فرمانده سپاهی که راننده لودر بود

خانی گفت: شهید کریمی گاهی در جبهه مشغول رانندگی لودر و بلدوزر بود و این باعث می شد که کسی نفهمد که او از فرماندهان سپاه است.

[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از کوله بار؛ «داوود خانی» یکی از دوستان و همرزمان شهید حاج داود کریمی در گفتگو با خبرنگار کوله بار با اشاره به زمینه آشنایی اش با این شهید گفت: سال 1364 در عملیات والفجر8 با حاج داوود آشنا شدم یعنی در نزدیکی «پل خضر» اروند کنار. این پل، وسیله ای شناور و مستطیلی شکل بود که با آن ادوات و مهمات جنگی را به فاو می بردند.نیروهای مهندسی رزمی جهاد سازندگی با هم صمیمی و خودمانی بودند و وجود حاج داوود به این صمیمیت می افزود. او با شوخ طبی و خوش اخلاقی، در میان رزمنده ها، محبوب و دوست داشتنی بود.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا , شبکه اطلاع رسانی راه دانا, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کوله بار, کوله بار, کوله بار,

وی به توانایی حاج داوود در جبهه اشاره کرد: شهید کریمی از همه توانایی هایش در جبهه استفاده می کرد.گاهی رانندگی لودر و بلدوزر را به عهده می گرفت. این خصوصیات اخلاقی و رفتار مردمی اش باعث می شد که کسی نفهمد او از فرماندهان ارشد سپاه است. بسیاری از رزمنده ها بعد از پایان جنگ سوابق مبارزاتی و انقلابی حاج داوود را فهمیدند.

دوست شهید ادامه داد: همیشه تلاش می کرد که کارش را به بهترین نحو ممکن انجام دهد.معتقد بود که در کنار آموزش های نظامی، باید در جبهه در زمینه فرهنگی و دینی هم فعالیت کرد. حاجی در این زمینه حرف های زیادی برای گفتن داشت. او فن بیان شیوا و تاثیر گذاری داشت.

وی شهید کریمی را یک چهره محبوب امام(ره) و رهبری دانست و خاطر نشان کرد: اوایل جنگ، حاج داوود یکی از نمایندگان امام (ره) در جنگ بوده است. وی با امام خامنه ای هم رابطه نزدیکی داشت. حاجی تعریف می کرد که یک بار برای دادن گزارشی، نزد امام(ره) رفته و در دفتر منتظر بود تا اجازه ورود بگیرد، در این حال امام خامنه ای با دیدنش، او را به داخل اتاق امام(ره) و دیدار با ایشان می برد.

خانی گفت: بعد از پایان جنگ، او را در جهاد سازندگی تهران دیدم. آن روزها عضو هیئت امنای «شهرک صنعتی بیجین» در شهر ری بود.درهیئت های هفتگی رزمندگان جهاد شرکت می کرد. وقتی حاجی را می دیدم، یاد خاطرات دوران دفاع مقدس و خصوصا عملیات فاو می افتادم.

همرزم شهید می گوید: منزل ما هم در خانی آباد (جنوب تهران) بود و موقع بازگشت، با هم بودیم. حاجی زیارت عاشورا و سوره یاسین را حفظ بود و همیشه موقع رانندگی زیر لب ذکر می گفت.

دوست شهید به آخرین روزهای حیات شهید کریمی اشاره ای کرد و افزود: دو هفته قبل از شهادتش، به عیادتش رفتم. خیلی نحیف شده بود؛ با این همه، روحیه اش را حفظ کرده بود و لبخند شیرینی به لب داشت.در آخرین دیدار از من خواست تا دوباره پیشش بروم. لحظه خداحافظی رو به من کرد و گفت: «الحمدالله همه چیز مرتب است. نگرانم نباش»بعد از مدت کوتاهی، خبرشهادتش را از همکارانم در امور ایثارگران جهاد شنیدم.

داوود خانی در پایان افزود: وی یک چهره شناخته شده در میان اقشار مختلف مردم و مسئولان نظام بود. در روز شهادتش، همه در تشییع پیکرش شرکت کردند تا یادش را زنده نگه دارند.امیدوارم نسل های جوان امروزی بدانند که انقلاب ما با فداکاری و از جان گذشتگی شهیدانی همچون حاج داوود کریمی شکل گرفته است و باید پاسدار ارزشهای این انقلاب باشند.

]