سخنان دوپهلوی محمد سلامتی
من هنوز هم آمریکا را امپریالیست و متجاوز می دانم /ما از قطع رابطه با آمریکا سودی نمیبریم!
محمد سلامتی گفت: من هنوز هم آمریکا را یک کشورامپریالیست و متجاوز میدانم، در واقع دستاندرکاران حکومت آمریکا، توسعهطلب، متجاوز و زورگو نسبت به بقیه کشورها هستند. در این مورد هیچ شکی وجود ندارد، اینها خصوصیاتی است که نظام سرمایهداری به آنها بخشیده است.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا روزنامه آرمان گفتوگویی با محمد سلامتی انجام داده که بخشهایی از آن به این شرح است: به نقل از روزنامهآرمان، تشکل شما در سی سال گذشته خصوصا در سالهای آغازین انقلاب نظر خوبی در مورد رابطه با آمریکا نداشته و اعضای تشکل شما آمریکا را امپریالیست میدانست. اکنون که در فضای سیاسی ایران بحث مذاکره با آمریکا به مساله روز تبدیل شده است، نظر شما در مورد برقرار شدن دوباره این رابطه چیست؟
, شبکه اطلاع رسانی دانا,من هنوز هم آمریکا را یک کشورامپریالیست و متجاوز میدانم، در واقع دستاندرکاران حکومت آمریکا، توسعهطلب، متجاوز و زورگو نسبت به بقیه کشورها هستند. در این مورد هیچ شکی وجود ندارد، اینها خصوصیاتی است که نظام سرمایهداری به آنها بخشیده است.
, من هنوز هم آمریکا را یک کشورامپریالیست و متجاوز میدانم،,مناسبات داخلی آمریکا هم این شرایط را برای سیاستگذاران آن کشور تقویت کرده است. آمریکا هنوز هم به نظر من شیطان بزرگ محسوب میشود. اما این به آن معنا نیست که کشورما نباید با آمریکا ارتباط داشته باشد مساله موضع ضدامپریالیستی ما و ایجاد رابطه با هم تفاوت دارد و لزوما با هم متضاد نیست. یکسری از کشورها سعی میکنند که رابطه ایران را با آمریکا کمافیالسابق قطع نگه دارند.چون از آن طریق سود میبرند، به عنوان نمونه انگلیس سخت فعال بوده و هست که بین ایران و آمریکا رابطه برقرار نشود و همیشه به همین صورت فعلی باقی بماند.
, آمریکا هنوز هم به نظر من شیطان بزرگ محسوب میشود. اما این به آن معنا نیست که کشورما نباید با آمریکا ارتباط داشته باشد مساله موضع ضدامپریالیستی ما و ایجاد رابطه با هم تفاوت دارد و لزوما با هم متضاد نیست,همان طور که حتی با شیطنت سعی میکند اتحادیه اروپا را متزلزل کند. این براساس سیاست معروف انگلستان که «تفرقه بینداز و حکومت کن» حالا این تفرقه سیاستی است که انگلستان هم در داخل کشورهای مورد نظر خود و نیز در بین کشورهای هدفش اعمال میکند تا منافع خود را تامین کند و جالب اینکه انگلستان طاقت نداشت قطع رابطه ایران و خودش زیاد دوام داشته باشد، لذا به طرق مختلف تلاش کرد تا این رابطه مجددا از سر گرفته شود زیرا منافع ملیاش در ایجاد ارتباط است. به نظر من رابطه با آمریکا را بیش از حد در سیاست خارجی کشورمان حساس کردهاند. در صورتی که رابطه با آمریکا تضادی با مقابله با سیاستهای این کشور ندارد. ما از قطع رابطه با آمریکا در حال حاضر سودی نمیبریم بلکه دیگران فرصت طلبانه از آن بهره میبرند. گرچه نباید فراموش کنیم که دولتمردان آمریکایی در سی سال گذشته همیشه به دنبال براندازی و تضعیف ایران بودهاند. این یکی از اهداف آمریکا در خاورمیانه طی سالهای گذشته بوده است. سالها پیش مشاور امنیت ملی بوش پدر براساس استراتژی امنیت ملی آن کشور اظهار داشته بود. «ما با ایران دو گونه رفتار داریم؛ یکی رفتار دوستانه و رفتار دیگر براساس براندازی است.
, همان طور که حتی با شیطنت سعی میکند اتحادیه اروپا را متزلزل کند. این براساس سیاست معروف انگلستان که «تفرقه بینداز و حکومت کن» حالا این تفرقه سیاستی است که انگلستان هم در داخل کشورهای مورد نظر خود و نیز در بین کشورهای هدفش اعمال میکند تا منافع خود را تامین کند و جالب اینکه انگلستان طاقت نداشت قطع رابطه ایران و خودش زیاد دوام داشته باشد، , ما از قطع رابطه با آمریکا در حال حاضر سودی نمیبریم ,اما فعلا هدف اصلی ما تضعیف ایران و براندازی نظام حاکم بر آن است و برخورد ظاهرا دوستانه به منظور مجاب کردن جو سیاسی بینالمللی مشاور امنیت ملی آمریکا در آن زمان به صراحت این مساله را اعلام کرد. خط مشی آمریکا براساس منافع ملیاش اینگونه اقتضا میکند. منافع ملی ما هم اقتضا میکند که به هر طریقی که هست قدرتمند شویم و روی پای خودمان بایستیم و از منافع ملیمان دفاع کنیم. ما تاکنون گامهای خوبی را برای مقابله با زورگوییها در سطح جهان برداشتهایم. همین موجب شده است که تغییراتی در نگاه قدرتهای جهانی نسبت به ایران به وجود بیاید همان کسانی که میگفتند باید به دنبال تغییر نظام در ایران باشیم، حالا به دلیل اینکه ایران توانمند و قدرتمند شده است از آن موضع کوتاه آمدهاند؛ اینکه کوتاه آمدن آنها شرایط بسیار خوبی برای ایران فراهم کرده است. ایران با توجه به این شرایط باید حرکت جدیدی را آغاز کند تا بتواند ضمن حفظ منافع ملیاش سیاست خارجی قوی و ارتباطات قوی با دنیای پیرامون خود و غرب داشته باشد، چون این نیاز دنیای امروز و نیاز و هر کشور منجمله ایران است. این ما نبودیم که با آمریکا قطع رابطه کردیم بلکه آمریکا بود که روابطش را ما با قطع کرد. این قطع رابطه هم به ضرر آنها بود و هم به ضرر ما؛ سودهای زیادی را خیلی از کشورهای واسطه در جریان قطع رابطه ایران و آمریکا بردهاند. الان موقع بسیار مناسبی است که ما با توجه به منافع ملیمان در روابطمان با آمریکا تجدیدنظر کنیم. این طور که از شواهد بر میآید خود دولت آمریکا هم مایل به تجدید نظر در روابط با ایران هستند. دلیل آن هم این است که آمریکا آنطور که در رفتارش مشاهده میشود، ایران را به عنوان یک قدرت منطقهای و حتی جهانی اکنون پذیرفته است. این برای اولین بار در سی و چندسال اخیر بوده است که رئیسجمهور آمریکا در سخنرانی خود در سازمان ملل سخنانی را ایراد میکند که با نرمش زیادی نسبت به تهران همراه بوده است. این که از رهبری به خوبی و مثبت یاد کرد هیچگاه در تاریخ سی و چند ساله سخنرانیهای روسایجمهوری آمریکا تاکنون سابقه نداشته است.
,این نشان میدهد جایگاه ایران در معادلات بینالمللی برای آمریکا اکنون تغییر کرده است. دولتمردان آمریکایی یکسری شروطی را که ایران بهعنوان پیش شرط مذاکرات است تعیین کرده بود بهرغم مخالفتهای داخلی، برای فراهم شدن مقدمات مذاکرات تا حدودی انجام دادند. تحریم یک سری کالاها و همچنین برخی از بانکها و کشتیرانی... اکنون برداشته شده است اینها مقدماتی است که آمریکاییها برای آغاز گفتوگو با ایران انجام دادند. البته دولتمردان آمریکا در داخل این کشور تحت تاثیر و فشار لابیهای صهیونیست هستند. نباید از دولتمردان آمریکا انتظار بسیار زیادی داشت، لابیهای صهیونیست دهها سال در آمریکا و صدها سال است در اروپا فعال هستند، در عرض یک یا دو ماه نمیتوانیم تغییر آنچنانی در رفتار دولتمردان آمریکا شاهد باشیم. چون لابیهای صهیونیست در سالهای گذشته نبض اقتصاد و به تبع آن نبض سیاست این کشور را در دست خود گرفتهاند. وقتی میبینیم رسانههای آمریکایی اولین سوالشان از مقامات ایرانی در مورد هولوکاست است برای ما باید تاملبرانگیز باشد. اینکه اولین سوال از ریاستجمهوری کشورمان توسط رسانههای آمریکایی و در خاک آن کشور این سوال است آن هم در زمانی که اجلاس عمومی سازمان ملل متحد برقرار است، نشاندهنده نفوذ صهیونیستهادر فضای سیاسی آمریکاست. اینها واقعیتهایی است که وجود دارد. ما باید با توجه به واقعیتها منافع ملیمان را تعقیب کنیم. وقتی میبینیم علاوه بر جوی که در آمریکا و دیگر کشورهای غربی حاکم است برخی از سیاستمداران آنها به سمت برخورد مثبت یا انتظارات ما گرایش پیدا میکنند، باید این سیاستمداران را جذب و از آنها استفاده کنیم.
,اگر نتوانیم آنها را جذب و در جهت تقویت موضع آنها بکوشیم. این ما هستیم که ضرر میکنیم. ما از تضاد داخلی این دولتمردان باید با مانور سیاسی استفاده لازم را در جهت منافع ملی خود ببریم. خوشبختانه آقای روحانی تیم قویای را از دیپلماتها گرد آورده است که میتواند به خوبی در عرصه بینالمللی و سیاست خارجی کشور مانور دهد. این به نظر من یکی از جنبههای مثبت کار آقای روحانی محسوب میشود. وقتی شما تمام پارامترهای مختلف را در نظر میگیرید میبینید که نباید فقط براساس یکسری پیش فرضها مانور داد، به نظر من اکنون حفظ منافع ملی کشور در ارتباط صحیح با دنیای خارج امکانپذیر است. اکنون منافع ملی ما اقتضا میکند که از تمام توان دیپلماتیک خود برای تقویت مناسبات بینالمللی و کاهش تحریمها بهره بگیریم. آقای روحانی خودش یک چنین ظرفیتی را دارد و ظرفیت خوبی هم برای حل مشکلات ایران در سطح جهانی به وجود آورده است. این ظرفیت با پشتوانه مردمی که حامیان اصلی روحانی هستند به وجودآمده است. همین پشتوانه و ارتقای قدرت ایران موجب عقبنشینی آمریکاییها و اروپاییها از مواضع قبلیشان و حتی تغییر رفتار آژانس انرژی اتمی با ایران شده است. البته گرفتاریهای استراتژیک آمریکا در شرق دور و نیز مشکلات اقتصادی آمریکا و اروپا نیز به این موضوع کمک کرده است.
,فردا 13 آبان است. تحلیل شما از تسخیر سفارت آمریکا چیست، آیا هنوز هم عقیده دارید که اقدام درستی صورت گرفته است؟
,به نظر من تسخیر سفارت آمریکا به درستی و به موقع صورت گرفت. باید شرایطی که منجر به تسخیر سفارت آمریکا شد را در آن اوضاع و احوال بررسی کرد. سفارت آمریکا کانونی شده بود برای ضد انقلاب داخلی و توطئه علیه انقلاب.
,راه دیگری برای کنترل اقدامات این سفارت نبود؟ مثلا سفارت را تعطیل کنیم؟
,خیر؛ این بهترین راه بود و کار درستی محسوب میشد. سفارت معمولا کارش این است که روابط بین دو کشور را تقویت کند. کاری که سفارت آمریکا انجام داد درست برعکس وظیفه ذاتی یک سفارت بود. سفارت آمریکا به کانون اصلی فتنه در ابتدای انقلاب تبدیل شده بود. وقتی یک مرکزی به ضد خودش تبدیل شد، باید بدانیم فلسفه وجودیاش را از دست داده است. به همین دلیل سفارت توسط نیروهای انقلابی تصرف شد. آن موقع به خاطر اینکه انقلاب نوپا بود نمیشد کار بهتری انجام داد. اگر در شرایط فعلی قرار داشتیم نباید سفارت را تعطیل میکردیم اما سفارت آمریکا آن روزها کانون تغذیه ضدانقلاب محسوب میشد. ضربهپذیری انقلاب آن روزها بسیار زیاد بود. واقعا بسیاری از خوشبینترین افراد فکر میکردند ممکن است انقلاب تا چند ماه دیگر بیشتر دوام نیاورد. ما نیز در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اولیه امیدوار نبودیم انقلاب به راحتی دوام پیدا کند. به همین علت برای خودمان اسم رمز و مستعار تعیین کردیم و حتی تمام قرارها را گذاشته بودیم. رعایت تمام جوانب احتیاط را میکردیم. انقلاب در چنین شرایط شکنندهای قرار داشت. چطور میتوانستیم، در مقابل کانون فتنهگریها که سفارت آمریکا بود ایستادگی نکنیم. من معتقدم تسخیر سفارت در آن زمان کار درستی بود. شرایط انقلابی دیگر عرف سیاسی را نمیپذیرد. شرایط انقلابی، تکلیفاش مشخص و معلوم است و به عرف دیپلماتیک توجهی ندارد. شرایط ما آن روزها با آنچه که امروز میبینید بسیار فرق داشت. عرف سیاسی معمول در شرایط انقلابی کارایی ندارد. الان که نظام مستقر شده است اشغال سفارتخانهها در صورت توطئه آنها بیمعنی محسوب میشود. آن موقع نظام اصلا روی پای خودش مستقر نشده بود در بسیاری از مناطق کشور اصلا حکومت تسلط نداشت. در خود تهران نیز وضع بسامان نبود. شرایط خاصی بر کشور حاکم بود.
,به نظر شما در قضیه تصرف سفارت آمریکا بعد از مدتی که گذشت کار از دست انقلابیون خارج نشده بود؟ منظورم 444 روز گروگانگیری کارمندان سفارت آمریکاست. شما در ابتدای انقلاب هیچ وقت فکرش را میکردید آنقدر قضیه طولانی شود و حاشیه پیدا کند؟
, تصرف,پس از مدتی که سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام تسخیر شد، برای حل و فصل موضوع بخش زیادی از کار به دولت وقت محول شد. دولت معذوریتهای خاص خود را داشت. به همین دلیل کار بیهوده کش پیدا کرد. یک کاری ممکن است ابتدای امر فینفسه خوب باشد. اما در مدیریت کردن و پایان دادنش به شکلی که منافع ملی را به خوبی تامین کند، هنرمندی خاصی را میطلبد. در ابتدا تصور نمیشد موضوع تسخیر سفارت آمریکا خیلی کشدار شود.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه