یادداشت؛
مردم و بسیج؛ ستون امنیت
جانشین فرمانده سپاه تهران بزرگ نوشت: مردم و بسیج ستون امنیت الهی شدند و در جنگ ۱۲ روزه علیه ایران با روحیهای برخاسته از ایمان و ولایت، نگذاشتند دشمن خللی در آرامش تهران ایجاد کند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ سردار محمود توکلی جانشین فرمانده سپاه تهران بزرگ در یادبعضی از صحنهها در تاریخ ملتها ماندگار میشود؛ نه به خاطر شکوه ظاهریشان، بلکه بهواسطه روحی که در آن جاری است. در جنگ ۱۲ روزهای که صهیونیستها به خیال خام خود علیه جمهوری اسلامی ایران به راه انداختند، یکی از همان صحنههای ماندگار در تهران رقم خورد؛ جایی که مردم و بسیجیان، بیهیچ چشمداشتی، ایستادند، مراقب شدند و اجازه ندادند امنیت شهر، بازیچه اهداف شوم دشمن شود. این حماسه نه در میدانهای رزم کلاسیک، که در چهارراههای شلوغ، کوچههای قدیمی و محلههایی با حافظهای عمیق از غیرت انقلابی رقم خورد.
ماجرای ایستهای بازرسی مردمی در آن روزها، تنها یک اقدام حفاظتی نبود. در واقع، نوعی بازتعریف از امنیت در تراز انقلاب اسلامی بود. امنیتی که برخاسته از دل مردم است، نه تحمیلشده از بالا؛ امنیتی که نهتنها از جنس مراقبت، بلکه از جنس محبت، همدلی و ایمان است. مردی که نانآور خانه است، وقتی شبانه در کنار چند بسیجی با چهرههای نورانی، داوطلبانه در کنار خیابان ایست میزند، دارد معنای جدیدی به دفاع میدهد. او نشان میدهد که امنیت را نمیتوان فقط با ابزار و تجهیزات تعریف کرد، بلکه باید آن را با باورها و ارزشهای الهی پاس داشت.
جوانانی که در این ایستها حاضر بودند، نه تنها آموزشدیده در نظام دفاعی کشور بودند، بلکه پیش از آن در مکتب عاشورا تربیت شده بودند. حضورشان فقط برای چککردن خودرو یا شناسایی افراد مشکوک نبود، بلکه برای آن بود که مردم احساس کنند ستونهای شهر، بهجای آنکه آهن و بتن باشد، ایمان و بصیرت است. این ایستهای بازرسی، بیش از آنکه در برابر تهدیدهای فیزیکی بایستند، دیواری در برابر جنگ روانی دشمن بودند؛ دیواری بلند از حضور مردمی، که رسانههای بیگانه نمیتوانستند از آن عبور کنند.
بسیجیان در این میدان نه بهعنوان نیروهای نظامی، که بهعنوان خادمان امنیت مردمی ظاهر شدند. آنان میدانستند هر نوع تندی یا سهلانگاری، میتواند اعتماد مردم را مخدوش کند. از همینرو، با خوشرویی، صبوری و همراهی با اهالی محل، کاری کردند که مردم خودشان ایستهای بازرسی را بخشی از خانوادهشان بدانند. گاه مادران محله برایشان غذا میآوردند، کودکان با احترام از کنارشان عبور میکردند و حتی سالمندان برایشان دعا میخواندند. اینها صحنههایی است که در هیچ گزارش رسمی نمیگنجد، اما عمق سرمایه اجتماعی نظام را نشان میدهد.
فراموش نکنیم که این روحیه برخاسته از ولایتمداری است. اگر این مردم، با این سطح از آمادگی در صحنه بودند، دلیلش اعتماد عمیق آنان به رهبری معظم انقلاب و آموزههای دینی است. در خط مقدم ایستهای بازرسی، نه شعار بود و نه سیاست؛ آنجا فقط یک پیام جاری بود: «ما هستیم تا دشمن ناامید شود». این پیام را نه با صدای بلند، که با حضور آرام و مستمر، به دشمن مخابره کردند. و چه مؤثر بود این پیام.
اکنون که آن ایام سخت را پشت سر گذاشتهایم، وقت آن است که از این تجربه، درسی عمیق بگیریم. باید بدانیم که دفاع از کشور، فقط در مرزها یا در نبردهای بینالمللی نیست. گاهی جنگ، در ذهن مردم است و جبهه، در دل خیابانها. بسیج و مردم با هم نشان دادند که میتوان در چنین میدانی هم سربلند بیرون آمد. نهادهای رسمی باید این الگو را تقویت کرده و از ظرفیتهای مردمی برای استمرار امنیت بهرهمند شوند. چرا که امنیت واقعی، از جنس رابطه قلبی مردم با نظام است، نه صرفاً کنترل میدانی.
بسیج همیشه پای کار نظام و انقلاب اسلامی است و هرگز نخواهد گذاشت که دشمن بتواند با ایجاد ناامنی در کشورمان، آرامش مردم را بهم بریزند و همانطور که در تمام بحرانها، بسیج خط مقدم خدمترسانی به مردم است، در شرایط جنگ ۱۲ روزه اخیر نیز شاهد بودیم که بسیج پای کار بود و از هیچ تلاشی برای ایجاد امنیت در سطح شهر کوتاهی نکرد.
ارسال دیدگاه