زندگینامه سردار شهید عنایت الله بازگیر + تصاویر
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از پایگاه خبری کهگیلویه، آن زمان که نزول آیه های عشق، پایان حکمرانی قانون ابلیس را اعلام کرد و دوزخیان، تابوت لاشه دو هزار و پانصد ساله را تشییع کردند و شبان وادی ایمن به مراد رسید غبار توهم به کناری رفت، دستهایی به رشادت سپیداران قد برافراشتند، چشمانی به روشنی خورشید درخشیدند و قلبهایی به نجابت و صمیمیت گلها روییدند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, کهگیلویه،,

او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.
اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .
دوران کودکی:
عنایت الله بازگیر در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.
عنایت از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.
تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.
این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.

آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد.
از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت.
در کنار فعالیت هایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.

از جمله فعالیت های او در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی علیه رزیم منحوس پهلوی ، شرکت فعال در راهپیمایی ها ، تظاهرات واعتراضات واعتصابات، شعار نویسی ودیوارنویسی ،درگیری با نیروهای رژیم در شهرهای بهبهان ودهدشت ودستگیری وبازداشت ایشان بوده است.
فعالیت های انقلابی ایشان در سال ۵۷ منجر به اعتراض گسترده همکلاسی ها وهمدوره ای های او شد تا جایی که نام ایشان به عنوان محرک وعامل اصلی راه اندازی اعتراضات وراهپیمایی ها در هنرستان شمس سابق وشهر دهدشت به اداره فرهنگ وقت ونیروهای امنیتی گزارش شده بود.
سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.
پس از ۶ ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.

همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.
پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر ۳و۴و۵ – خیبر – بدر – قدس ۳ حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.
بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.
روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.
او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.
او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.
عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.
و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…
و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. سرانجام شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ فرا رسید و تصمیم گیری برای عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و عبور از اروند پس از بررسی های بسیار و استفاده از تجربیات گذشته به نتیجه منجر شد .

سردار شهید بازگیر چندین بار قبل از عملیات جهت توجه نیروهایش ، کادر گردان را به نزدیکی محور عملیاتی برده ، تک تک آنها را توجیه می کند. همرزمان ایشان در بیان خاطراتشان اظهار می دارند که هر چه به عملیات نزدیکتر می شدند، معنویت و حالت روحانی شهید بازگیر بیشتر و بیشتر می شد و ذکر خدا و راز ونیاز او گویای این بود که پروازش به سوس معبود نزدیک است.
ساعت ۳۰/۲۲ مورخ ۲۰/۱۱/۶۴ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع می شود. گروهی غواص که چند ساعت قبل از اروند عبور کرده بودند خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن رسانده و اقدام به پاکسازی سنگرهای خطوط اول دشمن می کنند و در مرحله بعد نیروهای پیاده خودی که در ساحل اروند پیاده شدند وارد عمل شده و همراه با تجهیزات سنگین خود در دل شب و ازمیان آب و آتش سوار بر قایق بر ساحل ناشناخته اروند پا می گذارند و پس از عبور از میدان آب و آتش برای پیشروی و تصرف مواضع دشمن وارد عمل می شوند. همزمان با شروع عملیات بارش باران افزایش چشمگیری می یابد که برای مانور تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن ایجاد مشکل می کند .
در جبهه های عملیاتی رزمندگان در اکثر محورهای عملیاتی به استثنای چند محور موفق به انهدام و پاکسازی خطوط اول دفاعی دشمن گردیده اند و همچنان در تعقیب افراد متواری دشمن به پیشروی و جستجو ادامه می دهند. برادران غواص با اینکه مسئولیت اصلی خویش را به خوبی به پایان رسانیده اند ولی با تعویض لباس غواضی همچنان به همراه گردان های پیاده در حرکتند. آشنائی آنان با منطقه مؤثر واقع شده است.
سردار شهید عنایت الله بازگیر که همراه با نیروی تحت امرش مأموریت اصلی خود را که شکستن خطوط مقدم دشمن و پاکسازی منطقه بوده را به پایان رسانیده، با اعلام سردار نبی رودکی فرماندهی لشکر۱۹فجر مبنی بر اینکه در یکی از محورها به علت وجود موانع زیاد و آتش پر هجم دشمن امکان پیشروی وجود ندارد و نیروهای عمل کننده تلفات زیادی را متحمل شده اند، مأموریت عبور از این خط و آزاد سازی محور را به عهده می گیرد و با سازماندهی مجدد گردان و به عهده گرفنتن فرماندهی آن عبور از سخت ترین محور را که مقاومت دشمن در مقابل رزمندگان آن را به یکی از محورهای بسیار حساس تبدیل کرده به عهده می گیرد. دشمن با استفاده از انواع سلاح نیم سنگ مثل تیر بار و دوشیکا و استقرار این ادوات بر روی ساختمان های مشرف به منطقه تعداد زیادی از رزمندگان را به شهادت رسانیده و یا زخمی کرده در این اوضاع، شهید بازگیر با درک صحیح از موقعیت منطقه و اینکه در صورت وارد عمل کردن گردان ،امکان از دست دادن تعداد زیادی از نیروها وجود دارد ،لذا خود به اتفاق چند از نفر نیروی زبده ازجمله آقای علیمردان روستاد از فرماندهان گروهان غواصی که با منطقه آشنایی بیشتر ی دارد، جهت از میان برداشتن موانع پیشرو وارد عمل می شوند، و با پیشروی در عمق محور و نزدیک شدن به ساختمان هائی که رزمندگان از آنجا مورد هدف قرار می گرفتند، در نزدیک ترین نقطه ممکن استقرار می یابند.
فرماندهی که تا کنون به همراه نیروهایش جنگیده و تا عمقی از خاک عراق به سختی نفوذ کرده ، با روحیه ای سرشار از تحور وشجاعت از دیگران سبقت می گیرد و دست به آرپی چی می برد و موشکی برای شکار تیر بار دشمن در قبضه می گذارد و با دلاوری مثال زدنی، ماشه آرپیچی را می چکاند، با انهدام اولین سنگر دشمن صدای الله اکبر رزمندگان به هوا بلند می شود، بلافاصله برای شلیک دومین موشک آماده می شود لیکن فرماندهی که چنین دلسوز و فداکار در جلوی نیروهایش حرکت می کند، به ناگاه از ناحیه قلب مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می گرفته وبه دیار معبود میشتابد.
سردار شهید بازگیر از معدود فرماندهانی است که چنین فداکارانه جان خود را درطبق اخلاقی گذاشته تانیروهایش به راحتی از محور عبور کنند.

شهادت او روحیه ای سرشار از خشم و اراده ای مصمم را در میان رزمندگان بوجود آورد و نیروها با عزمی راسخ به ادامه عملیات و پیشروی در محوری پرداختندوگردان ها هر لحظه به خط الحاق نزدیک تر شده واموانع باقی مانده را از سر راه برداشتند و سرانجام پر از چند ساعت از شروع عملیات شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام افتاد و این درحالی بود که سرداران دلاوری همچون بازگیر با ایثارو فداکاری و نثار خون خود موجبات این پیشروی و فتح عظیم را فراهم آوردند.
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.

به گزارش پایگاه خیری کهگیلویه فتح فاو مرهون جانفشانی و ایثار و اهداء خون دلاوران همچون بازگیر است که جهت تعقیب متجاوز و کوتاه کردن دست دشمن از امکان پرتاب موشک به شهرهای ایران، بالاترین و بهترین و گرانبهاترین کالا یعنی جان خود را نثار کردند تا ایران وایرانی همچنان سر بلند سرافراز و پابرجا باشد.

او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.
اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .
دوران کودکی:
عنایت الله بازگیر در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.
عنایت از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.
تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.
این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.

آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد.
از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت.
در کنار فعالیت هایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.

از جمله فعالیت های او در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی علیه رزیم منحوس پهلوی ، شرکت فعال در راهپیمایی ها ، تظاهرات واعتراضات واعتصابات، شعار نویسی ودیوارنویسی ،درگیری با نیروهای رژیم در شهرهای بهبهان ودهدشت ودستگیری وبازداشت ایشان بوده است.
فعالیت های انقلابی ایشان در سال ۵۷ منجر به اعتراض گسترده همکلاسی ها وهمدوره ای های او شد تا جایی که نام ایشان به عنوان محرک وعامل اصلی راه اندازی اعتراضات وراهپیمایی ها در هنرستان شمس سابق وشهر دهدشت به اداره فرهنگ وقت ونیروهای امنیتی گزارش شده بود.
سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.
پس از ۶ ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.

همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.
پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر ۳و۴و۵ – خیبر – بدر – قدس ۳ حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.
بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.
روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.
او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.
او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.
عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.
و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…
و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. سرانجام شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ فرا رسید و تصمیم گیری برای عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و عبور از اروند پس از بررسی های بسیار و استفاده از تجربیات گذشته به نتیجه منجر شد .

سردار شهید بازگیر چندین بار قبل از عملیات جهت توجه نیروهایش ، کادر گردان را به نزدیکی محور عملیاتی برده ، تک تک آنها را توجیه می کند. همرزمان ایشان در بیان خاطراتشان اظهار می دارند که هر چه به عملیات نزدیکتر می شدند، معنویت و حالت روحانی شهید بازگیر بیشتر و بیشتر می شد و ذکر خدا و راز ونیاز او گویای این بود که پروازش به سوس معبود نزدیک است.
ساعت ۳۰/۲۲ مورخ ۲۰/۱۱/۶۴ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع می شود. گروهی غواص که چند ساعت قبل از اروند عبور کرده بودند خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن رسانده و اقدام به پاکسازی سنگرهای خطوط اول دشمن می کنند و در مرحله بعد نیروهای پیاده خودی که در ساحل اروند پیاده شدند وارد عمل شده و همراه با تجهیزات سنگین خود در دل شب و ازمیان آب و آتش سوار بر قایق بر ساحل ناشناخته اروند پا می گذارند و پس از عبور از میدان آب و آتش برای پیشروی و تصرف مواضع دشمن وارد عمل می شوند. همزمان با شروع عملیات بارش باران افزایش چشمگیری می یابد که برای مانور تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن ایجاد مشکل می کند .
در جبهه های عملیاتی رزمندگان در اکثر محورهای عملیاتی به استثنای چند محور موفق به انهدام و پاکسازی خطوط اول دفاعی دشمن گردیده اند و همچنان در تعقیب افراد متواری دشمن به پیشروی و جستجو ادامه می دهند. برادران غواص با اینکه مسئولیت اصلی خویش را به خوبی به پایان رسانیده اند ولی با تعویض لباس غواضی همچنان به همراه گردان های پیاده در حرکتند. آشنائی آنان با منطقه مؤثر واقع شده است.
سردار شهید عنایت الله بازگیر که همراه با نیروی تحت امرش مأموریت اصلی خود را که شکستن خطوط مقدم دشمن و پاکسازی منطقه بوده را به پایان رسانیده، با اعلام سردار نبی رودکی فرماندهی لشکر۱۹فجر مبنی بر اینکه در یکی از محورها به علت وجود موانع زیاد و آتش پر هجم دشمن امکان پیشروی وجود ندارد و نیروهای عمل کننده تلفات زیادی را متحمل شده اند، مأموریت عبور از این خط و آزاد سازی محور را به عهده می گیرد و با سازماندهی مجدد گردان و به عهده گرفنتن فرماندهی آن عبور از سخت ترین محور را که مقاومت دشمن در مقابل رزمندگان آن را به یکی از محورهای بسیار حساس تبدیل کرده به عهده می گیرد. دشمن با استفاده از انواع سلاح نیم سنگ مثل تیر بار و دوشیکا و استقرار این ادوات بر روی ساختمان های مشرف به منطقه تعداد زیادی از رزمندگان را به شهادت رسانیده و یا زخمی کرده در این اوضاع، شهید بازگیر با درک صحیح از موقعیت منطقه و اینکه در صورت وارد عمل کردن گردان ،امکان از دست دادن تعداد زیادی از نیروها وجود دارد ،لذا خود به اتفاق چند از نفر نیروی زبده ازجمله آقای علیمردان روستاد از فرماندهان گروهان غواصی که با منطقه آشنایی بیشتر ی دارد، جهت از میان برداشتن موانع پیشرو وارد عمل می شوند، و با پیشروی در عمق محور و نزدیک شدن به ساختمان هائی که رزمندگان از آنجا مورد هدف قرار می گرفتند، در نزدیک ترین نقطه ممکن استقرار می یابند.
فرماندهی که تا کنون به همراه نیروهایش جنگیده و تا عمقی از خاک عراق به سختی نفوذ کرده ، با روحیه ای سرشار از تحور وشجاعت از دیگران سبقت می گیرد و دست به آرپی چی می برد و موشکی برای شکار تیر بار دشمن در قبضه می گذارد و با دلاوری مثال زدنی، ماشه آرپیچی را می چکاند، با انهدام اولین سنگر دشمن صدای الله اکبر رزمندگان به هوا بلند می شود، بلافاصله برای شلیک دومین موشک آماده می شود لیکن فرماندهی که چنین دلسوز و فداکار در جلوی نیروهایش حرکت می کند، به ناگاه از ناحیه قلب مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می گرفته وبه دیار معبود میشتابد.
سردار شهید بازگیر از معدود فرماندهانی است که چنین فداکارانه جان خود را درطبق اخلاقی گذاشته تانیروهایش به راحتی از محور عبور کنند.

شهادت او روحیه ای سرشار از خشم و اراده ای مصمم را در میان رزمندگان بوجود آورد و نیروها با عزمی راسخ به ادامه عملیات و پیشروی در محوری پرداختندوگردان ها هر لحظه به خط الحاق نزدیک تر شده واموانع باقی مانده را از سر راه برداشتند و سرانجام پر از چند ساعت از شروع عملیات شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام افتاد و این درحالی بود که سرداران دلاوری همچون بازگیر با ایثارو فداکاری و نثار خون خود موجبات این پیشروی و فتح عظیم را فراهم آوردند.
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.

به گزارش پایگاه خیری کهگیلویه فتح فاو مرهون جانفشانی و ایثار و اهداء خون دلاوران همچون بازگیر است که جهت تعقیب متجاوز و کوتاه کردن دست دشمن از امکان پرتاب موشک به شهرهای ایران، بالاترین و بهترین و گرانبهاترین کالا یعنی جان خود را نثار کردند تا ایران وایرانی همچنان سر بلند سرافراز و پابرجا باشد.

او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.
اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .
دوران کودکی:
عنایت الله بازگیر در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.
عنایت از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.
تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.
این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.

آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد.
از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت.
در کنار فعالیت هایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.

از جمله فعالیت های او در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی علیه رزیم منحوس پهلوی ، شرکت فعال در راهپیمایی ها ، تظاهرات واعتراضات واعتصابات، شعار نویسی ودیوارنویسی ،درگیری با نیروهای رژیم در شهرهای بهبهان ودهدشت ودستگیری وبازداشت ایشان بوده است.
فعالیت های انقلابی ایشان در سال ۵۷ منجر به اعتراض گسترده همکلاسی ها وهمدوره ای های او شد تا جایی که نام ایشان به عنوان محرک وعامل اصلی راه اندازی اعتراضات وراهپیمایی ها در هنرستان شمس سابق وشهر دهدشت به اداره فرهنگ وقت ونیروهای امنیتی گزارش شده بود.
سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.
پس از ۶ ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.

همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.
پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر ۳و۴و۵ – خیبر – بدر – قدس ۳ حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.
بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.
روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.
او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.
او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.
عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.
و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…
و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. سرانجام شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ فرا رسید و تصمیم گیری برای عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و عبور از اروند پس از بررسی های بسیار و استفاده از تجربیات گذشته به نتیجه منجر شد .

سردار شهید بازگیر چندین بار قبل از عملیات جهت توجه نیروهایش ، کادر گردان را به نزدیکی محور عملیاتی برده ، تک تک آنها را توجیه می کند. همرزمان ایشان در بیان خاطراتشان اظهار می دارند که هر چه به عملیات نزدیکتر می شدند، معنویت و حالت روحانی شهید بازگیر بیشتر و بیشتر می شد و ذکر خدا و راز ونیاز او گویای این بود که پروازش به سوس معبود نزدیک است.
ساعت ۳۰/۲۲ مورخ ۲۰/۱۱/۶۴ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع می شود. گروهی غواص که چند ساعت قبل از اروند عبور کرده بودند خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن رسانده و اقدام به پاکسازی سنگرهای خطوط اول دشمن می کنند و در مرحله بعد نیروهای پیاده خودی که در ساحل اروند پیاده شدند وارد عمل شده و همراه با تجهیزات سنگین خود در دل شب و ازمیان آب و آتش سوار بر قایق بر ساحل ناشناخته اروند پا می گذارند و پس از عبور از میدان آب و آتش برای پیشروی و تصرف مواضع دشمن وارد عمل می شوند. همزمان با شروع عملیات بارش باران افزایش چشمگیری می یابد که برای مانور تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن ایجاد مشکل می کند .
در جبهه های عملیاتی رزمندگان در اکثر محورهای عملیاتی به استثنای چند محور موفق به انهدام و پاکسازی خطوط اول دفاعی دشمن گردیده اند و همچنان در تعقیب افراد متواری دشمن به پیشروی و جستجو ادامه می دهند. برادران غواص با اینکه مسئولیت اصلی خویش را به خوبی به پایان رسانیده اند ولی با تعویض لباس غواضی همچنان به همراه گردان های پیاده در حرکتند. آشنائی آنان با منطقه مؤثر واقع شده است.
سردار شهید عنایت الله بازگیر که همراه با نیروی تحت امرش مأموریت اصلی خود را که شکستن خطوط مقدم دشمن و پاکسازی منطقه بوده را به پایان رسانیده، با اعلام سردار نبی رودکی فرماندهی لشکر۱۹فجر مبنی بر اینکه در یکی از محورها به علت وجود موانع زیاد و آتش پر هجم دشمن امکان پیشروی وجود ندارد و نیروهای عمل کننده تلفات زیادی را متحمل شده اند، مأموریت عبور از این خط و آزاد سازی محور را به عهده می گیرد و با سازماندهی مجدد گردان و به عهده گرفنتن فرماندهی آن عبور از سخت ترین محور را که مقاومت دشمن در مقابل رزمندگان آن را به یکی از محورهای بسیار حساس تبدیل کرده به عهده می گیرد. دشمن با استفاده از انواع سلاح نیم سنگ مثل تیر بار و دوشیکا و استقرار این ادوات بر روی ساختمان های مشرف به منطقه تعداد زیادی از رزمندگان را به شهادت رسانیده و یا زخمی کرده در این اوضاع، شهید بازگیر با درک صحیح از موقعیت منطقه و اینکه در صورت وارد عمل کردن گردان ،امکان از دست دادن تعداد زیادی از نیروها وجود دارد ،لذا خود به اتفاق چند از نفر نیروی زبده ازجمله آقای علیمردان روستاد از فرماندهان گروهان غواصی که با منطقه آشنایی بیشتر ی دارد، جهت از میان برداشتن موانع پیشرو وارد عمل می شوند، و با پیشروی در عمق محور و نزدیک شدن به ساختمان هائی که رزمندگان از آنجا مورد هدف قرار می گرفتند، در نزدیک ترین نقطه ممکن استقرار می یابند.
فرماندهی که تا کنون به همراه نیروهایش جنگیده و تا عمقی از خاک عراق به سختی نفوذ کرده ، با روحیه ای سرشار از تحور وشجاعت از دیگران سبقت می گیرد و دست به آرپی چی می برد و موشکی برای شکار تیر بار دشمن در قبضه می گذارد و با دلاوری مثال زدنی، ماشه آرپیچی را می چکاند، با انهدام اولین سنگر دشمن صدای الله اکبر رزمندگان به هوا بلند می شود، بلافاصله برای شلیک دومین موشک آماده می شود لیکن فرماندهی که چنین دلسوز و فداکار در جلوی نیروهایش حرکت می کند، به ناگاه از ناحیه قلب مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می گرفته وبه دیار معبود میشتابد.
سردار شهید بازگیر از معدود فرماندهانی است که چنین فداکارانه جان خود را درطبق اخلاقی گذاشته تانیروهایش به راحتی از محور عبور کنند.

شهادت او روحیه ای سرشار از خشم و اراده ای مصمم را در میان رزمندگان بوجود آورد و نیروها با عزمی راسخ به ادامه عملیات و پیشروی در محوری پرداختندوگردان ها هر لحظه به خط الحاق نزدیک تر شده واموانع باقی مانده را از سر راه برداشتند و سرانجام پر از چند ساعت از شروع عملیات شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام افتاد و این درحالی بود که سرداران دلاوری همچون بازگیر با ایثارو فداکاری و نثار خون خود موجبات این پیشروی و فتح عظیم را فراهم آوردند.
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.

به گزارش پایگاه خیری کهگیلویه فتح فاو مرهون جانفشانی و ایثار و اهداء خون دلاوران همچون بازگیر است که جهت تعقیب متجاوز و کوتاه کردن دست دشمن از امکان پرتاب موشک به شهرهای ایران، بالاترین و بهترین و گرانبهاترین کالا یعنی جان خود را نثار کردند تا ایران وایرانی همچنان سر بلند سرافراز و پابرجا باشد.

او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.
اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .
دوران کودکی:
عنایت الله بازگیر در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.
عنایت از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.
تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.
این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.

آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد.
از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت.
در کنار فعالیت هایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.

از جمله فعالیت های او در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی علیه رزیم منحوس پهلوی ، شرکت فعال در راهپیمایی ها ، تظاهرات واعتراضات واعتصابات، شعار نویسی ودیوارنویسی ،درگیری با نیروهای رژیم در شهرهای بهبهان ودهدشت ودستگیری وبازداشت ایشان بوده است.
فعالیت های انقلابی ایشان در سال ۵۷ منجر به اعتراض گسترده همکلاسی ها وهمدوره ای های او شد تا جایی که نام ایشان به عنوان محرک وعامل اصلی راه اندازی اعتراضات وراهپیمایی ها در هنرستان شمس سابق وشهر دهدشت به اداره فرهنگ وقت ونیروهای امنیتی گزارش شده بود.
سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.
پس از ۶ ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.

همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.
پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر ۳و۴و۵ – خیبر – بدر – قدس ۳ حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.
بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.
روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.
او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.
او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.
عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.
و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…
و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. سرانجام شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ فرا رسید و تصمیم گیری برای عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و عبور از اروند پس از بررسی های بسیار و استفاده از تجربیات گذشته به نتیجه منجر شد .

سردار شهید بازگیر چندین بار قبل از عملیات جهت توجه نیروهایش ، کادر گردان را به نزدیکی محور عملیاتی برده ، تک تک آنها را توجیه می کند. همرزمان ایشان در بیان خاطراتشان اظهار می دارند که هر چه به عملیات نزدیکتر می شدند، معنویت و حالت روحانی شهید بازگیر بیشتر و بیشتر می شد و ذکر خدا و راز ونیاز او گویای این بود که پروازش به سوس معبود نزدیک است.
ساعت ۳۰/۲۲ مورخ ۲۰/۱۱/۶۴ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع می شود. گروهی غواص که چند ساعت قبل از اروند عبور کرده بودند خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن رسانده و اقدام به پاکسازی سنگرهای خطوط اول دشمن می کنند و در مرحله بعد نیروهای پیاده خودی که در ساحل اروند پیاده شدند وارد عمل شده و همراه با تجهیزات سنگین خود در دل شب و ازمیان آب و آتش سوار بر قایق بر ساحل ناشناخته اروند پا می گذارند و پس از عبور از میدان آب و آتش برای پیشروی و تصرف مواضع دشمن وارد عمل می شوند. همزمان با شروع عملیات بارش باران افزایش چشمگیری می یابد که برای مانور تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن ایجاد مشکل می کند .
در جبهه های عملیاتی رزمندگان در اکثر محورهای عملیاتی به استثنای چند محور موفق به انهدام و پاکسازی خطوط اول دفاعی دشمن گردیده اند و همچنان در تعقیب افراد متواری دشمن به پیشروی و جستجو ادامه می دهند. برادران غواص با اینکه مسئولیت اصلی خویش را به خوبی به پایان رسانیده اند ولی با تعویض لباس غواضی همچنان به همراه گردان های پیاده در حرکتند. آشنائی آنان با منطقه مؤثر واقع شده است.
سردار شهید عنایت الله بازگیر که همراه با نیروی تحت امرش مأموریت اصلی خود را که شکستن خطوط مقدم دشمن و پاکسازی منطقه بوده را به پایان رسانیده، با اعلام سردار نبی رودکی فرماندهی لشکر۱۹فجر مبنی بر اینکه در یکی از محورها به علت وجود موانع زیاد و آتش پر هجم دشمن امکان پیشروی وجود ندارد و نیروهای عمل کننده تلفات زیادی را متحمل شده اند، مأموریت عبور از این خط و آزاد سازی محور را به عهده می گیرد و با سازماندهی مجدد گردان و به عهده گرفنتن فرماندهی آن عبور از سخت ترین محور را که مقاومت دشمن در مقابل رزمندگان آن را به یکی از محورهای بسیار حساس تبدیل کرده به عهده می گیرد. دشمن با استفاده از انواع سلاح نیم سنگ مثل تیر بار و دوشیکا و استقرار این ادوات بر روی ساختمان های مشرف به منطقه تعداد زیادی از رزمندگان را به شهادت رسانیده و یا زخمی کرده در این اوضاع، شهید بازگیر با درک صحیح از موقعیت منطقه و اینکه در صورت وارد عمل کردن گردان ،امکان از دست دادن تعداد زیادی از نیروها وجود دارد ،لذا خود به اتفاق چند از نفر نیروی زبده ازجمله آقای علیمردان روستاد از فرماندهان گروهان غواصی که با منطقه آشنایی بیشتر ی دارد، جهت از میان برداشتن موانع پیشرو وارد عمل می شوند، و با پیشروی در عمق محور و نزدیک شدن به ساختمان هائی که رزمندگان از آنجا مورد هدف قرار می گرفتند، در نزدیک ترین نقطه ممکن استقرار می یابند.
فرماندهی که تا کنون به همراه نیروهایش جنگیده و تا عمقی از خاک عراق به سختی نفوذ کرده ، با روحیه ای سرشار از تحور وشجاعت از دیگران سبقت می گیرد و دست به آرپی چی می برد و موشکی برای شکار تیر بار دشمن در قبضه می گذارد و با دلاوری مثال زدنی، ماشه آرپیچی را می چکاند، با انهدام اولین سنگر دشمن صدای الله اکبر رزمندگان به هوا بلند می شود، بلافاصله برای شلیک دومین موشک آماده می شود لیکن فرماندهی که چنین دلسوز و فداکار در جلوی نیروهایش حرکت می کند، به ناگاه از ناحیه قلب مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می گرفته وبه دیار معبود میشتابد.
سردار شهید بازگیر از معدود فرماندهانی است که چنین فداکارانه جان خود را درطبق اخلاقی گذاشته تانیروهایش به راحتی از محور عبور کنند.

شهادت او روحیه ای سرشار از خشم و اراده ای مصمم را در میان رزمندگان بوجود آورد و نیروها با عزمی راسخ به ادامه عملیات و پیشروی در محوری پرداختندوگردان ها هر لحظه به خط الحاق نزدیک تر شده واموانع باقی مانده را از سر راه برداشتند و سرانجام پر از چند ساعت از شروع عملیات شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام افتاد و این درحالی بود که سرداران دلاوری همچون بازگیر با ایثارو فداکاری و نثار خون خود موجبات این پیشروی و فتح عظیم را فراهم آوردند.
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.

به گزارش پایگاه خیری کهگیلویه فتح فاو مرهون جانفشانی و ایثار و اهداء خون دلاوران همچون بازگیر است که جهت تعقیب متجاوز و کوتاه کردن دست دشمن از امکان پرتاب موشک به شهرهای ایران، بالاترین و بهترین و گرانبهاترین کالا یعنی جان خود را نثار کردند تا ایران وایرانی همچنان سر بلند سرافراز و پابرجا باشد.

او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.
اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .
دوران کودکی:
عنایت الله بازگیر در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.
عنایت از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.
تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.
این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.

آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد.
از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت.
در کنار فعالیت هایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.

از جمله فعالیت های او در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی علیه رزیم منحوس پهلوی ، شرکت فعال در راهپیمایی ها ، تظاهرات واعتراضات واعتصابات، شعار نویسی ودیوارنویسی ،درگیری با نیروهای رژیم در شهرهای بهبهان ودهدشت ودستگیری وبازداشت ایشان بوده است.
فعالیت های انقلابی ایشان در سال ۵۷ منجر به اعتراض گسترده همکلاسی ها وهمدوره ای های او شد تا جایی که نام ایشان به عنوان محرک وعامل اصلی راه اندازی اعتراضات وراهپیمایی ها در هنرستان شمس سابق وشهر دهدشت به اداره فرهنگ وقت ونیروهای امنیتی گزارش شده بود.
سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.
پس از ۶ ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.

همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.
پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر ۳و۴و۵ – خیبر – بدر – قدس ۳ حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.
بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.
روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.
او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.
او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.
عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.
و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…
و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. سرانجام شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ فرا رسید و تصمیم گیری برای عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و عبور از اروند پس از بررسی های بسیار و استفاده از تجربیات گذشته به نتیجه منجر شد .

سردار شهید بازگیر چندین بار قبل از عملیات جهت توجه نیروهایش ، کادر گردان را به نزدیکی محور عملیاتی برده ، تک تک آنها را توجیه می کند. همرزمان ایشان در بیان خاطراتشان اظهار می دارند که هر چه به عملیات نزدیکتر می شدند، معنویت و حالت روحانی شهید بازگیر بیشتر و بیشتر می شد و ذکر خدا و راز ونیاز او گویای این بود که پروازش به سوس معبود نزدیک است.
ساعت ۳۰/۲۲ مورخ ۲۰/۱۱/۶۴ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع می شود. گروهی غواص که چند ساعت قبل از اروند عبور کرده بودند خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن رسانده و اقدام به پاکسازی سنگرهای خطوط اول دشمن می کنند و در مرحله بعد نیروهای پیاده خودی که در ساحل اروند پیاده شدند وارد عمل شده و همراه با تجهیزات سنگین خود در دل شب و ازمیان آب و آتش سوار بر قایق بر ساحل ناشناخته اروند پا می گذارند و پس از عبور از میدان آب و آتش برای پیشروی و تصرف مواضع دشمن وارد عمل می شوند. همزمان با شروع عملیات بارش باران افزایش چشمگیری می یابد که برای مانور تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن ایجاد مشکل می کند .
در جبهه های عملیاتی رزمندگان در اکثر محورهای عملیاتی به استثنای چند محور موفق به انهدام و پاکسازی خطوط اول دفاعی دشمن گردیده اند و همچنان در تعقیب افراد متواری دشمن به پیشروی و جستجو ادامه می دهند. برادران غواص با اینکه مسئولیت اصلی خویش را به خوبی به پایان رسانیده اند ولی با تعویض لباس غواضی همچنان به همراه گردان های پیاده در حرکتند. آشنائی آنان با منطقه مؤثر واقع شده است.
سردار شهید عنایت الله بازگیر که همراه با نیروی تحت امرش مأموریت اصلی خود را که شکستن خطوط مقدم دشمن و پاکسازی منطقه بوده را به پایان رسانیده، با اعلام سردار نبی رودکی فرماندهی لشکر۱۹فجر مبنی بر اینکه در یکی از محورها به علت وجود موانع زیاد و آتش پر هجم دشمن امکان پیشروی وجود ندارد و نیروهای عمل کننده تلفات زیادی را متحمل شده اند، مأموریت عبور از این خط و آزاد سازی محور را به عهده می گیرد و با سازماندهی مجدد گردان و به عهده گرفنتن فرماندهی آن عبور از سخت ترین محور را که مقاومت دشمن در مقابل رزمندگان آن را به یکی از محورهای بسیار حساس تبدیل کرده به عهده می گیرد. دشمن با استفاده از انواع سلاح نیم سنگ مثل تیر بار و دوشیکا و استقرار این ادوات بر روی ساختمان های مشرف به منطقه تعداد زیادی از رزمندگان را به شهادت رسانیده و یا زخمی کرده در این اوضاع، شهید بازگیر با درک صحیح از موقعیت منطقه و اینکه در صورت وارد عمل کردن گردان ،امکان از دست دادن تعداد زیادی از نیروها وجود دارد ،لذا خود به اتفاق چند از نفر نیروی زبده ازجمله آقای علیمردان روستاد از فرماندهان گروهان غواصی که با منطقه آشنایی بیشتر ی دارد، جهت از میان برداشتن موانع پیشرو وارد عمل می شوند، و با پیشروی در عمق محور و نزدیک شدن به ساختمان هائی که رزمندگان از آنجا مورد هدف قرار می گرفتند، در نزدیک ترین نقطه ممکن استقرار می یابند.
فرماندهی که تا کنون به همراه نیروهایش جنگیده و تا عمقی از خاک عراق به سختی نفوذ کرده ، با روحیه ای سرشار از تحور وشجاعت از دیگران سبقت می گیرد و دست به آرپی چی می برد و موشکی برای شکار تیر بار دشمن در قبضه می گذارد و با دلاوری مثال زدنی، ماشه آرپیچی را می چکاند، با انهدام اولین سنگر دشمن صدای الله اکبر رزمندگان به هوا بلند می شود، بلافاصله برای شلیک دومین موشک آماده می شود لیکن فرماندهی که چنین دلسوز و فداکار در جلوی نیروهایش حرکت می کند، به ناگاه از ناحیه قلب مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می گرفته وبه دیار معبود میشتابد.
سردار شهید بازگیر از معدود فرماندهانی است که چنین فداکارانه جان خود را درطبق اخلاقی گذاشته تانیروهایش به راحتی از محور عبور کنند.

شهادت او روحیه ای سرشار از خشم و اراده ای مصمم را در میان رزمندگان بوجود آورد و نیروها با عزمی راسخ به ادامه عملیات و پیشروی در محوری پرداختندوگردان ها هر لحظه به خط الحاق نزدیک تر شده واموانع باقی مانده را از سر راه برداشتند و سرانجام پر از چند ساعت از شروع عملیات شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام افتاد و این درحالی بود که سرداران دلاوری همچون بازگیر با ایثارو فداکاری و نثار خون خود موجبات این پیشروی و فتح عظیم را فراهم آوردند.
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.

به گزارش پایگاه خیری کهگیلویه فتح فاو مرهون جانفشانی و ایثار و اهداء خون دلاوران همچون بازگیر است که جهت تعقیب متجاوز و کوتاه کردن دست دشمن از امکان پرتاب موشک به شهرهای ایران، بالاترین و بهترین و گرانبهاترین کالا یعنی جان خود را نثار کردند تا ایران وایرانی همچنان سر بلند سرافراز و پابرجا باشد.

او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.
اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .
دوران کودکی:
عنایت الله بازگیر در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.
عنایت از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.
تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.
این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.

آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد.
از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت.
در کنار فعالیت هایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.

از جمله فعالیت های او در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی علیه رزیم منحوس پهلوی ، شرکت فعال در راهپیمایی ها ، تظاهرات واعتراضات واعتصابات، شعار نویسی ودیوارنویسی ،درگیری با نیروهای رژیم در شهرهای بهبهان ودهدشت ودستگیری وبازداشت ایشان بوده است.
فعالیت های انقلابی ایشان در سال ۵۷ منجر به اعتراض گسترده همکلاسی ها وهمدوره ای های او شد تا جایی که نام ایشان به عنوان محرک وعامل اصلی راه اندازی اعتراضات وراهپیمایی ها در هنرستان شمس سابق وشهر دهدشت به اداره فرهنگ وقت ونیروهای امنیتی گزارش شده بود.
سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.
پس از ۶ ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.

همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.
پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر ۳و۴و۵ – خیبر – بدر – قدس ۳ حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.
بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.
روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.
او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.
او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.
عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.
و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…
و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. سرانجام شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ فرا رسید و تصمیم گیری برای عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و عبور از اروند پس از بررسی های بسیار و استفاده از تجربیات گذشته به نتیجه منجر شد .

سردار شهید بازگیر چندین بار قبل از عملیات جهت توجه نیروهایش ، کادر گردان را به نزدیکی محور عملیاتی برده ، تک تک آنها را توجیه می کند. همرزمان ایشان در بیان خاطراتشان اظهار می دارند که هر چه به عملیات نزدیکتر می شدند، معنویت و حالت روحانی شهید بازگیر بیشتر و بیشتر می شد و ذکر خدا و راز ونیاز او گویای این بود که پروازش به سوس معبود نزدیک است.
ساعت ۳۰/۲۲ مورخ ۲۰/۱۱/۶۴ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع می شود. گروهی غواص که چند ساعت قبل از اروند عبور کرده بودند خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن رسانده و اقدام به پاکسازی سنگرهای خطوط اول دشمن می کنند و در مرحله بعد نیروهای پیاده خودی که در ساحل اروند پیاده شدند وارد عمل شده و همراه با تجهیزات سنگین خود در دل شب و ازمیان آب و آتش سوار بر قایق بر ساحل ناشناخته اروند پا می گذارند و پس از عبور از میدان آب و آتش برای پیشروی و تصرف مواضع دشمن وارد عمل می شوند. همزمان با شروع عملیات بارش باران افزایش چشمگیری می یابد که برای مانور تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن ایجاد مشکل می کند .
در جبهه های عملیاتی رزمندگان در اکثر محورهای عملیاتی به استثنای چند محور موفق به انهدام و پاکسازی خطوط اول دفاعی دشمن گردیده اند و همچنان در تعقیب افراد متواری دشمن به پیشروی و جستجو ادامه می دهند. برادران غواص با اینکه مسئولیت اصلی خویش را به خوبی به پایان رسانیده اند ولی با تعویض لباس غواضی همچنان به همراه گردان های پیاده در حرکتند. آشنائی آنان با منطقه مؤثر واقع شده است.
سردار شهید عنایت الله بازگیر که همراه با نیروی تحت امرش مأموریت اصلی خود را که شکستن خطوط مقدم دشمن و پاکسازی منطقه بوده را به پایان رسانیده، با اعلام سردار نبی رودکی فرماندهی لشکر۱۹فجر مبنی بر اینکه در یکی از محورها به علت وجود موانع زیاد و آتش پر هجم دشمن امکان پیشروی وجود ندارد و نیروهای عمل کننده تلفات زیادی را متحمل شده اند، مأموریت عبور از این خط و آزاد سازی محور را به عهده می گیرد و با سازماندهی مجدد گردان و به عهده گرفنتن فرماندهی آن عبور از سخت ترین محور را که مقاومت دشمن در مقابل رزمندگان آن را به یکی از محورهای بسیار حساس تبدیل کرده به عهده می گیرد. دشمن با استفاده از انواع سلاح نیم سنگ مثل تیر بار و دوشیکا و استقرار این ادوات بر روی ساختمان های مشرف به منطقه تعداد زیادی از رزمندگان را به شهادت رسانیده و یا زخمی کرده در این اوضاع، شهید بازگیر با درک صحیح از موقعیت منطقه و اینکه در صورت وارد عمل کردن گردان ،امکان از دست دادن تعداد زیادی از نیروها وجود دارد ،لذا خود به اتفاق چند از نفر نیروی زبده ازجمله آقای علیمردان روستاد از فرماندهان گروهان غواصی که با منطقه آشنایی بیشتر ی دارد، جهت از میان برداشتن موانع پیشرو وارد عمل می شوند، و با پیشروی در عمق محور و نزدیک شدن به ساختمان هائی که رزمندگان از آنجا مورد هدف قرار می گرفتند، در نزدیک ترین نقطه ممکن استقرار می یابند.
فرماندهی که تا کنون به همراه نیروهایش جنگیده و تا عمقی از خاک عراق به سختی نفوذ کرده ، با روحیه ای سرشار از تحور وشجاعت از دیگران سبقت می گیرد و دست به آرپی چی می برد و موشکی برای شکار تیر بار دشمن در قبضه می گذارد و با دلاوری مثال زدنی، ماشه آرپیچی را می چکاند، با انهدام اولین سنگر دشمن صدای الله اکبر رزمندگان به هوا بلند می شود، بلافاصله برای شلیک دومین موشک آماده می شود لیکن فرماندهی که چنین دلسوز و فداکار در جلوی نیروهایش حرکت می کند، به ناگاه از ناحیه قلب مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می گرفته وبه دیار معبود میشتابد.
سردار شهید بازگیر از معدود فرماندهانی است که چنین فداکارانه جان خود را درطبق اخلاقی گذاشته تانیروهایش به راحتی از محور عبور کنند.

شهادت او روحیه ای سرشار از خشم و اراده ای مصمم را در میان رزمندگان بوجود آورد و نیروها با عزمی راسخ به ادامه عملیات و پیشروی در محوری پرداختندوگردان ها هر لحظه به خط الحاق نزدیک تر شده واموانع باقی مانده را از سر راه برداشتند و سرانجام پر از چند ساعت از شروع عملیات شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام افتاد و این درحالی بود که سرداران دلاوری همچون بازگیر با ایثارو فداکاری و نثار خون خود موجبات این پیشروی و فتح عظیم را فراهم آوردند.
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.

به گزارش پایگاه خیری کهگیلویه فتح فاو مرهون جانفشانی و ایثار و اهداء خون دلاوران همچون بازگیر است که جهت تعقیب متجاوز و کوتاه کردن دست دشمن از امکان پرتاب موشک به شهرهای ایران، بالاترین و بهترین و گرانبهاترین کالا یعنی جان خود را نثار کردند تا ایران وایرانی همچنان سر بلند سرافراز و پابرجا باشد.

او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.
اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .
دوران کودکی:
عنایت الله بازگیر در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.
عنایت از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.
تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.
این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.

آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد.
از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت.
در کنار فعالیت هایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.

از جمله فعالیت های او در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی علیه رزیم منحوس پهلوی ، شرکت فعال در راهپیمایی ها ، تظاهرات واعتراضات واعتصابات، شعار نویسی ودیوارنویسی ،درگیری با نیروهای رژیم در شهرهای بهبهان ودهدشت ودستگیری وبازداشت ایشان بوده است.
فعالیت های انقلابی ایشان در سال ۵۷ منجر به اعتراض گسترده همکلاسی ها وهمدوره ای های او شد تا جایی که نام ایشان به عنوان محرک وعامل اصلی راه اندازی اعتراضات وراهپیمایی ها در هنرستان شمس سابق وشهر دهدشت به اداره فرهنگ وقت ونیروهای امنیتی گزارش شده بود.
سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.
پس از ۶ ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.

همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.
پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر ۳و۴و۵ – خیبر – بدر – قدس ۳ حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.
بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.
روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.
او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.
او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.
عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.
و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…
و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. سرانجام شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ فرا رسید و تصمیم گیری برای عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و عبور از اروند پس از بررسی های بسیار و استفاده از تجربیات گذشته به نتیجه منجر شد .

سردار شهید بازگیر چندین بار قبل از عملیات جهت توجه نیروهایش ، کادر گردان را به نزدیکی محور عملیاتی برده ، تک تک آنها را توجیه می کند. همرزمان ایشان در بیان خاطراتشان اظهار می دارند که هر چه به عملیات نزدیکتر می شدند، معنویت و حالت روحانی شهید بازگیر بیشتر و بیشتر می شد و ذکر خدا و راز ونیاز او گویای این بود که پروازش به سوس معبود نزدیک است.
ساعت ۳۰/۲۲ مورخ ۲۰/۱۱/۶۴ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع می شود. گروهی غواص که چند ساعت قبل از اروند عبور کرده بودند خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن رسانده و اقدام به پاکسازی سنگرهای خطوط اول دشمن می کنند و در مرحله بعد نیروهای پیاده خودی که در ساحل اروند پیاده شدند وارد عمل شده و همراه با تجهیزات سنگین خود در دل شب و ازمیان آب و آتش سوار بر قایق بر ساحل ناشناخته اروند پا می گذارند و پس از عبور از میدان آب و آتش برای پیشروی و تصرف مواضع دشمن وارد عمل می شوند. همزمان با شروع عملیات بارش باران افزایش چشمگیری می یابد که برای مانور تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن ایجاد مشکل می کند .
در جبهه های عملیاتی رزمندگان در اکثر محورهای عملیاتی به استثنای چند محور موفق به انهدام و پاکسازی خطوط اول دفاعی دشمن گردیده اند و همچنان در تعقیب افراد متواری دشمن به پیشروی و جستجو ادامه می دهند. برادران غواص با اینکه مسئولیت اصلی خویش را به خوبی به پایان رسانیده اند ولی با تعویض لباس غواضی همچنان به همراه گردان های پیاده در حرکتند. آشنائی آنان با منطقه مؤثر واقع شده است.
سردار شهید عنایت الله بازگیر که همراه با نیروی تحت امرش مأموریت اصلی خود را که شکستن خطوط مقدم دشمن و پاکسازی منطقه بوده را به پایان رسانیده، با اعلام سردار نبی رودکی فرماندهی لشکر۱۹فجر مبنی بر اینکه در یکی از محورها به علت وجود موانع زیاد و آتش پر هجم دشمن امکان پیشروی وجود ندارد و نیروهای عمل کننده تلفات زیادی را متحمل شده اند، مأموریت عبور از این خط و آزاد سازی محور را به عهده می گیرد و با سازماندهی مجدد گردان و به عهده گرفنتن فرماندهی آن عبور از سخت ترین محور را که مقاومت دشمن در مقابل رزمندگان آن را به یکی از محورهای بسیار حساس تبدیل کرده به عهده می گیرد. دشمن با استفاده از انواع سلاح نیم سنگ مثل تیر بار و دوشیکا و استقرار این ادوات بر روی ساختمان های مشرف به منطقه تعداد زیادی از رزمندگان را به شهادت رسانیده و یا زخمی کرده در این اوضاع، شهید بازگیر با درک صحیح از موقعیت منطقه و اینکه در صورت وارد عمل کردن گردان ،امکان از دست دادن تعداد زیادی از نیروها وجود دارد ،لذا خود به اتفاق چند از نفر نیروی زبده ازجمله آقای علیمردان روستاد از فرماندهان گروهان غواصی که با منطقه آشنایی بیشتر ی دارد، جهت از میان برداشتن موانع پیشرو وارد عمل می شوند، و با پیشروی در عمق محور و نزدیک شدن به ساختمان هائی که رزمندگان از آنجا مورد هدف قرار می گرفتند، در نزدیک ترین نقطه ممکن استقرار می یابند.
فرماندهی که تا کنون به همراه نیروهایش جنگیده و تا عمقی از خاک عراق به سختی نفوذ کرده ، با روحیه ای سرشار از تحور وشجاعت از دیگران سبقت می گیرد و دست به آرپی چی می برد و موشکی برای شکار تیر بار دشمن در قبضه می گذارد و با دلاوری مثال زدنی، ماشه آرپیچی را می چکاند، با انهدام اولین سنگر دشمن صدای الله اکبر رزمندگان به هوا بلند می شود، بلافاصله برای شلیک دومین موشک آماده می شود لیکن فرماندهی که چنین دلسوز و فداکار در جلوی نیروهایش حرکت می کند، به ناگاه از ناحیه قلب مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می گرفته وبه دیار معبود میشتابد.
سردار شهید بازگیر از معدود فرماندهانی است که چنین فداکارانه جان خود را درطبق اخلاقی گذاشته تانیروهایش به راحتی از محور عبور کنند.

شهادت او روحیه ای سرشار از خشم و اراده ای مصمم را در میان رزمندگان بوجود آورد و نیروها با عزمی راسخ به ادامه عملیات و پیشروی در محوری پرداختندوگردان ها هر لحظه به خط الحاق نزدیک تر شده واموانع باقی مانده را از سر راه برداشتند و سرانجام پر از چند ساعت از شروع عملیات شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام افتاد و این درحالی بود که سرداران دلاوری همچون بازگیر با ایثارو فداکاری و نثار خون خود موجبات این پیشروی و فتح عظیم را فراهم آوردند.
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.

به گزارش پایگاه خیری کهگیلویه فتح فاو مرهون جانفشانی و ایثار و اهداء خون دلاوران همچون بازگیر است که جهت تعقیب متجاوز و کوتاه کردن دست دشمن از امکان پرتاب موشک به شهرهای ایران، بالاترین و بهترین و گرانبهاترین کالا یعنی جان خود را نثار کردند تا ایران وایرانی همچنان سر بلند سرافراز و پابرجا باشد.

او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.
اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .
دوران کودکی:
عنایت الله بازگیر در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.
عنایت از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.
تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.
این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.

آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد.
از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت.
در کنار فعالیت هایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.

از جمله فعالیت های او در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی علیه رزیم منحوس پهلوی ، شرکت فعال در راهپیمایی ها ، تظاهرات واعتراضات واعتصابات، شعار نویسی ودیوارنویسی ،درگیری با نیروهای رژیم در شهرهای بهبهان ودهدشت ودستگیری وبازداشت ایشان بوده است.
فعالیت های انقلابی ایشان در سال ۵۷ منجر به اعتراض گسترده همکلاسی ها وهمدوره ای های او شد تا جایی که نام ایشان به عنوان محرک وعامل اصلی راه اندازی اعتراضات وراهپیمایی ها در هنرستان شمس سابق وشهر دهدشت به اداره فرهنگ وقت ونیروهای امنیتی گزارش شده بود.
سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.
پس از ۶ ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.

همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.
پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر ۳و۴و۵ – خیبر – بدر – قدس ۳ حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.
بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.
روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.
او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.
او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.
عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.
و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…
و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. سرانجام شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ فرا رسید و تصمیم گیری برای عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و عبور از اروند پس از بررسی های بسیار و استفاده از تجربیات گذشته به نتیجه منجر شد .

سردار شهید بازگیر چندین بار قبل از عملیات جهت توجه نیروهایش ، کادر گردان را به نزدیکی محور عملیاتی برده ، تک تک آنها را توجیه می کند. همرزمان ایشان در بیان خاطراتشان اظهار می دارند که هر چه به عملیات نزدیکتر می شدند، معنویت و حالت روحانی شهید بازگیر بیشتر و بیشتر می شد و ذکر خدا و راز ونیاز او گویای این بود که پروازش به سوس معبود نزدیک است.
ساعت ۳۰/۲۲ مورخ ۲۰/۱۱/۶۴ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع می شود. گروهی غواص که چند ساعت قبل از اروند عبور کرده بودند خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن رسانده و اقدام به پاکسازی سنگرهای خطوط اول دشمن می کنند و در مرحله بعد نیروهای پیاده خودی که در ساحل اروند پیاده شدند وارد عمل شده و همراه با تجهیزات سنگین خود در دل شب و ازمیان آب و آتش سوار بر قایق بر ساحل ناشناخته اروند پا می گذارند و پس از عبور از میدان آب و آتش برای پیشروی و تصرف مواضع دشمن وارد عمل می شوند. همزمان با شروع عملیات بارش باران افزایش چشمگیری می یابد که برای مانور تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن ایجاد مشکل می کند .
در جبهه های عملیاتی رزمندگان در اکثر محورهای عملیاتی به استثنای چند محور موفق به انهدام و پاکسازی خطوط اول دفاعی دشمن گردیده اند و همچنان در تعقیب افراد متواری دشمن به پیشروی و جستجو ادامه می دهند. برادران غواص با اینکه مسئولیت اصلی خویش را به خوبی به پایان رسانیده اند ولی با تعویض لباس غواضی همچنان به همراه گردان های پیاده در حرکتند. آشنائی آنان با منطقه مؤثر واقع شده است.
سردار شهید عنایت الله بازگیر که همراه با نیروی تحت امرش مأموریت اصلی خود را که شکستن خطوط مقدم دشمن و پاکسازی منطقه بوده را به پایان رسانیده، با اعلام سردار نبی رودکی فرماندهی لشکر۱۹فجر مبنی بر اینکه در یکی از محورها به علت وجود موانع زیاد و آتش پر هجم دشمن امکان پیشروی وجود ندارد و نیروهای عمل کننده تلفات زیادی را متحمل شده اند، مأموریت عبور از این خط و آزاد سازی محور را به عهده می گیرد و با سازماندهی مجدد گردان و به عهده گرفنتن فرماندهی آن عبور از سخت ترین محور را که مقاومت دشمن در مقابل رزمندگان آن را به یکی از محورهای بسیار حساس تبدیل کرده به عهده می گیرد. دشمن با استفاده از انواع سلاح نیم سنگ مثل تیر بار و دوشیکا و استقرار این ادوات بر روی ساختمان های مشرف به منطقه تعداد زیادی از رزمندگان را به شهادت رسانیده و یا زخمی کرده در این اوضاع، شهید بازگیر با درک صحیح از موقعیت منطقه و اینکه در صورت وارد عمل کردن گردان ،امکان از دست دادن تعداد زیادی از نیروها وجود دارد ،لذا خود به اتفاق چند از نفر نیروی زبده ازجمله آقای علیمردان روستاد از فرماندهان گروهان غواصی که با منطقه آشنایی بیشتر ی دارد، جهت از میان برداشتن موانع پیشرو وارد عمل می شوند، و با پیشروی در عمق محور و نزدیک شدن به ساختمان هائی که رزمندگان از آنجا مورد هدف قرار می گرفتند، در نزدیک ترین نقطه ممکن استقرار می یابند.
فرماندهی که تا کنون به همراه نیروهایش جنگیده و تا عمقی از خاک عراق به سختی نفوذ کرده ، با روحیه ای سرشار از تحور وشجاعت از دیگران سبقت می گیرد و دست به آرپی چی می برد و موشکی برای شکار تیر بار دشمن در قبضه می گذارد و با دلاوری مثال زدنی، ماشه آرپیچی را می چکاند، با انهدام اولین سنگر دشمن صدای الله اکبر رزمندگان به هوا بلند می شود، بلافاصله برای شلیک دومین موشک آماده می شود لیکن فرماندهی که چنین دلسوز و فداکار در جلوی نیروهایش حرکت می کند، به ناگاه از ناحیه قلب مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می گرفته وبه دیار معبود میشتابد.
سردار شهید بازگیر از معدود فرماندهانی است که چنین فداکارانه جان خود را درطبق اخلاقی گذاشته تانیروهایش به راحتی از محور عبور کنند.

شهادت او روحیه ای سرشار از خشم و اراده ای مصمم را در میان رزمندگان بوجود آورد و نیروها با عزمی راسخ به ادامه عملیات و پیشروی در محوری پرداختندوگردان ها هر لحظه به خط الحاق نزدیک تر شده واموانع باقی مانده را از سر راه برداشتند و سرانجام پر از چند ساعت از شروع عملیات شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام افتاد و این درحالی بود که سرداران دلاوری همچون بازگیر با ایثارو فداکاری و نثار خون خود موجبات این پیشروی و فتح عظیم را فراهم آوردند.
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.

به گزارش پایگاه خیری کهگیلویه فتح فاو مرهون جانفشانی و ایثار و اهداء خون دلاوران همچون بازگیر است که جهت تعقیب متجاوز و کوتاه کردن دست دشمن از امکان پرتاب موشک به شهرهای ایران، بالاترین و بهترین و گرانبهاترین کالا یعنی جان خود را نثار کردند تا ایران وایرانی همچنان سر بلند سرافراز و پابرجا باشد.


, او هرگز به تسلیم نیندیشید و دار سرنوشت خود را همیشه بر دوش می کشید، مرهم آلام و مصائب را از لابلای سطور کتاب آسمانی که در اصل قانون زندگانی او بود می جست، چرا که به وحی ایمان داشت، به اعجاز عشق می ورزید و تولد صبح را باور داشت.
,,
اما این تنها او نبود که اینگونه بود، بلکه تاریخ انقلاب، پر از عنایت هایی است که همیشه دریچه های نگاهشان به سمت حقیقت باز و قلبهایشان گلخانه های نجابت بود. انگار که آمدنشان به دنیای خاکی تنها به این انگیزه بود که پیام آور آزادی و آزادگی باشند و قاصد پاکی و صداقت .
,,
دوران کودکی:
عنایت الله بازگیر در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی در روستای امام زاده نورالدین(ع) از توابع شهرستان کهگیلویه متولد شد. وی از همان ابتدای تولد، در میان خانواده از محبوبیتی خاص برخوردار بود و در عین حال دارای استعداد و هوش سرشاری بود. زمانی که پای در راه مدرسه گذاشت، توانست این هوش و استعداد را بیشتر نشان دهد. ذهن قوی و حافظه خوب او باعث شده بود که در درسهایش نمرات بالایی داشته باشد.
,
,
عنایت از همان کودکی با وجود کمی سن، با افراد مختلف بسیار پخته و حساب شده برخورد می کرد، به گونه ای که رفتارش نشان می داد که یک سر و گردن از نظر عقلی بالاتر است. از کودکی علاقه زیادی به مطالعه داشت. بیشتر اوقات خود را صرف مطالعه کتاب، آن هم کتابهای مذهبی می کرد و به این وسیله به پرورش روح و فکر خود می پرداخت.
,,
او پس از اتمام تحصیلات ابتدایی در زادگاهش روستای امام زاده نورالدین(ع) جهت ادامه تحصیلات به شهر دهدشت هجرت کردند.
,,
تحصیلات دوره راهنمایی خود رابازحمت وپشتکار فراوان و دور از خانواده ، در شهردهدشت ادامه داده و در ایام تعطیلی مدارس نیز جهت کمک به امرار معاش خانواده در شرکت ترانس ترمینال واقع در بندر امام خمینی (فعلی) و در کنار پدر خویش مشغول به کار می گشت. پس از اتمام دوره راهنمایی وارد هنرستان کاوه سابق (شهید باهنر فعلی) شد و در رشته برق ساختمان، شروع به تحصیل نمود.
,,
این دوران را می توان به عنوان نقطه عطفی در زندگی عنایت به حساب آورد، او در این دوره توانست با وسعت بخشیدن به آگاهی های خود و روی آوردن به مطالعات مذهبی، دنیای خود را گسترش دهد و توجه خود را به اجتماع و افراد جامعه معطوف نماید.
,


