نامگذاری شبهای دهه اول محرم/ هر روز بنام چه شخصیتی است؟
هر شب محرم به نام یکی از شهدا ، شخصیت ها یا رویدادهای مربوط به نهضت کربلا نامگذاری شده است. نام این شبها به مرور زمان انجام شده است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ هر شب محرم به نام یکی از شهدا، شخصیت ها یا رویدادهای مربوط به نهضت کربلا نامگذاری شده است. نام این شبها به مرور زمان انجام شده است.
شب و روز اول: روضه مسلم بن عقیل
در نامگذاری دهه اول محرم ، مسلم، نخستین شهید واقعه کربلاست. شهادت او کمی پیشتر از حادثه کربلا رخ داده است و شب نخست ماه محرم به پاس فداکاری و جان فشانیهای این سفیر شهید راه سرخ، شب حضرت مسلم بن عقیل نام نهاده شده است. مسلم الگوی محبت و وفاست.
او عاشقی دل باخته بود که تا آخرین لحظه از عشق پاک خود به حسین(ع) دست بر نداشت و در اوج بی وفایی کوفیان به مولایش وفادار ماند.جناب مسلم بن عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی علیه السلام است.
مسلم همسر رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود. وی به سال 60 ه.ق شهید گشت و از اجله بنی هاشم و کسی است که سید الشهداء او را به لقب ثقه ملقب فرموده. وی صاحب رای و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت.
چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین علیه السلام اعلام داشتند. حسین بن علی او را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد . اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت حسین علیه السلام منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند.
شب و روز دوم: ورود به کربلا
امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61 ه.ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است. روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد.
از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن. با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.
حر بعد از برخورد با ابا عبد الله می خواست ایشان را به طرف کوفه ببرد و امام امتناع کرد. حسین حاضر نبود تن به ذلت بدهد، چون او می خواست آقا را تحت الحفظ ببرد.
فرمود: ابدا من نمی آیم. بالاخره پس از مذاکراتی قرار شده راهی را در پیش بگیرند که نه منتهی به کوفه بشود و نه منتهی به مدینه، یعنی به اصطلاح جهت غرب را در پیش بگیرند، که آمدند تا منتهی شد به سرزمین کربلا.
روز دوم محرم، اباعبدالله علیه السلام وارد کربلا شد. خیمه گاه خود را با جمعیتی در حدود هفتاد و دو نفر بپا کرد. از آن طرف، لشکر دشمن با هزار نفر در نقطه مقابل چادر زد.
شب و روز سوم: روضه رقیه دختر امام حسین(ع)
رقیه(س) دردانه سه ساله حسین بن علی(ع) است. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند.
رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61 ه.ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است. شاید نامگذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول، از مظلومیت او یادی شود.
حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است. با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریده پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.
دختر سه چهار ساله اباعبدالله الحسین (ع) که در سفر کربلا همراه اسرای اهل بیت بوده و در شام ، شبی پدر را به خواب دید و پس از بیدار شدن بسیار گریست و بی تابی کرد و پدر را خواست .
خبر به یزید رسید . به دستور او سر مطهر امام حسین (ع) را نزد او بردند و او از این منظره بیشتر ناراحت و رنجور شد و همان روزها در خرابه شام ( که محل اقامت موقت اهل بیت بود) جان داد .
شب و روز چهارم: فرزندان حضرت زینب(س)، یا حر بن یزید ریاحی، یا طفلان مسلم یا برخی از اصحاب معروف مثل حبیب بن مظاهر، زهیر و…
شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کردهاند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است.
او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارستهای نداشت و به گفته خودش مامور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد.
حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذابترین الگوی توبه برای خطاکاران است.
حضرت زینب علیها السلام به سن ازدواج رسیده بود. از بین خواستگاران متعددی که به منزل علی علیه السلام می آمدند، تقاضای عبدالله بن جعفر بن ابی طالب – برادر زاده علی علیه السلام که از طرف خود کسی را برای خواستگاری حضرت زینب فرستاده بود، – مورد پذیرش قرار گرفت.
در این وصلت فرخنده مهریه حضرت زینب مطابق با مهریه مادرش فاطمه علیها السلام یعنی 480 درهم معین گردید.
قبل از ازدواج، حضرت زینب به عبدالله بن جعفر گفت: ای عبدالله! من با تو به شرطی ازدواج می کنم که اجازه دهی هر روز یکبار برادرم حسین علیه السلام را ببینم و اگر او زمانی به سفر رفت، به همراه او بروم و مانع مسافرت من نباشی.
عبدالله، یادگار شجاع، بزرگوار و پارسای جعفر طیار این شرط را پذیرفت و تا آخر زندگی به آن وفادار ماند.
عبدالله جعفر آن چنان کریم و فقیر نواز بودکه وی را «قطب سخا» می گفتند، او هیچگاه مستمندی را محروم نکرد وهیچ کار نیک را به خاطر پاداش دنیوی انجام نداد.
هنگامی که عبدالله فهمید که سفر امام حسین علیه السلام به کربلا قطعی است، دو پسر خود عون و محمد را برای کمک به مادرشان به همراه قافله امام حسین علیه السلام روانه کرد و به حضرت زینب علیها السلام سفارش کرد که اگر جنگی پیش آمد، فرزندانش از امام حسین علیه السلام حمایت کنند.
شب و روز پنجم: عبدالله بن حسن یا اصحاب امام حسین(ع)
این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است. شب پنجم به حبیب بنمظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت ساله امام مجتبی (ع) نیز منسوب است. عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.
زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد.
بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست. او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.
عبدالله بن حسن بن علی (ع)، نوجوان 11 ساله، فرزند امام حسن مجتبی (ع) که روز عاشورا، وقتی دید سیدالشهداء بر زمین افتاده است، برای دفاع از عمو به سوی میدان شتافت و در دفاع از عموی مظلومش جنگید و عده ای را کشت و با تیغ بحربن کعب به شهادت رسید.
برخی هم نقل کرده اند حرمله، با شمشیر، دست او را که در آغوش عمویش حسین قرار گرفته بود قطع نموده همانجا شهیدش کرد. رجز او هنگام پیکار، چنین بود:
اِن تُنکرُونی فَأنَا ابنُ حَیدَرَة
ضَرغامُ آجامٍ وَ لَیثٍ قَسْوَرَة
عَلَی الاعادی مِثلَ ریحٍ صَرصَرة
شب و روز ششم: قاسم بن حسن
شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) . وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید: عمو جان آیا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟ امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟
قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!
شهادت طلبی قاسم(ع) و پافشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.
قاسم بن حسن (ع)، نوجوان شهید عاشورا در رکاب سیدالشهداء (ع)، فرزند گرامی امام حسن مجتبی (ع).
وی صاحب همان سخن معروف «اَحْلی مِنَ العَسَل» در شب عاشوراست که مرگ را شیرین تر از عسل میدانست .
روز عاشورا سن او به بلوغ نرسیده بود. برای میدان رفتن از امام خویش اجازه خواست. اباعبدالله (ع) چون نگاه به او افکند، وی را به آغوش کشید و گریست، آنگاه اجازه داد.
قاسم، خوش سیما بود. سوار بر اسب شد و عازم میدان گشت. رجزی که می خواند، در معرفی خود و مظلومیت حسین (ع) بود:
اِن تُنکرُونی فَاَنَا ابنُ الحَسَن
سِبطُ النبِی المُصطَفی وَالمُؤتَمَن
هذا حُسَینٌ کالاَسیرِ المُرتَهَن
بَینَ أناسٍ لاسُقُوا صَوْبَ المُزَن
در جنگی دلاورانه به شهادت رسید. هنگامی که بر زمین می افتاد، عمویش ابا عبدالله (ع) خود را به بالین او رساند ولی او در حال جان دادن بود. پیکر او را آورد و کنار شهدای اهل بیت قرار داد.
شب و روز هفتم: علی اصغر و در برخی مناطق حضرت ابوالفضل
علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرء القیس است که با تیر سه شعبه حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید.
مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد: خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن. آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند.
در این لحظه ندایی از آسمان رسید که: ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است.
شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضایت است. او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد.
هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت: ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.
هنگامی که همه یاران و اصحاب امام حسین علیه السلام به شهادت رسیدند، ندای غریبانه امام بلند شد:
«هل من ذاب یذب عن حرم رسول الله … هل من مغیث یرجوا الله باغثتنا»
:«آیا حمایت کننده ای هست تا از حرم رسولخدا صلی الله علیه و اله و سلم حمایت کند؟ آیا فریادرسی است که برای امید ثواب ما را یاری کند؟».
وقتی که این ندا به گوش بانوان حرم رسید، صدای گریه و شیون آنها بلند شد، امام کنار خیمه آمد و به زینب علیهاالسلام فرمود: فرزند کوچکم را به من بده تا با او وداع کنم، کودک را گرفت، همین که خواست ببوسد حرمله تیری به سوی گلوی نازک او رها کرد، آن تیر به گلوی او اصابت نمود، و سرش را ذبح کرد.
که در این باره سید حیدر حلی گوید:
و منعطفا أهوى لتقبيل طفله فقبل منه قبله السهم منحرا
یعنی: «امام حسین علیه السلام برای بوسیدن کودک شیرخوار خود خم شد، اما تیر قبل از امام بر گلوگاه او بوسه دار».
امام آن کودک را به زینب علیها السلام داد فرمود: او را نگهدار، و دستش را زیر گلوی کودک گرفت، پر از خون شد، آن خون را به طرف آسمان پاشید و گفت:
«هون ما نزل بی انه بعین الله تعالی ».
یعنی: « چون خداوند این منظره را می بیند، آنچه از این مصیبت بر من وارد شد برایم آسان است ».
و در احتجاج آمده: «امام حسین علیه السلام از اسب پیاده شد و (در کنار خیمه یا پشت خیمه) با غلاف شمشیرش قبری کند، و کودکش را به خونش رنگین نموده و دفن کرد».
شب و روز هشتم: علی اکبر
حضرت علی اکبر (ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت. او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان.
چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند.
او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد. علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.
از جوانان اهل بیت پیامبر اول کسی که موفق شد از اباعبدالله کسب اجازه کند، فرزند جوان و رشیدش علی اکبر بود که خود اباعبدالله در باره اش شهادت داده است که از نظر اندام و شمایل، اخلاق، منطق و سخن گفتن، شبیه ترین فرد به پیغمبر بوده است.
سخن که می گفت گویی پیامبر است که سخن می گوید. آنقدر شبیه بود که خود اباعبدالله فرمود: خدایا خودت می دانی که وقتی ما مشتاق دیدار پیغمبر می شدیم، به این جوان نگاه می کردیم.
آیینه تمام نمای پیغمبر بود. این جوان آمد خدمت پدر، گفت: پدر جان! به من اجازه جهاد بده. درباره بسیاری از اصحاب، مخصوصا جوانان، روایت شده که وقتی برای اجازه گرفتن نزد حضرت می آمدند، حضرت به نحوی تعلل می کرد (مثل داستان قاسم که مکرر شنیده اید) ولی وقتی که علی اکبر می آید و اجازه میدان می خواهد، حضرت فقط سرشان را پایین می اندازند. جوان روانه میدان شد.
نوشته اند اباعبدالله چشمهایش حالت نیم خفته به خود گرفته بود: «ثم نظر الیه نظر ائس» به او نظر کرد مانند نظر شخص ناامیدی که به جوان خودش نگاه می کند. نا امیدانه نگاهی به جوانش کرد، چند قدمی هم پشت سر او رفت.
اینجا بود که گفت: خدایا! خودت گواه باش که جوانی به جنگ اینها می رود که از همه مردم به پیامبر تو شبیه تر است. جمله ای هم به عمر سعد گفت، فریاد زد به طوری که عمر سعد فهمید: «یابن سعد قطع الله رحمک» خدا نسل تو را قطع کند که نسل مرا از این فرزند قطع کردی.
شب و روز نهم: روز نهم تاسوعا است و روضه حضرت ابوالفضل(ع) (عباس بن علی) خوانده میشود
ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) . عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد. او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد. عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست.
او بهترین الگوی رشادت بود. زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند. او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد.
رشادت، وفاداری و فروتنی عباس (ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.
دعا کنید تا برمی گردم، غنچه سرخ دهان شش ماهه، در هجوم بادهای داغ و سوزان پرپر نشود و ماهی خنده بر لب های خشک سه ساله، از بی آبی نمیرد.
سایه بان خسته خیمه اگر کمی طاقت بیاورد و نشکند، برای دخترکان آفتاب نشین، ترانه باران می آورم و بوسه های داغ عقیله قبیله بر تن تب دار سجاد علیه السلام را به خنکای نسیم می سپارم.
دعا کنید تا برمی گردم، مشک های خالی به غارت نرود و تازیانه ها، لب های تشنه را به جای آب، به خون میهمان نکنند. و آب مشک من به خاموشی سینه های سوخته برسد، نه به دامن های آتش گرفته.
لالایی مرغان دریایی را در گوش گهواره ناآرام بخوانید تا گلوی عطشناک، با تیر سه شعبه سیراب نشود!
دعاکنید تا برمی گردم، حسین علیه السلام تشنه لب پا به گودال قتلگاهش نگذاشته باشد و کاسه آب من، زودتر از خنجر قاتل به گلوی او برسد!
اما اگر برنگشتم، چشم هایم را به خاک علقمه بسپارید؛ چشمه ای جوانه خواهد زد؛ از اشک هایی که در چند قدمی فرات، بر خاک حسرت ریخت!
شب و روز دهم: روز دهم روز عاشورا که روضههای مربوط به شخص امام حسین(ع) خوانده میشود
شب حسین بن علی (ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است.
اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.
نویسندگان بسیار معروف (عباس محمود عقاد) جمله ای درباره اباعبدالله علیه السلام دارد، می گوید: در روز عاشورا مثل این بود که یک نوع مسابقه میان خصلتهای حسینی برقرار شده بود، یعنی فضایل حسینی هر کدام با دیگری مسابقه می داد: صبر حسین می خواست از سایر صفاتش جلو بیفتد، رضای حسین به آنچه که رضای خداست می خواست از صبرش جلو بیفتد، اخلاص حسین می خواست از همه اینها پیشی بگیرد، شجاعت حسین می خواست گوی سبقت را از صفات دیگر او برباید.
من عرض می کنم – البته من نمی توانم در باره اخلاص حسینی کوچکترین سخنی بگویم، کوچکتر از این هستم، ولی می توانم بگویم – چیزی که در روز عاشورا بیش از هر چیز دیگر جلوه گر و نمایان است طمانینه حسین، اطمینان حسین، آرامش و استقامت حسین است.
ارسال دیدگاه