جلب اعتماد و قدرت مدیریت افکارعمومی مولفههای اساسی در جذب سرمایه اجتماعی است و کسی که بدون توجه به این دو مولفه حرکت کند، به هیچ عنوان نمیتواند سرمایه اجتماعی ایجاد و با مردم برای انجام کاری همکاری کند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صبح قزوین؛وقتی حرف از سرمایه میشود شاید نزدیکترین مفهوم به ذهن، سرمایههای ماتریال یا همان «پول» باشد. این در حالی است که یکی از مهمترین انواع سرمایه که در دولت- ملتهای هوشمند و پیشرو حائز اهمیت است، «سرمایه اجتماعی» است.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صبح قزوین,
اگرچه تعاریف مختلفی برای این نوع سرمایه وجود دارد، اما در کل سرمایه اجتماعی بهعنوان نوعی علاج برای همه مشکلات جامعه تلقی شده است، ایده اصلی این است که شبکههای اجتماعی دارای ارزش هستند.
همانطور که پیچگوشتی (سرمایه فیزیکی) یا تحصیلات دانشگاهی (سرمایه انسانی) هم بهصورت فردی و هم در شکل جمعی میتوانند موجب افزایش بهرهوری شوند، ارتباطات اجتماعی هم بر بهرهوری افراد و گروهها تاثیر میگذارند.
شک نکنید که خانواده و آنچه از گروهها و مخاطبان که در همین شبکههای پیامرسان و گوشی هریک از ما وجود دارد بخشی از سرمایه اجتماعیمان است.
اما چه کسانی سرمایهداران اجتماعی هستند؟
به عقیده دانشمندان علوم اجتماعی، میزان سرمایه اجتماعی با معیار «اعتماد» قابل سنجش است پس طبعا هرکه اعتماد بیشتری جلب کند سرمایه بیشتری خواهد داشت.
اگر مردم را بهمثابه جمعی بدانیم، احتمالا یک روح جمعی دارند که فراتر از جمع تکتک اجزاست؛ یعنی جامعه فقط مجموع ظرفیت فردی افراد نیست. وقتی افراد در قالب یک جامعه جمع میشوند، یعنی اینکه هویت و روح جدیدی بر آن حاکم شده است. توانایی جامعه از مجموع توانایی تکتک افراد بیشتر است.
قاعدتا کسی میتواند از این جمع در مسیر مشخصی استفاده کند که با روح جمعی آن جامعه سازگار و همآوا باشد و آن روح جمعی را بشناسد و مبتنیبر آن حرکت کند که این تقریبا در خیلی از ابعاد فرهنگی مردم آن جامعه خودش را نشان میدهد.
پس از زلزله کرمانشاه و سیل کمکهای مردمی که به صورت انفرادی یا گروههای کوچک به سمت مناطق زلزلهزده گسیل شد، سوالی مهم و انکارناپذیر هویدا شد و آن اینکه چرا مردم برای رساندن کمکها از کانال نهادهای دولتی ورود نکردند و خودشان دست به کار شدند؟
حتی جالبتر اینکه سلبریتیها نیز فعالتر از نهادهای متولی دولت عمل کردند و مبالغ زیادی پول و کالا از مردم جمعآوری کرده و به این مناطق رساندند. شاید بتوان این امر را در چارچوب سرمایه اجتماعی تبیین کرد و در این میان سهم دولت را از این سرمایه کمرنگ دانست؛ چراکه اگر اعتماد رکن اساسی سرمایه اجتماعی باشد حتما کمبود این مولفه در افکارعمومی نسبت به نهادهای دولتی موجب وقوع چنین پدیدههایی است.
چه شد که اعتماد کمرنگ شد؟
در وهله اول عملکرد دستپاچه و بیبرنامه در مدیریت بحران پس از بارها تجربه در این زمینه و سپس از دست دادن میدان در عرصه خبر و اطلاعرسانی، دستبهدست هم داد تا هریک از افراد جامعه خودشان برای حل بحران پیشقدم شوند یا نهایتا کمکهایشان را به یک شخص مشهور بسپارند.
در عین حال تجمیع این نوع از سرمایه، هوشمندی هم میخواهد؛ چراکه ما فقط با مساله فرهنگ یک جمع اجتماعی مواجه نیستیم، با چیزی به اسم افکارعمومی هم مواجه هستیم. اگر کسی بخواهد از مردم استفاده کند و سرمایه اجتماعی را بالا ببرد، تنها در صورتی موفق خواهد بود که بتواند با برآیندی که در قالب افکارعمومی شکل میگیرد، مبتنیبر فرهنگ عمیقی که در بستر جامعه وجود دارد راهبردهایی را طراحی کند.
رسانه رکنی موثر در شکلگیری افکارعمومی است و متاسفانه عملکرد نهچندان مناسب رسانه ملی در این بحران نیز در از دست رفتن سرمایه اجتماعی موثر بود. از اصلیترین کارکردهای هر رسانه در بحران، ایجاد بسیج عمومی است و این مهم محقق نمیشود مگر با ورود فعال در صحنه و انعکاس مشکلات و ارائه راهحل فوری برای مدیریت افکارعمومی.
جلب اعتماد و قدرت مدیریت افکارعمومی مولفههای اساسی در جذب سرمایه اجتماعی است و کسی که بدون توجه به این دو مولفه حرکت کند، به هیچ عنوان نمیتواند سرمایه اجتماعی ایجاد و با مردم برای انجام کاری همکاری کند.
انتهای پیام/
ارسال دیدگاه