اخبار داغ

نمایش‌خانگی ایران یا آش شله‌قلمکار؟

نمایش‌خانگی ایران یا آش شله‌قلمکار؟
مهران مطیعی‌فرد، دانش‌آموخته سینما در یادداشتی نوشت: این حجم از کپی‌برداری، لات‌بازی، و گروه‌های وحشی مافیایی، کمدی‌های آب‌دوغ‌خیاری و جنسی، جای تأسف دارد. همگی ما چندین فیلم و تئاتر ایرانی در ذهن داریم که مضمون آن‌ها اقتباس ضعیفی از شاهزاده هملت یا گنج قارون است.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از پایگاه خبری تحلیلی «صاحب نیوز»؛ امروزه صنعت فیلمسازی ایران به یکی از تاریک‌ترین دوران خود وارد شده است. از افزایش حجم تولید فیلم‌ها که به ترافیک پخش منجر شده تا هنجارهایی که به طور گسترده‌ای شکسته شده‌اند، نشان می‌دهند وضعیت چندان مطلوبی نداریم. در ادامه به بررسی اوضاع کنونی سینما و شبکه نمایش خانگی می‌پردازم.

دسته اول، کمدی‌هایی که به سطحی‌ترین شکل خود رسیده‌اند و بر مبنای شوخی‌های جنسی بنا شده‌اند، مانند فیلم‌های (انفرادی – تگزاس – زیر نظر – خالتور، ۵۰ کیلو آلبالو، سریال دفترچه یادداشت و…) که امثال معیریان و اطیابی می‌سازند. البته که فروش گیشه را هم دارند، تا بتوانند مخاطبان را به این شکل راضی کنند. درحالی‌که تعداد فیلم‌های درام اجتماعی کم نیست، مضمون بسیاری از آنها به فضای لات و لات‌بازی کشیده شده که در واقع نسخه شیک و مجلسی فیلم‌فارسی قبل از انقلاب را به‌روزرسانی کرده‌اند.

لات بازار خشونت‌آمیز

 دسته دوم فیلم‌ها، روی فاز مافیایی و قماربازی با کلیشه‌های تکراری و داستان‌های معروف به دیکتاتور صاحب قدرت و ثروت که زیردستان و رقبا را به‌عنوان مهره‌هایی برای موفقیت خود به کار می‌گیرد، تمرکز دارند؛ مانند «سریال مرداب» از برزو نیک‌نژاد – «سریال یاغی» از محمد کارت و در عرصه سینمایی «شنای پروانه» از کارت و «دوزیست» از نیک‌نژاد. امثال این فیلم‌ها با خشونت و لات‌بازی قصد در جذب مخاطب دارند.

بیشتر فیلم‌ها با استفاده از کلیشه‌های قدیمی همچون عشق، انتقام، دعوا بر سر قدرت و پول تولید شده‌اند. مانند «سریال زخم کاری» از محمدحسین مهدویان، «سریال قطب شمال» امین محمدی یکتا، «جنگل آسفالت» از پژمان تیمورتاش. شاید در ابتدا این فیلم‌ها توانستند با مخاطبان ارتباط خوبی برقرار کنند، اما باتوجه‌به اینکه نویسندگان درام نیز به این کلیشه‌ها بسنده کردند، مخاطبان به‌مرورزمان خسته شدند و از این نوع محتواها دل‌زده شده‌اند. این سؤال مطرح می‌شود: چرا هیچ‌کس جلوی این نوع تولیدات را نمی‌گیرد؟ چرا پلتفرم‌ها همچنان به تولید این نوع فیلم‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند و منابع خود را صرف آنها می‌کنند؟

کپی‌برداری از فیلم‌فارسی

دسته سوم، کپی‌برداری از گذشته که تابه‌حال رایج بوده و همچنان ادامه دارد و حتی به‌جای اینکه متن اقتباس شده با خلاقیت کارگردان و نویسنده بهبودیافته و روند صعودی داشته باشد، روزبه‌روز ضعیف‌تر و نامطلوب‌تر می‌شود. به‌سادگی می‌توان نام چند فیلم را ذکر کرد که با همان طرح و با اسامی مختلف در ذهن تداعی می‌شوند. برای مثال، فیلم‌فارسی «گنج قارون» یا نمایشنامه «هملت» بخشی از این اقتباس (کپی‌کاری) هستند.

همگی ما چندین فیلم و تئاتر ایرانی در ذهن داریم که مضمون آن‌ها الهام‌گرفتن از شاهزاده هملت یا گنج قارون است؛ مانند فیلم‌های «خالتور» از آرش معیریان، «دختر میلیونر» از اکبر خامین که کپی بسیار ضعیف از فیلم گنج قارون به کارگردانی سیامک یاسمی و یا سریال «عقرب عاشق» به کارگردانی حسین سهیلی زاده، و فصل دوم «زخم کاری» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، سینمایی «تردید» به کارگردانی وارژ کریم مسیحی که اقتباس به‌شدت ضعیف از نمایشنامه «هملت» شکسپیر هستند. هرچند وقت یک‌بار و با کیفیتی ضعیف‌تر این‌گونه فیلم‌ها ساخته می‌شوند و این روند تا به امروز ادامه دارد.

این حجم از کپی‌برداری، لات‌بازی، و گروه‌های وحشی مافیایی، کمدی‌های آب‌دوغ‌خیاری و جنسی، جای تأسف دارد. چرا که جوانانی هستند که با کمترین حمایت، طرح‌هایی با بهترین کیفیت و خلاقیت منحصربه‌فرد، به پلتفرم‌های نشر فیلم و شبکه نمایش خانگی ارائه می‌دهند. اما افسوس که این حمایت‌ها یا صورت نمی‌گیرد یا فرایند طولانی و طاقت‌فرسایی را طی می‌کند که باعث دل‌سردی فیلمسازان جوان می‌شود و عدم امیدواری و سرمایه کلان فیلمسازی و دردسرهایش ناامیدی‌های آن‌ها را در پی دارد.

امیدواریم که صدای این قشر مظلوم شنیده شود، زیرا هنرمندان به‌عنوان لشکریان یک‌نفره باید خود به دنبال بودجه و تأمین مخارج آثار هنری‌شان باشند. این موضوع بی‌نهایت تلخ است. امید است که در آینده نزدیک، نگاه ویژه‌ای به قشر هنرمند شود و فضای تولیدات شبکه نمایش خانگی با خلاقیت هنرمندان جوان، روند تازه‌ای پیدا کند و آلودگی‌هایی که اشاره شد، پاک شود.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه