نگاهی به زندگینامه دکتر یحیی دولتی/ متخصص پوست و مو
[

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از آوای فامنین، یحیی در تهران تا 13 سالگی از تحصیل باز می ماند ولی آثار نبوغ و ذکاوت و شوق گام نهادن در مسیر علم و معرفت, آنقدر از درون متلاطم او بر چهره اش هویدا بود بی آنکه حروف را بشناسد با کلمات گلستان سعدی مانوس گردیده بود.

, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, آوای فامنین,

علاقه وافر یحیی به سواد آموزی او را پس از کار سخت روزانه در کارگاه جوراب بافی, به کلاس های شبانه اکابر کشاند. و چون پرنده ای سبکبال که مجال بال گشودن یافته بود این موهبت الهی را به نیکی قدر دانسته و گواهی پایان تحصیلات ابتدایی را می گیرد. و سپس دبیرستان را نیز در کلاس های شبانه به پایان می رساند.

اعلام نیازِ «آموزشگاه فنی نیروی هوایی» خبری بود که بال پرواز یحیی را برای مسیری مشخص در زندگی اش گشود. اما روح عطشناک یحیای جوان تاب رکود نداشت و شوق درک چشمه های علم, او را در آموزشگاه شبانه روزی نظامی از دانش اندوزی باز نداشت. وی با دعوت از اساتید, کلاس های شبانه ای را در محل آموزشگاه تشکیل داد که به اتفاق جمعی از دوستانش گام در مسیر دانشگاه نهادند.

شرکت در کنکور و قبولی در دانشکده داروسازی تهران؛ یحیی دولتی را در زُمره دانشجویان طراز اول قرار می دهد. او در طول تحصیل به درجه ستوان دومی نائل می گردد و در سال 1338 به عنوان دکتر داروساز فارغ التحصیل می شود. اما روح پُرتلاطم او را اقیانوسی عظیم سیراب می کرد, در حالی که می بایست به عنوان دکتر داروساز در یکی از مراکز پزشکی ارتش کار می کرد, در «دانشکده پزشکی» نیز ثبت نام می کند و بدون اجازه ارتش، هفت سال در دانشگاه درس می خواند و در سال 1345 با مدرک پزشکی فارغ التحصیل می شود.

دکتر یحیی دولتی در یک آزمون پزشکی که توسط آمریکایی ها انجام می گرفت قبول می گردد و به صورت معجزه وار به دستور ارتش، در هفدهم دیماه 1347 برای ادامه تحصیل عازم آمریکا می شود و در ایالت های میشیگان، پنسیلوانیا و لوئیزیانا به تحصیل می پردازد. او به دلایل مختلف از جمله بیماری پوستی مادرش, علاقه مند به گرفتن تخصص پوست وآسیب شناسی پوست می شود .

دکتر دولتی آخرین سالی که در امریکا مشغول به تحصیل بود، پدرش، در تهران دار فانی را وداع می گوید. خبر رحلت پدر در سال 1351 هجری شمسی او را برای همیشه از سایه پُرمهرش محروم می سازد. و در همان سال با پایان یافتن تحصیلاتش تصمیم به بازگشت به ایران می گیرد.

دکتر یحیی دولتی در سال 1351 پس از مراجعت به ایران با پس اندازی که با انجام اضافه کاری در امریکا به دست آورده بود، ابتدا یک منزل شخصی برای مادرش خریداری می کند و سپس مطبی را برای خودش در خیابان کریم خان افتتاح کرده و بیماران بی بضاعت را به رایگان درمان می نماید.

محل کار دکتر دولتی در ارتش نیز، درمانگاه کارخانجات مهمات سازی تعیین می گردد. وی در آنجا به عنوان «متخصص پوست» و «رئیس درمانگاه صنایع نظامی» به خدمت خود ادامه می دهد. پس از یک سال خدمت، بیشتر وقت او، صرف ساختن بیمارستان شهید چمران فعلی و تجهیز آن بیمارستان می گردد که در سال 1356 افتتاح و به عنوان یکی از مجهزترین بیمارستان ها مورد استفاده قرار می گیرد.

این بیمارستان در دوران جنگ تحمیلی در خدمت مجروحین جنگ و بمباران ها قرار گرفت و دکتر دولتی تا سال 1361 یعنی زمان بازنشستگی اش ریاست آن را به عهده داشت.

دیگر خدمت دکتر دولتی، تدریس او در دانشگاه تهران، به دعوت دکتر عباس شیبانی است که هم اکنون بیش از 32 سال است که وی به صورت افتخاری در آنجا به تدریس وتحقیق مشغول می باشد.

