیست.
همچنان که در عالم آخرت هم توبه معنى ندارد. نه انسان در آنجا حال توبه پیدا مى کند و نه فرضاً اگر بخواهد توبه کند- که قطعاً توبه واقعى نخواهد بود و فقط یک عمل ظاهرى است- توبه او پذیرفته است.
●شرایط توبه
برای فهم توبه، باید بدانیم که توبه همراه استغفار است و فرق ظریفی با آن دارد. استغفار نگاه به گذشته و طلب بخشش برای اشتباه گذشته است. و توبه نگاه به آینده برای انتخاب شیوه صحیح و ترک اشتباه سابق است. بنابراین در توبه صرف پشیمانی کفایت می کند. همین که انسانی در اعماق وجود خود، از شیوه اشتباه گذشته پشیمان باشد، برای در پیش گرفتن شیوه دیگر، کفایت می کند. و هر چقدر این احساس پشیمانی عمیق تر باشد، عدم بازگشت به اشتباه گذشته، محکم تر خواهد بود. پس باید به طور جدی از اشتباه گذشته پشیمان باشیم. پشیمانی ای که از لقلقه زبان گذشته و در عمل و رفتار ما نمود داشته باشد.
اما برای استغفار باید جبران هایی نیز انجام داد. یعنی اگر آن گناه حق اللّه بوده؛ مانند ترک نماز، روزه و... قضای آن ها را به جا آورد، و اگر حق الناس بوده رضایت آنان را جلب کند، حتی اگر کاری را که موجب قصاص است مرتکب شده، خود را تسلیم کند تا صاحب حق، قصاص یا عفو کند.
منابع و مآخذ
1- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه ی نصوح
2- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه زبانی مانع ترقی مسلمین
3-آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث مراتب توبه و تقوی
4- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج23، ص: 555
5- نهج البلاغه، شرح مغنیه، ج 4، کلمات قصار، ص 457، فقره 411
6- آزادی معنوی، مرتضی مطهری، فصل سوم: توبه
7- معانی الاخبار، صدوق
ادامه دارد /خ
دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: (در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست)؛ «ما فِى القُرْآنِ آیَةٌ أَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا...»
اینکه خداوند به بندگانش امید می دهد که از رحمت خداوند نومید نشوند، می تواند نشانگر این باشد که " توبه واقعی" یا به قولی " توبه نصوح" به قطره ای از دریا دریا رحمت خداوند است که مشمول همه بندگان مؤمن خود، می شود.
تفاوت ای " رحمت الهی" که برگرفته از رحمانیت خداوند نسبت به بندگانش است با سایر رحمت ها این است که مرزوق شدن در این مورد بستگی مستقیم به خواست و اراده انسان دارد.
و اما اراده انسانی و وظایف توبه کننده نیز در آیات دیگری کاملا مشخص و بیان شده است، در آیات دیگر خداوند ؛ تنها " مشرکی که در حالت شرک از دنیا برود" مشمول مغفرت و بخشش قرار نمی دهد.
«إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ»؛ «خداوند شرک را نمى بخشد، اما کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد.» 48 سوره نساء
گر هزار بار توبه شکستی بازآ ..... اما به شرط ها و شروط ها
1- «وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ»؛ (به سوى پروردگارتان باز گردید.)
2- «وَ أَسْلِمُوا لَهُ»؛ (در برابر فرمان او تسلیم شوید.)
3- «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ»؛ (از بهترین دستوراتى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید(
این دستورهاى سه گانه، مى گوید درهاى غفران و رحمت به روى همه بندگان بدون استثنا گشوده است، مشروط بر این که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند، و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه، نشان دهند، به این ترتیب نه شرک از آن مستثناست و نه غیر آن، و نیز مشروط بودن این عفو عمومى و رحمت واسعه، به شرائطى غیر قابل انکار است.
و اگر مى بینیم در آیه 48 سوره »نساء» بخشش و عفو مشرکان را استثنا کرده در مورد مشرکانى است که در حالت شرک از دنیا بروند، نه آنها که بیدار شوند و راه حق پیش گیرند، چرا که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان صدر اسلام، چنین بوده اند.
اگر حال بسیارى از مجرمان را در نظر بگیریم که، بعد از انجام گناهان کبیره، چنان ناراحت و پشیمان مى شوند که باور نمى کنند راه بازگشتى به روى آنها باز باشد، و آن چنان خود را آلوده مى دانند که با هیچ آبى قابل شستشو نیستند، مى پرسند: آیا به راستى گناهان ما قابل بخشش است؟
آیا راهى به سوى خدا براى ما باز است؟ آیا پلى در پشت سر ما وجود دارد که ویران نشده باشد؟ مفهوم آیه را به خوبى درک مى کنیم؛ زیرا آنها آماده هر گونه توبه اند ولى گناه خود را قابل بخشش نمى دانند، مخصوصاً اگر بارها توبه کرده باشند، و شکسته باشند. این آیه، به همه آنها نوید مى دهد که راه به روى همه شما، باز است.
● توبه در لغت
توبه در زبان عربی به معنی بازگشت است و در اصطلاحات اسلامی به معنی بازگشت از گناه به سوی خدا.
● توبه نصوح
توبه نصوح توبه ای است خالص و بی هیچ عیب و نقص. توبه نصوح مساوی با ترک همه ی گناهان و انجام تمام واجبات و جبران تمام سیئاتی که شخص مرتکب شده است. زیرا منظور شارع دین اصلاح انسان ها است نه سخت گیری و شدت عمل.
نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص کردن است. در اقرب الموارد آمده «نصحه نصحا و نصحا» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص کرد.
: "توبه نصوح" آن است که واجد چهار شرط باشد
پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.بعضى دیگر گفته اند: “توبه نصوح” آن است که واجد سه شرط باشد:ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
نصوح که بود؟
نصوح مردی بود با هیئت و قیافهی زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت. روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بیآنکه خواستهی او را بپرسد بفراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبهی نصوح بدین صورت فراهم شد: روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشوارهی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچهی حاضران وارسی شود.
بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند.
نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید.
زنی نام او را صدا زد. اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد.
ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دستکزنان شادمانی خود را از یافتهشدن مروارید اعلام کردند. و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند.
او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.
● مراتب توبه
توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص. توبه عام ترک گناه است و خاص آن، توبه از ترک اولی است و اخصّ، توبه از توجه غیر از خداست.
●مهلت توبه
مرتضی مطهری در جواب به این سؤال که "تا چه زمان می توان توبه کرد؟" با اشاره به حدیث «انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین.» چنین پاسخ می دهد: خداى تبارک و تعالى، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله گنهکاران در نزد من محبوبتر است از تسبیح تسبیح کنندگان. بروید به درگاه خداى خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسى نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولى در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید.
انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش باقى است و تا وقتى که مرگ مستقیماً به او روى نیاورده است، مهلت براى توبه کردن دارد. تنها در وقتى که انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدى به نجات ندارد، توبه مورد قبول واقع نمى شود. قبل از آن ساعات و لحظات آخر که در تعبیرات حدیثى «ساعت معاینه» نامیده شده است (یعنى لحظهاى که انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه مى کند و به چشم مى بیند؛ در عین اینکه هنوز زنده است) توبه انسان قبول است ولى در آن لحظات توبه مقبول نیست.
همچنان که در عالم آخرت هم توبه معنى ندارد. نه انسان در آنجا حال توبه پیدا مى کند و نه فرضاً اگر بخواهد توبه کند- که قطعاً توبه واقعى نخواهد بود و فقط یک عمل ظاهرى است- توبه او پذیرفته است.
●شرایط توبه
برای فهم توبه، باید بدانیم که توبه همراه استغفار است و فرق ظریفی با آن دارد. استغفار نگاه به گذشته و طلب بخشش برای اشتباه گذشته است. و توبه نگاه به آینده برای انتخاب شیوه صحیح و ترک اشتباه سابق است. بنابراین در توبه صرف پشیمانی کفایت می کند. همین که انسانی در اعماق وجود خود، از شیوه اشتباه گذشته پشیمان باشد، برای در پیش گرفتن شیوه دیگر، کفایت می کند. و هر چقدر این احساس پشیمانی عمیق تر باشد، عدم بازگشت به اشتباه گذشته، محکم تر خواهد بود. پس باید به طور جدی از اشتباه گذشته پشیمان باشیم. پشیمانی ای که از لقلقه زبان گذشته و در عمل و رفتار ما نمود داشته باشد.
اما برای استغفار باید جبران هایی نیز انجام داد. یعنی اگر آن گناه حق اللّه بوده؛ مانند ترک نماز، روزه و... قضای آن ها را به جا آورد، و اگر حق الناس بوده رضایت آنان را جلب کند، حتی اگر کاری را که موجب قصاص است مرتکب شده، خود را تسلیم کند تا صاحب حق، قصاص یا عفو کند.
منابع و مآخذ
1- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه ی نصوح
2- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه زبانی مانع ترقی مسلمین
3-آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث مراتب توبه و تقوی
4- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج23، ص: 555
5- نهج البلاغه، شرح مغنیه، ج 4، کلمات قصار، ص 457، فقره 411
6- آزادی معنوی، مرتضی مطهری، فصل سوم: توبه
7- معانی الاخبار، صدوق
ادامه دارد /خ
دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: (در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست)؛ «ما فِى القُرْآنِ آیَةٌ أَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا...»
, دقت در تعبیرات این آیه، نشان مى دهد که از امیدبخش ترین، آیات قرآن مجید نسبت به همه گنهکاران است، شمول و گستردگى آن، به حدى است که طبق روایتى، امیرمؤمنان على(علیه السلام) فرمود: (در تمام قرآن آیه اى وسیع تر از این آیه نیست)؛ «ما فِى القُرْآنِ آیَةٌ أَوْسَعُ مِنْ یا عِبادِىَ الَّذِیْنَ أَسْرَفُوا...», ...»,اینکه خداوند به بندگانش امید می دهد که از رحمت خداوند نومید نشوند، می تواند نشانگر این باشد که " توبه واقعی" یا به قولی " توبه نصوح" به قطره ای از دریا دریا رحمت خداوند است که مشمول همه بندگان مؤمن خود، می شود.
, اینکه خداوند به بندگانش امید می دهد که از رحمت خداوند نومید نشوند، می تواند نشانگر این باشد که " توبه واقعی" یا به قولی " توبه نصوح" به قطره ای از دریا دریا رحمت خداوند است که مشمول همه بندگان مؤمن خود، می شود., .,
تفاوت ای " رحمت الهی" که برگرفته از رحمانیت خداوند نسبت به بندگانش است با سایر رحمت ها این است که مرزوق شدن در این مورد بستگی مستقیم به خواست و اراده انسان دارد.
و اما اراده انسانی و وظایف توبه کننده نیز در آیات دیگری کاملا مشخص و بیان شده است، در آیات دیگر خداوند ؛ تنها " مشرکی که در حالت شرک از دنیا برود" مشمول مغفرت و بخشش قرار نمی دهد.
و اما اراده انسانی و وظایف توبه کننده نیز در آیات دیگری کاملا مشخص و بیان شده است، در آیات دیگر خداوند ؛ تنها " مشرکی که در حالت شرک از دنیا برود" مشمول مغفرت و بخشش قرار نمی دهد., " , .,
, .,
«إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ»؛ «خداوند شرک را نمى بخشد، اما کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد.» 48 سوره نساء
, «إِنَّ اللّهَ لایَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ»؛ «خداوند شرک را نمى بخشد، اما کمتر از آن را براى هر کس که بخواهد مى بخشد.» 48 سوره نساء, «,
گر هزار بار توبه شکستی بازآ ..... اما به شرط ها و شروط ها
1- «وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ»؛ (به سوى پروردگارتان باز گردید.)
2- «وَ أَسْلِمُوا لَهُ»؛ (در برابر فرمان او تسلیم شوید.)
3- «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ»؛ (از بهترین دستوراتى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید(
1- «وَ أَنِیبُوا إِلى رَبِّکُمْ»؛ (به سوى پروردگارتان باز گردید.)
2- «وَ أَسْلِمُوا لَهُ»؛ (در برابر فرمان او تسلیم شوید.)
3- «وَ اتَّبِعُوا أَحْسَنَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ مِنْ رَبِّکُمْ»؛ (از بهترین دستوراتى که از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پیروى کنید(,
, 1- , .)
2- ,
, .)
3- ,
, (,
این دستورهاى سه گانه، مى گوید درهاى غفران و رحمت به روى همه بندگان بدون استثنا گشوده است، مشروط بر این که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند، و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه، نشان دهند، به این ترتیب نه شرک از آن مستثناست و نه غیر آن، و نیز مشروط بودن این عفو عمومى و رحمت واسعه، به شرائطى غیر قابل انکار است.
, این دستورهاى سه گانه، مى گوید درهاى غفران و رحمت به روى همه بندگان بدون استثنا گشوده است، مشروط بر این که: بعد از ارتکاب گناه به خود آیند، و تغییر مسیر دهند، رو به سوى درگاه خدا آورند، در برابر فرمانش تسلیم باشند، و با عمل، صداقت خود را در این توبه و انابه، نشان دهند، به این ترتیب نه شرک از آن مستثناست و نه غیر آن، و نیز مشروط بودن این عفو عمومى و رحمت واسعه، به شرائطى غیر قابل انکار است., .,و اگر مى بینیم در آیه 48 سوره »نساء» بخشش و عفو مشرکان را استثنا کرده در مورد مشرکانى است که در حالت شرک از دنیا بروند، نه آنها که بیدار شوند و راه حق پیش گیرند، چرا که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان صدر اسلام، چنین بوده اند.
, و اگر مى بینیم در آیه 48 سوره »نساء» بخشش و عفو مشرکان را استثنا کرده در مورد مشرکانى است که در حالت شرک از دنیا بروند، نه آنها که بیدار شوند و راه حق پیش گیرند، چرا که اکثریت قریب به اتفاق مسلمانان صدر اسلام، چنین بوده اند., », .,اگر حال بسیارى از مجرمان را در نظر بگیریم که، بعد از انجام گناهان کبیره، چنان ناراحت و پشیمان مى شوند که باور نمى کنند راه بازگشتى به روى آنها باز باشد، و آن چنان خود را آلوده مى دانند که با هیچ آبى قابل شستشو نیستند، مى پرسند: آیا به راستى گناهان ما قابل بخشش است؟
, اگر حال بسیارى از مجرمان را در نظر بگیریم که، بعد از انجام گناهان کبیره، چنان ناراحت و پشیمان مى شوند که باور نمى کنند راه بازگشتى به روى آنها باز باشد، و آن چنان خود را آلوده مى دانند که با هیچ آبى قابل شستشو نیستند، مى پرسند: آیا به راستى گناهان ما قابل بخشش است؟,
آیا راهى به سوى خدا براى ما باز است؟ آیا پلى در پشت سر ما وجود دارد که ویران نشده باشد؟ مفهوم آیه را به خوبى درک مى کنیم؛ زیرا آنها آماده هر گونه توبه اند ولى گناه خود را قابل بخشش نمى دانند، مخصوصاً اگر بارها توبه کرده باشند، و شکسته باشند. این آیه، به همه آنها نوید مى دهد که راه به روى همه شما، باز است.
● توبه در لغت
● توبه در لغت, .
● ,
,
, ● , توبه در لغت,
توبه در زبان عربی به معنی بازگشت است و در اصطلاحات اسلامی به معنی بازگشت از گناه به سوی خدا.
● توبه نصوح
● توبه نصوح, .
● ,
,
, ● , توبه نصوح,
توبه نصوح توبه ای است خالص و بی هیچ عیب و نقص. توبه نصوح مساوی با ترک همه ی گناهان و انجام تمام واجبات و جبران تمام سیئاتی که شخص مرتکب شده است. زیرا منظور شارع دین اصلاح انسان ها است نه سخت گیری و شدت عمل.
نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص کردن است. در اقرب الموارد آمده «نصحه نصحا و نصحا» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص کرد.
: "توبه نصوح" آن است که واجد چهار شرط باشد
نصح (بر وزن فلس) به معنى خالص شدن و خالص کردن است. در اقرب الموارد آمده «نصحه نصحا و نصحا» یعنى او را پند داد و دوستى را بر وى خالص کرد.
: "توبه نصوح" آن است که واجد چهار شرط باشد, . , .,
, .
: ",
,
,
پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.بعضى دیگر گفته اند: “توبه نصوح” آن است که واجد سه شرط باشد:ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا.
, پشیمانى قلبى، استغفار زبانى، ترک گناه، و تصمیم بر ترک در آینده.بعضى دیگر گفته اند: “توبه نصوح” آن است که واجد سه شرط باشد:ترس از اینکه پذیرفته نشود، امید به اینکه پذیرفته شود، و ادامه اطاعت خدا., ., :, .,نصوح که بود؟
, نصوح که بود؟, نصوح که بود؟,
نصوح مردی بود با هیئت و قیافهی زنانه. او در حمامهای زنان به کار مشغول بود و بخصوص دختر شاه را دلاکی میکرد و کسی هم به جنسیت حقیقی او پی نبرده بود. او سالیان متمادی بر این کار بود و از این راه هم امرار معاش میکرد و هم ارضای شهوت. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار اخگر شهوت، او را به کام خود اندر میساخت. روزی نصوح برای رهایی از این فعل قبیح نزد عارفی ربانی رفت و به او گفت مرا نیز دعا کن. آن عارف که مردی روشنبین بود، بیآنکه خواستهی او را بپرسد بفراست دریافت که مشکل او چیست. به عبارت دیگر ضمیر او را خواند، ولی چیزی به رویش نیاورد. فقط تبسمی کرد و گفت إن شاالله توبه نصیبت میشود.
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبهی نصوح بدین صورت فراهم شد: روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشوارهی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچهی حاضران وارسی شود.
دعای آن عارف به اجابت رسید و اسباب توبهی نصوح بدین صورت فراهم شد: روزی نصوح طبق روال همیشگی در حمام زنانه مشغول کار بود که ناگهان قیل و قالی بلند شد و در آن میان زنی جار زد که یکی از مرواریدهای گوشوارهی دختر شاه گم شده است. در حمام را ببندید و نگذارید کسی خارج شود تا جامه و بقچهی حاضران وارسی شود., . , .,
, :, .,
بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند.
, بقچهها را روی زمین ولو کردند و جامهها را بدقت گشتند اما از دانه مروارید خبری نشد. ناچار گفتند همه باید کاملاً برهنه شوند و یکی یکی مورد بازدید قرار گیرند., .,نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید.
, نصوح با شنیدن این حرف بکلی خود را باخت و افتان به خلوت حمام رفت و در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته خدا را طلبید و گفت: خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاریتت این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم.نصوح آنقدر خدایا خدایا کرد که در و دیوار نیز با او همنوا شدند. در این اثنا نوبت وارسی نصوح رسید., .,
زنی نام او را صدا زد. اما همینکه او نام خود را شنید از ترس، بند دلش پاره شد و بر کف حمام افتاد و از هوش رفت. در این فاصله زنی جار زد که مژده مژده مروارید پیدا شد.
ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دستکزنان شادمانی خود را از یافتهشدن مروارید اعلام کردند. و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند.
ناگهان در حمام ولولهای افتاد. زنان دستکزنان شادمانی خود را از یافتهشدن مروارید اعلام کردند. و نصوح نیز در فضایی آکنده از شادمانی به هوش آمد و دید که خطر از کنار گوشش گذشته است. زنانی که بدو ظنین بودند نزدش آمدند و عذرها خواستند., . , .,
, .,
,
او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت.
, او در این واقعه عیاناً لطف و عنایت ربانی را مشاهده کرد. این بود که بر توبهاش ثابتقدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت. چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم، و دیگر هم نرفت., . , .,● مراتب توبه
, ● مراتب توبه, ● مراتب توبه, ● ,توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص. توبه عام ترک گناه است و خاص آن، توبه از ترک اولی است و اخصّ، توبه از توجه غیر از خداست.
, توبه سه مرتبه دارد: توبه عام و خاص و اخص. توبه عام ترک گناه است و خاص آن، توبه از ترک اولی است و اخصّ، توبه از توجه غیر از خداست., .,●مهلت توبه
, ●مهلت توبه, ●مهلت توبه, ●,
مرتضی مطهری در جواب به این سؤال که "تا چه زمان می توان توبه کرد؟" با اشاره به حدیث «انینُ الْمُذْنِبینَ احَبُّ الَىَّ مِنْ تَسْبیحِ الْمُسَبِّحین.» چنین پاسخ می دهد: خداى تبارک و تعالى، این رحمت مطلقه و کامله فرمود: ناله گنهکاران در نزد من محبوبتر است از تسبیح تسبیح کنندگان. بروید به درگاه خداى خودتان ناله کنید. فکر کنید تا گناهان به یادتان بیاید. به کسى نگویید؛ اقرار به گناه پیش دیگران گناه است، ولى در دل خودتان گناهانتان را در نظر بگیرید.
انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش باقى است و تا وقتى که مرگ مستقیماً به او روى نیاورده است، مهلت براى توبه کردن دارد. تنها در وقتى که انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدى به نجات ندارد، توبه مورد قبول واقع نمى شود. قبل از آن ساعات و لحظات آخر که در تعبیرات حدیثى «ساعت معاینه» نامیده شده است (یعنى لحظهاى که انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه مى کند و به چشم مى بیند؛ در عین اینکه هنوز زنده است) توبه انسان قبول است ولى در آن لحظات توبه مقبول نیست.
انسان تا در این دنیا هست و رشته حیاتش باقى است و تا وقتى که مرگ مستقیماً به او روى نیاورده است، مهلت براى توبه کردن دارد. تنها در وقتى که انسان در چنگال مرگ گرفتار است و هیچ امیدى به نجات ندارد، توبه مورد قبول واقع نمى شود. قبل از آن ساعات و لحظات آخر که در تعبیرات حدیثى «ساعت معاینه» نامیده شده است (یعنى لحظهاى که انسان مرگ را و جهان دیگر را معاینه مى کند و به چشم مى بیند؛ در عین اینکه هنوز زنده است) توبه انسان قبول است ولى در آن لحظات توبه مقبول نیست., .» , .
,
, . , .,
همچنان که در عالم آخرت هم توبه معنى ندارد. نه انسان در آنجا حال توبه پیدا مى کند و نه فرضاً اگر بخواهد توبه کند- که قطعاً توبه واقعى نخواهد بود و فقط یک عمل ظاهرى است- توبه او پذیرفته است.
,
●شرایط توبه
, ●شرایط توبه, ●, ●, شرایط توبه,
برای فهم توبه، باید بدانیم که توبه همراه استغفار است و فرق ظریفی با آن دارد. استغفار نگاه به گذشته و طلب بخشش برای اشتباه گذشته است. و توبه نگاه به آینده برای انتخاب شیوه صحیح و ترک اشتباه سابق است. بنابراین در توبه صرف پشیمانی کفایت می کند. همین که انسانی در اعماق وجود خود، از شیوه اشتباه گذشته پشیمان باشد، برای در پیش گرفتن شیوه دیگر، کفایت می کند. و هر چقدر این احساس پشیمانی عمیق تر باشد، عدم بازگشت به اشتباه گذشته، محکم تر خواهد بود. پس باید به طور جدی از اشتباه گذشته پشیمان باشیم. پشیمانی ای که از لقلقه زبان گذشته و در عمل و رفتار ما نمود داشته باشد.
اما برای استغفار باید جبران هایی نیز انجام داد. یعنی اگر آن گناه حق اللّه بوده؛ مانند ترک نماز، روزه و... قضای آن ها را به جا آورد، و اگر حق الناس بوده رضایت آنان را جلب کند، حتی اگر کاری را که موجب قصاص است مرتکب شده، خود را تسلیم کند تا صاحب حق، قصاص یا عفو کند.
اما برای استغفار باید جبران هایی نیز انجام داد. یعنی اگر آن گناه حق اللّه بوده؛ مانند ترک نماز، روزه و... قضای آن ها را به جا آورد، و اگر حق الناس بوده رضایت آنان را جلب کند، حتی اگر کاری را که موجب قصاص است مرتکب شده، خود را تسلیم کند تا صاحب حق، قصاص یا عفو کند., . , .,
,
,
,منابع و مآخذ
1- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه ی نصوح
2- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه زبانی مانع ترقی مسلمین
3-آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث مراتب توبه و تقوی
4- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج23، ص: 555
5- نهج البلاغه، شرح مغنیه، ج 4، کلمات قصار، ص 457، فقره 411
6- آزادی معنوی، مرتضی مطهری، فصل سوم: توبه
منابع و مآخذ
, منابع و مآخذ, منابع و مآخذ, منابع و مآخذ,1- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه ی نصوح
, 1- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه ی نصوح, 1- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه ی نصوح,2- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه زبانی مانع ترقی مسلمین
, 2- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه زبانی مانع ترقی مسلمین, 2- آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث توبه زبانی مانع ترقی مسلمین,3-آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث مراتب توبه و تقوی
, 3-آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث مراتب توبه و تقوی, 3-آدم از نظر قرآن جلد دوم، نشر نقاش، 1384، سید محمد جواد غروی، مترجم سید علی اصغر غروی، فصل ششم:آدم، بهشت و شیطان، مبحث مراتب توبه و تقوی,4- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج23، ص: 555
, 4- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج23، ص: 555, 4- مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج23، ص: 555,5- نهج البلاغه، شرح مغنیه، ج 4، کلمات قصار، ص 457، فقره 411
, 5- نهج البلاغه، شرح مغنیه، ج 4، کلمات قصار، ص 457، فقره 411, 5- نهج البلاغه، شرح مغنیه، ج 4، کلمات قصار، ص 457، فقره 411,6- آزادی معنوی، مرتضی مطهری، فصل سوم: توبه
, 6- آزادی معنوی، مرتضی مطهری، فصل سوم: توبه, 6- آزادی معنوی، مرتضی مطهری، فصل سوم: توبه,,7- معانی الاخبار، صدوق
7- معانی الاخبار، صدوق
, 7- معانی الاخبار، صدوق, 7- معانی الاخبار، صدوق,ادامه دارد /خ
, ادامه دارد /خ,]
ارسال دیدگاه