بنابراین کیمیا حتی در یک مقایسه کوتاه نیز در قیاس با این سریال معمای شاه در جایگاه برتری قرار میگیرد اما این سریال با وجود بودجه هنگفت و رسالتهای ارزشمندی که برایش تعریف شده است نواقص و معایب غیرقابل کتمانی دارد.
همه چیز فدای صد قسمتی شدن
یکی از مهمترین این معایب اصرار بر صد قسمتی بودن این سریال است که گویا در رقابت با سریالهای ترکیهای تاکید خاصی بر این صد قسمتی بودن وجود داشت.
صد قسمتی بودن کیمیا عملا از حد توانایی کارگردانی و فیلمنامه این سریال خارج است به گونهای که قسمتهای حشو و زائد متعددی در این سریال به مخاطب عرضه میشود. قسمتهایی که اگر حذف شود، خللی به روند و کلیت فیلم وارد نخواهد شد.
از سویی نیز تجربه ثابت کرده است که سریالهای ایرانی غالبا ظرفیت طولانی شدن را ندارند چرا که مهارت ساخت سریالهای طولانی که از ابتدا تا انتها و یا دستکم تا اواسط پخش، کماکان برای مخاطب جذاب و گیرا هستند، هنوز در رسانه ملی ما تجربه نشده است.
اصولا بهترین سریال سازهای ایرانی نیز مانند: محمدحسین لطیفی، سیروس مقدم، حسن فتحی، مهدی فخیم زاده و دیگرانی از این دست، هرگز ریسک این اقدام سنگین را نپذیرفتهاند چرا که به درستی میدانند که سریالهای طولانی و چندین فصلی عموما برخاسته از تجربه بسیار قوی غربیها در قصه و شخصیت پردازی ماهرانه است و نه نوع قصه و شخصیت پردازی سریالهای ایرانی که بدون تعارف در غالب موارد ضعیف بوده است.
بنابراین کیمیا عملا وارد پروسه کش دار شدن شده است چنانکه فی المثل سرعت روایتها و خرده روایتهای فیلم بسیار کند و کش دار به مخاطب عرضه میشود.
در حالی که این کش دار بودن برای معرفی شخصیتهای داستان مثلا شخصیت کیمیا و خانواده «فرخ پارسا» که محور این فیلم هستند، نیست چرا که نوع شخصیت پردازی و برهههای زمانی زیست آنها در سریال به هیچ وجه پیچیده نیست که فیلمنامه نویس و کارگردان بخواهد اثر را تا این حد کش دار و مطول به تصویر بکشند مگر اینکه تاکید خاصی بر صد قسمتی شدن این سریال وجود داشته باشد که یقینا وجود داشته است.
فاخر بودن بلای جان سریال
از سویی نیز نفس فاخر بودن بلای جان این پروژه شده است چرا که فاخر بودن یک سریال میتواند به مثابه تیغ دو لبه از سویی به دلیل برخورداری از بودجههای کلان و امکانات متعدد موجب ارضای خاطر و از سوی دیگر سبب توجیه سهل انگاریهای عوامل فیلم شود و همین مسئله اثر را به تباهی بکشاند.
اینکه در میانه فیلم خودروی پژو 206 در خیابان مشاهده میشود، اینکه برهههای تاریخی فیلم بعضا هیچ تطابقی با تاریخ انقلاب ندارد و حتی دکور و طراحی لباسها امروزی و در برخی موارد خارج از چهارچوب حجاب اسلامی و عرف جامعه ایرانی مینماید، ناشی از این است که عوامل سریال تنها به بودجه سنگین اثر دلخوش کرده و وقت چندانی برای مطالعه و دقت بیشتر صرف نکرده اند.
انقلابی ملی یا عاشقانهای شخصی؟
سینما، رسالتی برای بیان تاریخ ندارد و تاریخ تنها میتواند درون مایه فرم سینمایی قرار گیرد اما زمانی که عوامل و بانیان یک اثر، فیلمی را با داعیه روایت متعهدانه تاریخ معاصر ایران از دهههای قبل و بعد از انقلاب آغاز میکنند، باید دستکم به استانداردهای این تاریخ و این داعیه خود نیز پایبند باشند.
اما سئوال اینجاست، کیمیا تا چه حد تاریخ ایران را در دو برهه حساس انقلاب و دفاع مقدس روایت میکند؟ آیا صداوسیما بودجه ملی را برای ساخت یک اثر تاریخی و فاخر هزینه کرده یا برای ساخت اثری عاشقانه و شخصی؟
پاسخ این سئوالات در متن سریال کیمیا نهفته است تا جایی که به نظر میرسد عوامل فیلم کیمیا برای ساخت یک فیلم تاریخی با مضامین انقلاب و دفاع مقدس از صداوسیما بودجه گرفته اند اما در اصل اثری عاشقانه و شخصی تولید کردهاند بگونه که حجم وسیعی از فیلمی که قرار است انقلابی و جنگی باشد به روابط عاشقانه و خانوادگی شخصیت های اثر اختصاص یافته است.
بنابراین تاریخ انقلاب و دفاع مقدس صرفا یکی از ویژگیهای جنبی این اثر و روایت روابط عاشقانه و خانوادگی، روایت اصلی کیمیا است که این مسئله فی نفسه مانعی ندارد اما مشکل اینجاست که فیلم فاخر ما با داعیه روایت حوادث و ابعاد پنهان انقلاب و دفاع مقدس از صداوسیما بودجه گرفته و به مخاطب معرفی شده است.
ساده سازی انقلاب اسلامی
تقلیل انقلاب اسلامی ملت ایران به روایتهای جنبی و شخصیتهای سطحی موجبات یکی دیگر از معایب سریال را فراهم آورده است.
ساده سازی انقلابی عظیم که وقوع آن به تعبیر«میشل فوکو» فیلسوف پست مدرن فرانسوی در طول تاریخ بشریت بی سابقه بود، یکی دیگر از دستاوردهای سریال کیمیا است!
ارسال دیدگاه