اخبار داغ

نفوذ از طریق “Learning English”!

نفوذ از طریق “Learning English”!
يکی از پيوست‌های بديهی مفهوم Globalization (جهانی‌سازي)، همسان‌ ساختن نحوه تکلم، ترويج زباني مشترک يا به عبارت بهتر تبليغ رسم‌الخطی اتوکرات و تماميت‌خواهانه است که اقسام ملل نيز لاجرم به يادگيری آن زبان جديد خواهند بود.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ محمدصالح زندی (فعال سیاسی و فرهنگی) در یادداشتی نوشت:  يکي از خصلت‌های اوليه و غيرقابل کتمان نظام ليبراليسم غرب، ماهيت منفعت‌طلبانه و سودجوديانه آن است. در همين حال در پس پرده موضوع به ظاهر زيبا و پرطمطراق «جهاني‌سازی» نيز فرجامي غير از سلطه روزافزون کشورهای سرمايه‌دار در به بند کشيدن ملت‌های زيرمجموعه، قابل تصور نخواهد بود!

فلسفه تشکيل موسسات و نهادهایی بين‌المللی چون سازمان‌ ملل‌ متحد؛ بانک جهانی؛ سازمان تجارت جهانی و ...، را نيز می‌توان در راستاي تحقق فرمانروايی «جهان فرادست‌ها» يا کشورهای توسعه‌ يافته، بر ملل به اصطلاح جهان سومی يا همان «جهان فرودست‌ها» عنوان نمود!

يکی از پيوست‌های بديهی مفهوم Globalization (جهانی‌سازي)، همسان‌ ساختن نحوه تکلم، ترويج زباني مشترک يا به عبارت بهتر تبليغ رسم‌الخطی اتوکرات و تماميت‌خواهانه است که اقسام ملل نيز لاجرم به يادگيری آن زبان جديد خواهند بود.

در اين ميان اما برنامه‌ريزان و طراحان «دهکده جهانی»، با در اختيار داشتن تجربه مخالفت و ممانعت فرهنگ‌های گوناگون در به حاشيه رانده شدن رسومات و صدالبته زبان متبوعشان، از اعمال حربه پلوراليسم فرهنگی نيز غافل نشده و براي خرده فرهنگ‌ها نيز ارزش و احترام قائل می‌شوند اما در عين حال با هدف‌گذاری ترويج سبک زندگی غربی، در درازمدت و به مرور زمان آن خرده فرهنگ‌ها را منسوخ نموده و فرهنگ و زبان مدنظر خويش را شايع می‌سازند.

با مروری بر روند تاريخی تحميل زبان‌های بيگانه از جنوب قاره آمريکا گرفته تا شبه قاره هند و شمال آفريقا، با نام استعمارگران کهنه‌کاری مانند پرتغال؛ فرانسه؛ اسپانيا؛ هلند و بريتانيا مواجه می‌شويم که سعی ويژه‌ای در القای فرهنگ و زبان خويش بر مستعمرين‌شان داشتند.

طی سده اخير و با توجه به توفيقات جبهه متفقين به سرکردگی روباه پير و شيطان بزرگ در دو جنگ اول و دوم جهانی، زبان فاتحان اين جنگ‌ها که همان زبان انگليسی بود، با سرعت سرسام‌آوری در کشورهای مختلف فراگير شد. به تبع اين همه‌گيری جبری زبان انگليسی، کشورهای خاورميانه بالأخص ايران نيز تحت تاثير آن قرار گرفته و پروژه شوم بازنگری در زبان رسمی کشورشان را آغاز نمودند.

 

در اين برهه که با روي کار بودن پهلوي اول در ايران همزمان است، بدعت‌هايی ننگين چون «کشف حجاب از بانوان»؛ «متحدالشکل نمودن پوشش مردان» و «تغيير رسم‌الخط فارسی» بنيان نهاده می‌شوند!

 

جالب آنکه در موضوع تغيير رسم‌الخط فارسی، پيشنهاد می‌گردد که به تقليد از کشور ترکيه، بجای استفاده از حروف عربی در نگارش واژگان فارسی، از حروف انگليسی يا به اصطلاح رسم‌الخط «Fingilish» استعمال شود تا بدين صورت روند ترويج زبان انگليسی ميان ايرانيان، سرعتی مضاعف به خود گيرد!

پروژه غربی‌سازی جماعت ايراني از نوک پا تا فرق سر، اما در دوران پهلوی دوم نيز با شدت بيشتری استمرار می‌يابد تا آنکه وقوع انقلاب‌اسلامی به رهبری امام‌خمينی(ره) در بهمن 1357، تمام رشته‌های استعمار را به تلی از پنبه بدل می‌سازد!

با گذشت حدود يک دهه از عمر انقلاب‌اسلامي، کشور در قبضه تکنوکرات‌های تازه به قدرت رسيده‌ای قرار می‌گيرد که تنها راه جبران کاستی‌ها و عقب‌ماندگی‌های جنگ تحميلی 8 ساله را در گرو تقليد طوطی‌وار از تکنولوژی باختران می‌دانستند و بدين‌سان به مونتاژگران بی‌جيره و مواجب غربی‌ها در ايران تبديل شدند!

اين تغيير رويکرد ايران نسبت به غرب اما محيطی بسيار مناسب را براي پيگيری مجدد اهداف معلق‌مانده غربی‌ها در کشور فراهم آورد که يکی از مهم‌ترين آنها شيوع دوباره تب يادگيری زبان‌های خارجی در ميان نوجوانان و جوانان بود. در همين هنگام، فعاليت بسياری از موسسات آموزش زبان، که عمدتاً تحت نظر سفارتخانه‌های اروپايي نيز بودند، در ايران از سرگرفته می‌شود.

مع‌الأسف اين دست مؤسسات که خود را از هرگونه نظارتی در امان می‌ديدند، بر طبق برنامه‌ريزی حساب شده‌ای، علاوه بر آموزش زبان متبوع به نسل آينده‌ساز ايرانی؛ هنجارها، باورها و در يک کلام سبک زندگي غربي را به نوجوانان و جوانان جمهوری‌اسلامي نيز القا می‌نمودند!

کار به جايی می‌رسد که در دوران اصلاحات، از درون برخی از اساتيد و زبان‌آموزان اعزامی اين مؤسسات به خارج از کشور، خرابکاران آموزش‌ديده و جاسوسان مجرّبي بيرون می‌آيند که خيانت به موطن‌شان را نسبت به خدمت بدان، ارجح می‌پنداشتند!

در اين بين ذکر اين نکته اساسي ضروريست که يادگيري زبانی افزون بر زبان مادری، نه تنها مذموم نيست بلکه پسنديده نيز محسوب می‌شود چراکه می‌توان با يادگيری آن، رابطه‌ای سهل‌الوصول با مردمان ساير کشورها برقرار کرد و از تجربيات آنها استفاده نمود، اما زمانی که اين يادگيری زبان جديد با تغيير هنجارهای اجتماعی و تحميل انحطاطات اخلاقی بر زبان‌آموز همراه شود، آنگاه ندانستن آن مفيدتر از دانستنش خواهد بود.

در اين راستا، رهبری انقلاب در ديدار با اعضای شورايعالی انقلاب فرهنگی چنين فرموده‌اند: «كتاب‌های آموزش زبان. خب می‌دانيد، الان آموزش زبان انگليسی خيلي رواج پيدا كرده، آموزشگاه‌های فراوانی بوجود می‌آورند. خب، مراكز آموزش هست؛ همه كتاب‌های آموزش كه خيلی هم با شيوه‌های جديد و خوبی اين كتاب‌های زبان انگليسی تدوين شده، منتقل‌كننده سبك زندگی غربی است، سبك زندگی انگليسی است. خب اين بچه ما، اين نوجوان ما و جوان ما اين را می‌خواند، فقط زبان ياد نمی‌گيرد؛ حتی ممكن است آن زبان يادش برود، اما آنچه بيشتر در او اثر می‌گذارد آن تاثير و انطباعي كه بر اثر خواندن اين كتاب از سبك زندگی غربی در وجود او بوجود می‌آيد؛ اين از بين نمی‌رود؛ اين كارها را دارند می‌كنند.» {آذرماه 1392}

طی ساليان گذشته در کشور ما، کتاب‌های «interchange» بعنوان کتب مرجع در زمينه آموزش عمومی زبان انگليسی شناخته می‌شدند که اخيراً جاي خود را به سری کتاب‌های جديدالورود «English Result» داده‌اند. با تدقيق و تامل بر محتوای سري کتب English Result  که در اکثر قريب به اتفاق آموزشگاه‌های زبان انگليسی کشور درحال تدريس است، می‌توان به نکاتی جالب و البته تاسف برانگيز دست پيدا کرد!

بعنوان مثال در جلد نخست يا Elementary سري English Result، زبان‌آموزی که تجربه هيچ‌گونه آشنايی با زبان انگليسی را ندارد، در همان ابتدای يادگری، می‌بايست معنی لغاتی همچون: Pet(حيوان‌ خانگی [سگ])، Pub & Wine(محل فروش مُسکرات)، Church(کليسا)، Pork(گوشت خوک)، Boy & Girl Friends(دوستی با جنس مخالف)، Dancing(رقص و پايکوبی)، Spy(جاسوسی) و ... را بداند با بيوگرافی و حتي تاريخ تولد(!) بازيگران و خوانندگان مبتذلی مانند: George Clooney؛ Madonna؛ Brad Pitt؛ Nicole Kidman؛ Enrique Iglesias؛ John Lennon آشنايی داشته و آنها را براي قبولی در امتحان Final بخاطر بسپارد!

موارد فوق تنها نمونه‌ای کوچک و جزئي از ترويج سبک زندگی منحط غربی در کلاس‌های آموزش زبان کشور است که لزوم بازبينی و تغيير فوری محتوای کتاب‌های آموزش زبان را دوچندان می‌کند.

لازم است بدانيم که در بسياري از کشورهای غيرانگليسی زبان، محتوای کتب آموزشی زبان بيگانه توسط کارشناسان فرهنگی و متخصصين زبان‌شناس همان کشور تهيه و تدوين شده و سعي می‌شود که درون اين کتاب‌ها، مفاهيمی منطبق و هم راستا با مذهب، فرهنگ بومی و رسم و رسوم ملي در آن گنجانده شود؛ اما متأسفانه ما در کشورمان نه تنها شاهد هيچ‌گونه توليدی در زمينه آموزش زبان‌های بيگانه در عين حفظ فرهنگ اصيل اسلامی/ايرانی نبوده و نيستيم بلکه هيچ نظارت و مميزی را نيز بر محتوای هنجارشکن و غيراخلاقی کتب وارداتی اعمال نمی‌کنیم!

در اين شرايط از کودک و نوجوان اين مرز و بوم که زير بمباران دائم «انيميشن‌های والت ديزنی» و «عروسک‌ها و لوازم‌التحرير شخصيت‌های کارتونی غربی» و «کتاب‌های آموزش زبان آنچنانی» است، چه توقعي می‌رود که در آينده‌ای نه چندان دور، سرباز جان بر کف اسلام و انقلابش بوده و سر تعظيم در مقابل مستکبرين جهانی فرود نياورد!

کوتاه سخن آنکه شايسته است با توجه به تواصی مؤکد رهبری انقلاب مبنی بر وجوب مقابله با تهاجمات فرهنگی دشمن غربی، کار امروز را به فردا وانگذارده و مروج سبک زندگي اسلامی/ايرانی در ميان نوباوگان ايران عزيز باشيم.

به اشتراک گذاری این مطلب!

ارسال دیدگاه