دانا گزارش می دهد؛
مروری بر حواشی سریال جدید و پرحاشیه شبکه نمایش خانگی؛ «بدنام» و بدنامیِ ناظران
در حالی که بازار نمایشخانگی هنوز از تب «تاسیان» و «سووشون» بیرون نیامده، بازگشت حامد عنقا با پروژهی تازهاش «بدنام» بار دیگر مسئلهی عبور از خطوط قرمز، بیعملی نهادهای ناظر را در مرکز بحث قرار داده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ بازار نمایش خانگی پس از جنجالهای پیاپی «تاسیان» و «سووشون» هنوز فرصت بازسازی اعتبار خود را پیدا نکرده که بازگشت حامد عنقا با پروژهای تازه، آرامش نسبی این فضا را از بین برده است.
عنقا که در سریال آقازاده مرز اخلاق و سیاست را به بازی گرفته بود، حالا با بدنام دوباره سر زبانها افتاده؛ اثری که در مرکز آن، مفهوم «عشق ممنوع» و مواجهه با مرزهای اعتقادی روایت میشود. این درام جدید، با وعده کندوکاو در مناطق خاکستری اخلاق اجتماعی، بلافاصله توجه منتقدان و مخاطبان حرفهای را به خود جلب کرده است. سابقه کاری عنقا نشان میدهد که او استاد استفاده از شکافهای فرهنگی برای ایجاد جنجالهای رسانهای است و بدنام نیز از این قاعده مستثنی نیست.
در همین میان حسن پورشیرازی نیز با پیوستن به این پروژه، رنگ جنجال را غلیظتر کرده است. پورشیرازی، بازیگری با سابقه طولانی در سینما و تلویزیون، با حضور در آثار بحثبرانگیزی چون «پیرپسر» و «زن و بچه» زیر تیغ نقد طیفهای اخلاقگرای تلویزیونی قرار گرفت. سابقهی او در پذیرش نقشهایی که مرزهای محافظهکارانه را به چالش میکشند، باعث شده تا حضورش در پروژهای با عنوان بدنام، به مثابه امضای موفقیت احتمالی این سریال در شکستن تابوها تلقی شود. او حالا بار دیگر مقابل دوربین کارگردانی ایستاده که معمولاً خط قرمزها را خطوط پیشنهادی میداند، نه الزامی؛ عاملی که به نظر میرسد برای سرمایهگذاران این پلتفرم، جذابیت مضاعفی ایجاد کرده است.
سؤال کلیدی همچنان پابرجاست: چرا بعضی چهرهها در سینمای ایران از نظارتی معافاند که برای بقیه مرگبخش است؟ این پارادوکس همیشگی در اکوسیستم رسانهای ایران، این بار در مورد حامد عنقا و پروژههای پرهزینهاش به وضوح دیده میشود. سینماگران جوانتر سالهاست از توقف طرحها و رد فیلمنامههایشان گلایه دارند، زیرا کوچکترین انحراف از چارچوبهای پذیرفتهشده منجر به تعلیق یا لغو کامل اثر میشود. در حالی که حامد عنقا در مسیر آزاد عبور از این محدودیتها حرکت میکند؛ گویا مجموعهای از قوانین برای او قابلیت انعطاف دارند.
پیگیریها نشان میدهد شبکهای از سرمایهگذاران وابسته به شرکتهای دارای ارتباط غیرمستقیم با پلتفرمها، پروژههای او را پشتیبانی میکنند. این ساختار مالی پیچیده، یک سپر محافظتی ایجاد میکند. این پشتوانه باعث شده عبور از خط قرمزها در پروندهی عنقا هزینهای نداشته باشد حتی اگر نهادهای نظارتی بهصورت رسمی هشدار داده باشند. این پدیده، که به «مصونیت پروژههای خاص» معروف است، بر اساس این فرض عمل میکند که منافع اقتصادی (جذب مخاطب میلیونی از طریق جنجال) بر ملاحظات محتوایی ارجحیت دارد. به بیان دیگر، هزینهی حواشی تولید شده توسط عنقا (مانند اعتراضات یا تذکرات نیمهرسمی) کمتر از درآمدی است که این حواشی برای پلتفرمها به ارمغان میآورد.
روابط ممنوعه و درام جنجالی/ فروش تضمینی و بقای بازار نمایشخانگی
با انتشار خبر تولید «بدنام»، رقابت میان پلتفرمها بار دیگر بالا گرفت. بازار نمایشخانگی پس از تثبیت جایگاه خود، اکنون نیازمند موتورهای محرک جدیدی است تا نرخ ریزش مشترکین را کنترل کند. فیلیمو که مدتی است در تلاش برای احیای نرخ اشتراکهای رو به کاهش خود است، سرمایهگذاری بر اثری جنجالی و پرمناقشه چون بدنام را نسخهی نجات اقتصادی کوتاهمدت میداند. این استراتژی مبتنی بر «فروش بر اساس کنجکاوی» استوار است.
در مقابل، فیلمنت نیز برای حفظ سهم بازار خود، پروژههایی چون «از یاد رفته» را همزمان برای مقابله رسانهای و جذب مخاطبانی که شاید از مضمون بدنام دلزده باشند، آماده کرده است. اما مضمون حساس «بدنام» – همانطور که از گوشهچینهای فیلمنامه لو رفته – بر محور عشقی ممنوع، روابط خارج از چارچوبهای پذیرفتهشده و کشمکش میان باور فردی و قانون اجتماعی بنا شده است. این درام، نه تنها یک روایت، بلکه یک چالش مستقیم با ساختارهای عرفی جامعه است. در جامعهای که حساسیتها بر سر «بازنمایی رفتار اخلاقی» بالاست، چنین موضوعی عملاً تضمین فروش و همزمان تضمین بحران است. فروش میلیونی این سریال میتواند به شدت به سرمایهگذار بازگردد، اما فشار اجتماعی و انتقادات اخلاقی نیز به همان اندازه شدید خواهد بود.
نهاد ناظر در تکرار سکوت
ساترا (سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر) در واکنش به انتشار خبر تولید «بدنام» هنوز موضع رسمی و روشنی نگرفته است. این سکوت اولیه یک الگوی اثباتشده است. تجربه نشان میدهد تا زمان رسانهای شدن نارضایتی عمومی در سطح کلان، یا ورود شکایتهای رسمی از نهادهای بالادستی، واکنشی از این نهاد صادر نمیشود. به بیان دیگر، مسیر از بحران عبور میکند و تنها پس از جنجال بزرگ در افکار عمومی، نظارت سر میرسد؛ آنهم معمولاً بهصورت توصیهنامهای بدون ضمانت اجرا یا در بهترین حالت، تذکر شفاهی که صرفاً جنبه نمایشی دارد.
این همان چرخهی کلاسیک بیعملی است که از «پیرپسر» تا «سووشون» تکرار شد؛ اول هیاهو و انتشار خبرهای اولیه، بعد سکوت نهاد نظارتی در زمان پیشتولید و نهایتاً در صورت فشار شدید، صدور یک بیانیهی پایانی که بیشتر جنبه توبهنامه رسانهای دارد تا اعمال قانون. دلیل این رفتار، پیچیدگی شبکهی سرمایهگذاری است. ارزیابی میزان انطباق یک اثر با قوانین پیش از تولید، مستلزم ورود به جزئیات فیلمنامه است؛ امری که به دلیل لایههای حمایتی پروژههای پرهزینه، اغلب به تعویق میافتد تا زمانی که سریال از مرز تولید عبور کرده باشد و امکان توقف آن با ضرر هنگفت مالی همراه باشد.
ساترا و چرخه تکراری سکوت: نهاد ناظر در برابر موج بحران
سخنگوی ساترا در گفتوگویی کوتاه اظهار کرده «تاکنون فیلمنامهای با عنوان بدنام برای بررسی ارسال نشده است و هر اثری که حاوی مضامین خارج از شئون فرهنگی باشد پیش از انتشار تذکر دریافت میکند». این موضع گیری از عدم اطلاع و آمادگی نهاد نظارتی در مرحله پیش تولید این سریال را نشان میدهد.
اما منابع غیررسمی میگویند جلسات کارشناسی درباره این پروژه از اوایل تابستان آغاز شده و حتی مجوز پخش اولیه برای فاز اول سریال صادر شده است؛ یعنی همان تضاد میان آنچه اتفاق می افتد و آنچه بیان می شود، به نظر میرسد مجوزها از طریق کانالهای غیرعلنی و با اعمال نفوذ پشت پرده صادر شدهاند، در حالی که سازوکار رسمی همچنان منتظر ارسال فیلمنامه است.
در مجلس نیز یکی از اعضای کمیسیون فرهنگی بدون نامبردن مستقیم از بدنام گفت: «جریانهایی در شبکه خانگی وجود دارد که از حاشیه برای مشروعیت استفاده میکنند و متأسفانه نهادهای فرهنگی ما هنوز نتوانستهاند میان نقد اجتماعی و تحریک فرهنگی تفکیک قائل شوند.»
این جمله عملاً توصیفی دقیق از فرمول کاری عنقا و سایر تولیدات بحرانمحور است، بدون آنکه نامی از عوامل اصلی برده شود. این امر نشاندهنده آن است که در سطوح بالاتر، از وجود این دست پروژهها آگاهی کامل وجود دارد، اما مداخله مستقیم به دلایل نامعلومی منتفی است.
یکی از نکات قابل توجه در این مرحله، سکوت سازمانیافته بازیگران اصلی پروژه است. درحالیکه معمولاً بازیگران پروژههای عنقا در صفحات شخصی خود پیش از پخش به تبلیغ و هیجانسازی میپردازند، تاکنون هیچکدام از اعضای اصلی از پورشیرازی گرفته تا بازیگران جوانتر درباره جزئیات یا حتی روند فیلمبرداری اظهار نظری نکردهاند. این سکوت، به گفته برخی رسانههای حوزه سینما، نشانهی وجود محدودیت رسانهای از سوی تهیهکننده است تا پیش از صدور پروانه پخش نهایی و تعیین دقیق چارچوبهای قانونی، هیچ محتوای غیرقابل کنترلی از سوی بازیگران لو نرود و حواشی صرفاً حول محور عنوان و کارگردان باقی بماند.
اکنون بدنام در مرحلهای ایستاده که پیش از آن بسیاری از سریالهای جنجالی نمایشخانگی تجربهاش کردهاند: حاشیه پیش از پخش، موضعگیری قطرهای مقامات و کنجکاوی بازار و مخاطب.
در منطق جدید نمایشخانگی، به نظر میرسد هیچ چیز به اندازه «بدنام شدن» پرفروش نیست و حامد عنقا بار دیگر ثابت کرده که میداند چگونه این فرمول را به بالاترین سطح بازدهی برساند.
ارسال دیدگاه