فعال مدنی و فرهنگی کرد:
شواهد تاریخی پایبندی غرب به تعهدات هسته ای را تایید نمی کند
غفور شیخی فعال فرهنگی و مدنی کرد با یادآوری تاریخی بی اعتنایی کشورهای غربی به تعهداتشان در مقابل ایران معتقد است شواهد تاریخ ایران، پایبندی غرب به تعهدات هسته ای را تایید نمی کند[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از مکریان غفور شیخی فعال مدنی و فرهنگی بوکانی در ضمن یادداشتی که به صورت اختصاصی در اختیار مکریان قرار داده ، نوشته است:
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, مکریان,1-تاریخ حداقل یک هزار ساله ایران نشان داده است که از مجموع 2 معاهده دوره زندیه و 3 قرارداد نادرشاه افشار (با عثمانی ها و محمدشاه و عهدنامه گردان) و 9 قراربست دوران صفویه (مانند پیمان های قصرشیرین، صلح استانبول و آماسیه، معاهده میناب بین ایران و انگلستان، پیمان ایران و پرتغال بر سر جزیره هرمز و روابط تجاری ایران و هلند) و 44 قرارداد و معاهده از دوران قاجاریه (مانند هوتز، پاریس، فین کنشتاین، آرمیتاژ، گلستان، دارسی، ترکمانچای، گلشائیان، مجمل، مفصل، کنسرسیوم، تالبوت، رویتر، 1919،1921، 1933 و...) و چندین قرارداد پهلوی (آخال، 1312، 1316، ) سه نکته اساسی قابل استخراج است:
,اول- هنگام انعقاد اغلب این قراردادها، ایران عملاً و واقعاً در موقعیت بُرد و برتر نبوده (بجز دوره نادرشاه) و یا متضرر گشته یا ضرر از نیمه بازگشته است.
,دوم- بعد از انعقاد این قراردادها، طرف مقابل (مانند عثمانی، هلند، انگلیس، فرانسه، روسیه و آمریکا) به انحاء مختلف، پایبند و ملزم به رعایت بعضاً بند و فصل و فقره های ذینفع ایران نبوده است.
,سوم- هنگام انعقاد آن قراردادها، مناسب ترین افراد و دقیق ترین کلمات برای مذاکره و متن قرارداد انتخاب شدند و مردم و حکومت وقت نیز راضی و شادی کنان بودند.
,این پیشینه و شواهد تاریخی و عدم خوشبینی مقام معظم رهبری به کل فرایند پرونده هسته ای و توافق، نشان می دهد که ایران در موقعیتی لاجرم افتاده بود و توافق برای برقراری تعادل دو کفه هزینه ها (خرج کردن) و مطالبات (به دست آمده ها) روی داده است و تقدیر و تشکر، بخاطر تلاش برای کاهش لطمات و صدمات این فرایند، آراسته ی تیم مذاکراتی شده است.
,2- سابقه ی فرهنگی ما حداقل در هزاره ی اخیر، بخوبی نشان میدهد که از مجموع صدها رویداد اجتماعی و قضیه سیاسی - فرهنگی مانند تسلط اعراب، خونخواهی های ایرانیان، اختلافات مذهبی و فرقه گرایی، ورود کاپیتالیسم و نزاع کمونیسم، احیاگرایی مشروطه، جنبش تنباکو، دموکراسی دینی و پلورالیزم، تکنولوژی و مدرنیته و... سه مولفه ی اساسی قابل استنباط است:
,اول- اقلیت نخبگان جامعه مانند روشنفکرها (از سهروردی تا اقبال و شریعتی...)، روحانیون (از امام فخررازی تا امام خمینی و...)، تجار و کسبه بانفوذ (از ابراهیم امین النجار اصفهانی قجری تا خانواده لاجوردی و هاشمی تهرانی و... ) و رجال سیاسی (مانند امیرکبیر تا مصدق و...) بر توده و عامه مردم تاثیر گذاشته اند و جریان های موافق یا مخالف را شکل و سمت و سو داده اند.
,دوم- اکثریت جامعه و مردم دارای میزان تحلیل عقلانی و آگاهی جمعی قلیلی از جریان های فکری-فرهنگی و سیاسی کشور بوده و یا آگاهی ناقص و نادرست داشته اند و عموماً پیرو نخبگان فوق یا گوش به زنگ احساسی شایعه ها و موج سازی ها گشته اند.
,سوم- بر جریان های فکری- فرهنگی و سیاسی کشور در برهه های مختلف، دیدگاه انتقاد منصفانه و سنت بازنگری کارکردی و ساختاری که به تعبیری عبرت تاریخی است، حکمفرما نبوده است.
,از این رو نقاط ضعف و قوت برجسته نشده و تکرار آزمون و خطاهای تاریخی، همواره روی داده است.
,این پیشینه فرهنگی- سیاسی و تحلیل رویدادهای اجتماعی، نشان می دهد که جامعه از جزئیات و موارد متعدد اطلاعات پرونده هسته ای، آگاهی جمعی قلیلی داشته و عمدتاً به جای نگاه منتقدانه و بازاندیشانه، کنشی احساسی و هیجانی دارند و شاید لازمه ی جامعه در حال گذار نیز چنین باشد.
,به صورت توصیفی و روتین نیز، توافق را با کاهش قیمت ها، ارتقای ارزش پول ملی، مهار تورم، کاهش رنگ استعماری آمریکا و ایجاد روابط حسنه با غرب و برون رفت از اغلب مشکلات اقتصادی، معادل قلمداد می کنند یا حداقل در ناخودآگاه ذهن جمعی، چنین می نماید.
,لازم به ذکر است که ضمن تقدیر و تشکر از تلاش های شبانه روزی تیم مذاکره کننده ی هسته ای، باید به آگاهی بخشی جامعه با دیدگاه انتقادی و بازاندیشانه – نه عمدتاً تهییجی و جناحی- نیز پرداخت تا نقاط قوت و ضعف برجام مشخص شوند.
,انتهای پیام/
]
ارسال دیدگاه