اخبار داغ

در مراسم شب دوم ماه مبارک رمضان در مسجد ارک تهران مطرح شد؛

حجت‌الاسلام میرباقری: کدام یک از ما به دنیا و امور آن حب نداریم؟

حجت‌الاسلام میرباقری: کدام یک از ما به دنیا و امور آن حب نداریم؟
حجت‌الاسلام میرباقری گفت: برای رسیدن به کمال توحید راه بسیاری در پیش است و تا آن زمان نیز ما به تحذیر و بشارت خداوند نیازمند هستیم.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از بسیج مداحان، مراسم مناجات شب دوم ماه مبارک رمضان با سخنرانی حجت‌الاسلام سیدمهدی میرباقری و مناجات حاج منصور ارضی با حضور پرشور مردم مومن و شب زنده‌دار در مسجد ارک تهران برگزار شد.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا,

این مراسم با قرائت قرآن و سخنرانی حجت‌الاسلام سیدمهدی میرباقری آغاز شد؛ سپس حجت الاسلام عبدالکریم ملکی به بیان احکام پرداخت و در ادامه پس از ذکر چهارده صلوات، حاج منصور ارضی نکاتی در باب استعاذه بیان نمودند و سپس به مناجات با خدا و قرائت دعای ابوحمزه ثمالی و روضه و شعرخوانی پرداختند.

,

در ادامه گزیده‌ای از سخنان حجت‌الاسلام میرباقری با موضوع بحث حدیث سلسله‌الذهب را بخوانید:

,

"کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها"  اشاره شد پایه همه انذارها و بشارت‌های قرآن و انبیاء دعوت به توحید و دوری از شرک بوده است به تعبیر دیگر تلاش انسان بر مبنای فرار از غیر خداوند به سوی خداوند است. انسان بنا به فطرتش همیشه در حال میل به سوی فردی برای پرستش و عبادت است و این عبادت می‌تواند صرف کردن عمر، پول و یا جان برای او باشد به همین جهت است که در قرآن به این موضوع تاکید می‌شود "لاَ تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللّهَ" و یا "وَلَا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ إِنِّی لَکُم مِّنْهُ نَذِیرٌ مُّبِینٌ" بدانیم با پرستش ما نه چیزی به خدا افزوده می‌شود و نه کم ولی خود را به مخاطره می‌اندازیم چون توانایی و قدرت خود را در مسیری به غیر از مسیر الهی به کار می‌اندازیم.

,

توحید و تحذیر از شرک هرچند بعد از بعثت پیامبر بسیاری از مردم مسلمان شدند ولی باز هم عده زیادی مشرک ماندند و همین عده مسلمان نیز هنوز فاصله زیادی با مقام توحید پیامبر دارند پس هنوز هم مصداق تحذیر و بشارت آیات قرآن در باب توحید هستیم، نمی‌خواهم بگویم ما محبین اهل بیت(علیهم السلام) نیز دارای شرک ولو خفیه هستیم ولی می‌خواهم بگویم کدام یک از ما به دنیا و امور آن حب نداریم؟ کدام یک برای آسایش خود در دنیا پول خرج نمی‌کنیم، ویا حتی کدام یک از ما پول برایش احساس آرامش نمی‌آورد؟ کدام یک از ما سلامتی و بیماری، فقر و ثروت و... برایش یکسان باشد؟

,

پس همه ما در آغاز راه توحید قرار داریم هرچند راه را با حضرت محمد و اهل بیت معصومشان(علیهم السلام) این طریق را آغاز نموده ایم. پس برای رسیدن به کمال توحید راه بسیاری در پیش است و تا آن زمان نیز ما به تحذیر و بشارت خداوند نیازمند هستیم. باید توجه داشت کلمه "لا اله الا الله" حصن خداوند است و کسی که در آن وارد شد نه رنج دنیا را می‌برد و نه رنج آخرت! و کسی که وارد این حصن نشد "وَ مَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِى فَإِنَّ لَهُۥ مَعِیشَةًۭ ضَنکًۭا وَنَحْشُرُهُۥ یَوْمَ ٱلْقِیَٰمَةِ أَعْمَىٰ" (سوره طه آیه 124) و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور می‌کنیم! یعنی نه دنیا دارد و نه آخرت!

,

همانطور که در جلسه قبل به آن اشاره کردم مقصود حدیث سلسله الذهب فقط کلمه "لا اله الا الله" نیست، بلکه حصن خداوند جایگاه خاصی است همانطور که قرآن "کلام الله "است و یا حضرت عیسی(علیه السلام) را قرآن با عبارت "کلمه منه" یاد می‌کند پس کلمه در قرآن نیز فقط به معنی این آوا و الفاظی که مابه کار می‌بریم نیست، بلکه معانی دیگری نیز دارد. "أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ ٱللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُ‌هَا فِى ٱلسَّمَآءِ" آیا ندیدی چگونه خداوند "کلمه طیبه" (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه‌ای تشبیه کرده که ریشه آن(در زمین) ثابت، و شاخه آن در آسمان است؟!

,

با توجه به معنای آیه و وجود روایات تفسیری آن متوجه می‌شویم کلمه طیبه همان کلمه توحید است که در مثال مانند درختی با چنین مشخصاتی است(بیان داشته که ریشه دار، ثمره بخش، دارای اهل و پیروانی است) در تفاسیر این گونه به شرح پرداخته اند که ریشه این کلمه و اصل توحید و نقطه مشترک همه اهل توحید وجود مقدس پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) می‌باشد که متصل به حقیقت توحید می‌باشد و از این منبع حقایق را دریافت و به همه درخت می‌رساند، و در مورد تنه و شاخه‌ها و برگ و میوه آن نیز تفاسیری وجود داردکه باید آن را مطالعه نمود.

,

پس طبق نظر قرآن نیز کلمه توحید یک لفظ  نبوده بلکه یک وادی است که باید وارد آن شد و در آن محیط زندگی نمود. به نسبت تاثیر پذیری از این محیط انسان بهره مند و برخوردار از صفات توحیدی و ولایتی اهل بیت(علیهم السلام) می‌شود همانگونه که ایمان او بر قلب و روح او تاثیر می‌گذارد به همان اندازه نیز از آن بهره مند می‌گردد یعنی با ورود ایمان از توکل و یقین و صبر و رضای الهی بهره مند می‌شود دقیقا به این موضوعات در حدیث عقل و جهل اشاره می‌شود. با نزدیک شدن به معصومین رنگ و بوی قلب انسان رنگ و بوی ایشان را می‌گیرد به سوی صبغه‌الله حرکت می‌کند، که در روایات به این موضوع با عنوان ولایت پذیری اشاره می‌شود. معنی موحد شدن این است که انسان به امام خود نزدیک شده و وارد ولایت او شود و از نفس، از خود، از غیر و ابلیس و جنود شیطان خالی شود و از اولیاء طاغوت تبری بجوید و فاصله بگیرد بعد همه وجودش آماده شود و آرام  آرام حقیقت امام در وجودش شکل می‌گیرد.

,

موحد کسی است که همه وجودش حب امام است. پس معنی ورود به ولایت این نیست که ما وارد بیابانی شویم، نه خیر این نیست. اول باید تخلیه از غیر شویم بعد از آن هرچه جلوتر می‌رویم ظهور صفات امام در انسان بیشتر می‌شود تا انسان ملحق به امام خود شود و آنگاه تابع امام شده و به دنباله روی از او می‌پردازد، اگر کسی از سر محبت دنباله روی کرد به شکلی که چیزی برای خود نخواست این می‌شود تبعیت. "قُلْ إِن کُنتُمْ تُحِبُّونَ ٱللَّهَ فَٱتَّبِعُونِى یُحْبِبْکُمُ ٱللَّهُ" (سوره آل عمران آیه 31) بگو: اگر خدا را دوست می‌دارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ تبعیت در اثر محبت است.

,

بعد از اطاعت محبت می‌آید و بعد از محبت تبعیت. ما اگر می‌خواهیم تابع اهل بیت(علیهم السلام) باشیم باید محب اهل بیت باشیم یعنی همه قوای ما تحت تصرف ایشان باشد و نقطه مقابل این معنی یعنی تحت تصرف غیر اهل بیت و خداوند بودن یعنی شیطان پرستی و تابع شیطان بودن و قوای شیطان است که بر انسان مسلط است. کافر کسی است که وارد وادی شیطان می‌شود و زبان و بازوی او برای شیطان کار می‌کند همانگونه که امیرالمومنین(علیه السلام) در نهج البلاغه به آن اشاره می‌دارد  الشَّیْطَانَ ... فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ" (خطبه 7) شیطان در سینه‌های آنها تخم گذاری می‌کند و بعد اینها را به بار می‌آورد با دست و زبان و دیده آنها کار می‌کند! مشرک کسی است که قوای او در اختیار اولیاء شیطان و طاغوت است آنها با اراده او کار می‌کنند.

,

درست نقطه مقابل آنها موحدین قرار می‌گیرند، به تعبیر دیگر کلمه توحید امام است و اگر کسی قوای خود را از غیر امام تخلیه کند و در اختیار امام قرار گیرد این فرد می‌شود برگ درخت توحید و این آدم وارد وادی توحید شده است. موحد شدن به یک معنا که ما به آن دعوت هم شدیم به همین معنای یاد شده است (تخیله نفس از غیر خدا و حتی از خود نفس و تسلیم رضای الهی شدن) "فَلَا وَرَبِّکَ لَا یُؤْمِنُونَ حَتَّىٰ یُحَکِّمُوکَ فِیمَا شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لَا یَجِدُوا۟ فِىٓ أَنفُسِهِمْ حَرَجًا مِّمَّا قَضَیْتَ وَیُسَلِّمُوا۟ تَسْلِیمًا" (سوره نساء آیه 65) به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود، مگر اینکه در اختلافات خود، تو را به داوری طلبند؛ و سپس از داوری تو، در دل خود احساس ناراحتی نکنند؛ و کاملا تسلیم باشند. نه فقط در عمل تسلیم رسول‌الله (صلی‌الله علیه‌وآله) باشیم بلکه در قلب هم باید تسلیم اراده پروردگار و رسول خدا باشیم. 

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه