اخبار داغ

به بهانه حاشیه‌های مرگ آقای صدا؛

رفتار دیکتاتوری و «نطق کشی روشنفکری» به آخر خط رسیده! / دیگر مردم برای اراجیف شما تره هم خورد نمی‌کنند

رفتار دیکتاتوری و «نطق کشی روشنفکری» به آخر خط رسیده! / دیگر مردم برای اراجیف شما تره هم خورد نمی‌کنند
حاشیه های مرگ ناصر طهماسب دوبلور بزرگ ایران که دوباره صدای ناکوک روشنفکرنماهای وطنی را درآورد، این بار توسط خود مردم و در فضای مجازی به سرعت خفه شد!

به گزارش خبرنگار شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ دوم دی ماه و بعد از گذشت شب های خاطره ساز یلدا، خبری تلخ جامعه هنری کشور را شوکه کرد! درگذشت ناصر طهماسب هنرمند، بازیگر و دوبلور سرشناس و خاکسپاری ایشان در سکوت کامل خبری؛ نکته ای که علت این امر را فرزند مرحوم بر اساس وصیت این هنرمند بیان کرده بود.

اما همه در شوک این خبر قرار داشتیم که برخی به اصطلاح روشنفکر و به بیان دقیقتر کاسب و اهل جبهه باد در فضای مجازی شروع به اهانت و توهین به مرحوم طهماسب کردند و ایشان را به خاطر حضور در کارهایی که به مذاق آنها خوش نیامده بود، مورد ملامت و نکوهش قرار دادند؛ افراد بزدلی که جرات نداشتند در زمان حیات این هنرمند بزرگ، دهانشان را باز کنند و این خزعبلات را بگویند و اصطلاحا «لات کوچه خلوت اند» و حالا که دست استاد از این دنیا کوتاه شده، میدان را برای یاغی گری آماده دیده و شروع به اراجیف گویی می کنند.

ماجرا از این قرار است که این جبهه به اصطلاح روشنفکر و «هنربند» و نه هنرمند که اغلب کاسب کار و نون به نرخ روز خور هستند، هر هنرمندی فرق هم نمی کند که مثلا پروانه معصومی باشد که سابقه بازیگریش از قبل انقلاب تا بعد از آن مشخص است که با چه کارگردان های بزرگی کار کرده و یا می خواهد ناصر طهماسبی باشد که «خدایگان دوبله ایران» بوده است؛ اگر این هنرمندان در اثری حضور داشته باشند که رنگ و بوی نظام دهد و به گفته آنها متعلق به حاکمیت و خط و مشی جمهوری اسلامی در آن باشد، گویی خطایی نابخشودنی مرتکب شده اند و حالا باید مجازات شوند!

جالب اینجاست که این حرف های نامبارک را عده ای می زنند که خودشان بیشترین سود مالی و معنوی را از همین پروژه های دولتی و حاکمیتی دریافت کرده اند؛ امثال رضا کیانیان و نوچه های او که به بهانه های مختلف فضای مجازی را دو قطبی می کنند و همه باید در مسیری که آنها می گویند زیست کنند وگرنه مورد لعن و توهین آنها قرار می گیرند؛ گویا یادشان رفته که اکثر کارهای تلویزیونی و سینمایی آنها با پول چه ارگان ها و سازمان های دولتی تهیه شده است؟!

اساسا ایجاد یک فضای دوقطبی و شاید چند قطبی به خصوص در حوزه فرهنگ و هنر بیشترین ضربه را به ساحت این حوزه وارد می کند و هر کسی که آغازگر این مسیر باشد، بدون شک جزء حلقه کاسبان هنر و رسانه است نه دلسوزان این حوزه و در این سال ها مردم فهیم و با شعور کشورمان آنقدر سرد و گرم چشیده روزگار شده اند که فرق دلسوزان و کاسبان را از هم تشخیص دهند و در بازی کثیف کاسبان خود را جای ندهند.  

 این مدیریت فرهنگی هیتلرگونه و دیکتاتوری که به «نطق کشی روشنفکری» معروف شده، از بعد انقلاب متولد و در این یکی دو سال اخیر به اوج خود رسیده است! اما به عینه می شود مشاهده کرد که نفس های آخر خود را می کشد و عملا به تقلا و دست و پا زدن افتاده است؛ چرا که مردم جامعه به مانند گذشته چشم و گوش بسته و منفعل نیستند و با افزایش سواد رسانه ای می توانند تشخیص دهند که چه کسانی از دسته نطق کشان روشنفکری اند و بلافاصله نسبت به اراجیف آنها واکنش نشان داده و از خجالت آنها درمی آیند!

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه