طنزنامه؛
گاوصندوقی برای خاطرات دولت
میخواستیم ببینیم در دوران نامزدی، چه وعدههایی دادهایم که به آنها عمل کنیم. صد در صد این قالیباف تمام وعدههای ما را مو به مو نوشته است و نزد خودش نگه داشته تا با آن ما را آچمز کند، رویمان هم نمیشود برویم و از او بخواهیم که یک فتوکپی از نوشتههایش به ما بدهد.
[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از بلاغ، یک مدتی است کم حواس شدهایم، مادر بچهها برایمان یک دفترچه خاطرات رمزدار خریده بود که هر چیزی را در آن یادداشت کنیم تا اگر چیزی یادمان رفت، برویم سراغش و ببینیم چه به چه بوده است اصلاً.
,
شبکه اطلاع رسانی راه دانا,
بلاغ,
دفترچه رمزدار بود، الان یادمان نمیآید رمزش را چند گذاشتیم، فریدون گفت دوتا از این گاوصندوق باز کنها بیاوریم و رمزش را پیدا کنیم، اما ما صلاح ندیدیم، آخرش توی دفترچه مطالب فوق سری نوشته شده است.
حالا که فکر میکنیم، یادمان نمیآید دفترچه را در کدام سوراخ قایم کردهایم، خدا کند دست کسی نیفتد.
میخواستیم ببینیم در دوران نامزدی، چه وعدههایی دادهایم که به آنها عمل کنیم، الان یک چند روزی است که باز رسانهها ما را تحت فشار گذاشتهاند و از ما مطالبه دارند، ما هم هی به مشهد و قم و اینها سفر میکنیم که گیر خبرنگارها نیوفتیم.
صد در صد این قالیباف تمام وعدههای ما را مو به مو نوشته است و نزد خودش نگه داشته تا با آن ما را آچمز کند، رویمان هم نمیشود برویم و از او بخواهیم که یک فتوکپی از نوشتههایش به ما بدهد.
دیگر فکرمان به جایی نمیرسد، اصلا یادمان نمیآید این سند 2030 چیست دیگر، ما همهاش فکر میکردیم برای این اخبار 20 و 30 شبکه دو هست حتماً، خودمان هم یک بار آن را نخواندهایم، اگر دفترچه پیدا شود شاید چیزهایی در آن نوشته باشیم.
این دفتر برایمان حکم صندوقچه خاطرات را دارد، طلبهایی را که باید وصول میکردیم، قرض و قولههایی که به این مدیر و آن مدیر دادیم، سر رسید چکها، اصلا یک سری از چکها لای همین دفترچه است، تازه چقدر عکس یادگاری لای ورقهایش گذاشتیم.
باید دستور بدهیم یک گاوصندوق تهیه کنند و هم خاطرات ما و هم خاطرات این دولتیها را درونش نگهداری کنند، یک وقت گم و گور و کم و زیاد نشود، یکی بیاید و از یک سایت برایمان سند بیاورد و ما یادمان نباشد یا مجبور باشیم زیرش بزنیم.
به یکی دو نفر شک داریم که نکند کار اینها باشد، به اسحاق هم شک داریم، فکر میکنیم او برای اینکه برای دوره بعد بیاید و کاندیدا شود میخواهد با این دفترچه ما را تخریب کند، دیگر به او اعتماد نداریم، او را عوض میکنیم یکی دیگر را معاون اول میکنیم تا دیگر برای ما شاخ نشود.
حاج اکبر خدا رحمتت کند، وقتی رفتیم حرم امام، کلی با تو حرف داشتیم که بزنیم، الهی شکر محسنت در تهران رای آورد و الان زمزمه است که شهردار تهران شود، حیف که نیستی پیشرفتش را ببینی.
حداقلش پیش حاج خانمت سرمان بالاست که در دولتمان محسن جانت یک کارهای شد، با او قرار میگذارم که هر افتتاح علیبرکتاللهی داشت به ما بسپارد، قالیباف حسود که اصلا نمیگذاشت ما افتتاحهایش را انجام دهیم.
حسن روحانی/ 7 خرداد 96/ پاستور
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
,
انتهای پیام/
]
به اشتراک گذاری این مطلب!
ارسال دیدگاه