اخبار داغ

خوشه های خشم امیر/ قلعه نویی علیه قلعه نویی

خوشه های خشم امیر/ قلعه نویی علیه قلعه نویی
سرمربیِ خشمگین آبی ها، حالا درست وسطِ رینگ بوکس است و یکجا دارد با چندین نفر مبارزه می کند. اول از همه با خودش و واژه هایی که مشت او را، به صورت خودش می رسانند.
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانایک/ مصاحبهِ تند نکو که مهمان کیوسک ها می شود و نقلِ محافلِ مجازی، خیلی ها توقع دارند سکوت، مفصل ترین پاسخ امیر قلعه نویی باشد. موفق ترین مربی ایران البته در این سال ها، هرگز مربی آرامی نبوده است. یک بار «علی» را مامور کرده به تادیب معترضان کنفرانس، بارها عادل فردوسی پور را با اتهام های سنگین و «رنگین» مواجه کرده، چندین بار گروهی از روزنامه نگارها را اجنبی پرست خوانده، حتی بحث نطفه و لقمه را پیش کشیده و البته مدام از دست های پشت پرده ای گفته است که نمی خواهند امیر توی این فوتبال نتیجه بگیرد. با این همه، هر وقت که حرف از اتهام شده و اسم بازیکنانی که با حرف و حدیث به تیم های او پیوسته اند آمده وسط، او ترجیح داده سکوت کند. حالا هم اوضاع می تواند همین طور باشد. امیر می تواند چیزی نگوید تا ذهن ها عازم مسیرِ این سوال شوند که اگر اوضاع تیم آبی به این اندازه اسفبار بود و اگر بازیکنان در حال مرگ بودند و آقای مربی در قامتِ شخصیتِ اول فیلمِ جیغ با ردای سیاه و ماسک سفید، به کمین بعضی از اعضای تیم نشسته بود، پس چرا خود نکو از برزیل به تهران ردپای آبی رنگ می کشید و حواس اش را داده بود به تلفن اش تا استقلالی ها تماس بگیرند و باز پیراهن شماره 6 را برایش کنار بگذارند؟ شاید همه چیز با همین سوال تمام می شد اگر فقط چند ساعت بعد، رسانه ها فرصت ایده آل تیتر زدن نداشتند. تیترهایی که این طور شروع می شدند: پاسخِ تندِ امیر به نکو.

, شبکه اطلاع رسانی دانا,

 

 

دو/ لیگ چهاردهم، تاریخی ترین مقطع مربیگری امیر قلعه نویی ست. البته که او سال های سخت تری را هم پشت سر گذاشته و ترکیب های به مراتب کم ستاره تری را نیز در اختیار داشته است اما هیچگاه، سریال هجمه ها علیه او با چنین جدیتی پیگیری نمی شدند. جوِ جواد، خیلی زود به ایمان موسوی رسیده و بعد با احمد جمشیدیان ادامه پیدا کرده و  تا نقطه ای پیش رفته که حتی حسین کعبی هم تمام شدن فوتبال اش را به گردن قلعه نویی می اندازد. همه این جهت گیری ها تا اینجا هنوز دردسر بزرگی برای قلعه نویی نیستند. مشکل درست از زمانی آغاز می شود که او وارد ماجرا می شود و به جای یک توضیح ساده درباره یکی از همراهان پرحاشیه اش، راه حمله را برای دفاع برمی گزیند. دفاع امیر از امیر جدا از بخش های پررنگ تهاجمی اش، ستایش تمام و کمال او از خودش است. تحسینی که شاید از زبان دیگران پذیرفتنی باشد اما وقتی توسط خود او مطرح می شود بیش از آنکه به او کمک کند، تاثیرعکس دارد و می شود چیزی شبیه گل به خودی زیبای یک مدافع نامدار.  

 

 

سه/ شروع فصلِ تازه، با نتایج بدی برای استقلال همراه نبوده است اما موتورهای جستجو، نشان آقای سرمربی را از جای دیگری می دهند. او که پیش از شروع فصل، کاپیتان تیم ملی را به دادگاه دعوت کرده، بعد از شکست در اصفهان ناگهان پشت میکروفون ها تبدیل به پهلوان می شود و شروع می کند به حرف زدن از کمک های خیریه و حسینیه ای که در تبریز تاسیس کرده است. او حتی نام شفیع زاده و معاون وقت بانک صادرات را نیز وسط می کشد تا گواه باشند بر کمک های او به دیگران. قلعه نویی تنها چند روز بعد، عبارتی به عنوان «مدرسه فوتبال من» را نیز مطرح می کند و از کمال کامیابی نیا گرفته تا امید ابراهیمی، یک به یک نام بازیکنانی را می آورد که زمانی شاگرد او بوده اند و در واقع فوتبال آن ها را حاصل کار خود معرفی می کند.  او در همین مدت کوتاهِ چند روزه، اتهام هایی جدی به فنایی وارد می آورد و از تحریم و شکایت از برنامه 90 صحبت می کند و کنار زمین، تا پای درگیری با امیرحسین صادقی می رود و به  همه آن هایی که تیم او و به طور کلی لیگ برتر را کسل کننده می دانند می گویند:«خب بروید هنرپیشه بیاورید!». سرمربیِ خشمگین آبی ها، حالا درست وسطِ رینگ بوکس است و یکجا دارد با چندین نفر مبارزه می کند. اول از همه با خودش و واژه هایی که مشت او را، به صورت خودش می رسانند. 

 

 

چهار/ بخش ویژه ای از انرژی این روزهای امیر قلعه نویی، صرف جروبحث هایی می شود که نه برای خود او، نه برای استقلال و نه برای فوتبال ایران دستاورد مثبتی ندارند. اینکه روزهای ناآرام آقای مربی تا کجا ادامه پیدا می کنند و او چقدر انرژی دارد تا هم رقابت های سخت لیگ را پشت سر بگذارد و هم توی بازی تیترها از رقبا عقب نماند، هنوز معلوم نیست. ژنرال، مثل کلکسیونرها به دنبال انرژی منفی به راه افتاده است و پشت هر میکروفون؛ حجم زیادی از آن را برای خود می خرد. امیر برای پایان بخشیدن به استیلای جنجال در مراودات اش، کمی سکوت می خواهد و صبر. هر وقت که پاسخ دادن برای او از حالت اضطرار خارج شد و دیوارهای حسینیه شاهد گرفته نشدند برای آورده های حیات اش، می شود دوباره امیدوار شد که آرامش به او و تیمش برگردد. قلعه نویی باید دوباره خودش را باور کند. آنقدر که هر روز در پی اثبات خودش به دیگران نرود و وسط کنفرانس ها، نشود توی چشم هایش خوشه های خشم را به وضوح دید. 

,

 

,

 

,

دو/ لیگ چهاردهم، تاریخی ترین مقطع مربیگری امیر قلعه نویی ست. البته که او سال های سخت تری را هم پشت سر گذاشته و ترکیب های به مراتب کم ستاره تری را نیز در اختیار داشته است اما هیچگاه، سریال هجمه ها علیه او با چنین جدیتی پیگیری نمی شدند. جوِ جواد، خیلی زود به ایمان موسوی رسیده و بعد با احمد جمشیدیان ادامه پیدا کرده و  تا نقطه ای پیش رفته که حتی حسین کعبی هم تمام شدن فوتبال اش را به گردن قلعه نویی می اندازد. همه این جهت گیری ها تا اینجا هنوز دردسر بزرگی برای قلعه نویی نیستند. مشکل درست از زمانی آغاز می شود که او وارد ماجرا می شود و به جای یک توضیح ساده درباره یکی از همراهان پرحاشیه اش، راه حمله را برای دفاع برمی گزیند. دفاع امیر از امیر جدا از بخش های پررنگ تهاجمی اش، ستایش تمام و کمال او از خودش است. تحسینی که شاید از زبان دیگران پذیرفتنی باشد اما وقتی توسط خود او مطرح می شود بیش از آنکه به او کمک کند، تاثیرعکس دارد و می شود چیزی شبیه گل به خودی زیبای یک مدافع نامدار.  

,

 

,

 

,

سه/ شروع فصلِ تازه، با نتایج بدی برای استقلال همراه نبوده است اما موتورهای جستجو، نشان آقای سرمربی را از جای دیگری می دهند. او که پیش از شروع فصل، کاپیتان تیم ملی را به دادگاه دعوت کرده، بعد از شکست در اصفهان ناگهان پشت میکروفون ها تبدیل به پهلوان می شود و شروع می کند به حرف زدن از کمک های خیریه و حسینیه ای که در تبریز تاسیس کرده است. او حتی نام شفیع زاده و معاون وقت بانک صادرات را نیز وسط می کشد تا گواه باشند بر کمک های او به دیگران. قلعه نویی تنها چند روز بعد، عبارتی به عنوان «مدرسه فوتبال من» را نیز مطرح می کند و از کمال کامیابی نیا گرفته تا امید ابراهیمی، یک به یک نام بازیکنانی را می آورد که زمانی شاگرد او بوده اند و در واقع فوتبال آن ها را حاصل کار خود معرفی می کند.  او در همین مدت کوتاهِ چند روزه، اتهام هایی جدی به فنایی وارد می آورد و از تحریم و شکایت از برنامه 90 صحبت می کند و کنار زمین، تا پای درگیری با امیرحسین صادقی می رود و به  همه آن هایی که تیم او و به طور کلی لیگ برتر را کسل کننده می دانند می گویند:«خب بروید هنرپیشه بیاورید!». سرمربیِ خشمگین آبی ها، حالا درست وسطِ رینگ بوکس است و یکجا دارد با چندین نفر مبارزه می کند. اول از همه با خودش و واژه هایی که مشت او را، به صورت خودش می رسانند. 

,

 

,

 

,

چهار/ بخش ویژه ای از انرژی این روزهای امیر قلعه نویی، صرف جروبحث هایی می شود که نه برای خود او، نه برای استقلال و نه برای فوتبال ایران دستاورد مثبتی ندارند. اینکه روزهای ناآرام آقای مربی تا کجا ادامه پیدا می کنند و او چقدر انرژی دارد تا هم رقابت های سخت لیگ را پشت سر بگذارد و هم توی بازی تیترها از رقبا عقب نماند، هنوز معلوم نیست. ژنرال، مثل کلکسیونرها به دنبال انرژی منفی به راه افتاده است و پشت هر میکروفون؛ حجم زیادی از آن را برای خود می خرد. امیر برای پایان بخشیدن به استیلای جنجال در مراودات اش، کمی سکوت می خواهد و صبر. هر وقت که پاسخ دادن برای او از حالت اضطرار خارج شد و دیوارهای حسینیه شاهد گرفته نشدند برای آورده های حیات اش، می شود دوباره امیدوار شد که آرامش به او و تیمش برگردد. قلعه نویی باید دوباره خودش را باور کند. آنقدر که هر روز در پی اثبات خودش به دیگران نرود و وسط کنفرانس ها، نشود توی چشم هایش خوشه های خشم را به وضوح دید. 

,

انتهای پیام/

]
  • برچسب ها
  • #
  • #
  • #

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه