گفتگو با دختر یزدی که 12 دی با اجرای دکلمه به رهبری خیرمقدم گفت+تصاویر
زهرا السادات قائم محمدی دختر یزدی در 12 دی قبل از سخنرانی رهبر معظم انقلاب در امیرچقماق یزد با اجرای دکلمه به معظم له خیر مقدم گفت.[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از یزد رسا، به مناسبت ۱۲ دی سالروز سفر رهبر معظم انقلاب اسلامی به دیار دارالعباده با یکی از دختران یزدی که در این روز به عنوان نماینده فرزندان ایثارگر به رهبر فرزانه انقلاب خیر مقدم گفت گفتگویی انجام داده است.
, شبکه اطلاع رسانی دانا, یزد رسا,متن زیر حاصل گفتگوی کوتاه خبرنگار این پایگاه اطلاع رسانی با زهرا السادات تهیه شده است.
قسمت اول:
زمزمه حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی که در استان دارالعباده یزد پیچید. هماهنگی های لازم از سوی مردم و مسؤولین برای برپایی بهترین استقبال انجام می شد.یکی از این هماهنگی ها، بر اساس رسم دیرین اجرای دکلمه خیر مقدم توسط فرزندان ایثارگران بود.
زهرا السادات قائم محمدی در دبستان شاهد یزد در کلاس دوم دبستان درس می خواند. یک روز معلم آنان سر کلاس به بچه ها گفت: قرار است حضرت آقا خامنه ای به یزد تشریف بیاورند و کسانی که دوست دارند در برنامه استقبال به ایشان خیرمقدم بگویند آمادگی خود را اعلام کنند.
حدود ۴۰ نفر از کودکان دبستانی دبستان های دخترانه و پسرانه شاهد در سالن هلال احمر قاسم آباد یزد جمع شده بودند تا در حضور گروه ارزیابی که از تهران برای هماهنگی های لازم آمده بودند تست دکلمه خوانی بدهند.همه شرکت کنندگان یا فرزند شهید بودند و یا فرزند ایثارگر و جانباز و آرزو می کردند که بتوانند در این ازمون با موفقیت قبول شوند.
هر کودک یک متنی را می خواند و نهایتا سه نفرکه زهرا السادات نیز جزء آنان بود انتخاب شد .فردا شب زمان تست نهایی در بنیاد شهید یزد انجام می شد و زهرا السادات از خدا خواست تا او در این آزمون قبول شود. دکلمه را از عمق جان تمرین کرد و تمام واه ژه هایش را حفظ کرد.
زهرا السادات تنها دختر از بین این سه نفر بود که متن دکلمه را با شور و احساس کودکانه اش خواند و مورد تشویق و قبول گروه ارزیاب قرار گرفت.هر سه نفر به مراسم استقبال دعوت شدند و مقرر شد تا متن دکلمه را زهرالسادات در روز مراسم در محضر حضرت اقا بخواند.
روزها و ثانیه ها می گذشت و زهرا السادات دل توی دلش نبود. با خود می اندیشید که وقتی آقا را ببیند چه احساسی خواهد داشت .
قسمت دوم:
مؤسسه سمعی بصری و فرهنگی انقلاب اسلامی که شهید آوینی نیز قبل از شهادت در این مؤسسه کار می کرد قرار بود مراسم خیرمقدم را به صورت مستند تهیه کند.
سفر رهبر انقلاب که ۱۲ دی قطعی شد. مؤسسه با خانواده زهرا السادات تماس گرفت. قرار شد دسته گلی تهیه شود و زهرا السادات گل نرگس را پیشنهاد کرد.به خانواده اطلاع دادند که شش صبح ۱۲ دی به بنیاد شهید یزد بیایند و از آنجا بچه ها را به امیرچقماق محل سخنرانی رهبر معظم انقلاب با مردم یزد می برند و برنامه خیر مقدم اجرا می شود.
قسمت آخر:
یکی دو ساعت طول کشید تا حضرت آقا از میان سیل جمعیت استقبال کنندگان از فرودگاه یز به محل سخنرانی آمدند. اسفند و آینه و قران آماده شده بود و زهرا السادات که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود برای اولین بار انتظار را تجربه می کرد و می توانست ولی فقیه را از نزدیک ببیند و به او خیر مقدم بگوید.
وقتی آقا آمد ؛ چهره صمیمانه و نورانی آقا به او قوت قلب بیشتری برای قرائت دکلمه به او داد .دسته گل را به آقا داد و آقا دستی روی سرش کشید و برایش دعا کرد.
زهرا السادات با خودش عهد بسته بود که چفیه آقا را هدیه بگیرد. به آرزویش رسید و وقتی درخواستش را گفت آقا بلافاصله چفیه شان را به زهرا السادات داد.
الان زهرالسادات که در کلاس سوم راهنمایی درس می خواند به خبرنگار یزد رسا گفت: چفیه آقا را قاب گرفته ام و مثل یک گنج گران بها از آن نگهداری می کنم و وقتی به آن روزها می اندیشم به آینده و مسؤولیتی که به عنوان نسل چهارم انقلاب بر دوشم است احساس تکلیف بیشتری می کنم.
انتهای پیام/
متن زیر حاصل گفتگوی کوتاه خبرنگار این پایگاه اطلاع رسانی با زهرا السادات تهیه شده است.
, , , ,قسمت اول:
,زمزمه حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی که در استان دارالعباده یزد پیچید. هماهنگی های لازم از سوی مردم و مسؤولین برای برپایی بهترین استقبال انجام می شد.یکی از این هماهنگی ها، بر اساس رسم دیرین اجرای دکلمه خیر مقدم توسط فرزندان ایثارگران بود.
,زهرا السادات قائم محمدی در دبستان شاهد یزد در کلاس دوم دبستان درس می خواند. یک روز معلم آنان سر کلاس به بچه ها گفت: قرار است حضرت آقا خامنه ای به یزد تشریف بیاورند و کسانی که دوست دارند در برنامه استقبال به ایشان خیرمقدم بگویند آمادگی خود را اعلام کنند.
,حدود ۴۰ نفر از کودکان دبستانی دبستان های دخترانه و پسرانه شاهد در سالن هلال احمر قاسم آباد یزد جمع شده بودند تا در حضور گروه ارزیابی که از تهران برای هماهنگی های لازم آمده بودند تست دکلمه خوانی بدهند.همه شرکت کنندگان یا فرزند شهید بودند و یا فرزند ایثارگر و جانباز و آرزو می کردند که بتوانند در این ازمون با موفقیت قبول شوند.
,هر کودک یک متنی را می خواند و نهایتا سه نفرکه زهرا السادات نیز جزء آنان بود انتخاب شد .فردا شب زمان تست نهایی در بنیاد شهید یزد انجام می شد و زهرا السادات از خدا خواست تا او در این آزمون قبول شود. دکلمه را از عمق جان تمرین کرد و تمام واه ژه هایش را حفظ کرد.
,زهرا السادات تنها دختر از بین این سه نفر بود که متن دکلمه را با شور و احساس کودکانه اش خواند و مورد تشویق و قبول گروه ارزیاب قرار گرفت.هر سه نفر به مراسم استقبال دعوت شدند و مقرر شد تا متن دکلمه را زهرالسادات در روز مراسم در محضر حضرت اقا بخواند.
,روزها و ثانیه ها می گذشت و زهرا السادات دل توی دلش نبود. با خود می اندیشید که وقتی آقا را ببیند چه احساسی خواهد داشت .
, , , ,قسمت دوم:
,مؤسسه سمعی بصری و فرهنگی انقلاب اسلامی که شهید آوینی نیز قبل از شهادت در این مؤسسه کار می کرد قرار بود مراسم خیرمقدم را به صورت مستند تهیه کند.
,سفر رهبر انقلاب که ۱۲ دی قطعی شد. مؤسسه با خانواده زهرا السادات تماس گرفت. قرار شد دسته گلی تهیه شود و زهرا السادات گل نرگس را پیشنهاد کرد.به خانواده اطلاع دادند که شش صبح ۱۲ دی به بنیاد شهید یزد بیایند و از آنجا بچه ها را به امیرچقماق محل سخنرانی رهبر معظم انقلاب با مردم یزد می برند و برنامه خیر مقدم اجرا می شود.
,قسمت آخر:
,یکی دو ساعت طول کشید تا حضرت آقا از میان سیل جمعیت استقبال کنندگان از فرودگاه یز به محل سخنرانی آمدند. اسفند و آینه و قران آماده شده بود و زهرا السادات که هنوز به سن تکلیف نرسیده بود برای اولین بار انتظار را تجربه می کرد و می توانست ولی فقیه را از نزدیک ببیند و به او خیر مقدم بگوید.
,وقتی آقا آمد ؛ چهره صمیمانه و نورانی آقا به او قوت قلب بیشتری برای قرائت دکلمه به او داد .دسته گل را به آقا داد و آقا دستی روی سرش کشید و برایش دعا کرد.
,زهرا السادات با خودش عهد بسته بود که چفیه آقا را هدیه بگیرد. به آرزویش رسید و وقتی درخواستش را گفت آقا بلافاصله چفیه شان را به زهرا السادات داد.
, .,الان زهرالسادات که در کلاس سوم راهنمایی درس می خواند به خبرنگار یزد رسا گفت: چفیه آقا را قاب گرفته ام و مثل یک گنج گران بها از آن نگهداری می کنم و وقتی به آن روزها می اندیشم به آینده و مسؤولیتی که به عنوان نسل چهارم انقلاب بر دوشم است احساس تکلیف بیشتری می کنم.
,انتهای پیام/
, , , ,]
ارسال دیدگاه