, آن زمان که عمال رژیم شاه، به جهت وابستگی به غرب و فرهنگ سعی می کردند برنامه فرهنگی مملکت را طوری پی ریزی کنند که مغایر با فرهنگ اسلامی باشدو بدین جهت هر گونه طرز تفکری را که ریشه در فرهنگ و تمدن اسلامی داشت، در نطفه خفه می کردندواگر کسی در مراکز آموزشی، بدین مهم همت می گماشت و برای ترویج فرهنگ اسلامی قدم بر می داشت، به انحناء مختلف با مانع تراشی و آزار روبرو می کردند. با این حال و با وجود حاکمیت چنین سیاستی بر کل کشور، عنایت سعی داشت تا هر چه بیشتر فرهنگ غنی اسلامی را در محیطی که زندگی می کرد گسترش دهد.
,,
,
از این رو پیشنهاد برگزاری نماز جماعت را در محیط هنرستان مطرح که علیرغم مخالفت شدید مسئولین مدرسه وتهدید آنان ،آن را عملی نمود. و با این حال وی با شرکت در مجالس و محافل مذهبی، سعی در ترویج و رشد اینگونه نشستها را داشت.
,,
,
در کنار فعالیت هایش، برای افزایش آگاهی های مذهبی و علمی خود، از مطالعه کتب مختلف غافل نمی شد، هر وقت که فرصت می یافت به سراغ کتاب می رفت و با بهره گیری از این چشمه جوشان، روح تشنه خود را سیراب می کرد به نحوی که شبها تا دیروقت به مطالعه می پرداخت و آنچه را که از لابه لای کتابها می آموخت سعی می کرد در زندگی اش به تجلی در آورد.
,
, از جمله فعالیت های او در زمان اوج گیری اعتراضات مردمی علیه رزیم منحوس پهلوی ، شرکت فعال در راهپیمایی ها ، تظاهرات واعتراضات واعتصابات، شعار نویسی ودیوارنویسی ،درگیری با نیروهای رژیم در شهرهای بهبهان ودهدشت ودستگیری وبازداشت ایشان بوده است.
,,
فعالیت های انقلابی ایشان در سال ۵۷ منجر به اعتراض گسترده همکلاسی ها وهمدوره ای های او شد تا جایی که نام ایشان به عنوان محرک وعامل اصلی راه اندازی اعتراضات وراهپیمایی ها در هنرستان شمس سابق وشهر دهدشت به اداره فرهنگ وقت ونیروهای امنیتی گزارش شده بود.
,,
سردار رشید اسلام شهید عنایت الله بازگیر پس از قبولی در سال سوم برق آن زمان که می توانست با آن بلوغ فکری تراوشات ذهنی خویش، در زمره تحصیل کنندگان عالیه و از کسانی باشد که مدارج علمی را ترقی بخشد و بعدها در صف آبادکنندگان دنیا و مافیها باشد، با شروع جنگ تحمیلی ، روحش در جماران پیر خمین پر زد و عاشقانه و عارفانه با شرکت در عملیات بیت المقدس پرواز به سوی معنویت خداوندی را آغاز نمود.
,,
پس از ۶ ماه حضور داوطلبانه در خطوط مقدم جبهه در سال ۱۳۶۰ وارد سپاه گردید و به عضویت رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کهگیلویه(دهدشت) در می آید و با خویش عهد می بندد که تا آخرین قطره خون خود، چنانچه نه تنها خدایش شاهد است. بلکه منظره دیدنی است برای خلق خدا، و تا پیروزی کامل اسلام و زوال و نابودی تمام عیار کفر و استکبار جهانی، از پای ننشینند، چنانکه ننشست.
,
, همین عهد و وفا و اخلاص باعث شد تا پس از حدود یکسال حضور در جبهه های جنگ، با نظر مسئولین سپاه در تهران عزیمت نموده و دوره های آموزش فرماندهی گردان را فرا گیرد.
,,
پس از گذراندن دوره ی فرماندهی مجدداً وارد جبهه های جنگی می شود و در اکثر عملیات های رزمندگان از جمله (طریق المقدس)- فتح المبین – رمضان- محرم فتح خرمشهر- ولفجر ۳و۴و۵ – خیبر – بدر – قدس ۳ حضور قاطعانه و خالصانه می یابد. و چنان از خود فداکاری و از خودگذشتگی نشان می دهد که حقیقتاً تاریخ به عنوان تحلیل گر صادق بر قلب مبارکش نام مقدس عنایت را حکاکی خواهد کرد.
,,
بدون مبالغه و اغراق در محدوده ی خصوصیاتش اعم از مذهبی ، اخلاقی و … فرماندهی گمنام، پاسداری مخلص ولی دارای انگیزه ای بس ریشه وار و عمیق و درونگر بود.
,,
روحیه ی حقیقت جو و کاوشگر او، آکنده از عطوفت وی، که نشأت گرفته از این واقعیت عینی که نسبت به رهبرش و مکتب و عدالت داشت، قابل تمجید و تقدیر بود. او در حالیکه در شئون زندگی ممتاز بود، در میدان رزم، فرماندهی تمام عیار و مبارزی نستوه، در میدان کار و کوشش ، جهادگری مسئول و در کانون گرم خانواده محفلی گرم داشت.
,,
او به عنوان پاسداری فداکار و ایثارگر و فرماندهی از همه نظر لایق در مرزهای جنوب و غرب کشورمان به ایجاد نظم و ثبات امنیت و استقرار حکومت اسلامی همت گماشت. شهید بازگیر آنگونه بودکه در چهره اش روحیه شهادت طلبی به روشنی دیده می شد و همین شوق بود که عارفانه او را در تمام ورطه های سخت می کشانید و بی واهمه به پیشواز خطر می رفت و از میان باران گلوله و طوفان آتش عبور می کرد.
, , ,
,
, او به عبادت مقید بود نماز را از روی اخلاص می خواند، پس از بجا آوردن نماز، قرآن می خواند و این کار برای او ملکه شده بود به نحوی که در طول سال، گاه چند بار قرآن را ختم می کرد و تا آنجا که مقدور بود به دیگران هم توصیه می کرد که هیچ گاه تلاوت قرآن را از یاد نبرند. از شنیدن آیات الهی و شرکت در مباحث عقیدتی و اخلاقی لذت می برد.
,,
عنایت قله آمالش را در شهادت به معنای خدمت و اطاعت خالصانه از خداوند و گزینش رنج و مشکلات در راه خداوند را بالاترین لذت خود می دانست. آنچنانکه در قسمتی از وصیت نامه خود می نویسد:
,,
من نه با عشق به شهادت و نه با هدف اینکه از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنم و نه به این منظور به جبهه می روم تا شهید شوم و از این دنیا خلاص شوم و خودم را از گرفتاریها و بدبختیهای آن آزاد کنم، بلکه خدا می داند که همیشه از او می خواستم به من توفیق خدمت و اطاعت خالصانه و عبادت عطا فرماید و هرچه رنج و گرفتاری در این دنیا هست در صورتیکه انسان ساز و در جهت قرب به او و مایه تکامل در مسیر الی الله است و خلاصه هر رنج و زحمتی که رضای خدا است از من دریغ نفرماید که بودن در این دنیا و عبادت او و کشیدن درد و رنج در راه خدا بالاترین لذت را دارد.
,,
و مردان الهی، تولد، زیست، زندگی و مرگشان الهی و خدایی خواهد بود و عنایت الله بازگیر نیز دلاوری بود که خاکهای غرب و جنوب، صحراهای گرم خوزستان و سرمای کردستان و بالاخره یاران و همرزمان ایشان گواه بر این امرند که او خدایی بود…
,,
و پروازی روحانی تا مقصد حضرت دوست خواهد داشت. سرانجام شب ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ فرا رسید و تصمیم گیری برای عملیات غرورآفرین والفجر ۸ و عبور از اروند پس از بررسی های بسیار و استفاده از تجربیات گذشته به نتیجه منجر شد .
,
, سردار شهید بازگیر چندین بار قبل از عملیات جهت توجه نیروهایش ، کادر گردان را به نزدیکی محور عملیاتی برده ، تک تک آنها را توجیه می کند. همرزمان ایشان در بیان خاطراتشان اظهار می دارند که هر چه به عملیات نزدیکتر می شدند، معنویت و حالت روحانی شهید بازگیر بیشتر و بیشتر می شد و ذکر خدا و راز ونیاز او گویای این بود که پروازش به سوس معبود نزدیک است.
,,
ساعت ۳۰/۲۲ مورخ ۲۰/۱۱/۶۴ با رمز یا فاطمه الزهرا (س) عملیات شروع می شود. گروهی غواص که چند ساعت قبل از اروند عبور کرده بودند خود را به پشت کمین و سنگرهای دشمن رسانده و اقدام به پاکسازی سنگرهای خطوط اول دشمن می کنند و در مرحله بعد نیروهای پیاده خودی که در ساحل اروند پیاده شدند وارد عمل شده و همراه با تجهیزات سنگین خود در دل شب و ازمیان آب و آتش سوار بر قایق بر ساحل ناشناخته اروند پا می گذارند و پس از عبور از میدان آب و آتش برای پیشروی و تصرف مواضع دشمن وارد عمل می شوند. همزمان با شروع عملیات بارش باران افزایش چشمگیری می یابد که برای مانور تانک ها و نفربرهای زرهی دشمن ایجاد مشکل می کند .
,,
در جبهه های عملیاتی رزمندگان در اکثر محورهای عملیاتی به استثنای چند محور موفق به انهدام و پاکسازی خطوط اول دفاعی دشمن گردیده اند و همچنان در تعقیب افراد متواری دشمن به پیشروی و جستجو ادامه می دهند. برادران غواص با اینکه مسئولیت اصلی خویش را به خوبی به پایان رسانیده اند ولی با تعویض لباس غواضی همچنان به همراه گردان های پیاده در حرکتند. آشنائی آنان با منطقه مؤثر واقع شده است.
,,
سردار شهید عنایت الله بازگیر که همراه با نیروی تحت امرش مأموریت اصلی خود را که شکستن خطوط مقدم دشمن و پاکسازی منطقه بوده را به پایان رسانیده، با اعلام سردار نبی رودکی فرماندهی لشکر۱۹فجر مبنی بر اینکه در یکی از محورها به علت وجود موانع زیاد و آتش پر هجم دشمن امکان پیشروی وجود ندارد و نیروهای عمل کننده تلفات زیادی را متحمل شده اند، مأموریت عبور از این خط و آزاد سازی محور را به عهده می گیرد و با سازماندهی مجدد گردان و به عهده گرفنتن فرماندهی آن عبور از سخت ترین محور را که مقاومت دشمن در مقابل رزمندگان آن را به یکی از محورهای بسیار حساس تبدیل کرده به عهده می گیرد. دشمن با استفاده از انواع سلاح نیم سنگ مثل تیر بار و دوشیکا و استقرار این ادوات بر روی ساختمان های مشرف به منطقه تعداد زیادی از رزمندگان را به شهادت رسانیده و یا زخمی کرده در این اوضاع، شهید بازگیر با درک صحیح از موقعیت منطقه و اینکه در صورت وارد عمل کردن گردان ،امکان از دست دادن تعداد زیادی از نیروها وجود دارد ،لذا خود به اتفاق چند از نفر نیروی زبده ازجمله آقای علیمردان روستاد از فرماندهان گروهان غواصی که با منطقه آشنایی بیشتر ی دارد، جهت از میان برداشتن موانع پیشرو وارد عمل می شوند، و با پیشروی در عمق محور و نزدیک شدن به ساختمان هائی که رزمندگان از آنجا مورد هدف قرار می گرفتند، در نزدیک ترین نقطه ممکن استقرار می یابند.
,,
فرماندهی که تا کنون به همراه نیروهایش جنگیده و تا عمقی از خاک عراق به سختی نفوذ کرده ، با روحیه ای سرشار از تحور وشجاعت از دیگران سبقت می گیرد و دست به آرپی چی می برد و موشکی برای شکار تیر بار دشمن در قبضه می گذارد و با دلاوری مثال زدنی، ماشه آرپیچی را می چکاند، با انهدام اولین سنگر دشمن صدای الله اکبر رزمندگان به هوا بلند می شود، بلافاصله برای شلیک دومین موشک آماده می شود لیکن فرماندهی که چنین دلسوز و فداکار در جلوی نیروهایش حرکت می کند، به ناگاه از ناحیه قلب مورد اصابت تیر مستقیم دشمن قرار می گرفته وبه دیار معبود میشتابد.
,,
سردار شهید بازگیر از معدود فرماندهانی است که چنین فداکارانه جان خود را درطبق اخلاقی گذاشته تانیروهایش به راحتی از محور عبور کنند.
,


, شهادت او روحیه ای سرشار از خشم و اراده ای مصمم را در میان رزمندگان بوجود آورد و نیروها با عزمی راسخ به ادامه عملیات و پیشروی در محوری پرداختندوگردان ها هر لحظه به خط الحاق نزدیک تر شده واموانع باقی مانده را از سر راه برداشتند و سرانجام پر از چند ساعت از شروع عملیات شهر فاو به تصرف رزمندگان اسلام افتاد و این درحالی بود که سرداران دلاوری همچون بازگیر با ایثارو فداکاری و نثار خون خود موجبات این پیشروی و فتح عظیم را فراهم آوردند.
,,
سردار شهید عنایت الله بازگیر در موقعیتی که می توانست نیروهای تحت امرش را از طریق بیسیم هدایت کند ،خود جلودار می شود و جان خود را فدا می کند تا نیروهایش با سلامت و اطمینان خاطر بیشتری به عملیات ادامه دهند.
,

, به گزارش پایگاه خیری کهگیلویه فتح فاو مرهون جانفشانی و ایثار و اهداء خون دلاوران همچون بازگیر است که جهت تعقیب متجاوز و کوتاه کردن دست دشمن از امکان پرتاب موشک به شهرهای ایران، بالاترین و بهترین و گرانبهاترین کالا یعنی جان خود را نثار کردند تا ایران وایرانی همچنان سر بلند سرافراز و پابرجا باشد.
,]
ارسال دیدگاه