اخبار داغ

روزنامه‌های امروز در سرمقاله‌های خود چه نوشتند؟

روزنامه‌های امروز در سرمقاله‌های خود چه نوشتند؟
با مرور سرمقاله و یادداشت‌های روز روزنامه‌های کثیرالانتشار کشور، مطالبی از جمله و غربگراها این گونه تحقیر شدند، مر برجام باید اجرا شود، هفت سنگ صنعت ساختمان به چشم می‌خورد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ با مرور سرمقاله و یادداشت‌های روز روزنامه‌های کثیرالانتشار کشور، مطالبی از جمله و غربگراها این گونه تحقیر شدند، مر برجام باید اجرا شود، هفت سنگ صنعت ساختمان به چشم می‌خورد.

کیهان: در یادداشت روز خود با عنوان «و غرب گراها این گونه تحقیر شدند» نوشت: از این چاه (صنعت هســته ای) آبی برای ایران در نمی آید، مگر اینکه برای برخی افراد نانی درآید. از سال ۸2 تاکنون دریغ از یک لیوان آب برای کشور؛ هیچ کس در ایران نمی داند که ما به چه دلیلی به مسیر هسته ای شدن پا گذاشته ایم و این امر دقیقا به مانند ادامه جنگ بعد از آزاد سازی خرمشهر بود؛ فعالیت های هسته ای دســت کم از سال ۸2 به این سو خیلی شیره گلوسوزی برای مملکت نبوده است، نه از نظر پیشرفت علمی خیلی خبری بوده و نه از لحاظ اقتصادی و چه بسا با مطالبی که مطرح شد به ضرر ما بوده است.؛ هیچ گونه رابطه منطقی بین ملی کردن صنعت نفت و بحث هسته ای وجود ندارد و... به نظر شــما این اظهارات از سوی جریان اپوزیســیون و ضدانقلاب خارج نشین مطرح شده است؟ یا اینکه مقامات آمریکایی یا اسرائیلی آن را بیان کرده اند؟! اگر پاسختان مثبت است، سخت در اشتباهید، این اظهارات در سال های گذشته توسط برخی فعالین مدعی اصلاحات در داخل کشور مطرح شده است! ناگفته نماند که اظهارات طیف تندرو مدعی اصلاحات، کاملا همراستا با مقامات آمریکایی و اسرائیلی و همچنین همصدا با رسانه های معاند است. در میان کســانی که این اظهارات را بیان کرده اند، هســتند کسانی که سال ها صندلی استادی دانشگاه را تصاحب کرده و همین تفکر را به خورد دانشــجویان می دادند، و در میان این افراد هستند کسانی که چندین سال صندلی های نمایندگی مجلس را تصاحــب کردند و همچنین صندلی های هیئت دولت و... .

قدس: میراحمد رضامشرف در یادداشتی با عنوان «ذبح حقوق بشر غربی در دعوای هند و کانادا» چنین نوشت: موضوع قتل هاردیپ سینگ نجار، یک سیک هندی -کانادایی و از رهبران سیک های جدایی طلب پنجاب موسوم به جنبش خالصتان تنش های شدیدی را در روابط هند و کانادا ایجاد کرده که هر روز نیز بر دامنه آن افزوده شده و می رود به یک بحران جدی در روابـط این دو کشور و حتی روابـط هند و جهان غرب تبدیل شود. اما صرف نظر از درستی و یا نادرستی ادعای کانادا در مورد دست داشتن دولت هند در این قتل، درباره این بحران دیپلماتیک و حاشیه های آن می توان به چند نکته مهم اشاره کرد: نخستین نکته را باید در خصوص مکان این رخداد مطرح کرد. رابطه میان دهلی نو و اتـاوا مدت هاست بر سر حضور و فعالیت جدایی طلبان سیک در این کشور پرتنش دنبال شده اسـت. در واقـع هندی ها همواره مدعی بوده اند کانادا به مأمنی برای گروه های جدایی طلب هندی تبدیل شده است. البته این گالیه تنها مختص هندی ها نیست و رویـه دولـت اتـاوا در سال های اخیر به شکلی بـوده که این سرزمین را به مکانی امن برای سکونت و فعالیت مخالفان سیاسی و حتی مجرمان فـراری سایر کشورها مبدل ساخته است. در همین راستا چندی پیش یکی از روزنامه های معتبر کانادایی گزارشی از نهادهای امنیتی این کشور را افشا کرد که نشان می داد گروه های تروریستی به کانادا به عنوان مأمنی برای پنهان شدن، جذب کمک های مالی و سایر فعالیت های خود می نگرند. بحث هایی که در مورد انتقال احتمالی برخی اعضای گروهک منافقین ایران از آلبانی به کانادا مطرح می شود را شاید بتوان در همین راستا توجیه کرد.

عصر ایرانیان: مجتبی ذوالنوری در سرمقاله ای با عنوان «مر برجام باید اجرا شود» این گونه نوشت: بعد از گذشت سال ها از برجام کامال مشخص شد حق با آنهایی بود که نسبت به برجام حرف و نظر منفی داشتند چون برجام بدون ضمانت تعقیب می شد و از همان زمان معلوم بود خروجی غیر از این ندارد چون در آن هزینه ای برای طرف مقابل تعریف نشده بود و آقای ترامپ با یک لگد کاخ برجام را خراب کرد و رفت؛ آیا ما می توانستیم آن را تعقیب و مجازات کنیم؟ دوم این که ما همه تعهدات مان را اجرا کردیم و کسی نمی تواند بگوید جمهوری اسلامی ایران نسبت به تعهداتش کوتاهی کرده است. اکنون برخی می گویند چرا ذوالنور و افراد دیگری در گذشته مخالف برجام بودند و حتی ذوالنور هم برجام را آتش زد اما امروز می گویند که ما خط مذاکرات برجامی را ادامه می دهیم؛ پاسخ آن است که آن زمان بنای من برای آتش زدن برجام آن بود که آقای ترامپ در تبلیغات ریاست جمهوری در زمان صحبت درباره برجام گفت که ما برجام را پاره می کنیم و رهبری فرمودند اگر آنها پاره کنند ما آتش می زنیم؛ یعنی ما جلوتر و سخت تر از آنها هستیم. وقتی دونالد ترامپ از برجام خارج شد آیا می توانستیم پاره کردنی بدتر از این را برای برجام تصور کنیم؟ وظیفه ما در آن زمان چه بود؟ آیا کوتاه آمدن و بدون عکس العمل بودن را توقع داشتید و این که به دشمن بگوییم دستت درد نکند و عین خیال مان نیست که آمریکا از برجام بیرون آمده است و موضع گیری مثل آقای روحانی داشته باشیم.

خراسان: سعید برند در یادداشتی با عنوان «هفت سنگ صنعت ساختمان» نوشت: رئیس جمهور روز گذشته در جلسه شورای عالی مسکن، با انتقاد از مسکن سـازی برخی بانک ها به جای پرداخت تسهیلات ساخت مسکن به متقاضیان، دستور فوری صادر کرد تا عملکرد بانک ها در این زمینه شفاف و راهکارهایی برای تسریع در پرداخت تسهیالت بررسی و اعلام شود. کاهش معضل دیرینه مسکن در کشور نه تنها فواید متعدد اقتصادی خواهد داشت، بلکه بسیاری از نارسایی های فرهنگی و آسیب های اجتماعی را پیشگیری یا درمـان خواهد کرد. دولت سیزدهم از روزهـای آغازین فعالیت به درستی حل این مشکل را نشانه گذاری کرده است. اجرای طرح نهضت ملی مسکن و کمک به رونق صنعت ساختمان، همچون دو بال می تواند دولت را در تحقق وعده های خود در این زمینه یاری کند. اما رونق صنعت ساختمان، به عنوان یک صنعت مادر و مولد که حدود ۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی و حدود ۱۳ درصد از اشتغال کل کشور را در اختیار دارد، خود گرفتار چالش های ریز و درشتی است که رفع آن ها، همت جهادی چندین وزارتخانه، سازمان و دستگاه اجرایی را می طلبد.

جوان: احمد کاظمی در سرمقاله ای با عنوان «تسلیم قره باغ در مسیر دالان تورانی ناتو» چنین نوشت: حمله قابل پيش بيني باكو به مواضع جمهوري خودخوانده قره باغ در 28 شهريور1402 موسوم به جنگ سوم قره باغ، با تصميم رهبران اين منطقه براي تسليم، يك روز بيشتر طول نكشيد. به نظر مي رسد اين رويداد نه تنها به معناي پايان بحران نيست بلكه سرآغاز بحران هاي جديدي در قفقاز است كه بازيگران مداخله گرا آن را طراحي كرده اند. از منظر افكارعمومي، سؤالات متعدد درباره چرايي تسليم قره باغ، تبعات آن، عملكرد بازيگران، چشم انداز راهكار پيش روي ايران وجود دارد. در اين خصوص بحران و نهايتا 14 نكته قابل طرح است: قطه آغازين فرايند تسليم قره باغ در واقع از سال 2018 با وقوع انقلاب رنگين امريكايي در ارمنستان، همزمان شروع پروژه مقاومت زدايي از ارامنه قره باغ از طريق حذف چهره هاي مطرح سياسي و نظامي، پروژه جنگ 2020 و نهايتا تأكيد نيكول پاشينيان بر تعلق قره باغ به باكو در پراگ در مهر 1401 صورت گرفت. در اينكه چرا پاشينيان با چرخش 180 درجه در مواضعش بر تعلق قره باغ به باكو تأكيد كرد، دو ديدگاه وجود دارد؛ ديدگاه اول معتقد است پاشينيان با چشم پوشي از قره باغ و كريدور تاريخي الچين حدفاصل قره باغ با ارمنستان مي كوشد براي هميشه ابزار فشار و بهانه جويي باكو و آنكارا براي احداث كريدور جعلي زنگه زور دالان توراني ناتو را از بين ببرد و آنها را به شناسايي ارمنستان با مساحت 29هزار و 800كيلومتر مربع در پيمان آتي صلح مجاب سازد. ديدگاه دوم اقدام پاشينيان را به تبعيت از درخواست هاي لندن، تل آويو و واشنگتن براي اخراج نظامي روسيه از قفقاز پايان مأموريت صلح باني مسكو و در ادامه رفتارهاي ضدروسي دولت ايروان پرونده هاي ICC، پيمان امنيت دسته جمعي، اتحاديه اوراسيا و جنگ اوكراين ارزيابي مي كنند. ضمن اينكه اشتباهات متعدد مسكو در قفقاز كه از يك دهه پيش شروع شد و در سه سال اخير شدت يافته، توجيه الزم را براي رفتارهاي دولت ايروان فراهم ساخته است.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه