مقاومت چگونه اسرائیل را در ۷جبهه مستهلک کرد؟
برتری هوایی اسرائیل با توان گسترده موشکی و پهپادی محور مقاومت ذیل راهبرد «خودیاری» (Self-Help) به چالش کشیده شده است. دیگر مزیت جنگی اسرائیل یعنی «عملیات پیش دستانه» به دلیل توان ایران و متحدانش در وارد آوردن ضربه دوم به رژیم صهیونیستی، ابتکار عمل را از سازمان نظامی این رژیم سلب کرده است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ اتفاقات پساطوفانالاقصی، معیار مناسبی برای سنجش و ارزیابی روند منازعه محور مقاومت و به طور خاص ایران با رژیم صهیونیستی در اختیار تحلیلگران و ناظران بین المللی قرار داده است.
در آستانه سالگرد ۷ اکتبر و یکساله شدن عملیات بیسابقه مقاومت فلسطینی، اسرائیل در فرسایشیترین جنگ تاریخ خود از زمان اشغال فلسطین در ۱۹۴۸ گرفتار شده است. با گذشت یکسال از جنگ ویرانگر و خونبار غزه، بازدارندگی رژیم صهیونیستی ضربات جبران ناپذیری خورده و کابینه جنگی این رژیم همچنان به دنبال یک دستاورد نصفه و نیمه است تا مفتضحانه از نوار غزه خارج نشود.
این فقط گرفتاری صهیونیست ها در جبهه غزه است. مقامات اسرائیلی اعتراف می کنند در ۷ جبهه در حال جنگیدن هستند و در محاصره مقاومت قرار دارند. در جبهه شمالی به تازگی، اسرائیل متحمل ضرباتی از حزبالله لبنان طی عملیات اربعین شده، همچنین جبهه کرانه باختری هم نشان داد غافلگیریهای بزرگی برای ارتش اشغاگر دارد. وضعیت کنونی اسرائیل را بنیامین نتانیاهو خردادماه امسال در جریان نشستی که با نمایندگان خانوادههای کشته شده در جنگ غزه در دفتر نخست وزیری ترتیب داد، به روشنی توصیف کرده است.
نتانیاهو ضمن اعلام اینکه اسرائیل در حال حاضر در ۷ جبهه مشغول جنگ است، مدعی شد، تلآویو ملزم به تحقق پیروزی قاطع است زیرا نه تنها به دلیل تلفاتی که دادیم بلکه به دلیل تامین آینده اسرائیل باید به این مهم دست پیدا کنیم و راه دیگری نداریم.
نتانیاهو با این وجود معترف شد: با وجود آن که هیچ کس دورنمایی برای این هدف نمیبیند اما ما آن را میبینیم. نخست وزیر صهیونیستها تاکید کرد، ما در سایه وجود محور ایرانی آیندهای نخواهیم داشت.
رهبر حزب لیکود گفت: از ما خواسته میشود بدون دست یافتن به اهداف خود متعهد به پایان دادن به جنگ شویم.
نتانیاهو همچنین اعتراف کرد، فقط برای آنکه بدانید ما در چه شرایطی قرار داریم، باید بگویم که ما در هفت جبهه در حال جنگ هستیم، اولین آنها علیه حماس است بعد از آن ما علیه حزب الله هم در حال جنگ هستیم، علیه حوثیها، علیه گروههای شبه نظامی در عراق و سوریه و علیه ایران هم میجنگیم و در عین حال در داخل هم با اسرائیلیها در جنگ و تقابل قرار داریم و با دادگاه کیفری بین المللی نیز رو در رو هستیم.
نتانیاهو در نهایت اذعان می کند: همه چیز در راستای از بین بردن ما و اخراج ما از این سرزمین در حال انجام شدن است.
خبری از برتری نیست!
این وضعیت برای رژیمی که برای دههها در منطقه برتری مطلق داشته و جنگهای خود با دولتهای عربی را در کمتر از چند روز به نفع خود به پایان می برد، تکان دهنده است. اسرائیل مزیتهای جنگی اش را در مقابل مهندسی معکوس ایران و نبرد نامتقارن شبکه مقاومت از دست داده است.
رژیم صهیونیستی از ابتدای اشغال فلسطین، یک راهبرد حیاتی برای مصونیت خود از تهدیدات پیرامونی تهدید تعریف کرد. بر مبنای راهبرد تاریخی اسرائیل که به استراتژی بن گوریون معروف است ( بنیانگذار و اولین نخست وزیر اسرائیل ) اینکه بحران از درون فلسطین اشغالی به بیرون از مرزها منتقل شود یک اصل کلیدی است. این استراتژی از تاسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ ستون مرکزی راهبرد رژیم صهیونیستی را تشکیل داده است.
دیوید بن گوریون «دکترین اتحاد پیرامونی» (Alliance of the periphery) را در برابر اتحاد دول عربی مطرح کرد. ۳رکـن اصلی استراتژی پیرامونی اسرائیل، بر ارکان نظامی، اطلاعاتی و دیپلماسی استوار بوده که در پیشـبرد آن از راهبردهای غافلگیری، انتقال جنگ به داخل سرزمین دشمن و ابتکار عمل بهره گرفته شـد.
ارتش نازی و ارتش اسرائیل؛ یک راهبرد مشترک نظامی
دو اصل «غافلگیری» و «پیروزی های برق آسا» ۲ ستون دکترین بن گوریون را تشکیل می دهد. اسراییل از جنگ ۱۹۶۷ گرفته ( استفاده از اصل غافلگیری و پیروزی شش روزه در برابر دولت های عربی) تا جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ و حمله به لبنان در ۱۹۸۲ توانست با موفقیت تمامی اجزای دکترین بن گوریون را به اجرا بگذارد. به همین وسیله بود که با اشغال صحرای سینا، مصر به عنوان مهمترین کشور عربی حامی فلسطین به عنوان بزرگترین مانع در معاهده کمپ دیوید از سر راه صهیونیست ها کنار زده شد. به این وسیله بود که تل آویو اشغال فلسطین را گسترده تر کرد.
اسرائیل به واسطه حمایتهای بیدریغ تسلیحاتی واشنگتن، در خاورمیانه برتری هوایی پیدا کرد و به دلیل نداشتن عمق سرزمینی و راهبردی، دکترین نظامی خود را شبیه به استراتژی نظامی آلمان هیتلری یعنی جنگهای سریع و برق آسا (بلیتس کریگ) استوار کرد.
از جنگ ۱۹۴۸ و ۱۹۶۷ (جنگ ۶ روزه) و ۱۹۷۳ (جنگ یوم کیپور) و ۱۹۸۲( حمله به لبنان با نام صلح برای جلیله) ترکیب این برتری نظامی با حمایت بین المللی کار را برای رژیم صهیونیستی راحت کرد.
پیش دستی یا تردستی؟
در چنین شرایطی، برتری هوایی اسرائیل با توان گسترده موشکی و پهپادی محور مقاومت ذیل راهبرد «خودیاری» (Self-Help) به چالش کشیده شده است. دیگر مزیت جنگی اسرائیل یعنی «عملیات پیش دستانه» به دلیل توان ایران و متحدانش در وارد آوردن ضربه دوم به رژیم صهیونیستی، ابتکار عمل را از سازمان نظامی این رژیم سلب کرده است. تاکید صهیونیست ها بر "عملیات پیش دستانه" علیه حزب الله پیش از عملیات اربعین، یک عملیات جنگ روانی با هدف زنده نشان دادن این مزیت جنگی اسرائیل بود.
آنچه که در میدان اتفاق افتاد، حمله پیش دستانه اسرائیل نتوانست از شلیک بیش از ۳۰۰ موشک و پهپاد حزب الله جلوگیری کرده و آسیبی به سازمان رزم مقاومت در لبنان وارد سازد.
برای اولین بار در ۷۶سال گذشته و از زمان تاسیس اسرائیل، دولت صهیونیستی با آگاهی و علم به حمله ایران، تقریبا جز انتظار کشیدن برای تهاجم احتمالی راهی پیش روی خود نمی بیند. حتی ایران تا امروز و فقط با راهبرد «ابهام استراتژیک» و ارائه "یک تهدید معتبر" ضربات اقتصادی و روانی سنگینی به اسرائیل تحمیل کرده است.
مقامات نظامی صهیونیست اگرچه ادعا می کنند در تمامی جبههها با ایران در حال مبازه هستند اما به خوبی میدانند و همانطور که تحولات اخیر هم نشان داده، تقریبا چیزی از "بازدارندگی" اسرائیل باقی نمانده است و اگر حمایت آمریکا از متحد قدیمی برداشته شود، اسرائیل ظرف چند روز در مقابل ایران و محور مقاومت از فرو می پاشد. به همین دلیل آشکار است که اسرائیل به خاطر دوری از رویارویی مستقیم با ایران، به استراتژی «نبرد در منطقه خاکستری» (ترور و عملیات خرابکاری) در مقابل جمهوری اسلامی روی آورده است.
مرگ با هزاران خنجر
در همین زمینه فرید زکریا کارشناس مطرح روابط بینالملل و روزنامه نگار مشهور شبکه سی.ان.ان آمریکا تحلیلی از فرسایش رژیم صهیونیستی مقابل ایران و محور مقاومت ارائه داده است.
این کارشناسی هندی تبار آمریکایی میگوید: «راهبردی که مقاومت با محوریت ایران اتخاذ کرده است کمی با آنچه اسرائیل به آن عادت داشت متفاوت است. اسرائیلی ها همیشه این راهبرد را داشتند که در نبردهای کوتاه بجنگند و در آن قاطعانه پیروز شوند که معمولا در خاک اسرائیل نبودند و آنها در غزه، لبنان و اردن می جنگیدند».
سردبیر سابق «مجله فارن افرز» ادامه می دهد: «اما اینبار راهبردی که توسط مقاومت پیاده شده تحمیل یک وضعیت دائم تنش سطح پائین ادامه دار به اسرائیل است، آنچه اسرائیل در غزه و علیه حزب الله انجام میدهد غلط ترین جنگ است».
زکریا میافزاید: طی دوره یکساله اخیر، اقتصاد اسرائیل لطمه زیادی دیده و آنها هزینه های زیادی پرداخت کرده اند، سفر به اسرائیل عملا متوقف شده است، وقتی اقتصاد بر پایه تکنولوژی اسرائیل، جاذبههای گردشگری و ارتباط اسرائیل با جهان عرب را در نظر می گیرید همه اینها متوقف شده است؛ به همین خاطر باید سوال کرد آیا واقعا اسرائیل آمادگی چنین جنگ طولانی، کند و طاقت فرسایی را دارد؟ آنها در این شرایط دائما باید منتظر خطر و اتفاقات باشند، این در مقایسه با جنگ های کوتاه وسریعی که در آن عملکرد خوبی داشتند متفاوت است.
این کارشناس آمریکایی همچنین در خصوص راهبرد ایران در پاسخ به ترور اسماعیل هنیه در تهران گفت: به نظرم ایرانی ها که در جنگ نامتقارن خیلی خوب عمل کرده اند متوجه شدند که همین نقطه قوت آنهاست. راهبرد آنها خفه کردن اسرائیل و به تعویق انداختن واکنش است، در مقاله ای که در تایمز منتشر شده ۶۲ خط هوایی که که در گذشته روزانه به اسرائیل پرواز داشتند، امروز فقط ۱ یا ۲ خط فعال هستند. ایرانیها متوجه شده اند که اگر آنها چند هفته دیگر این بازی را طول بدهند، خطوط هوایی موجود نگرانی بیشتری خواهند داشت.
شهریور 1400 وبسایت اکسیوس از راهبرد جدید اسرائیل علیه ایران خبر داد. به گزارش این سایت نزدیک به اسرائیل این راهبرد ارائه شده علیه ایران «مرگ با هزار ضربه چاقو» نام داشت که توسط نفتالی بنت، نخست وزیر اسبق رژیم صهیونیستی در دیدار با جو بایدن، به رییس جمهور آمریکا ارائه شد. این استراتژی شامل مجموعهای از اقدامات دیپلماتیک و نظامی علیه ایران، به جای استفاده از یک اقدام بزرگ بود؛ اما در میدان عمل آنچه واقع شده، وارد شدن هزاران خنجر بر پیکره اسرائیل بوده است.
ارسال دیدگاه