غرب و پیروزی انتخاباتی روحانی
سعدالله زارعی[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا،با پیروزی «روحانی» در انتخابات ریاستجمهوری اخیر، غرب با بنبست در «تحلیل» و «راهبرد» مواجه شد بهگونهای که علیرغم آنکه هفت روز از اعلام نتایج این انتخابات گذشته، هنوز نتوانسته است مواجهه منسجمی از خود بروز دهد. بعضی از شخصیتهای سیاسی اروپا و آمریکا با صراحت اذعان کردهاند که انتخابات 24 خرداد واقعاً آزاد بوده و رای مردم هم همین بوده است اما در عین حال میگویند غرب باید به تحریمها علیه ایران ادامه دهد تا روحانی پذیرش رای جامعه بینالمللی را رسماً اعلام نماید.
,مواجهه غرب با انتخاب روحانی نشان داد که غرب به هیچ وجه تمایل ندارد که مردم ایران، سیاست مستقلانه خود را در عرصه منطقهای و نیز عرصه بینالمللی دنبال نماید. آنان میدانند که رای دهندگان به روحانی حتی اگر دنبال فضای بازتر و درونگرایانهتری هستند، تمایلی به کوتاه آمدن در برابر غرب را ندارند و لذا نباید از روحانی انتظار داشته باشند که آنچه را در سعدآباد و پاریس به تروئیکای اروپا ارائه کرد، تکرار نماید. یک نشریه معتبر اروپایی سه روز پیش نوشت: «زمان به عقب بازنمیگردد و روحانی برنامه هستهای ایران را متوقف نمیکند و از این رو نباید درباره روحانی به خطا رفت» در عین حال غرب اگر بخواهد روی این موضوع که پیروزی روحانی، اتفاق جدیدی در ایران نیست مانور کند، پاسخی برای این سؤال ندارد که پس چرا در دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، اصولگراها، جلیلی و احمدینژاد را عامل اصلی تحریمها علیه ایران معرفی کرده است.
,روحانی هیچ تمایلی ندارد که خود را در مقابل میلیونها رای دهندهاش قرار دهد که صیانت از دستاوردهای هستهای را از دولت طلب مینمایند. از این رو وقتی او در اولین مصاحبه رادیو تلویزیونی گفت: «تعلیق به گذشته تعلق دارد» غرب فهمید که رای به روحانی، رأی به تعلیق نیست. در عین اینکه دکتر روحانی نمیخواهد روند هستهای را تغییر دهد در عین حال به خوبی هم میداند که این و موضوعاتی از این قبیل از دایره اختیارات رئیسجمهور فراتر است و از یک سو به ملت و از سوی دیگر به شوراهای فرادستی تعلق داشته و در نهایت به تأیید رهبری نیازمند میباشد و همه میدانند که ملت و رهبری با سستی در برنامه هستهای کشور مخالف هستند.
,غرب در مواجهه با روحانی نمیداند خود را تسلی بدهد و یا به خود تبریک بگوید چرا که از یک طرف طی 8 سال گذشته بر اهمیت بازگشت به تکنوکراسی و مدیران غرب باور تأکید کرده و اطرافیان حجتالاسلام هاشمیرفسنجانی و از جمله دکتر روحانی را تکنوکرات معرفی کرده است و از این رو مخاطب توقع دارد با پیروزی روحانی در انتخابات، غرب از شادی در پوست خود نگنجد ولی در همان حال تصاویر عبوسانه و عبارات محتاطانه سران آمریکا، فرانسه، انگلیس و اتحادیه اروپا نشان میدهد که غرب واقعاً عزادار است و نتایج انتخابات را برای خود یک تهدید تلقی مینماید! چرا؟ پاسخ این موضوع چندان دشوار نیست. غرب از یک طرف ناچار است اعتراف کند که در ایران انتخابات واقعی وجود دارد و نمیتوان در درستی آن تردید کرد.
,و یکلی استاندارد دو روز پیش در تحلیلی نوشت: «انتخابات ریاست جمهوری در ایران کاملاً آزاد برگزار شده و نمونه آن را در هیچ کشور دیگر منطقه خاورمیانه نمیتوان یافت.» از سوی دیگر غرب به تجربه آموخته است که رؤسای جمهور از هر سلیقه سیاسی که باشند قادر به تغییر روند، سیاستها و ساختار نظام و اصول برخاسته از انقلاب اسلامی نیستند و در نهایت در چارچوب همان سیاستها به ایفای نقش میپردازند و سود آنان برای نظام چند بار از زیان آنان بیشتر است کما اینکه متقابلاً از چنین انتخاباتی آنچه برای غرب به جای میماند یک سیاهه از بدهکاریهایی است که نزد ملت ایران روی دستشان میماند بنابراین غرب میداند که فقط میتواند در عرصه رسانهای تا حدی خود را تسلی بدهد ولی در صحنه واقعی، عزادار انتخابات و نتایج آن است.
,وقتی در ایران انتخابات برگزار شود و در داخل کشور بگو مگوهایی مبنی بر ناعادلانه بودن انتخابات به وجود آید، آمریکا و کشورهای وابستهای نظیر فرانسه و انگلیس بهانه مناسبی برای چالش با جمهوری اسلامی و سیاهنمایی از آینده ایران پیدا میکنند و از آن در حوزههای مختلف از جمله در حوزههای حساس امنیتی بهره میبرند. اگر نگاهی ولو گذرا به مواضع اعلام شده این کشورها طی 4 سال گذشته بیندازید میبینید که «تهدید به حمله نظامی» و سخن گفتن کنایی از اینکه «همه گزینهها روی میز است» مکرر مطرح شده و حتی در چندین مورد زمان این حمله را هم به دروغ مشخص کرده بودند. در یک مورد آمریکاییها -در تیر 1388- به گمان آنکه شدت اختلافات، بنیه دفاعی ایران را آسیبزده است، یگانهایی از نیروی نظامی خود که در عراق مستقر بود را به سمت مرزهای غربی ایران به حرکت درآوردند حالا در این فضا غرب نمیتواند ایران را به اقدام نظامی تهدید کند و استدلال آوردن از اینکه تهدیدات زمینه جدا شدن مردم از نظام را فراهم میکند، خریدار ندارد.
,در این فضا که انتخابات برگزار شده، بدون آنکه در روز رأیگیری نزاعی در گرفته باشد و بدون آنکه در اعلام نتایج تردید یا تاخیری روی داده باشد و بدون آنکه کاندیداها و یا هواداران آنها به نتایج اعلام شده، اعتراضی داشته باشند- و حال آنکه در همه دنیا اعتراض به نتایجآرایی که با ابطال چند صندوق نتیجه کاملا تغییر میکند، پدیدهای طبیعی است-غرب نمیتواند اهداف خود را پیگیری کند. در واقع از عجائب دنیاست که یک انتخابات پر مشارکت بدون درگیری گروهی با گروه دیگر برگزار شود و نتایج هم به گونهای باشد که به آسانی بتوان درباره آن بحث کرد اما هیچ بحثی صورت نگیرد و همه آن را بپذیرند. غرب با چنین نظام و مردمی نمیتواند مواجههای جدی داشته باشد.
,غرب در مواجهه با این انتخابات روی مشارکت گسترده مردم حرفی نزد و اوباما در یک اظهارنظر مرعوبانه گفت «نتایج انتخابات ایران را میپذیرد و در انتظار تغییر سیاستهای ایران میماند» و مقامات انگلیسی گفتند روحانی را رئیسجمهور آینده ایران میشناسند و در انتظار راهحلهای او برای بهبود پرونده هستهای میمانند.» غرب روحانی را در مجموع برای خود یک «مشکل» میداند و به موازات آن و بطور طبیعی برای ایران یک فرصت مهم به حساب میآورد از نظر غرب از این نظر که روحانی سیاستهای خارجی و سیاست هستهای خود را تغییر نمیدهد یک مشکل مهم به حساب میآید و از این نظر که با یک انتخابات آرام و منطبق با استاندارد روی کارآمده و به اصول و سیاستهای بنیادی نظام جمهوری اسلامی کاملا اعتقاد دارد یک فرصت مهم برای جمهوری اسلامی به حساب میآید. از نظر غرب، ایران یک فرصت جدید 4 ساله پیدا کرده تا با دیالوگ جدید روی اصول و موازین خود حرکت کند و اهداف سیاست خارجی ایران را محقق گرداند.
,از منظر غرب، روی کارآمدن روحانی، ائتلاف ضدایرانی غرب را دچار بحران جدید میکند چرا که پیش از روی کار آمدن رئیسجمهور جدید هم اکثر کشورهای عضو ائتلاف غرب ناراحتی خود را از سیاستهای یک جانبه غرب علیه ایران ابراز میداشتند، حالا که روحانی در ایران به قدرت رسیده است تمایل این کشورها برای جدا کردن راه خود از آمریکا و انگلیس بیشتر میشود و این، تاکید بیشتر ایران بر سیاست مستقلانه خود را افزایش میدهد که برای غرب تلخ خواهد بود. پیروزی روحانی در شرایط جدید منطقهای نیز یک رکن نگرانی غرب است.
,روحانی در ایران بعنوان عضو ارشد یک جریان میانهرو به حساب آمده است و این در حالی است که رژیمهای عربی منطقه طی سالهای گذشته، دولت ایران را دولتی تندرو معرفی کرده و توانستهاند یک تقابل عربی ایرانی را شکل بدهند. حالا روحانی بر سر کار آمده که در تبلیغات آنان نسبتی با تندروی ندارد و از این پس باید با فردی در مسایل منطقهای تعامل نمایند که او در عین میانهرو خوانده شدن، علیه اقدامات بیثباتکننده و تروریزم، در عراق، سوریه، لبنان، پاکستان، افغانستان و... خواهد ایستاد و از آنجا که همین رژیمهای عربی- نظیر عربستان- عامل اصلیتروریزم در این کشورها به حساب میآیند با روحانی به چالش جدی میرسند. بنابراین میتوان گفت پیروزی روحانی در ایران برخلاف آنچه تصور میشد یک مشکل کلیدی برای غرب محسوب میشود کما اینکه برای ایران یک فرصت طلایی و راهبردی محسوب میشود. انقلاب ایران با وجود ولایتفقیه و نهادهای قدرتمند آن و هواداری اکثریت قاطع مردم دچار انحراف نمیشود و به دلیل اقتدار فراوان آن میتواند از فرصتها به نحو مطلوب استفاده کند.
,منبع:کیهان
,انتهای پیام/گ
]
ارسال دیدگاه