اخبار داغ

برنده فانوس عمار در گفت و گو با دانا مطرح کرد؛

مستند «سرکش» پرتره‌ای از زندگی نخبه جهادگر/ به جای رفتن به هاروارد، سیستان را انتخاب می‌کند!

مستند «سرکش» پرتره‌ای از زندگی نخبه جهادگر/ به جای رفتن به هاروارد، سیستان را انتخاب می‌کند!
سجاد سلیمانخانی نویسنده و کارگردان مستند «سرکش» از زندگی جواد یوسفی نخبه، جهادگر و کارآفرین نمونه می گوید؛ کسی که اهالی منطقه سیستان او را نسبت به خیلی از مسئولین منطقه بیشتر قبول دارند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ مستند سینمایی «سرکش» محصول دفتر جهادی بنیاد فرهنگی روایت فتح به کارگردانی و نویسندگی سجاد سلیمانخانی، پرتره ای از زندگی کارآفرین برتر و نخبه دانشگاهی و جهادگر جواد یوسفی است؛ این جهادگر نخبه فعالیت‌های خود را از سال ۹۲ در سیستان و بلوچستان در جهت اشتغال‌زایی آغاز کرد و حالا به یکی از چهره های مردمی و محبوب این خطه تبدیل شده است.

این مستند در چهاردهمین جشنواره فیلم عمار فانوس بخش مستند ملت قهرمان را به دلیل «روایتِ واقعی و روزآمد از مسائلِ منطقه محرومِ سیستان و بلوچستان و ارائه راهِ حل توسط سوژه اصلیِ فیلم با توجهِ توأمان به عدالت و پیشرفت در منطقه» به دست آورد و همین بهانه ای شد تا با کارگردان «سرکش» گپ و گفت و گویی داشته باشیم.

 

به عنوان سوال اول اینکه موضوع و سوژه اصلی داستان مستند «سرکش» درباره چیست؟

سلیمانخانی: موضوع اصلی، پرتره ای از یک کارآفرین و جهادگر برتر بنام آقای جواد یوسفی است که دردر دهه 90 و در شرایط سخت و نا امنی شدیدی که گروهک های تروریستی عبدالمالک ریگی در منطقه سیستان ایجاد کرده بودند از شهر و دیار خودش که تهران است به سیستان و بلوچستان و شهر زابل سفر می کند که دلیل مهاجرت ایشان حل معضل فقر اقتصادی در آن منطقه بود؛ اگرچه سیستان و بلوچستان از لحاظ فرهنگی بسیار غنی است و همانطور که در شاهنامه هم آمده است سیستان یک منطقه پهلوان پرور است ولی از لحاظ اقتصادی یک استان مرحوم است .

 جواد یوسفی برای بحث کارآفرینی سفرهای مختلفی داشته؛ او سفرهای جهادی خودش را از نیشابور و خراسان آغاز می کند اما نتیجه مطلوب خودش را در آن مکان ها نمی گیرد و به تهران برمیگردد. بعد از آن به قم سفر می کند و باز نا امید برمیگردد البته اینبار با طرح و ایده  حامی دامدار که در این طرح تسهیلات بانک را فراهم می کند و سود بانک را به صفر می رسانند. ایشان با این ایده حرکت جهادی خود را آغاز می کند و این طرح را در سیستان اجرا می کند و این موضوع اصلی داستان است اما چیزی که به قصه ما اصالت می دهد همان بحث هجرت ایشان است که به قول شهید آوینی همان بعثت درون است که منجر به این هجرت می شود؛ همانطور که شهید آوینی می گویند «برای جهاد مردان حق را هرگز سزاوار نیست که سر و سامان اختیار کنند و دل به حیات دنیا خوش کنند آنگاه که حق در زمین مغفول مانده است» . ایشان با این نگاه این حرکت را آغاز میکنند و تا به این لحظه هم توانسته اند به خوبی عمل کنند . منطقه سیستان و بلوچستان به گونه ای است که درآنجا نمی توان بحث کشاورزی و دامداری را رونق داد.

کار اصلی که ایشان در آن منطقه انجام می دهند چیست ؟ آیا به مردم احشام داده است یا دامپروری تاسیس کرده اند دقیقا جواد یوسفی در آنجا چه کاری کرده است؟

سلیمانخانی : فعالیت جواد یوسفی فقط در حوزه دامداری و دامپروری نیست ابتدا آن بعد انسانی قضیه است و داستان اصلی که ما در «سرکش» هم به آن  توجه کرده ایم سفرهای ایشان است؛ سفرهایی که در ابتدا خیلی ظاهر بیرونی دارد ولی سفرهای ایشان بیشتر بعد درونی دارند که حجت بیرونی هم پیدا کرده و مردم را با خود همراه کرده است و یک حرکت اتفاق افتاده است ولی اگر بخواهیم به این قضیه بپردازیم که چرا ایشان در آن منطقه آنقدر شناخته شده است؟ در همان برآیندی که سازمان ملل به آن اشاره می کند بیان شده است که در منطقه سیستان و بلوچستان امکان راه اندازی دامداری و دامپروری نیست و برای توسعه، روستا را به سمت صنایع دستی هدایت می کنند در صورتی که خود روستاها مولد هستند.

ایشان وقتی وارد منطقه می شوند می گویند که طبق طرحی که من دارم صنایع دستی نمی تواند مولد باشد و ایده من که حامی دامدار است می تواند در این منطقه مولد باشد و بصورت عامیانه کاری که ایشان انجام می دهند همان کاری است که نهاد واسط یا دلال منصف وقتی وارد منطقه می شود انجام می دهد را جواد یوسفی به صورت مدرن انجام می دهد؛ مثلا اینکه به نهاد حاکمیتی میگویند آن آورندگی خود را دو دستی تقدیم یک شخص نکن مثلا در قالب یک وام یا هر چیز دیگر این آورندگی را نگهدار ولی این فرد را توانمند کن به اصلاح بجای اینکه ماهی را بدهی ماهیگیری را یاد بده و ایشان در این زنجیره به عنوان نهاد واسط عمل می کند و آورندگی که از طرف خیرین مناقط مختلف به دست می آید را نزد خود نگه می دارد. مثلا زابل به لحاظ کشت علوفه مشکلی ندارد ولی سیستان مشکل دارد؛ ایشان به کسی که در زابل زندگی می کندف می گوید چند راس گاو و گوسفند دارید؟ مثلا آن فرد زابلی در جواب می گوید که احشام داریم ولی علوفه نداریم؛ جواد علوفه را برای آنها تامین می کند یا به سمت دیگر استان، مثلا زاهدان می رود در آنجا می گویند ما آب داریم ولی بذر نداریم؛ بذر را برایشان تامین می کند به همین شکل یک زنجیره تشکیل می شود که نیازهای همدیگر را برطرف می کنند.

خروجی این فعالیت چه بوده است؟

سلیمانخانی : خروجی فعالیت ده ساله ایشان اشتغال زایی در منطقه است؛ امروز نزدیک 200 الی 250 نفر از این قضیه ارتزاق می کنند و الان جواد معتمد منطقه شده است و در کنار همه این ها مدرسه اشتغال تاسیس کرده است و به قدری در منطقه بین اهالی و در میان آنها قدرت و نفوذ دارد که استاندار آن منطقه همچین قدرتی ندارد.

 آقای یوسفی یک ویژگی عجیبی دارند؛ ساکنین سیستان و بلوچستان اکثرا اهل تسنن هستند و اصرار عجیبی بر عقاید خودشان دارند ولی جواد در روز عاشورا در منزل خود به همه مردم آن منطقه نذری می دهد یا در ایام محرم هیئت برگزار می کنند این یک کار کوچک فرهنگی است که بدون ریا است غیر از کارهای اقتصادی که انجام می دهد؛ مثلا ایشان یک قسمتی از منزل شخصیشان را کارگاه تخصصی کرده اند که تعداد زیادی از ابزار تخصصی در آن یافت می شود مثل دستگاه جوشکاری و ابزار آلات تخصصی و با دانشگاه فناور ارتباط برقرار کرده است و در آنجا دستگاه های مربوط به کشاورزی را می سازند . اینکه ایشان این افراد را چگونه شناسایی می کنند خودش یک فرایند و داستان جداگانه ای دارد؛ برای پیدا کردن تک تک این افراد، روستا به روستا می رود و با همه گفتگو می کند حتی مسئولینی که چندین سال است، آنجا کار می کنند، هنوز نمی دانند همچین مناطقی در آنجا هست که جز حوزه استحفاظی این افراد است ولی آقای یوسفی با مردم این مناطق گفتگو می کند پشت سرشان نماز میخواند شب در منزلشان می ماند و خلاصه یک ارتباط عاطفی با آنها برقرار کرده است بعد از آن پای درد و دل و مشکلاتشان می نشیند. نظر آقای یوسفی این است که اگر قرار است یک روستا شکل بگیرد باید همه جوره شکل بگیرد مثلا ممکن است افراد یک روستا سواد نداشته باشند ولی تخصص داشته باشند آن ها می توانند با همین تخصص روستای خودشان را آباد کنند.

قبل از مهاجرت آقای یوسفی به سیستان، چه شغلی داشتند؟

سلیمانخانی : رشته تحصیلی ایشان مهندسی کامپیوتر است که پیش از رفتن به سیستان، از دانشگاه هاروارد هم پذیرش داشتند همچنین ایشان در دهه 80  یک شرکتی درحوزه آی تی  تاسیس می کنند که تراز مالی ماهانه شرکت در آن دهه حدود 100 میلیون تومان بوده است و وقتی به سستان رفتند چند نفر از نخبگان را از جای جای ایران جذب کرده و همگی به سیستان مهاجرت می کنند؛ اصل حرکت این افراد این نیست که بخواهند یک کار اقتصادی در آنجا داشته باشند و اصلا نگاه تجاری به آنجا ندارند بلکه به آنجا آمده اند تا یک زنجیره را ایجاد کنند تا مردم به یک امنیت غذایی برسند و یک جریان اجتماعی ایجاد کنند.

شما چگونه با این فرد آشنا شدید؟

سلیمانخانی: مستندی که تولید شده برای بنیاد فرهنگی روایت فتح است که در آنجا یک واحدی وجود دارد بنام رصد و مطالعات پژوهش که در دو بخش فعالیت می کند؛ یکی حوزه هایی را شناسایی می کنند که ابعاد انسانی قضیه را می خواهند ترویج بدهند مانند آقای یوسفی و بخش دیگر اینکه خودمان و فعالیت های خودمان را رصد و تحلیل می کنیم. خاطرم هست که از آقای یوسفی پرسیدم گنج سفرهای شما چیست؟ ایشان کفتند گنج سفرهای من مراجع انسانی است که برای خودم شکل دادم ایشان این کمک رسانی را محدود به جایی نکرده اند و می گویند اگر من احساس کنم که مردمی از آفریقا، بنگلادش یا حتی آمریکا به کمک من نیاز دارند من به همراه تیمم به آنجا می رویم.

جواد یوسفی معتقد است نبوغ یک درصدش الهام است، 99 درصد دیگرش تلاش و پشتکار مداوم و مایوس نشدن است یا اینکه سعادت دیگران را برای خودش خوشبختی می داند و این خصوصیات جز ذات ایشان است بطوریکه نمی توان این ویژگی ها را رد کرد و به عقیده ایشان، این مبارزه است که انسان را قوی می کند نه استراحت و تلاش می کند که افراد پیرامون خودش را هم پویا کند. خاطرم هست که یکبار با آقای یوسفی به نقطه صفر مرزی رفتیم در جایی که تا چشم کار می کرد قاچاق برهای سوخت بود آقای یوسفی با این افراد همراه می شد، کنار دستشان می نشست و به آنها می گفت که ممکن است در این مسیر یک جرقه از ماشین جلویی باعث شود که ماشین  شما منفجر بشود و قاچاق بر میگفت که بخاطر زندگی چاره ای جز اینکار ندارم ایشان پیشنهاد میدادند که من به شما تراکتور میدهم و شما بیایید روی زمین کار کنید یا می پرسید که چه تخصص و مهارتی دارند تا برایشان کار مناسب پیدا کند با این وعده ها، آن ها را از قاچاقبری منصرف میکرد.

موضوع اصلی است که نگاه این شخص به محیط پیرامونش به اینگونه است که نگاه ایشان مختص به یک منطقه نیست و کل هستی را مکان هدف خود می بیند اینکه ایشان در یک مکانی زندگی کند و به واسطه ایشان یک رفاهی برای منطقه ایجاد شود هدف خرد ایشان است هدف اصلی رسیدن به خدا است حالا چه چیزی آقای یوسفی را خوشحال میکند دقیقا همان چیزی که خدا دوست دارد. در مورد بحث معضلات اجتماعی در استان سیستان و بلوچستان،  کار اجتماعی زمانبر است و ما با انسان ها سروکار داریم کار با انسان ها ابعاد مختلف خود را دارد و بطور خاص در سیستان که موضوعات خاص خودش را دارد و زندگی در آنجا شرایط خاص خودش را دارد جواد یوسفی در وهله اول به اینها رسیده است که می تواند در آنجا فعالیت کند مردم خودشان باید یک کاری را رقم بزنند جواد یوسفی به عنوان یک رگلاتور در آنجا عمل می کند. جواد یوسفی یک قطعه گم شده و از دل مردم بوده است و نسخه هایی هم که ارائه میدهد نسخه های مردمی است.

چرا اسم مستندتان را «سرکش» انتخاب کردید ؟

سلیمانخانی: جواد یوسفی معتقد است که باید کار خودمان را انجام دهیم و نه فقط در حد وظیفه یک مقدار بیشتر از وظیفه باید تلاش کرد و سعی کنیم که از روی سخاوت باشد شما می توانید این اسم را هم به عنوان سرکش بخوانید (با کسره) که نشان دهنده یاغی بودن و نترس بودن جواد یوسفی است یا به عنوان سرکش (با فتحه) ببینید که یک اصطلاح بلوچی است و به کسی گفته میشود که به صورت جهادی و انقلابی یک رشته کار را می گیرد و به تنهایی در آن کار نفوذ می کند؛ جواد یوسفی هر دو خصوصیت را دارد.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه

نظرات
مینا -> 1402/11/29
پاسخ

واقعا این دسته افراد باید سرمشق زندگی بشن. طرف هاروارد رو نرفته و در وطن خودش چه افتخاراتی آفریده. آفرین بر شما و بر اون پدر مادر که شما رو آموزش دادند و بر خبرگزاری دانا که چنین مطالبی برای ما فراهم میکنه.