خلق پول بانک مرکزی شاه کلید مشکلات کشور
اشاره به آمریکا به عنوان عامل تورم، موجب می شود کسی به فکر حل مشکل در داخل نباشد چرا که مقصر عامل بیرونی است. عجیب اینکه کسی از حجم عظیم نقدینگی، با رشد ۳۰ درصدی و عامل آن، بانک مرکزی سخن نمیگوید یا صحبتهای انجام شده در بین سایر هیاهوهایی که پیرامون آن درست شده، گم میشود[
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ بارزترین ویژگی این روزها بیثباتی شدید اقتصاد است که میتوان اثر آن را در رشد لحظه به لحظه قیمت دلار و طلا (و البته سایر کالاها) دید. قیمت دلار ظرف چند سال، تا ده برابر و سکه تا حدود 15 برابر افزایش مییابد، (به عبارت دیگر ارزش پول ملی به همین نسبت کاهش پیدا میکند)، نتیجه آن تعطیلی تولید، بیکاری، فقر، فشار شدید بر قشر ضعیف جامعه و… است حتی خطر تجزیه کشور نیز قابل پیشبینی است، اما هیچ مسئولِ دولتی استعفا نمیدهد، هیچ کس برکنار نمیشود، حتی مجلس که خود را از جناح دیگر میداند نیز اقدامی نمیکند، در حالی که همه ادعای دلسوزی دارند.
, شبکه اطلاع رسانی راه دانا, صاحب نیوز,این همه بیثباتی و آشفتگی دیده میشود اما هیچ یک از مقامات نگران و آشفته نیستند و تلاشی صورت نمیگیرد، انگار از اوضاع خبر ندارند یا اصلا در این کشور زندگی نمیکنند و این دردی است که شاید از خود مشکل بزرگتر باشد. اما چرا؟ شاید چون آمریکا را مقصر میدانند! اما هیچ کس نمیگوید آیا واقعا ریشه تمام این مشکلات آمریکاست؟
,آیا تورم داخلی، مهمترین پدیده این روزها، که از نظر مدت و شدت شاید در 60 سال اخیر بیسابقه یا حداقل کم سابقه باشد، نیز نتیجه تحریمها و دشمنی آمریکاست؟
, تورم,برای ریشهیابی تورم باید دانست که نظریات گوناگونی در مورد ریشهی تورم وجود دارد، عدهای علتِ آن را مشکلات موجود در طرف عرضه میدانند به این معنی که وقتی تولید کاهش یافته و به عبارتی سادهتر مقدار تولید کالاها کم شده، قیمتها افزایش مییابد. عدهای افزایش تقاضا، به خصوص افزایش تقاضا به علت افزایش حجم پول را عامل آن میدانند. به زبان ساده وقتی در اقتصاد پولِ بیشتری صادر شود و در دست مردم قرار گیرد، تقاضا برای کالاها زیاد شده و قیمتها افزایش پیدا میکند. به بیانی دیگر چون پول زیادی تولید شده ارزش آن کم شده است.
,ممکن است فرض کنیم تولید بعضی از کالاها، مقداری کاهش پیدا کند اما اینکه قیمتِ همهی کالاها چند برابر شود نمیتوان علت آن را کاهش تولید دانست، به خصوص مواردی مثل زمین و طلا که مقدار آن ثابت یا تقریبا ثابت است. از طرف دیگر میزان تولید ناخالص ملی (GNP) که تولیدات کشور را نشان میدهد در این چند سال یا رشدی نداشته یا چند درصد کاهش یافته است. از این رو دیدگاه طرف عرضه نمیتواند علت تورم شدید این سالها باشد و در بهترین حالت شاید بتواند تورم چند درصدی را توضیح دهد. بنابراین دیدگاه طرف عرضه حداقل برای تورم کشور ما نمیتواند درست باشد.
,از طرف دیگر تقریبا یک اتفاق نظر وجود دارد که تورمِ زیاد، ناشی از افزایش حجم نقدینگی است. فریدمن اقتصاددان و مورخ اقتصادی جمله بسیار معروفی در مورد تورم دارد: «تورم همیشه و همه جا یک پدیدهی پولی است.» یا به عقیده لوکاس، «تغییر در نرخ رشد پول یک تغییر معادل در نرخ تورم قیمتها را به دنبال دارد» (والش 2003، ص 2). معنی ساده این حرف این است که هر زمان و هرکجا حجم پول جامعه زیاد شود، به دنبال آن و تقریبا به همان اندازه، تورم خواهیم داشت. همچنین بسیاری از تحقیقاتی که در سطح دنیا انجام شده است نشان میدهد که رابطه مستقیم و تقریبا کاملی بین رشد حجم پول و تورم وجود دارد. حال ببینیم که این دو موضوع در کشور ما تا چه حدی درست است، مسئول آن چه کسی است و آیا راه حلی برای آن وجود دارد و اگر وجود دارد، چیست؟
, فریدمن , لوکاس, رابطه مستقیم, حجم پول, تورم,نمودارهای 1 و 2 به ترتیب حجم نقدینگی کشور و شاخص قیمتها را بین سالهای 1371 تا 1398 نشان میدهد.
, نمودارهای 1 و 2,, ,
,
منبع: آمارهای سری زمانی بانک مرکزی، نمایه های بانک مرکزی
, منبع,,
, ,
منبع: آمارهای سری زمانی بانک مرکزی، نمایه های بانک مرکزی- مرکز آمار ایران
, منبع:,ملاحظه میشود همانطور که میزان نقدینگی، در طول زمان، زیاد شده شاخص قیمتها نیز افزایش یافته است. روند کلی هر دو نمودار یکی است. مختصر تفاوتهایی ممکن است دیده شود که به علت تاثیر عوامل دیگر بر شاخص قیمتهاست.
,همچنین نمودار 3 تغییرات مقدار نقدینگی (درصد رشد نقدینگی یا به عبارت ساده، رشد پول) و میزان تورم (رشد شاخص قیمتها) را نشان میدهد.
, نمودار 3,باز هم همانطور که ملاحظه میشود روند تغییرات این دو متغیر بسیار شبیه به یکدیگر است. رابطه رشد نقدینگی و تورم بسیار به هم نزدیک است، و تایید کننده این است که عوامل دیگر، تاثیر بسیار کمی بر تورم دارند.
,,
, ,
,
منبع: آمارهای سری زمانی بانک مرکزی، نمایه های بانک مرکزی- مرکز آمار ایران
, منبع,روش دیگری که میتوان با آن رابطه نقدینگی و تورم را مشاهده نمود در نمودار شماره 4 نشان داده شده است. در این نمودار، از مقادیر نقدینگی و شاخص قیمت، لگاریتم نپری گرفته شده است از این رو شیب این نمودارها طبق تعریف، رشد این متغیرها را نشان میدهد. نمودار به خوبی نشان میدهد که بین این دو متغیر رابطهای مستقیم وجود دارد. رابطه بین رشد نقدینگی و تورم بسیار مشابه بوده و به نظر میرسد که دو خط موازی هستند. این بدان معنی است که بین رشد نقدینگی و تورم رابطهای مستقیم وجود دارد.
, نمودار شماره 4,,
, ,
,
شواهد ارائه شده از داده های بالا، به سادگی موید نظریه فریدمن است که عامل اصلی تورم افزایش حجم پول یا به عبارتی کلیتر افزایش نقدینگی است. متولی نقدینگی در هر کشور، بانک مرکزی است چرا که پایه پولی توسط این بانک خلق میشود و قوانینی که بانکهای دولتی و خصوصی طی آن اقدام به خلق پول میکنند توسط این بانک وضع شده و زیر نظر آن اِعمال میشود. از این رو متولی تورم و بیثباتی اخیر کشور، مثل سایر زمانها و سایر کشورها، بانک مرکزی است.
, فریدمن, بانک مرکزی,متاسفانه متولیان امر عدهای دانسته و شاید عدهای ندانسته سعی دارند کارگزاران طماع اقتصادی، بورسبازان بازارهای ارز و طلا، محتکران و… را عامل یا عوامل تورم معرفی کنند، از این رو سلطان سکه، سلطان پراید، سلطان قیر و… اعدام میشوند، محدودیتهایی برای خرید و فروش ارز اعمال میشود یا عدهای به عنوان محتکر دستگیر شده و اموالشان مصادره میشود و به نوعی بیان میشود که اینها عوامل اصلی تورم بودهاند لیکن با اعدامِ سلطانهای سکه و پراید… و دستگیری محتکران، باز هم روند افزایش قیمتها همچنان ادامه مییابد. واقعیت این است که همه اینها (همانند خود تورم) معلول افزایش نقدینگی، نه علت تورم و بیثباتی، هستند.
,همچنین عدهای از کنترل قیمتها یا هدایت نقدینگی حرف میزنند. غافل از اینکه کنترل قیمتها بدون کنترل نقدینگی، مثل نگه داشتن عقربه آبگرمکنی است که شعله آتش در کورهی آن زیاد است. سادگی است که باور کنیم میتوان با کنترل عقربه آبگرمکن دمای آن را پایین آورد. افزایش قیمتها محصول، نتیجه و نشانه افزایش نقدینگی است، همانطور که عقربه آبگرمکن نشان دهندهی آتش درون کوره آن و نه علت آن است.
,هدایت نقدینگی
, هدایت نقدینگی, هدایت نقدینگی,اما هدایت نقدینگی بحث جالبتری است. شاید بتوان نقدینگی چند درصدی را به سمتی، مثلا به سمت بازار بورس یا زمین و غیره هدایت کرد اما هدایت نقدینگی با رشد 30 درصدی مثل این است که بخواهیم سیلاب عظیمی را هدایت کنیم، سیلابی که به سادگی میتواند سدهای بتونی (مثل دلارهای حاصل از فروش نفت) را در هم بکوبد. جالب اینکه این روش نیز پاسخ نمیدهد.
,حل مشکل در داخل/ مشکل بانک مرکزی است
, حل مشکل در داخل/ مشکل بانک مرکزی است, حل مشکل در داخل/ مشکل بانک مرکزی است,در نهایت عدهای عوامل بیرونی مثل آمریکا را عامل گرانی نشان میدهند. با اشاره به آمریکا به عنوان عامل تورم، کسی به فکر حل مشکل در داخل نخواهد بود چرا که مقصر عامل بیرونی است. عجیب این که کسی از حجم عظیم نقدینگی، با رشد 30، 40 درصدی و عامل آن، بانک مرکزی سخن نمیگوید یا صحبتهای انجام شده در بین سایر هیاهوهایی که پیرامون آن درست شده، گم میشود.
,واقعیت این است که رشدِ 30 درصدیِ نقدینگی در سال، تورمِ 30 درصدی را به دنبال خواهد داشت، چه سلطانهای سکه، پراید، قیر و… در بازار فعالیت بکنند یا اعدام شوند، چه محتکران را زندانی کنند یا نکنند، چه آمریکا دشمن ما باشد یا نباشد، چه تحریمها اعمال بشود یا نشود. هدایت نقدینگی با این رشد زیاد نیز تخیلی بیش نیست. تنها و تنها عامل اصلی تورم و بیثباتی کشور، رشد نقدینگی و متولی آن بانک مرکزی است.
, تنها و تنها عامل اصلی تورم و بیثباتی کشور، رشد نقدینگی و متولی آن بانک مرکزی است.,پس علت اصلی مشکلات سیار زیاد اقتصادی کشور را باید در میرداماد جستجو کرد یا در پاستور جایی که رییس بانک مرکزی انتخاب میشود و در نهایت در بهارستان، که همهی اینها را میبیند و اقدامی نمیکند. اما چرا عدهای نمیخواهد مردم (و احتمالا مسئولین) از واقعیت آگاه شوند و آن را حل کنند؟ علت در سودهای فراوانی است که عدهای از قِبَل پولهای خلق شده به دست میآورند.
,وقتی بیان میشود رشد نقدینگی 30 درصد بوده یعنی به حجم پول کشور در سال، 30 درصد اضافه شده است، این پول در اختیار عدهای قرار میگیرد و آنها با آن پول زمین، طلا، دلار و… خریداری میکنند. با توجه به محدود بودن زمین، طلا و دالار قیمت آنها افزایش پیدا کرده، بعد از مدتی قیمت همهی اینها چند برابر خواهد شد. آیا راهی بهتر از این برای ثروتمند شدن وجود دارد؟ آیا طبیعی نیست که این گروه بخواهند این روند ادامه پیدا کند تا از این منافع عظیم سود ببرند و تقصیر را به گردن دیگران بیندازند تا کسی متوجه واقعیت موضوع نشود؟
,ادعای دلسوزی اما با آدرس غلط
, ادعای دلسوزی اما با آدرس غلط, ادعای دلسوزی اما با آدرس غلط,اینکه این گروه بخواهند شرایط این چنین باشد و خود را در پشت سر سلاطین طلا و پراید و …، محتکران و در نهایت آمریکا پنهان کنند عجیب نیست. عجیب این است کسانی که منتخب مردم هستند و ادعای دلسوزی برای مردم دارند به مردم آدرس اشتباه میدهند یا برای حل آن اقدام نمیکنند. شاید آگاهی ندارند اگر چه ممکن است عدهای بیان کنند که آنها یا از آن گروه میترسند یا در منافع آن شریک هستند.
,راه حل ساده است
, راه حل ساده است, راه حل ساده است,راه حل نیز ساده است؛ قانونمند کردن رشد نقدینگی و رساندن آن به میزان رشد تولید کشور و ملزم کردن بانک مرکزی به کاهش رشد نقدینگی است در کنار آن جدا کردن قدرت پولی کشور از قدرت اجرایی کشور نیز میتواند موثر باشد. اگر مجلس واقعا از اوضاع امروز نگران است و قصد انجام کاری دارد یک راه مطمئن این است که بانک مرکزی را از دولت جدا کرده و زیر نظر خود قرار دهد و آن را با قانون ملزم نماید که رشد نقدینگی را طی چند سال به زیر ده درصد و در نهایت به میزان رشد تولید محدود کند. اما آیا دلسوزی در بین سیاستمداران وجود دارد؟!
, جدا کردن قدرت پولی کشور از قدرت اجرایی کشور, مجلس,انتهای پیام/
, ]
ارسال دیدگاه