دکتر دولتی یک ماه از دوران تخصصی خود را در «تنها مرکز جذام امریکا به نام کارویل ایالت لوئیزیانا» گذرانده بود. بنابراین در تمامی این سالها با همکاری سازمان جذام و با سفرهای متعدد به مناطق جذام خیز کشور، در امر واکسیناسیون و کنترل جذام، خدمات ارزنده ای را انجام داده اند.

دانشگاه های علوم پزشکی «تهران» «شهید بهشتی» و «ایران» از جمله مراکزی هستند که دکتر دولتی از سالهای پیش تا کنون در آنها به تدریس و تربیت جراح پوست مشغول می باشند . دکتر دولتی به چنان تبحری درامر تحقیق وپژوهش دست پیدا میکنند که در جامعه پزشکی کشور برخی او را «پدرپژوهش در پوست و بنیانگذار جراحی پوست» نام نهاده اند.

«انجمن متخصصین پوست ایران» از معدود انجمن هایی است که در کارهای خیر پیشقدم بوده و دکتر دولتی از چندین دوره قبل، ریاست آن را به عهده دارد. این انجمن، هنگام زلزله، درمانگاهی را در شهر بم ساخته و در اختیار دانشگاه کرمان در شهر بم قرار داده است. و هم اکنون نیز مشغول ساختن یک درمانگاه در شهر زلزله زده «هریسِ» آذربایجان شرقی می باشد.

«کمک به نیازمندان»، «تاسیس مرکز ترک اعتیاد»، «ساخت و تجهیز مرکز فنی حرفه ای» و بسیاری امور خیریه دیگر، از حرکت های انسان دوستانه دکتر دولتی است که آثار مثبت فراوانی را به جای گذاشته است.

دکتر دولتی در سال 1340 با دختری از خانواده تحصلکرده ازدواج کرده است که حاصل ازدواج آنها 4 فرزند با تحصیلات عالیه می باشند. آقایان «رامین، افشین، بیژن و خانم یکتا» نام فرزندان اوست. همسر دکتر دولتی، دکترای روانشناسی دارد و علاقه مند

به نقاشی است که آثار هنری او در زمینه نقاشی تحسین برانگیز است. وی همچنین 5 کتاب تالیف وترجمه نموده است .

خانواده دکتر دولتی همگی اهل ورزش هستند. و خودِ ایشان در توسعه سلامتی علاوه بر ورزش، بیش از چهل سال است که به همراه تعدادی از دوستانش گروهی را برای مبارزه با دخانیات تشکیل داده و در این راه گام های موثری برداشته اند.

دیر زمانی که روحانی محل, نام «یحیی» را برای دکتر دولتی برمی گزید، پیش بینی کرده بود این نوزاد، برخلاف هشت برادر قبلی اش، زنده خواهد ماند! ولی شاید در این اندیشه نبود که «یحیای خردسال» در گذر زمان، «بزرگ یحیایی» خواهد شد تا در جسم و جان انسانهای دیگر، «نسیم زندگی» بدمد . . .
منبع: روزنامه اطلاعات
انتهای پیام/پ

 

,

علاقه وافر یحیی به سواد آموزی او را پس از کار سخت روزانه در کارگاه جوراب بافی, به کلاس های شبانه اکابر کشاند. و چون پرنده ای سبکبال که مجال بال گشودن یافته بود این موهبت الهی را به نیکی قدر دانسته و گواهی پایان تحصیلات ابتدایی را می گیرد. و سپس دبیرستان را نیز در کلاس های شبانه به پایان می رساند.

اعلام نیازِ «آموزشگاه فنی نیروی هوایی» خبری بود که بال پرواز یحیی را برای مسیری مشخص در زندگی اش گشود. اما روح عطشناک یحیای جوان تاب رکود نداشت و شوق درک چشمه های علم, او را در آموزشگاه شبانه روزی نظامی از دانش اندوزی باز نداشت. وی با دعوت از اساتید, کلاس های شبانه ای را در محل آموزشگاه تشکیل داد که به اتفاق جمعی از دوستانش گام در مسیر دانشگاه نهادند.

شرکت در کنکور و قبولی در دانشکده داروسازی تهران؛ یحیی دولتی را در زُمره دانشجویان طراز اول قرار می دهد. او در طول تحصیل به درجه ستوان دومی نائل می گردد و در سال 1338 به عنوان دکتر داروساز فارغ التحصیل می شود. اما روح پُرتلاطم او را اقیانوسی عظیم سیراب می کرد, در حالی که می بایست به عنوان دکتر داروساز در یکی از مراکز پزشکی ارتش کار می کرد, در «دانشکده پزشکی» نیز ثبت نام می کند و بدون اجازه ارتش، هفت سال در دانشگاه درس می خواند و در سال 1345 با مدرک پزشکی فارغ التحصیل می شود.

دکتر یحیی دولتی در یک آزمون پزشکی که توسط آمریکایی ها انجام می گرفت قبول می گردد و به صورت معجزه وار به دستور ارتش، در هفدهم دیماه 1347 برای ادامه تحصیل عازم آمریکا می شود و در ایالت های میشیگان، پنسیلوانیا و لوئیزیانا به تحصیل می پردازد. او به دلایل مختلف از جمله بیماری پوستی مادرش, علاقه مند به گرفتن تخصص پوست وآسیب شناسی پوست می شود .

دکتر دولتی آخرین سالی که در امریکا مشغول به تحصیل بود، پدرش، در تهران دار فانی را وداع می گوید. خبر رحلت پدر در سال 1351 هجری شمسی او را برای همیشه از سایه پُرمهرش محروم می سازد. و در همان سال با پایان یافتن تحصیلاتش تصمیم به بازگشت به ایران می گیرد.

دکتر یحیی دولتی در سال 1351 پس از مراجعت به ایران با پس اندازی که با انجام اضافه کاری در امریکا به دست آورده بود، ابتدا یک منزل شخصی برای مادرش خریداری می کند و سپس مطبی را برای خودش در خیابان کریم خان افتتاح کرده و بیماران بی بضاعت را به رایگان درمان می نماید.

محل کار دکتر دولتی در ارتش نیز، درمانگاه کارخانجات مهمات سازی تعیین می گردد. وی در آنجا به عنوان «متخصص پوست» و «رئیس درمانگاه صنایع نظامی» به خدمت خود ادامه می دهد. پس از یک سال خدمت، بیشتر وقت او، صرف ساختن بیمارستان شهید چمران فعلی و تجهیز آن بیمارستان می گردد که در سال 1356 افتتاح و به عنوان یکی از مجهزترین بیمارستان ها مورد استفاده قرار می گیرد.

این بیمارستان در دوران جنگ تحمیلی در خدمت مجروحین جنگ و بمباران ها قرار گرفت و دکتر دولتی تا سال 1361 یعنی زمان بازنشستگی اش ریاست آن را به عهده داشت.

دیگر خدمت دکتر دولتی، تدریس او در دانشگاه تهران، به دعوت دکتر عباس شیبانی است که هم اکنون بیش از 32 سال است که وی به صورت افتخاری در آنجا به تدریس وتحقیق مشغول می باشد.

دکتر دولتی یک ماه از دوران تخصصی خود را در «تنها مرکز جذام امریکا به نام کارویل ایالت لوئیزیانا» گذرانده بود. بنابراین در تمامی این سالها با همکاری سازمان جذام و با سفرهای متعدد به مناطق جذام خیز کشور، در امر واکسیناسیون و کنترل جذام، خدمات ارزنده ای را انجام داده اند.

دانشگاه های علوم پزشکی «تهران» «شهید بهشتی» و «ایران» از جمله مراکزی هستند که دکتر دولتی از سالهای پیش تا کنون در آنها به تدریس و تربیت جراح پوست مشغول می باشند . دکتر دولتی به چنان تبحری درامر تحقیق وپژوهش دست پیدا میکنند که در جامعه پزشکی کشور برخی او را «پدرپژوهش در پوست و بنیانگذار جراحی پوست» نام نهاده اند.

«انجمن متخصصین پوست ایران» از معدود انجمن هایی است که در کارهای خیر پیشقدم بوده و دکتر دولتی از چندین دوره قبل، ریاست آن را به عهده دارد. این انجمن، هنگام زلزله، درمانگاهی را در شهر بم ساخته و در اختیار دانشگاه کرمان در شهر بم قرار داده است. و هم اکنون نیز مشغول ساختن یک درمانگاه در شهر زلزله زده «هریسِ» آذربایجان شرقی می باشد.

«کمک به نیازمندان»، «تاسیس مرکز ترک اعتیاد»، «ساخت و تجهیز مرکز فنی حرفه ای» و بسیاری امور خیریه دیگر، از حرکت های انسان دوستانه دکتر دولتی است که آثار مثبت فراوانی را به جای گذاشته است.

دکتر دولتی در سال 1340 با دختری از خانواده تحصلکرده ازدواج کرده است که حاصل ازدواج آنها 4 فرزند با تحصیلات عالیه می باشند. آقایان «رامین، افشین، بیژن و خانم یکتا» نام فرزندان اوست. همسر دکتر دولتی، دکترای روانشناسی دارد و علاقه مند

به نقاشی است که آثار هنری او در زمینه نقاشی تحسین برانگیز است. وی همچنین 5 کتاب تالیف وترجمه نموده است .

خانواده دکتر دولتی همگی اهل ورزش هستند. و خودِ ایشان در توسعه سلامتی علاوه بر ورزش، بیش از چهل سال است که به همراه تعدادی از دوستانش گروهی را برای مبارزه با دخانیات تشکیل داده و در این راه گام های موثری برداشته اند.

دیر زمانی که روحانی محل, نام «یحیی» را برای دکتر دولتی برمی گزید، پیش بینی کرده بود این نوزاد، برخلاف هشت برادر قبلی اش، زنده خواهد ماند! ولی شاید در این اندیشه نبود که «یحیای خردسال» در گذر زمان، «بزرگ یحیایی» خواهد شد تا در جسم و جان انسانهای دیگر، «نسیم زندگی» بدمد . . .
منبع: روزنامه اطلاعات
انتهای پیام/پ

 

,

علاقه وافر یحیی به سواد آموزی او را پس از کار سخت روزانه در کارگاه جوراب بافی, به کلاس های شبانه اکابر کشاند. و چون پرنده ای سبکبال که مجال بال گشودن یافته بود این موهبت الهی را به نیکی قدر دانسته و گواهی پایان تحصیلات ابتدایی را می گیرد. و سپس دبیرستان را نیز در کلاس های شبانه به پایان می رساند.

اعلام نیازِ «آموزشگاه فنی نیروی هوایی» خبری بود که بال پرواز یحیی را برای مسیری مشخص در زندگی اش گشود. اما روح عطشناک یحیای جوان تاب رکود نداشت و شوق درک چشمه های علم, او را در آموزشگاه شبانه روزی نظامی از دانش اندوزی باز نداشت. وی با دعوت از اساتید, کلاس های شبانه ای را در محل آموزشگاه تشکیل داد که به اتفاق جمعی از دوستانش گام در مسیر دانشگاه نهادند.

شرکت در کنکور و قبولی در دانشکده داروسازی تهران؛ یحیی دولتی را در زُمره دانشجویان طراز اول قرار می دهد. او در طول تحصیل به درجه ستوان دومی نائل می گردد و در سال 1338 به عنوان دکتر داروساز فارغ التحصیل می شود. اما روح پُرتلاطم او را اقیانوسی عظیم سیراب می کرد, در حالی که می بایست به عنوان دکتر داروساز در یکی از مراکز پزشکی ارتش کار می کرد, در «دانشکده پزشکی» نیز ثبت نام می کند و بدون اجازه ارتش، هفت سال در دانشگاه درس می خواند و در سال 1345 با مدرک پزشکی فارغ التحصیل می شود.

دکتر یحیی دولتی در یک آزمون پزشکی که توسط آمریکایی ها انجام می گرفت قبول می گردد و به صورت معجزه وار به دستور ارتش، در هفدهم دیماه 1347 برای ادامه تحصیل عازم آمریکا می شود و در ایالت های میشیگان، پنسیلوانیا و لوئیزیانا به تحصیل می پردازد. او به دلایل مختلف از جمله بیماری پوستی مادرش, علاقه مند به گرفتن تخصص پوست وآسیب شناسی پوست می شود .

دکتر دولتی آخرین سالی که در امریکا مشغول به تحصیل بود، پدرش، در تهران دار فانی را وداع می گوید. خبر رحلت پدر در سال 1351 هجری شمسی او را برای همیشه از سایه پُرمهرش محروم می سازد. و در همان سال با پایان یافتن تحصیلاتش تصمیم به بازگشت به ایران می گیرد.

دکتر یحیی دولتی در سال 1351 پس از مراجعت به ایران با پس اندازی که با انجام اضافه کاری در امریکا به دست آورده بود، ابتدا یک منزل شخصی برای مادرش خریداری می کند و سپس مطبی را برای خودش در خیابان کریم خان افتتاح کرده و بیماران بی بضاعت را به رایگان درمان می نماید.

محل کار دکتر دولتی در ارتش نیز، درمانگاه کارخانجات مهمات سازی تعیین می گردد. وی در آنجا به عنوان «متخصص پوست» و «رئیس درمانگاه صنایع نظامی» به خدمت خود ادامه می دهد. پس از یک سال خدمت، بیشتر وقت او، صرف ساختن بیمارستان شهید چمران فعلی و تجهیز آن بیمارستان می گردد که در سال 1356 افتتاح و به عنوان یکی از مجهزترین بیمارستان ها مورد استفاده قرار می گیرد.

این بیمارستان در دوران جنگ تحمیلی در خدمت مجروحین جنگ و بمباران ها قرار گرفت و دکتر دولتی تا سال 1361 یعنی زمان بازنشستگی اش ریاست آن را به عهده داشت.

دیگر خدمت دکتر دولتی، تدریس او در دانشگاه تهران، به دعوت دکتر عباس شیبانی است که هم اکنون بیش از 32 سال است که وی به صورت افتخاری در آنجا به تدریس وتحقیق مشغول می باشد.

دکتر دولتی یک ماه از دوران تخصصی خود را در «تنها مرکز جذام امریکا به نام کارویل ایالت لوئیزیانا» گذرانده بود. بنابراین در تمامی این سالها با همکاری سازمان جذام و با سفرهای متعدد به مناطق جذام خیز کشور، در امر واکسیناسیون و کنترل جذام، خدمات ارزنده ای را انجام داده اند.

دانشگاه های علوم پزشکی «تهران» «شهید بهشتی» و «ایران» از جمله مراکزی هستند که دکتر دولتی از سالهای پیش تا کنون در آنها به تدریس و تربیت جراح پوست مشغول می باشند . دکتر دولتی به چنان تبحری درامر تحقیق وپژوهش دست پیدا میکنند که در جامعه پزشکی کشور برخی او را «پدرپژوهش در پوست و بنیانگذار جراحی پوست» نام نهاده اند.

«انجمن متخصصین پوست ایران» از معدود انجمن هایی است که در کارهای خیر پیشقدم بوده و دکتر دولتی از چندین دوره قبل، ریاست آن را به عهده دارد. این انجمن، هنگام زلزله، درمانگاهی را در شهر بم ساخته و در اختیار دانشگاه کرمان در شهر بم قرار داده است. و هم اکنون نیز مشغول ساختن یک درمانگاه در شهر زلزله زده «هریسِ» آذربایجان شرقی می باشد.

«کمک به نیازمندان»، «تاسیس مرکز ترک اعتیاد»، «ساخت و تجهیز مرکز فنی حرفه ای» و بسیاری امور خیریه دیگر، از حرکت های انسان دوستانه دکتر دولتی است که آثار مثبت فراوانی را به جای گذاشته است.

دکتر دولتی در سال 1340 با دختری از خانواده تحصلکرده ازدواج کرده است که حاصل ازدواج آنها 4 فرزند با تحصیلات عالیه می باشند. آقایان «رامین، افشین، بیژن و خانم یکتا» نام فرزندان اوست. همسر دکتر دولتی، دکترای روانشناسی دارد و علاقه مند

به نقاشی است که آثار هنری او در زمینه نقاشی تحسین برانگیز است. وی همچنین 5 کتاب تالیف وترجمه نموده است .

خانواده دکتر دولتی همگی اهل ورزش هستند. و خودِ ایشان در توسعه سلامتی علاوه بر ورزش، بیش از چهل سال است که به همراه تعدادی از دوستانش گروهی را برای مبارزه با دخانیات تشکیل داده و در این راه گام های موثری برداشته اند.

دیر زمانی که روحانی محل, نام «یحیی» را برای دکتر دولتی برمی گزید، پیش بینی کرده بود این نوزاد، برخلاف هشت برادر قبلی اش، زنده خواهد ماند! ولی شاید در این اندیشه نبود که «یحیای خردسال» در گذر زمان، «بزرگ یحیایی» خواهد شد تا در جسم و جان انسانهای دیگر، «نسیم زندگی» بدمد . . .
منبع: روزنامه اطلاعات
انتهای پیام/پ

 

,

علاقه وافر یحیی به سواد آموزی او را پس از کار سخت روزانه در کارگاه جوراب بافی, به کلاس های شبانه اکابر کشاند. و چون پرنده ای سبکبال که مجال بال گشودن یافته بود این موهبت الهی را به نیکی قدر دانسته و گواهی پایان تحصیلات ابتدایی را می گیرد. و سپس دبیرستان را نیز در کلاس های شبانه به پایان می رساند.

اعلام نیازِ «آموزشگاه فنی نیروی هوایی» خبری بود که بال پرواز یحیی را برای مسیری مشخص در زندگی اش گشود. اما روح عطشناک یحیای جوان تاب رکود نداشت و شوق درک چشمه های علم, او را در آموزشگاه شبانه روزی نظامی از دانش اندوزی باز نداشت. وی با دعوت از اساتید, کلاس های شبانه ای را در محل آموزشگاه تشکیل داد که به اتفاق جمعی از دوستانش گام در مسیر دانشگاه نهادند.

شرکت در کنکور و قبولی در دانشکده داروسازی تهران؛ یحیی دولتی را در زُمره دانشجویان طراز اول قرار می دهد. او در طول تحصیل به درجه ستوان دومی نائل می گردد و در سال 1338 به عنوان دکتر داروساز فارغ التحصیل می شود. اما روح پُرتلاطم او را اقیانوسی عظیم سیراب می کرد, در حالی که می بایست به عنوان دکتر داروساز در یکی از مراکز پزشکی ارتش کار می کرد, در «دانشکده پزشکی» نیز ثبت نام می کند و بدون اجازه ارتش، هفت سال در دانشگاه درس می خواند و در سال 1345 با مدرک پزشکی فارغ التحصیل می شود.

دکتر یحیی دولتی در یک آزمون پزشکی که توسط آمریکایی ها انجام می گرفت قبول می گردد و به صورت معجزه وار به دستور ارتش، در هفدهم دیماه 1347 برای ادامه تحصیل عازم آمریکا می شود و در ایالت های میشیگان، پنسیلوانیا و لوئیزیانا به تحصیل می پردازد. او به دلایل مختلف از جمله بیماری پوستی مادرش, علاقه مند به گرفتن تخصص پوست وآسیب شناسی پوست می شود .

دکتر دولتی آخرین سالی که در امریکا مشغول به تحصیل بود، پدرش، در تهران دار فانی را وداع می گوید. خبر رحلت پدر در سال 1351 هجری شمسی او را برای همیشه از سایه پُرمهرش محروم می سازد. و در همان سال با پایان یافتن تحصیلاتش تصمیم به بازگشت به ایران می گیرد.

دکتر یحیی دولتی در سال 1351 پس از مراجعت به ایران با پس اندازی که با انجام اضافه کاری در امریکا به دست آورده بود، ابتدا یک منزل شخصی برای مادرش خریداری می کند و سپس مطبی را برای خودش در خیابان کریم خان افتتاح کرده و بیماران بی بضاعت را به رایگان درمان می نماید.

محل کار دکتر دولتی در ارتش نیز، درمانگاه کارخانجات مهمات سازی تعیین می گردد. وی در آنجا به عنوان «متخصص پوست» و «رئیس درمانگاه صنایع نظامی» به خدمت خود ادامه می دهد. پس از یک سال خدمت، بیشتر وقت او، صرف ساختن بیمارستان شهید چمران فعلی و تجهیز آن بیمارستان می گردد که در سال 1356 افتتاح و به عنوان یکی از مجهزترین بیمارستان ها مورد استفاده قرار می گیرد.

این بیمارستان در دوران جنگ تحمیلی در خدمت مجروحین جنگ و بمباران ها قرار گرفت و دکتر دولتی تا سال 1361 یعنی زمان بازنشستگی اش ریاست آن را به عهده داشت.

دیگر خدمت دکتر دولتی، تدریس او در دانشگاه تهران، به دعوت دکتر عباس شیبانی است که هم اکنون بیش از 32 سال است که وی به صورت افتخاری در آنجا به تدریس وتحقیق مشغول می باشد.

دکتر دولتی یک ماه از دوران تخصصی خود را در «تنها مرکز جذام امریکا به نام کارویل ایالت لوئیزیانا» گذرانده بود. بنابراین در تمامی این سالها با همکاری سازمان جذام و با سفرهای متعدد به مناطق جذام خیز کشور، در امر واکسیناسیون و کنترل جذام، خدمات ارزنده ای را انجام داده اند.

دانشگاه های علوم پزشکی «تهران» «شهید بهشتی» و «ایران» از جمله مراکزی هستند که دکتر دولتی از سالهای پیش تا کنون در آنها به تدریس و تربیت جراح پوست مشغول می باشند . دکتر دولتی به چنان تبحری درامر تحقیق وپژوهش دست پیدا میکنند که در جامعه پزشکی کشور برخی او را «پدرپژوهش در پوست و بنیانگذار جراحی پوست» نام نهاده اند.

«انجمن متخصصین پوست ایران» از معدود انجمن هایی است که در کارهای خیر پیشقدم بوده و دکتر دولتی از چندین دوره قبل، ریاست آن را به عهده دارد. این انجمن، هنگام زلزله، درمانگاهی را در شهر بم ساخته و در اختیار دانشگاه کرمان در شهر بم قرار داده است. و هم اکنون نیز مشغول ساختن یک درمانگاه در شهر زلزله زده «هریسِ» آذربایجان شرقی می باشد.

«کمک به نیازمندان»، «تاسیس مرکز ترک اعتیاد»، «ساخت و تجهیز مرکز فنی حرفه ای» و بسیاری امور خیریه دیگر، از حرکت های انسان دوستانه دکتر دولتی است که آثار مثبت فراوانی را به جای گذاشته است.

دکتر دولتی در سال 1340 با دختری از خانواده تحصلکرده ازدواج کرده است که حاصل ازدواج آنها 4 فرزند با تحصیلات عالیه می باشند. آقایان «رامین، افشین، بیژن و خانم یکتا» نام فرزندان اوست. همسر دکتر دولتی، دکترای روانشناسی دارد و علاقه مند

به نقاشی است که آثار هنری او در زمینه نقاشی تحسین برانگیز است. وی همچنین 5 کتاب تالیف وترجمه نموده است .

خانواده دکتر دولتی همگی اهل ورزش هستند. و خودِ ایشان در توسعه سلامتی علاوه بر ورزش، بیش از چهل سال است که به همراه تعدادی از دوستانش گروهی را برای مبارزه با دخانیات تشکیل داده و در این راه گام های موثری برداشته اند.

دیر زمانی که روحانی محل, نام «یحیی» را برای دکتر دولتی برمی گزید، پیش بینی کرده بود این نوزاد، برخلاف هشت برادر قبلی اش، زنده خواهد ماند! ولی شاید در این اندیشه نبود که «یحیای خردسال» در گذر زمان، «بزرگ یحیایی» خواهد شد تا در جسم و جان انسانهای دیگر، «نسیم زندگی» بدمد . . .
منبع: روزنامه اطلاعات
انتهای پیام/پ

 

,

علاقه وافر یحیی به سواد آموزی او را پس از کار سخت روزانه در کارگاه جوراب بافی, به کلاس های شبانه اکابر کشاند. و چون پرنده ای سبکبال که مجال بال گشودن یافته بود این موهبت الهی را به نیکی قدر دانسته و گواهی پایان تحصیلات ابتدایی را می گیرد. و سپس دبیرستان را نیز در کلاس های شبانه به پایان می رساند.

,

اعلام نیازِ «آموزشگاه فنی نیروی هوایی» خبری بود که بال پرواز یحیی را برای مسیری مشخص در زندگی اش گشود. اما روح عطشناک یحیای جوان تاب رکود نداشت و شوق درک چشمه های علم, او را در آموزشگاه شبانه روزی نظامی از دانش اندوزی باز نداشت. وی با دعوت از اساتید, کلاس های شبانه ای را در محل آموزشگاه تشکیل داد که به اتفاق جمعی از دوستانش گام در مسیر دانشگاه نهادند.

,

شرکت در کنکور و قبولی در دانشکده داروسازی تهران؛ یحیی دولتی را در زُمره دانشجویان طراز اول قرار می دهد. او در طول تحصیل به درجه ستوان دومی نائل می گردد و در سال 1338 به عنوان دکتر داروساز فارغ التحصیل می شود. اما روح پُرتلاطم او را اقیانوسی عظیم سیراب می کرد, در حالی که می بایست به عنوان دکتر داروساز در یکی از مراکز پزشکی ارتش کار می کرد, در «دانشکده پزشکی» نیز ثبت نام می کند و بدون اجازه ارتش، هفت سال در دانشگاه درس می خواند و در سال 1345 با مدرک پزشکی فارغ التحصیل می شود.

,

دکتر یحیی دولتی در یک آزمون پزشکی که توسط آمریکایی ها انجام می گرفت قبول می گردد و به صورت معجزه وار به دستور ارتش، در هفدهم دیماه 1347 برای ادامه تحصیل عازم آمریکا می شود و در ایالت های میشیگان، پنسیلوانیا و لوئیزیانا به تحصیل می پردازد. او به دلایل مختلف از جمله بیماری پوستی مادرش, علاقه مند به گرفتن تخصص پوست وآسیب شناسی پوست می شود .

,

دکتر دولتی آخرین سالی که در امریکا مشغول به تحصیل بود، پدرش، در تهران دار فانی را وداع می گوید. خبر رحلت پدر در سال 1351 هجری شمسی او را برای همیشه از سایه پُرمهرش محروم می سازد. و در همان سال با پایان یافتن تحصیلاتش تصمیم به بازگشت به ایران می گیرد.

,

دکتر یحیی دولتی در سال 1351 پس از مراجعت به ایران با پس اندازی که با انجام اضافه کاری در امریکا به دست آورده بود، ابتدا یک منزل شخصی برای مادرش خریداری می کند و سپس مطبی را برای خودش در خیابان کریم خان افتتاح کرده و بیماران بی بضاعت را به رایگان درمان می نماید.

,

محل کار دکتر دولتی در ارتش نیز، درمانگاه کارخانجات مهمات سازی تعیین می گردد. وی در آنجا به عنوان «متخصص پوست» و «رئیس درمانگاه صنایع نظامی» به خدمت خود ادامه می دهد. پس از یک سال خدمت، بیشتر وقت او، صرف ساختن بیمارستان شهید چمران فعلی و تجهیز آن بیمارستان می گردد که در سال 1356 افتتاح و به عنوان یکی از مجهزترین بیمارستان ها مورد استفاده قرار می گیرد.

,

این بیمارستان در دوران جنگ تحمیلی در خدمت مجروحین جنگ و بمباران ها قرار گرفت و دکتر دولتی تا سال 1361 یعنی زمان بازنشستگی اش ریاست آن را به عهده داشت.

,

دیگر خدمت دکتر دولتی، تدریس او در دانشگاه تهران، به دعوت دکتر عباس شیبانی است که هم اکنون بیش از 32 سال است که وی به صورت افتخاری در آنجا به تدریس وتحقیق مشغول می باشد.

,

دکتر دولتی یک ماه از دوران تخصصی خود را در «تنها مرکز جذام امریکا به نام کارویل ایالت لوئیزیانا» گذرانده بود. بنابراین در تمامی این سالها با همکاری سازمان جذام و با سفرهای متعدد به مناطق جذام خیز کشور، در امر واکسیناسیون و کنترل جذام، خدمات ارزنده ای را انجام داده اند.

,

دانشگاه های علوم پزشکی «تهران» «شهید بهشتی» و «ایران» از جمله مراکزی هستند که دکتر دولتی از سالهای پیش تا کنون در آنها به تدریس و تربیت جراح پوست مشغول می باشند . دکتر دولتی به چنان تبحری درامر تحقیق وپژوهش دست پیدا میکنند که در جامعه پزشکی کشور برخی او را «پدرپژوهش در پوست و بنیانگذار جراحی پوست» نام نهاده اند.

,

«انجمن متخصصین پوست ایران» از معدود انجمن هایی است که در کارهای خیر پیشقدم بوده و دکتر دولتی از چندین دوره قبل، ریاست آن را به عهده دارد. این انجمن، هنگام زلزله، درمانگاهی را در شهر بم ساخته و در اختیار دانشگاه کرمان در شهر بم قرار داده است. و هم اکنون نیز مشغول ساختن یک درمانگاه در شهر زلزله زده «هریسِ» آذربایجان شرقی می باشد.

,

«کمک به نیازمندان»، «تاسیس مرکز ترک اعتیاد»، «ساخت و تجهیز مرکز فنی حرفه ای» و بسیاری امور خیریه دیگر، از حرکت های انسان دوستانه دکتر دولتی است که آثار مثبت فراوانی را به جای گذاشته است.

,

دکتر دولتی در سال 1340 با دختری از خانواده تحصلکرده ازدواج کرده است که حاصل ازدواج آنها 4 فرزند با تحصیلات عالیه می باشند. آقایان «رامین، افشین، بیژن و خانم یکتا» نام فرزندان اوست. همسر دکتر دولتی، دکترای روانشناسی دارد و علاقه مند

,

به نقاشی است که آثار هنری او در زمینه نقاشی تحسین برانگیز است. وی همچنین 5 کتاب تالیف وترجمه نموده است .

,

خانواده دکتر دولتی همگی اهل ورزش هستند. و خودِ ایشان در توسعه سلامتی علاوه بر ورزش، بیش از چهل سال است که به همراه تعدادی از دوستانش گروهی را برای مبارزه با دخانیات تشکیل داده و در این راه گام های موثری برداشته اند.

,

دیر زمانی که روحانی محل, نام «یحیی» را برای دکتر دولتی برمی گزید، پیش بینی کرده بود این نوزاد، برخلاف هشت برادر قبلی اش، زنده خواهد ماند! ولی شاید در این اندیشه نبود که «یحیای خردسال» در گذر زمان، «بزرگ یحیایی» خواهد شد تا در جسم و جان انسانهای دیگر، «نسیم زندگی» بدمد . . .
منبع: روزنامه اطلاعات
انتهای پیام/پ

,
,
,

 

,

 

]
ستیغ آفتاب هنوز آسمان زیبای فامنین را روشن نساخته بود که طنین اولین گریه کودکی بزرگ آتیه, در سال 1313 هجری شمسی, دل و جان «سلیمان و مریم دولتی» را روشن ساخت. روحانی شهر, کودک را «یحیی» نام نهاد. تابش مهرِ والدین بر سر «یحیی» او را به هفت سالگی رساند و مسیر درس و مدرسه را برایش هموار نمود. ذوق تحصیل در یحیی به یکسال نکشیده بود که طعم هجرت, او را از دوستان و کوچه باغ های زیبای فامنین جدا نمود و همراه با خانواده اش در محله «بریانک» تهران ساکن گردانید.